فکر هایم تکه تکه شده اند
تو که نباشی
بهانه ایی برای جمع کردنشان ندارم .
کاش باشی
تا فکرهایم بکر و خواستنی باشند
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
تو که نباشی
بهانه ایی برای جمع کردنشان ندارم .
کاش باشی
تا فکرهایم بکر و خواستنی باشند
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
صدا که میاید
چشمانم را میبندم
آغوش تو را دارم
چه محکم و خواستنی
به ثانیه کشیده نمیشود
رها میشوم ازتو و حصار تنگ تو
خیالاتم اوهامی بیش نبود
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
چشمانم را میبندم
آغوش تو را دارم
چه محکم و خواستنی
به ثانیه کشیده نمیشود
رها میشوم ازتو و حصار تنگ تو
خیالاتم اوهامی بیش نبود
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
صدا که میاید
چشمانم را میبندم
آغوش تو را دارم
چه محکم و خواستنی
به ثانیه کشیده نمیشود
رها میشوم ازتو و حصار تنگ تو
خیالاتم اوهامی بیش نبود
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
چشمانم را میبندم
آغوش تو را دارم
چه محکم و خواستنی
به ثانیه کشیده نمیشود
رها میشوم ازتو و حصار تنگ تو
خیالاتم اوهامی بیش نبود
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
بمان
نرو
بهانه ام باش برای چهار فصل سال
تا برایت ببافم شال گردنی ازتمام دلخوشی هایم
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
نرو
بهانه ام باش برای چهار فصل سال
تا برایت ببافم شال گردنی ازتمام دلخوشی هایم
✌️
#آذر_فراهانی
@shermaaa
❄️
مثل من وقتی به نگاهت خیره میمانم شب هم در شگفت میماند از گستاخی نگاهت
چشمانم به تب و تاب میفتند .
چیزی در مردمک چشمانت سو سو میزند .
تمنا
برای در آغوش کشیدن
برای خواستن
برای نرفتن
و زمان چه بی تاب میشود برای دلدادگی هامان
#آذر_فراهانی
💟 @shermaaa
مثل من وقتی به نگاهت خیره میمانم شب هم در شگفت میماند از گستاخی نگاهت
چشمانم به تب و تاب میفتند .
چیزی در مردمک چشمانت سو سو میزند .
تمنا
برای در آغوش کشیدن
برای خواستن
برای نرفتن
و زمان چه بی تاب میشود برای دلدادگی هامان
#آذر_فراهانی
💟 @shermaaa
❄️
حضور آدمها
همان ها که دلیل حال خوبمان هستند
اینکه بدانیم هستند ومانا
میشود بهانه ایی برای لحظه هایی دلچسب ❣
#آذر_فراهانی
♥️ @shermaaa
حضور آدمها
همان ها که دلیل حال خوبمان هستند
اینکه بدانیم هستند ومانا
میشود بهانه ایی برای لحظه هایی دلچسب ❣
#آذر_فراهانی
♥️ @shermaaa
🌸🍃
همه اش اَدا بود دوستت دارم ،
من بیشتر شبیه مهره ی سوخته ی یک بازی بودم . آن هم میان دود غلیظی از افکار بهم ریخته ی یک آدم بیمار
#آذر_فراهانی
@shermaaa
همه اش اَدا بود دوستت دارم ،
من بیشتر شبیه مهره ی سوخته ی یک بازی بودم . آن هم میان دود غلیظی از افکار بهم ریخته ی یک آدم بیمار
#آذر_فراهانی
@shermaaa
🌸🍃
لبخندت خود گواه است بر شیرینی صبحی که دلبرانه لحظاتمان را خریدار شده .آرام تر قدم بردار جانم، تا زمان به حضورت حسادت نکرده..
#آذر_فراهانی
♥️ @shermaaa
لبخندت خود گواه است بر شیرینی صبحی که دلبرانه لحظاتمان را خریدار شده .آرام تر قدم بردار جانم، تا زمان به حضورت حسادت نکرده..
#آذر_فراهانی
♥️ @shermaaa
🌸🍃
پای عشق که وسط باشد
برایم فرقی ندارد تو که باشی
پزشک باشی یا نقاش
طبابت کنی یا روحم را جلا دهی
دردم را نسخه بپیچی
یا کفش هایم را برق بیندازی
فشار خونم را تنظیم کنی
یا قند محبتهایت را چک کنی
هرچه هستی باش
همان طور صمیمانه
بدور از هرچه دورویی ست
#آذر_فراهانی
#هرچه_هستی_باش
💗 @shermaaa
پای عشق که وسط باشد
برایم فرقی ندارد تو که باشی
پزشک باشی یا نقاش
طبابت کنی یا روحم را جلا دهی
دردم را نسخه بپیچی
یا کفش هایم را برق بیندازی
فشار خونم را تنظیم کنی
یا قند محبتهایت را چک کنی
هرچه هستی باش
همان طور صمیمانه
بدور از هرچه دورویی ست
#آذر_فراهانی
#هرچه_هستی_باش
💗 @shermaaa
°
آرامشم باش وبا آغوشت
خیالی ازشب بوسه هایت را روی گونه هایم به یادگار بگذار
آرامش شب های بیقراری ام باش
بگذارسکوت نفس هایت خاموش کند نبض طوفانی قلبم را...
#آذر_فراهانی
@shermaaa
شبتون ماه🌙
آرامشم باش وبا آغوشت
خیالی ازشب بوسه هایت را روی گونه هایم به یادگار بگذار
آرامش شب های بیقراری ام باش
بگذارسکوت نفس هایت خاموش کند نبض طوفانی قلبم را...
#آذر_فراهانی
@shermaaa
شبتون ماه🌙
.
_دلتنگی ،دلتنگی، دلتنگی ..
از هرچه مرا
دلتنگ تو میکند بیزارم.
دلم شبیه هوای زمستان شده .
مثل برف، سفید و سرد❄️
دلم یک فنجان
حرف هایِ گرم میخواد.
دلم تو را میخواهد و
نگاه تب دارت را ..
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
_دلتنگی ،دلتنگی، دلتنگی ..
از هرچه مرا
دلتنگ تو میکند بیزارم.
دلم شبیه هوای زمستان شده .
مثل برف، سفید و سرد❄️
دلم یک فنجان
حرف هایِ گرم میخواد.
دلم تو را میخواهد و
نگاه تب دارت را ..
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
بر گیسوان سیاه شب، شانه میکشم
تا رها کند دلتنگی هایش را
تا لب هایم را درگیر التهاب بوسه هایش کند .
تا با روشنایی ،با بیداری وداع کند و
در آغوش شب
باشد هم پیاله ی خواب.
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
تا رها کند دلتنگی هایش را
تا لب هایم را درگیر التهاب بوسه هایش کند .
تا با روشنایی ،با بیداری وداع کند و
در آغوش شب
باشد هم پیاله ی خواب.
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
بَرگرد
این بی قراری
دارد مرا از پای در میاورد
حالم
چون حوایی شده
که درهوایِ نبودن آدم
جان میدهد
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
این بی قراری
دارد مرا از پای در میاورد
حالم
چون حوایی شده
که درهوایِ نبودن آدم
جان میدهد
✌️🍭
#آذر_فراهانی
@shermaaa
چه صبح باشکوهی میشود
ناگهان یکی بیاید و
صبحت را به خیر کند
همان یکی که رفته بود و همیشه چشم انتظارش بودی .
✌️🍭
#آذر_فراهانی
#صبحتون_قشنگ
@shermaaa (:
ناگهان یکی بیاید و
صبحت را به خیر کند
همان یکی که رفته بود و همیشه چشم انتظارش بودی .
✌️🍭
#آذر_فراهانی
#صبحتون_قشنگ
@shermaaa (:
تـــو آرامشم باش و با آغوشت
خیالے از شب بوسه هایت را روے گونه هایم به یادگار بگذار
آرامش شب هاے بیقرارے ام باش
بگذار سڪوت نفس هایت خاموش
ڪند نبض طوفانے قلبم را
✌️🏻🍭
#آذر_فراهانی
#شبتون_ازنفس_های_داغ_یار_دلنشین
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
خیالے از شب بوسه هایت را روے گونه هایم به یادگار بگذار
آرامش شب هاے بیقرارے ام باش
بگذار سڪوت نفس هایت خاموش
ڪند نبض طوفانے قلبم را
✌️🏻🍭
#آذر_فراهانی
#شبتون_ازنفس_های_داغ_یار_دلنشین
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چشم هایت منحنیِ خاطراتی ست
که میانِ ما شکل گرفت
فصل شکفتنِ گل ها بود
یاد آور آن روزها
و شعری که برایت سروده بودم
می دانی دلم که
هواخواه تو می شود
کلمات مهمان همیشگیِ این منِ سربه هوا
دوست دارم آنقدر از تو بنویسم
تا آرامش نگاهت
مهمان قلبِ طوفانی ام شود
✌️🏻🍭
#آذر_فراهانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
که میانِ ما شکل گرفت
فصل شکفتنِ گل ها بود
یاد آور آن روزها
و شعری که برایت سروده بودم
می دانی دلم که
هواخواه تو می شود
کلمات مهمان همیشگیِ این منِ سربه هوا
دوست دارم آنقدر از تو بنویسم
تا آرامش نگاهت
مهمان قلبِ طوفانی ام شود
✌️🏻🍭
#آذر_فراهانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
صدای بوسه ی باران
بر تن پنجره کشیده میشود
همراه با قدم های سنگین آدمی سرگشته
چون سمفونی بتهوون
از تن زرد شده ی خیابان
صدای خنده بر سرش غوغا میکند
صدای دستانی که خیانت را
چون موسیقی رنج دف میزنند
لحظه ها گم شده اند
در جاده ای مه گرفته
بی شک به معجزه شباهت داشت
خیال مردی که
دلباخته ی چشمانش شده بود
آن هم به جادوی باران
✌️🍭
#آذر_فراهانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
بر تن پنجره کشیده میشود
همراه با قدم های سنگین آدمی سرگشته
چون سمفونی بتهوون
از تن زرد شده ی خیابان
صدای خنده بر سرش غوغا میکند
صدای دستانی که خیانت را
چون موسیقی رنج دف میزنند
لحظه ها گم شده اند
در جاده ای مه گرفته
بی شک به معجزه شباهت داشت
خیال مردی که
دلباخته ی چشمانش شده بود
آن هم به جادوی باران
✌️🍭
#آذر_فراهانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: