یک فنجان شعر
226 subscribers
14.8K photos
306 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
رسیده آخر #اسفند و رو به پایانم
قسم نده! که به جان تو هم نمی مانم

تو وجهان و همه مردمش عوض شده اید
و من هنوز همان شاعر پریشانم

چگونه با تو بمانم؟ #بهار نزدیک است
تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم

تو پیش من سخن از روز جشن می گویی
من از تقارن #عید و عزا گریزانم

#شبی که ماه به بالای شهرمان برسد
من آسمانی ام و تو... تو را نمی دانم!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
دوست دارم
بعدِ مرگم باد تشییع ام کند

تا نباشم
بیش از این باری به روی شانه ها!😔👌

#محمدرضا_طاهری🍃🍃


@shermaaa
تکانم داد این تقدیر،اما من نفهمیدم
شبیه مرده هایی که نمی فهمند تلقین را...
✌️
#محمدرضا_طاهری


@shermaaa
دوست دارم بـعدِ مـَرگم بـاد تشییع ام کنـد
تا نباشم بیـش از ایـن بـاری به روی شانه ها!
✌️😔
#محمدرضا_طاهری

@shermaaa
لحظه ای با دل بی طاقتِ
من راه بیا

ای خیابان ِ پر از خــاطره
کوتاه بیا...

✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
عصبانی تر از آنم که تو را ارّه کنم







چاره ات _ هرزِ تناور شده! _ تنها تبر است

✌️
#محمدرضا_طاهری

@shermaaa
برایتان چه بخوانم؟ قناری ام، اما
زمانه خواسته از من که قار قار کنم!
✌️
#محمدرضا_طاهری


@shermaaa
کجا بگریزم از تردیدهای گاه و بیگاهم

"تو" را می خواهم اما با تو بودن را نمی خواهم...
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
بار سنگین است و من کم‌طاقت و دنیا حسود
خم شدن را عار می‌دانم، دعا کن بشکنم... 😊
✌️👌
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
وقتی آن کبریت را بردی میان خرمنت
منتظر بودم که این آتش بیفتد گردنت

خون ما آرام جاری بود در رگ هایمان
خواستی تا لکه ای باشد به روی دامنت

دست های دوستانت زخم ها بر ما زدند
صد برابر بیشتر از دشنه های دشمنت

ما چرا اینقدر غمگینیم؟! وقتی گفته اند:
شادی ما بستگی دارد به لب تر کردنت!

قفل زندان های ما را بشکن و آسوده شو
شاکلیدش را خودت انداختی بر گردنت

الغرض؛ قربانی دعوای شاهان، مردم اند
بس کن این کبریت بازی را کنار خرمنت!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
نسوزان مردمان را تا نسوزانند چشمت را

چو آتش می‌زنی بر جانشان، ناچار دود آید
✌️🏻
#محمدرضا_طاهری


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: