یک فنجان شعر
225 subscribers
14.8K photos
305 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
هوالله بزاید زلبش، رمز احد
لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد
این تمنا ز احد در دل او رفته زحد:
می وصلی بچشان - تا در زندان ابد
بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:
«چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند»
«فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند»
که نماندست ره عشق مگر گامی چند
در بلائیم ولی عشق بلا گردان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»
«با من راه نشین باده مستانه زدند»
«قرعه فال به نام من دیوانه زدند»
یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

هان که گوی فلک صدق به چوگان من است
ساحت کون و مکان عرصه میدان من است
دیدة فتح ابد عاشق جولان من است
هر چه در عالم امر است به فرمان من است
پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
امان از دل زينب(س)

سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم

سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم



سراغ سرت را من از آسمان و

سراغ تنت از بیابان بگیرم



تو پنهان شدی زیر ِ انبوهِ نیزه

من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم



حسین! خونِ حلقومت آبِ حیات است

من از بوسه بر حنجرت جان بگیرم



رسیده کجا کار ِ زینب که باید

سرت را من از این و از آن بگیرم



کمی از سر ِ نیزه پایین بیا تا

برایِ سفر بر تو قرآن بگیرم



تو گفتی که باید بسوزم، بسازم

به دنیایِ بعد از تو آسان بگیرم



قرار ِ من و تو شبی در خرابه

پی ِ گنج را کُنج ِ ویران بگیرم



هلا! می‌روم تا که منزل به منزل

برایِ تو از عشق پیمان بگیرم
✌️🖤
#محمدرسولي

@shermaaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل
«تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»
«پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»
«کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»
بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم
«قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم
حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم
«آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم
عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»
و به تاریکی شب ره به کناری گیرند
صادقان زآینة صدق، غباری گیرند
صحنة مشهد ما صحن نگارستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»
«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»
این چه روح است و کرامت که در این یاران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب
«داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»
گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب
داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»
این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان
باز جوید شه بی یار ز عباس نشان
ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان
«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»
قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:
صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟
جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند
بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند
دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
«سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»
نفس «همت پاکان دو عالم با اوست»
زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست»
پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان
در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان
پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان
«که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟»
جگر رود فرات از تف او سوزان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

او که دربانی میخانه فراوان کرده است
نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است
اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است
چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است
در دل حادثه مجموعِ پریشانان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

یارب این شام سیه را به جلالی دریاب
بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب
«تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب»
جشن دامادی جان را به جمالی دریاب
که عروسِ شرف از شوق حنابندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
✌️❤️
#مرحوم_محمودبهجت
@shermaaa
شانه
کلمه ی به شدت عاشقانه ای ست!
که فرقی ندارد
مال تو باشد
که بکشم به موهایت،
یا مال من
که سرت را بگذاری رویش..!

✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
✌️
#شفیعی_کدکنی
@shermaaa
کار من از جمله ی عالم همین عشقست و بس ...
✌️
#هلالی_جغتایی
@shermaaa
.
مبادا ..
چند ساعت ديرتر
به زندگی كردن فكر كنيد ..
بايد تاخت ..
بايد زد به سيم آخر ..
بايد دل به دريا زد ..
بايد كرد آن كاری را كه بايد ..
بايد خواست تا بشود ...
هيچ چيز در اين زندگی
آنقدر سخت نيست
كه هيچ وقت حل نشود ..
هيچ چيز آنقدر
تلخ نيست كه رَد نشود ..
هيچ چيز آنقدر
بد نيست كه خوب نشود ...

✌️
#صابر_ابر
@shermaaa
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست...
✌️
#عماد_خراسانی
@shermaaa
و چه احساس
نجیبی ست
که با دیدن "تو"
طلب عشق
زِ بیگانه ندارم هرگز
✌️
#مهران_قدیری‌
@shermaaa
‏کیفیتِ چشمِ تو کفافِ همه را کرد
گو باده فروشان درِ میخانه ببندند
✌️
#فروغی_بسطامی
@shermaaa
.
بوسيدنت را تاب نمي آورند
لب هايم
شوره زار از رودخانه
سيراب نمي شود!
بي تابي هايم را ببخش
من
در پيله ي عشق تو
پروانه نخواهم شد!
✌️
#روشنک_آرامش
@shermaaa
دل، که دیوانهٔ زنجیر سر زلف تو شد

ای پریچهره، نگویی: به چه عاقل کنمش؟

✌️
#اوحدی
@shermaaa
.
به تو فکر می‌کنم
و تو همیشه در عجیب ترین زمان
و غریب ترین مکان ها
در قلب منی
چه احساسی زیبایی است
که ناگهان
با فکر زیبای تو
غافلگیر شوم

✌️
#چیستا_یثربی
@shermaaa
موهای یک زن
خلق شده برای مردش
که بنشیند
شانه‌اش کند
ببافد
و دیوانه شود
عطر موهای یک زن
فراموش شدنی نیست ...

✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
🌸🍃
شهریور است ...
بیا و
امتحانِ تمامِ بوسه هایِ
تجدید شده را
یکجا از لبانم بگیر ...


#آذین_جهاندیده

💗 @shermaaa
آسانتر نگاهم کن...
من تا عشق بیشتر نخوانده ام...

#نزار_قبانی

@shermaaa
پنجشنبه را
تفاوتی ست که هفت روز هفته را
در خویش مبهوت میکند
و آن قراریست
که با تو رقم میخورد
و تصویری که
با هم آغوشی من و تو
بر ذهن رهگذران نقش میبندد
و با خود می اندیشند
که پنج شنبه ها
دیگر بوی حلوای اموات را نمیدهد
پنج شنبه ها
دیگر درکوچه ها
عطر عشق جاریست


#امیرحسین_رضایے❤️...

@shermaaa