آرزوهایت بلند بود
دست های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی که بر صندلیِ فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فکر می کنی
✌️
#حافظ_موسوی
@shermaaa
دست های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی که بر صندلیِ فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فکر می کنی
✌️
#حافظ_موسوی
@shermaaa
زمه ای با ترانه های قدیمی
غمی به وسعت ایوان خانه های قدیمی
سکوت ساده ی عکسی شکسته می کشد آرام
مرا به گوشه ای از عاشقانه های قدیمی
صدای گرم «بنان» یاکریم های جوان را
نشانده است در آغوش لانه های قدیمی
هوای چادر مادر بزرگ و جای تو خالی...
که باز گریه کنم با بهانه های قدیمی
مگر به یاد تو امشب غبار آینه ام را
به بادها بسپارند شانه های قدیمی
هوای تلخ اتاق و غمی که می وزد از دور
و عشق تازه تری با ترانه های قدیمی...!
✌️
#اصغرمعاذی
@shermaaa
غمی به وسعت ایوان خانه های قدیمی
سکوت ساده ی عکسی شکسته می کشد آرام
مرا به گوشه ای از عاشقانه های قدیمی
صدای گرم «بنان» یاکریم های جوان را
نشانده است در آغوش لانه های قدیمی
هوای چادر مادر بزرگ و جای تو خالی...
که باز گریه کنم با بهانه های قدیمی
مگر به یاد تو امشب غبار آینه ام را
به بادها بسپارند شانه های قدیمی
هوای تلخ اتاق و غمی که می وزد از دور
و عشق تازه تری با ترانه های قدیمی...!
✌️
#اصغرمعاذی
@shermaaa
همه ی دختران باید
شعری داشته باشند، که برای آنان نوشته شده باشد
حتـا اگر لازم باشد برای این کار
آسمان به زمین بیاید.
✌️
#ریچاردبراتیگان
@shermaaa
شعری داشته باشند، که برای آنان نوشته شده باشد
حتـا اگر لازم باشد برای این کار
آسمان به زمین بیاید.
✌️
#ریچاردبراتیگان
@shermaaa
روی برگی
تو نوشتی: باغ
روی یک قطره باران
من نوشتم: دریا، دریا، دریا
و در آن لحظه زنی
چشمهایش را
به کبوتر ها بخشید.
✌️
#رضا_براهنی
@shermaaa
تو نوشتی: باغ
روی یک قطره باران
من نوشتم: دریا، دریا، دریا
و در آن لحظه زنی
چشمهایش را
به کبوتر ها بخشید.
✌️
#رضا_براهنی
@shermaaa
.
و چشم هایم
که تصاویری از جهان را
نشانم می دهد
شاید
تلویزیونی باشد
در زندانی ایالتی
✌️
#آرمین_یوسفی
@shermaaa
و چشم هایم
که تصاویری از جهان را
نشانم می دهد
شاید
تلویزیونی باشد
در زندانی ایالتی
✌️
#آرمین_یوسفی
@shermaaa
احساسم به تو
مثلِ احساسِ عاشق شدنم به معلمِ دورانِ دبستانم بود
"يك محالِ غيرِ ممكن"
✌️
#علي_قاضي_نظام
@shermaaa
مثلِ احساسِ عاشق شدنم به معلمِ دورانِ دبستانم بود
"يك محالِ غيرِ ممكن"
✌️
#علي_قاضي_نظام
@shermaaa
عصرانه ی من
همین لبخندهای یواشکی توست
که ریزریز می شود، بر لبانت
به کامم شهد می ریزد
تا با نگاهم تو را تا به آخر ببلعم
این عشق در رگ های من
پخش می شود
تمام شریان هایم را
به خودت گره زده ای
✌️
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
همین لبخندهای یواشکی توست
که ریزریز می شود، بر لبانت
به کامم شهد می ریزد
تا با نگاهم تو را تا به آخر ببلعم
این عشق در رگ های من
پخش می شود
تمام شریان هایم را
به خودت گره زده ای
✌️
#عرفان_یزدانی
@shermaaa
شعرهایم ...!
دردنامه ی من است ....
آنجا که زبان ...؟
سکوت می کند ....
می نویسم به روی کاغذ ...!
تا قهقهه بزنند آرزوهایشان را ....
تا لااقل ...؟
ممنوعه نباشي در شعرهايم .....!!!
✌️
#سهيل_جلالي
@shermaaa
دردنامه ی من است ....
آنجا که زبان ...؟
سکوت می کند ....
می نویسم به روی کاغذ ...!
تا قهقهه بزنند آرزوهایشان را ....
تا لااقل ...؟
ممنوعه نباشي در شعرهايم .....!!!
✌️
#سهيل_جلالي
@shermaaa
.
سنگینیِ عشق را تاب نیاورد
و حالا
زیرِ لَحدی از ناگفته ها خاک می شود
دلم را می گویم ...
✌️
#نازنین_محسنی
@shermaaa
سنگینیِ عشق را تاب نیاورد
و حالا
زیرِ لَحدی از ناگفته ها خاک می شود
دلم را می گویم ...
✌️
#نازنین_محسنی
@shermaaa
من که شاعر نیستم ، گاهی که غمگین می شوم
با قلم، دَردا دِل از خونابه بیرون میکشم...!
✌️
#محمد_بزاز
@shermaaa
با قلم، دَردا دِل از خونابه بیرون میکشم...!
✌️
#محمد_بزاز
@shermaaa