برای فراموشی تو
هیچ راهی
وجود ندارد
خودم را به هر
راهی که می زنم
روزی با تو رفته بودم......
#فرشاد_بیات🍃
@shermaaa
هیچ راهی
وجود ندارد
خودم را به هر
راهی که می زنم
روزی با تو رفته بودم......
#فرشاد_بیات🍃
@shermaaa
پوزخندی زدم به وسعت تو
تو شبیه شبی و من فانوس
هم رها هم به مرگ نزدیکم
مث ماهی میون اقیانوس...
✌️
#عالی_رضایی
@shermaaa
تو شبیه شبی و من فانوس
هم رها هم به مرگ نزدیکم
مث ماهی میون اقیانوس...
✌️
#عالی_رضایی
@shermaaa
می ترسم
به آن که دوست می دارم
بگویم :
دوستت دارم ...
بی تردید
شراب که از سبو سرازیر شود ،
اندکی از آن کاسته می شود ...
✌️
#نزار_قبانی
@shermaaa
به آن که دوست می دارم
بگویم :
دوستت دارم ...
بی تردید
شراب که از سبو سرازیر شود ،
اندکی از آن کاسته می شود ...
✌️
#نزار_قبانی
@shermaaa
ﻫﺮ ﻋﻬﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻢ
ﺍﻣﺸﺐ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﻧﺎﻥ ، ﻧﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﻥ، ﻋﺮﺑﺪﻩ ﺟﻮﯾﺎﻥ
ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺴﺴﺘﻢ
✌️
#سیمین_بهبهانی
@shermaaa
ﺍﻣﺸﺐ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺯﻟﻒ ﺗﻮ ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﻧﺎﻥ ، ﻧﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﻥ، ﻋﺮﺑﺪﻩ ﺟﻮﯾﺎﻥ
ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺯ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺴﺴﺘﻢ
✌️
#سیمین_بهبهانی
@shermaaa
"کلاغیه"
این اشک های یک دل رنگی نبود و نیست
بر بیست سالگی خودش داشت می گریست
از یک دو بوسه توی اتاقی شروع شد
از اجتماع داخل باغی شروع شد
جایی که هیچکس متوجه نشد کجاست
تا اینکه داستان کلاغی شروع شد
گردوی تلخ کودکی اش را به نوک گرفت
تا "بیست سال" روی چراغی شروع شد
در روزهای سرد دلش بی قرار، آه
از یک نگاه گرم به زاغی شروع شد
در لابه لای شاخه ی بی برگ دیده است
دست از همه، برای همیشه کشیده است
از بین خانواده ی خود طرد می شود
او كم كمك براي خودش مرد مي شود
با كوله بار خود همه را ترك مي كند
اينجا كلاغ را چه كسي درك مي كند؟
از نیمه شب گذشته و بیدار مانده است
شعری شبیه "قار دلم قار" خوانده است
پر زد که از زمین و زمان دور و دورتر...
از بس که خوانده اند به گوشش "کلاغ پر"
از دید باغ، پیرهنِ آسمان لَک است
می دید زیر بال و پرش "باغ" کوچک است
در آفتاب، سینه ی او را عطش گرفت
میخواست تا که فکر کند (گریه اش گرفت)
گفتم دلش سپید، ولی تن سیاه بود
ای کاش رنگ های جهان اشتباه بود!
اما دویست سال برایش اضافی است
تنها، بدون عشق، همان بیست کافی است
چون برگ هاي زرد دلش بيقرار شد
افتاد از درخت و پس از آن بهار شد...
افتاده است خاطره ای با پر سیاه
چون سرنوشت لیقه، قلم، جوهر سیاه...
برگشتن کلاغ به خانه محال شد
یک خودکشی برای کلاغی که چال شد
از جنس برگ های درختان باغ بود
تنهاترین حقیقت دنیا کلاغ بود...
✌️
#عالی_رضایی
@shermaaa
این اشک های یک دل رنگی نبود و نیست
بر بیست سالگی خودش داشت می گریست
از یک دو بوسه توی اتاقی شروع شد
از اجتماع داخل باغی شروع شد
جایی که هیچکس متوجه نشد کجاست
تا اینکه داستان کلاغی شروع شد
گردوی تلخ کودکی اش را به نوک گرفت
تا "بیست سال" روی چراغی شروع شد
در روزهای سرد دلش بی قرار، آه
از یک نگاه گرم به زاغی شروع شد
در لابه لای شاخه ی بی برگ دیده است
دست از همه، برای همیشه کشیده است
از بین خانواده ی خود طرد می شود
او كم كمك براي خودش مرد مي شود
با كوله بار خود همه را ترك مي كند
اينجا كلاغ را چه كسي درك مي كند؟
از نیمه شب گذشته و بیدار مانده است
شعری شبیه "قار دلم قار" خوانده است
پر زد که از زمین و زمان دور و دورتر...
از بس که خوانده اند به گوشش "کلاغ پر"
از دید باغ، پیرهنِ آسمان لَک است
می دید زیر بال و پرش "باغ" کوچک است
در آفتاب، سینه ی او را عطش گرفت
میخواست تا که فکر کند (گریه اش گرفت)
گفتم دلش سپید، ولی تن سیاه بود
ای کاش رنگ های جهان اشتباه بود!
اما دویست سال برایش اضافی است
تنها، بدون عشق، همان بیست کافی است
چون برگ هاي زرد دلش بيقرار شد
افتاد از درخت و پس از آن بهار شد...
افتاده است خاطره ای با پر سیاه
چون سرنوشت لیقه، قلم، جوهر سیاه...
برگشتن کلاغ به خانه محال شد
یک خودکشی برای کلاغی که چال شد
از جنس برگ های درختان باغ بود
تنهاترین حقیقت دنیا کلاغ بود...
✌️
#عالی_رضایی
@shermaaa
از رنجی خسته ام که ازآنِ من نیست
بر خاکی نشسته ام که ازآنِ من نیست
با نامی زیسته ام که ازآنِ من نیست
از دردی گریسته ام که ازآنِ من نیست
از لذّتی جان گرفته ام که ازآنِ من نیست
به مرگی جان می سپارم که ازآنِ من نیست...
✌️
"احمد شاملو"
@shermaaa
بر خاکی نشسته ام که ازآنِ من نیست
با نامی زیسته ام که ازآنِ من نیست
از دردی گریسته ام که ازآنِ من نیست
از لذّتی جان گرفته ام که ازآنِ من نیست
به مرگی جان می سپارم که ازآنِ من نیست...
✌️
"احمد شاملو"
@shermaaa
من عروس کسی اگربشوم
خاطراتت درون قلب من است
زنده ام من، ولی زن ِ بی عشق
مرده ای بی مراسم وکفن است
✌️
#لیلا_کاظمی_فراهانی
@shermaaa
به موسم آمدن ت
تمام مسیر را
تمام راه قدوم ت را
گل باران خواهم کرد
تو فقط بگو از کدام راه میآیی و
كی؟
✌️
#نجوا_رستگار
@shermaaa
تمام مسیر را
تمام راه قدوم ت را
گل باران خواهم کرد
تو فقط بگو از کدام راه میآیی و
كی؟
✌️
#نجوا_رستگار
@shermaaa
در این زمانه هیچ کس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
تو دست کم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچ کس خودش نیست
✌️
قیصر - امین -پور
@shermaaa
کسی برای یک نفس خودش نیست
تو دست کم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچ کس خودش نیست
✌️
قیصر - امین -پور
@shermaaa
جان به لب آمد و بوسید لب جانان را
طلب بوسهٔ جانان به لب آرد جان را
سَر سودا زده بسپار به خاکِ درِ دوست
که از این خاک توان یافت سَر و سامان را
ابر دریای غمش سیل بلا می بارد
یا رب از کشتی ما دور کن این توفان را
گر سیه چشم تو یک شهر کُشد در مستی
لعل جانبخش تو از بوسه دهد تاوان را
✌️
#فروغی_بسطامی
@shermaaa
طلب بوسهٔ جانان به لب آرد جان را
سَر سودا زده بسپار به خاکِ درِ دوست
که از این خاک توان یافت سَر و سامان را
ابر دریای غمش سیل بلا می بارد
یا رب از کشتی ما دور کن این توفان را
گر سیه چشم تو یک شهر کُشد در مستی
لعل جانبخش تو از بوسه دهد تاوان را
✌️
#فروغی_بسطامی
@shermaaa