هر بار كه استخاره كردم،
خوب نيامدى!
بهتر بگويم؛
اصلاً نيامدى...!
حالا تو را در تك تكِ دانه هاى تسبيح
جستجو ميكنم...
اين بار براى داشتنت،
پاى خدا را وسط كشيده ام!
✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
خوب نيامدى!
بهتر بگويم؛
اصلاً نيامدى...!
حالا تو را در تك تكِ دانه هاى تسبيح
جستجو ميكنم...
اين بار براى داشتنت،
پاى خدا را وسط كشيده ام!
✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
مُرَدد بود
بينِ ماندن و رفتن
"اصرار" كردم به ماندن
رفتن را ترجيح داد
"اصرار"
رفتنى ميكند آدمها را...
✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
بينِ ماندن و رفتن
"اصرار" كردم به ماندن
رفتن را ترجيح داد
"اصرار"
رفتنى ميكند آدمها را...
✌️
#علی_قاضی_نظام
@shermaaa
چه حسی برتر از این که بدانی دوستت دارد
بگوید غم مخور هستم مگر جز تو که را دارم؟
✌️🍭
#پروانه_حسینی
@shermaaa
بگوید غم مخور هستم مگر جز تو که را دارم؟
✌️🍭
#پروانه_حسینی
@shermaaa
سرشار از بوی تنش بودم،
طعم دهن و جای دستهاش در وجودم مثل نبض میزد، میکوبید، چیزی جادویی، آن جادوی ابدی که تمام زشتیها، بدیها و کژیهای دنیا را از یادم میبرد، خالص میشدم، شیشه میشدم و تن خود را در تن او میدیدم و او را از خودم عبور میدادم.
به کسی پناه برده بودم که دنیا را بر دوش داشت...
✌️
#عباس_معروفی
@shermaaa
طعم دهن و جای دستهاش در وجودم مثل نبض میزد، میکوبید، چیزی جادویی، آن جادوی ابدی که تمام زشتیها، بدیها و کژیهای دنیا را از یادم میبرد، خالص میشدم، شیشه میشدم و تن خود را در تن او میدیدم و او را از خودم عبور میدادم.
به کسی پناه برده بودم که دنیا را بر دوش داشت...
✌️
#عباس_معروفی
@shermaaa
گفت: ببخش.
گفتم: شکایتت رو نکرده بودم که ببخشم.
گفت: فراموشم کن تا از این غم آزاد بشم.
گفتم: فراموشت کردم، اما منی ته قلبم هست، ته مغزم ریشه داره، توی چشمهام وول میزنه، توی خونم، توی رگهام جریان داره، منی که به دست و پاهای احساسم قفل زده. با اون چه کنم؟
هوا که ابری میشه میخواد سرش رو بذاره روی شونهت. آسمون که صاف میشه، میخواد برات حرف بزنه. شب حالی داره و روز حالی. من سوگواری میکردم، اون خاموش بود. من تنها شدم، اون تو رو داشت. من با روزمرگیهام سرگرم بودم، اون تو رو بو میکشید. میون آدما، توی خیابونا، از تجریش تا انقلاب. از جنگ تا صلح، از اسارت تا رهایی با تو بود. قدم به قدم، فصل به فصل با تو بود.
من آزادم و تنها، اون تو رو داره.
با منی که دفنش کردم و داره نفس به نفس تو رو زندگی میکنه چه کنم؟
✌️🍭
#شیما_سبحانی
@shermaaa
گفتم: شکایتت رو نکرده بودم که ببخشم.
گفت: فراموشم کن تا از این غم آزاد بشم.
گفتم: فراموشت کردم، اما منی ته قلبم هست، ته مغزم ریشه داره، توی چشمهام وول میزنه، توی خونم، توی رگهام جریان داره، منی که به دست و پاهای احساسم قفل زده. با اون چه کنم؟
هوا که ابری میشه میخواد سرش رو بذاره روی شونهت. آسمون که صاف میشه، میخواد برات حرف بزنه. شب حالی داره و روز حالی. من سوگواری میکردم، اون خاموش بود. من تنها شدم، اون تو رو داشت. من با روزمرگیهام سرگرم بودم، اون تو رو بو میکشید. میون آدما، توی خیابونا، از تجریش تا انقلاب. از جنگ تا صلح، از اسارت تا رهایی با تو بود. قدم به قدم، فصل به فصل با تو بود.
من آزادم و تنها، اون تو رو داره.
با منی که دفنش کردم و داره نفس به نفس تو رو زندگی میکنه چه کنم؟
✌️🍭
#شیما_سبحانی
@shermaaa
لحظهء دیدار نزدیك است
باز من ، دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ
آی ! نپریشی صفای زلفكم را دست
آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیك است .
✌️
#مهدی_اخوان_ثالث
@shermaaa
باز من ، دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ
آی ! نپریشی صفای زلفكم را دست
آبرویم را نریزی دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیك است .
✌️
#مهدی_اخوان_ثالث
@shermaaa
می توانستم گیلاسم را تا نیمه از شرابِ کهنه پر کنم
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم
و آرام آرام خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم
می توانستم پا برهنه کوچههای باریکِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم .... مستِ مستِ مست
اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم ...
مستِ مستِ
مست .
✌️🍭
نیکی فیروزکوهی
@shermaaa
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم
و آرام آرام خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم
می توانستم پا برهنه کوچههای باریکِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم .... مستِ مستِ مست
اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم ...
مستِ مستِ
مست .
✌️🍭
نیکی فیروزکوهی
@shermaaa
هر سربازی
در جیبهایش
در موهایش
و لای دکمه های یونیفورمش
زنی را به میدان جنگ میبرد
آمار کشته های جنگ
همیشه غلط بوده است
هر گلوله
دونفر را از پا در می آورد
سرباز
و دختری که در سینه اش میتپد...
✌️🍭
#مریم_نظریان
@shermaaa
در جیبهایش
در موهایش
و لای دکمه های یونیفورمش
زنی را به میدان جنگ میبرد
آمار کشته های جنگ
همیشه غلط بوده است
هر گلوله
دونفر را از پا در می آورد
سرباز
و دختری که در سینه اش میتپد...
✌️🍭
#مریم_نظریان
@shermaaa
سن یارمن قاصدسن ایلن سن چای دمیشم----
تو قاصد یارم هستی بنشین برایت چای اماده کرده ام
خیالم گوندربدی بس که من اخ وای دمیشم---
خیالم را فرستاده بس که من اخ و وای گفته ام
آخ گجلر یاتمامشام من سن لای لای دمیشم---
ای چه شبها که نخوابیدم و به تولالایی گفته ام
سن یاتال من گوزوم اولدوزلار سای دمیشم---
تو وقتی خوابیدی من به چشم هایم گفتم که ستاره ها را بشمارد
هرکس سنه اولدوز دیه اوزوم سنه آی دمیشم---
هرکس به توستاره بگوید خودم به تو ماه گفته ام
سننن سورا حیات من شیرین دسه زای دمیشم---
هرکس زندگی را شیرین بداند، بعد از تو من زندگی را تلخ می دانم
هر گوزلدن بیر گول آلب سن گوزل پای دمیشم---
از هر زیبا روی شاخه ای گل گرفته و به تو زیبا روی هدیه داده ام
سنین گون تک باتماغوا آی باتانا تای دمیشم---
غروب خورشید وار تو را من مثل غروب ماه می دانم
سابق قشا یای دمیشم ایندی یایا قش دیرم---
سابق زمستان را چو تابستان می دانستم ولی حالا تابستان را زمستان می دانم ( کنایه از پیر شدن است)
گه تویوو یاد سالب من دلی نای نای دمیشم---
گاها عروسی تو را به خاطر اورده و من دیوانه نای نای کفته ام
سونرا گین یاس باتب اغلار های های دمیشم---
بعدا دوباره غمگین شده و های های گریه کرده ام
عمر سورن من قارا گون آخ دمیشم وای دمیشم---
من سیاه بخت که عمر سپری می کنم آخ و و ای گفته ام
✌️
#شهریار
#آخ_که_من_عاشق_این_شعرشهریارم
#شهریار🎙
@shermaaa
تو قاصد یارم هستی بنشین برایت چای اماده کرده ام
خیالم گوندربدی بس که من اخ وای دمیشم---
خیالم را فرستاده بس که من اخ و وای گفته ام
آخ گجلر یاتمامشام من سن لای لای دمیشم---
ای چه شبها که نخوابیدم و به تولالایی گفته ام
سن یاتال من گوزوم اولدوزلار سای دمیشم---
تو وقتی خوابیدی من به چشم هایم گفتم که ستاره ها را بشمارد
هرکس سنه اولدوز دیه اوزوم سنه آی دمیشم---
هرکس به توستاره بگوید خودم به تو ماه گفته ام
سننن سورا حیات من شیرین دسه زای دمیشم---
هرکس زندگی را شیرین بداند، بعد از تو من زندگی را تلخ می دانم
هر گوزلدن بیر گول آلب سن گوزل پای دمیشم---
از هر زیبا روی شاخه ای گل گرفته و به تو زیبا روی هدیه داده ام
سنین گون تک باتماغوا آی باتانا تای دمیشم---
غروب خورشید وار تو را من مثل غروب ماه می دانم
سابق قشا یای دمیشم ایندی یایا قش دیرم---
سابق زمستان را چو تابستان می دانستم ولی حالا تابستان را زمستان می دانم ( کنایه از پیر شدن است)
گه تویوو یاد سالب من دلی نای نای دمیشم---
گاها عروسی تو را به خاطر اورده و من دیوانه نای نای کفته ام
سونرا گین یاس باتب اغلار های های دمیشم---
بعدا دوباره غمگین شده و های های گریه کرده ام
عمر سورن من قارا گون آخ دمیشم وای دمیشم---
من سیاه بخت که عمر سپری می کنم آخ و و ای گفته ام
✌️
#شهریار
#آخ_که_من_عاشق_این_شعرشهریارم
#شهریار🎙
@shermaaa
می گویند
تنها صداست که می ماند ..
لعنتی ..
صدایم کن
می بینی تنها صداست
که ویرانم می کند
✌️
#علیرضا_اسفندیاری
@shermaaa
تنها صداست که می ماند ..
لعنتی ..
صدایم کن
می بینی تنها صداست
که ویرانم می کند
✌️
#علیرضا_اسفندیاری
@shermaaa
دلم
یک اتفاق می خواهد
یـک تـماس نـا آشنـا
بـا بـی مـیلی تمام جواب دهم
و صداى تو
✌️
#محمد_جواد_مداحی
@shermaaa
یک اتفاق می خواهد
یـک تـماس نـا آشنـا
بـا بـی مـیلی تمام جواب دهم
و صداى تو
✌️
#محمد_جواد_مداحی
@shermaaa