پذیرفتم به ضرب تیغ جهل آن روز دینم را
که می بردند با خود دختران سرزمینم را
چنان غرق شکوه خویشتن بودم، نفهمیدم
که منزلگاه خود کرده ست ماری آستینم را
سرودم در گلو خشکید و از آن روز ماتم خیز
کسی نشنید دیگر غیر از آواز حزینم را
شود جنت نصیبت با قتال فی سبیل الله
جهنم کرد با این وعده فردوس برینم را
شکسته بغض خاموشی، لبم فریاد زد، دیگر
نخواه از من، نخواه از من سکوت بیش از اینم را
به دستم مهرورزی شعله دارد آی همریشه
کجا بر پا نمایم آتش مهرآفرینم را
✌️
#علی_اصغر_کیانی
@shermaaa
که می بردند با خود دختران سرزمینم را
چنان غرق شکوه خویشتن بودم، نفهمیدم
که منزلگاه خود کرده ست ماری آستینم را
سرودم در گلو خشکید و از آن روز ماتم خیز
کسی نشنید دیگر غیر از آواز حزینم را
شود جنت نصیبت با قتال فی سبیل الله
جهنم کرد با این وعده فردوس برینم را
شکسته بغض خاموشی، لبم فریاد زد، دیگر
نخواه از من، نخواه از من سکوت بیش از اینم را
به دستم مهرورزی شعله دارد آی همریشه
کجا بر پا نمایم آتش مهرآفرینم را
✌️
#علی_اصغر_کیانی
@shermaaa