هان! به دنبال چه می گردی دلم

جمعه بازار و مغازه بسته است

عصر جمعه حوصله بی حوصله

اصلا آدم از خودش هم خسته است

✌️
#علی_قهرمانی

@shermaaa

دلا خو کن به این شبهای غمگین

به این دلتنگی و این بغض سنگین

چه راحت کرده اشغال گلویم

چه اجباری گلویم کرده تمکین

✌️
#علی_قهرمانی
@shermaaa

حول و حوش ساعتِ پنجِ غروبِ جمعه بود
من به یادت رفته بودم تا همان کوی قرار


پیش خود گفتم که شاید اینچنین با رفتنم
حال دلتنگی کند از لا به لای دل فرار


گوشه گوشه رد پایت مانده بر روی زمین
خاطراتت توی ذهنم می رودهمچون قطار


کم کَمَک نزدیکی آن کوچه ی خلوت شدم
در همین کوچه به من گفتی ندارم جز تو یار !


در همین حال و هوا بودم که دیدم ناگهان
با غریبه توی کوچه می گذشتی هم جوار


تا سر کوچه دَویدم با دو چشم خیس و تَر
اولین تاکسی رسید و من شدم فوری سوار


مرد راننده چو دیده حال من را اینچنین
با محبت او نهاده توی ضبطش یک نوار


شعر "مولانا" ؛ صدای "ناظری" در حال پخش
"در هوایت بی قرارم، بی قرارم، بی قرار "
✌️
#علی_قهرمانی


@shermaaa

میان قداست عشق و قباحت ممنوعه
چه قضاوتی خواهد شد
آنگاه که فرشتگان چپ و راستم
دفتر می گشایند
و هر دو
به یک میزان نوشته اند: #تو!!
✌️
#علی_قهرمانی

@shermaaa

تخته فرشم، هی لگدمال توام

سرزمینی تحت اشغال توام

مدرکم عشق و سند منگوله دار

من تماماً جزو اموال توام
✌️
#علی_قهرمانی
@shermaaa (:

تا به کِی طعم گسِ هر جمعه را نوبر کنم
هفته ها را با خیالات محالم سر کنم

خسته ام از اینکه باید جای آغوش کسی
خستگی را با دوتا فنجان چایی در کنم

من نشستم برسر گوری که قطعا خالی است
پس چرا باید گلایل روی آن پرپر کنم

یا بگیرم لای انگشتان دستم بهمن و
خاطرات رفته را آهسته خاکستر کنم

عادتی بد دارم و باید همیشه قبل خواب 
با نم اشکی مسیر گونه ام را تر کنم  

من خودآزارم، نباید از حقیقت طفره رفت
باید اصلن فکر راه و چاره ای دیگر کنم

می روم تاجای چایی واژه ها را دَم کنم
می روم تا حال خود را با غزل بهتر کنم
✌️
#علی_قهرمانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: