.
این شعرهای این چنینی را #نخوانید
این شعرها کارش فقط درد است و بحران
تعارف ندارم باز میگویم نخوانید
این واژه های غربتی و گیج و نالان
شعری که "چشم روشنش" ازبیخ کور است
گاهی نمک بر زخم دل های صبور است
یک بار دیگر باز میگویم نخوانید
این بیت های نا امید و خیس و گریان
انگار نه،،، در سینه آه سرد داری
صدها گله از روزگار "مرد" داری
آه ای مخاطب مثل من دل درد داری؟؟؟
دیدم نرفتی از میان گفت گو مان
حالا که میخوانی بیا بنشین کنارم
چایی که نه.....یک بسته ی سیگار دارم
من کافه ای متروک و پر گرد غبارم
من قهوه ای داغم از این تلخی دوران
یادت می آید روزگاری خوب بود و...
دل هایمان بی درد بی آشوب بود و...
یک مشت بازی پیشمان محبوب بود و..
یادت میاید" بازی آن مان نواران ......؟؟؟؟
یادت می آید #مدرسه با نون غازی ؟؟
سرگیجه های توی هر زنگ ریاضی
گچ دزدی و تا آخر شب "لی له" بازی
هاجر عروسی داشت هر شب زیر باران
کم کم عروسی رخت بست از کوچه هامان
"نون و عزا" شد وعده بین سفره هامان
این بار #قاضی حکم دیگر داد و این که _
"لی لی" بزن دنبال #پول و لقمه ای نان
از صبح تا آواز سگ هی کار... لطفا
شب درد ها را قورت ده انکار..لطفا
ساعت دوباره هفت شد تکرار ....لطفا
هی فک بزن باگرگ های شکل انسان
وقتی برای مرخصی.... اصلا نداری
حق گله از بیکسی..... اصلا نداری
چون که شما دل واپسی.... اصلا نداری!!!
چیزی شبیه حبس در سلول زندان
من مرد هستم مرد اما ....گریه کردم
وقتی که طفلم گفت بابا؟....گریه کردم
عیدی ببر مارا فلان جا ......گریه کردم
هربار گریه کردم و هر بار پنهان
وقتی طلب کار آبرو برد.... اشک امد
وقتی غرور همسرم مرد .... اشک آمد
وقتی النگویش در آورد .... اشک امد
هرشب مصیبت هست توی خانه مهمان
این حرف ها حرف دل تو هست اصلا؟ا
غرق سکوتی.. دلخوری.. آیا تو از من ؟
چیزی بگو... حرفی بزن.... پاشیدم از هم ...
من درد دل هایم ندارد خط پایان
.
من بوی بد می آید از عمق گلویم
اصلا جهنم سیرتم.. من زشت رویم
می خواهم از شعله کمی در شعر گویم
این شعله ها شاید بسوزاند دل و جان
در شهر هم بوی بد و گند دروغ است
ناموس ها روی هوا درجنگ بوق است
حتی قسم هم مثل آب و کشک و دوغ است
آلوده شد دل ها شبیه شهر تهران
دزدان دریا ماهیان را سیخ کردند
در صندلی استراحت میخ کردند
این ...... ها عدل را بی ریخت کردند
شاید دوباره رفته روی نیزه #........
دیدی که گفتم شعر اینگونه نخوان و....
دیگر به پای درد دل هایم نمان و....
حالا برو من را حلالم کن ببخش و.....
"لی لی" بزن دنبال #پول لقمه ای نان"
✌️
#علی_فرزانه
@shermaaa
این شعرهای این چنینی را #نخوانید
این شعرها کارش فقط درد است و بحران
تعارف ندارم باز میگویم نخوانید
این واژه های غربتی و گیج و نالان
شعری که "چشم روشنش" ازبیخ کور است
گاهی نمک بر زخم دل های صبور است
یک بار دیگر باز میگویم نخوانید
این بیت های نا امید و خیس و گریان
انگار نه،،، در سینه آه سرد داری
صدها گله از روزگار "مرد" داری
آه ای مخاطب مثل من دل درد داری؟؟؟
دیدم نرفتی از میان گفت گو مان
حالا که میخوانی بیا بنشین کنارم
چایی که نه.....یک بسته ی سیگار دارم
من کافه ای متروک و پر گرد غبارم
من قهوه ای داغم از این تلخی دوران
یادت می آید روزگاری خوب بود و...
دل هایمان بی درد بی آشوب بود و...
یک مشت بازی پیشمان محبوب بود و..
یادت میاید" بازی آن مان نواران ......؟؟؟؟
یادت می آید #مدرسه با نون غازی ؟؟
سرگیجه های توی هر زنگ ریاضی
گچ دزدی و تا آخر شب "لی له" بازی
هاجر عروسی داشت هر شب زیر باران
کم کم عروسی رخت بست از کوچه هامان
"نون و عزا" شد وعده بین سفره هامان
این بار #قاضی حکم دیگر داد و این که _
"لی لی" بزن دنبال #پول و لقمه ای نان
از صبح تا آواز سگ هی کار... لطفا
شب درد ها را قورت ده انکار..لطفا
ساعت دوباره هفت شد تکرار ....لطفا
هی فک بزن باگرگ های شکل انسان
وقتی برای مرخصی.... اصلا نداری
حق گله از بیکسی..... اصلا نداری
چون که شما دل واپسی.... اصلا نداری!!!
چیزی شبیه حبس در سلول زندان
من مرد هستم مرد اما ....گریه کردم
وقتی که طفلم گفت بابا؟....گریه کردم
عیدی ببر مارا فلان جا ......گریه کردم
هربار گریه کردم و هر بار پنهان
وقتی طلب کار آبرو برد.... اشک امد
وقتی غرور همسرم مرد .... اشک آمد
وقتی النگویش در آورد .... اشک امد
هرشب مصیبت هست توی خانه مهمان
این حرف ها حرف دل تو هست اصلا؟ا
غرق سکوتی.. دلخوری.. آیا تو از من ؟
چیزی بگو... حرفی بزن.... پاشیدم از هم ...
من درد دل هایم ندارد خط پایان
.
من بوی بد می آید از عمق گلویم
اصلا جهنم سیرتم.. من زشت رویم
می خواهم از شعله کمی در شعر گویم
این شعله ها شاید بسوزاند دل و جان
در شهر هم بوی بد و گند دروغ است
ناموس ها روی هوا درجنگ بوق است
حتی قسم هم مثل آب و کشک و دوغ است
آلوده شد دل ها شبیه شهر تهران
دزدان دریا ماهیان را سیخ کردند
در صندلی استراحت میخ کردند
این ...... ها عدل را بی ریخت کردند
شاید دوباره رفته روی نیزه #........
دیدی که گفتم شعر اینگونه نخوان و....
دیگر به پای درد دل هایم نمان و....
حالا برو من را حلالم کن ببخش و.....
"لی لی" بزن دنبال #پول لقمه ای نان"
✌️
#علی_فرزانه
@shermaaa
وقتی ندارَمَت
وقتی نميتوانم روبرويَت قهوه بنوشم
كافه ها،
بودنشان به چه درد ميخورد...؟
#قاضی_نظام
💌 @shermaaa
وقتی ندارَمَت
وقتی نميتوانم روبرويَت قهوه بنوشم
كافه ها،
بودنشان به چه درد ميخورد...؟
#قاضی_نظام
💌 @shermaaa
وقتی ندارَمَت
وقتی نميتوانم روبرويَت قهوه بنوشم
كافه ها،
بودنشان به چه درد ميخورد...؟
#قاضی_نظام
@shermaaa
وقتی ندارَمَت
وقتی نميتوانم روبرويَت قهوه بنوشم
كافه ها،
بودنشان به چه درد ميخورد...؟
#قاضی_نظام
@shermaaa
يعني تو هم باران را ميبيني و انقدر بيخيالي؟
دلت مي آيد كنارم نباشي؟
اين باران
اين آهنگ
اين ترافيك
اين من
همه و همه تو را ميخواهد...
✌️
#قاضی_نظام
@shermaaaa
دلت مي آيد كنارم نباشي؟
اين باران
اين آهنگ
اين ترافيك
اين من
همه و همه تو را ميخواهد...
✌️
#قاضی_نظام
@shermaaaa
چون من بی دل توانم رفت از کوی غمش
اینچنین کز آب دیده رفت پا در گل مرا
✌️🏻
#قاضی_صفی_الدین_عیسی
@shermaaa (:
اینچنین کز آب دیده رفت پا در گل مرا
✌️🏻
#قاضی_صفی_الدین_عیسی
@shermaaa (:
از ما بشوی دست که ما بی تو شستهایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی
✌️🏻
#قاضی_نورالله_ساوجی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی
✌️🏻
#قاضی_نورالله_ساوجی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تنِ بیمارِ من از سنگِ جنون درد نکرد
دردم این است که اغیار به من خندہ زدند
✌️🏻
#قاضی_سعید_قمی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
دردم این است که اغیار به من خندہ زدند
✌️🏻
#قاضی_سعید_قمی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
شب بخير را ؛
نبايد تايپ كرد !
شب را ؛
بايد زل زد در چشمانش،
دستى كشيد لاى موهايش
و هرم نفسهايش...
✌️
#علی #قاضی #نظام
#شبتون_ازنفس_های_دلدار_گرم
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
نبايد تايپ كرد !
شب را ؛
بايد زل زد در چشمانش،
دستى كشيد لاى موهايش
و هرم نفسهايش...
✌️
#علی #قاضی #نظام
#شبتون_ازنفس_های_دلدار_گرم
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: