میخواهم نام تو را
به واژگان بکشم
و با تک تک
حروفش نقاشی کنم
بر بوم قلبم
لبانت را
مژگان فریبایی ات را
انگشتان نحیفت را
چشمانت
واای امان از چشمانت
می خواهم نگاهم را
بیاویزم به ستاره نگاهت
خوشه خوشه
بوسه بچینم از اناری لبانت
می خواهم
نامت را
بر روی قطرات شبنم بنویسم
که در بخار نفس هایم
به دریای شب پرالتهاب برگردد.
✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

‌@shermaaa (:

#عزیزمن


هرروز به شکلی دوستت دارم
یک روز به شکل غزل در میان واژه ها
یک روز با گل سرخی در میان دشت اقاقیا
یک روز با هیجانی از اشتیاق بوسه ای
یک روز با خنده ای در میان سکوت
و‌ برق چشمانی که با ملودی آرامی دوست داشتنت را به زبان می آورد😍😘😠


✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

@shermaaa

‌

نگوید کاش دنیا به آخر برسد
و نامی از آن باقی نماند
هنوز هستند....
کسانی در جریده ی این عالم
نامی را جانانه بر لب جاری می سازنند..

✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل


‌
@shermaaa (:

زیباترین مڪان دنیا فقط
نقطہ مشڪی چشمان
توست چرا ڪه تنها من ساڪنش هستم..

✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل

@shermaaa (:

کمی آغوش بیاور
تا از شب مُرده گی افکارم
مهر انگیزی چشمهایم
را به آبستن عشقت خیرات کنم...



✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل


@shermaaa (:

‌

می نباشد میکده
جزء مستی چشمان تو
آن خمار چشم تو
بد می برد هوش ازسرم
✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل


#یک_فنجان_شعر

‌@shemaaa (:

آدم های معمولی را دوست دارم

همانهایی که با یک لبخند زیبا می آیند، و
پناهگاه خستگی روزمره گی ات می شوند.
✌️🏻🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shermaaa (:

‌
گفتم ای دل چه میجویی تو؟
دل به حرف آمد و گفت؛
شب...
شب چشمانش...!
✌️🏻🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

#شبتون_با_یار_چشم_توچشم

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

‌

می نویسم
با قلم موی عشق
پرواز می کنم
به سوی دریای نیلگون
سمت جنگلهای شمال
سوی ساحل ارام
یک نفر می خواند مرا
با گیتار عشق
در دل ستاره های شب
به ترانه ی احساسی
گرمای دستان بزرگش
در دستان ظریفم
محو در چشمان قهقرایش
می خواهم محو کودتای نگاهش باشم
زلف افشانم و رقصی کنم آذری
تا یک شب رها شوم
در فضای بین ماه و ستارگان
در شفافیت بکر سپیده دم
بوسه ای سازم از کریستالی نگاه
در گستردگی دو آغوش
برای تولد رویاها....


✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

#شبتون_غرق_درنگاه_قشنگ_عشقتون


‌
#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

💙💙

قرنطینه کن مرا به اتاق آغوشت
تصرف کن وجودی درونم را
نوازش کن روح خسته ام را
بچسبان به آتشینی پُر التهابت
تا مست شوم از عطر سرد و شیرینت ...
✌️🏻🍭
#ثریا_شجاعی_اصل


#جان😋

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

اکنون که کنارت نیستم
شبت را چگونه گذراندی؟
آیا به من اندیشیدی؟
بغض کردی؟
کمی اشک دور چشمانت حلقه زد؟
با باز و بستن چشمانت صورتت بارانی شده؟
تو را نمی دانم !
اما من دور از تو،
در دنیای درونم گم شدم و بر باد رفتم..

✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

‌

رمضان را به یاد تو
به سفر می روم
از میان روزه داران می گذرم
چشمان تو را
عبادتگاه تن خسته ام
اشکت را
معبر عبور تمامی دلهره هایم
گیسوانت را
تار به تار
اجابت دعاهایم نام می برم
تا از تمامی عبادتگاهها
تنها تو را
و
قلب تو را
مسکن گزینم...
✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

‌

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

نیمی روشن
نیمی خاموش
شبیخون می زنم
به رنگ پریدگی افکارم
کلاف تنهایی ام را تنگتر می کنم
خسته از شهر آدمها
رج به رج می بافم برای گردنم
خیال یک نفس خوش آرمیدن را.

✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل




‌

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

پنج شنبه رو به سوی آمدنت
رقص نور را
میان انگشتانم می چرخانم
صبح طلوع زندگی
از ترنم نفس هایت وام می گیرد
تو می آیی
و در آبی آسمان گستر
چین چین دامنم
مرا به نام صدا می زنی
یک سلام گرم و
چند بوسه ی لبریز از عشق
به قلبم می گذاری
و می گویی
تو را من با قلبم
تو را با همه اندک و بسیارم
در هفت شب و هفت روز تمام
تا به ابد دوست  دارم...
✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

#سلام_صبحتون_قشنگ

#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

رویـاے مـن
قطره هاے چشمـانم
را بچڪان در وادے عشقت
تا جوانه زنـم درباور دستـانت...
✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل

#جان😋

#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

پروازم را بخاطر بسپار
در زندان قلبت را باز ڪن
ڪھ هدف مقصدم اسارت
درون قفسه ای سینه تو میباشد...


✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

♡



چقد زیبا شده عشقم ؛مثه عشق اهورایی
مثال چهره یوسف ؛ به قلب یک زلیخایی

شفا داده نگاهم را؛ از آن ظلمت به بینایی
تو آن اعجاز تل عشقی؛سمرقندی به تنهایی

✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

‌

تنها تو را می خواهم
و تنها با اوای تو
چشم به هر سو می چرخانم
خواسته ام را
در ساحلی نگاه تو واریز می کنم
دستانم را به بازوانت فشرده
با تو همه دنیا را قدم می زنم
چشمان تو می درخشد
و آفتاب تصویر تو را
تا روزها به پلک های شب می بخشد
آغوشت
بوسه ات
عطرت
صدایت
حرفهایت
به نوع عاشقی من
عاشقی اش را زمزمه می کند.

✌️🍭
#ثریا_شجاعی_اصل

‌
#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

تو را بہ آغوش میخوانم
آنگاہ ڪہ تو پیروز مے شوے و
عشق در برابرت بہ اسارت در مے آید
هان ....
ڪہ از باور گریزانے
چشمهایم را برایت میفرستم
تا ببینے تنها تو
در آن حڪم فرمایے میڪنے و
تنها تو در آن  زندگے میڪنے و
تنها تو هستے ڪہ مرا میمیرانی...

✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل

#جان😋


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

نامه ای سوی او فرستادم بیایید بازم نشد
من هنوزم یاد او هستم ، انتظارم سر نشد

ای دریغا قصه پیمان وفا در خیال و باورم
چشم به راه ماندم ، باز هم گونه ام تر نشد
✌️🍭

#ثریا_شجاعی_اصل


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: