‏هر سالی که می‌گذرد تکه ای از ما در آن سال جا می‌ماند. تو را نمی‌دانم، اما من در سالی که گذشت، مثل تکه های یک پازل به هم ریختم و در این واپسین لحظات هر چه جستجو می‌کنم نمی‌دانم کدام تکه ام در کدام لحظه جا مانده که اینگونه سردرگم و دلتنگ به سر می‌برم.

✌️
#علی_سلطانی

@shermaaa (:

"جمعه "
برای من
تمام لحظاتی ست
که از "تو" بی خبرم ...
✌️
#علی_سلطانی


@shermaaa (:

بی خوابی ما را
بوسیدن "چشمان تو" داروست...

✌️
#علی_سلطانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa

اینقدر سختی نکن نزدیک تر بیا
بگذار نفسِ حبسِ سینه ات
لب هایم را زنده کند
این همه تاریکی دلیلی ندارد
شب را برای بوسه آفریده اند...
✌️🏻
#علی_سلطانی

#شبتون_پرازبوسه


#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:

صبح بخیر گفتن ات،
مثل خاک نم خورده ؛
شوق نفس کشیدن می دهد!
✌️🏻
#علی_سلطانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

صبح بخیر گفتن ات
مثلِ خاکِ نم خورده
شوقِ نفس کشیدن میدهد...
✌️🏻
#علی_سلطانی

#سلام_صبحتون_دلبرانه

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

تو را باید کمی بیشتر دوست داشت
کمی بیشتر از یک همراه
کمی بیشتر از یک همسفر
یک شب بارانی
یک آهنگ قدیمی
یک شعر تمام نشدنی
دوست داشت...
✌️🏻
#علی‌_سلطانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

بدون شب بخیر گفتن‌اَت
هم میتوانم بخوابم عزیزم!

اما فرقِ زیادی‌ست بین کسی که
چشمانش را می‌بندد و خوابش می‌برد
با کسی که
چشمانش را می‌بندد
و تقلا میکند تا خوابش ببرد.
✌️🏻
#علی_سلطانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

آره خب، معلومه که باهات حرف نمی‌زنم
قطعاً هر موضوعی قابل گفتگو کردن نیست
چون هر کاری قابل انجام دادن نیست!
واژه‌ی «توقع» رو سرچ کن توی گوگل...
آدم از بعضیا توقع بعضی کارا رو نداره عزیز
واسه همین هم می‌زنه زیرِ میز...
از اینا گذشته، دیگه هیچ‌وقت انگور نمی‌شه
خوشه‌ای که شده مَویز...
پس برو قربونت، برو آرامشِ ما رو به هم نریز...
✌️🏻
#علی_سلطانی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

‌
تو در چشمانم همچون زیبایی سپیده دمی
همچون نورِ صبح ...!
✌️🏻
#علی_سلطانی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

حال ما کجا دانند اهالیِ شهر
که تن و پیراهنم
در هوای خُنَکِ چشمانت
بِسان بادبادکی
پرواز و پَر باز میکنند

کنار منی
که سهراب میخوانم
که هم لحظه ی بارانم
که عاشق و سرزنده و سامانم
که هر صبح
از پنجره ی امیدم میتابی
که خورشید منی جانا...
✌️🏻
#علی_سلطانی


#سلام_صبحتون_پراز_امید


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

#زیاد فرقی نمی‌کنددلتنگیِ جمعه از جایی شروع میشودکه دهانت پر از حرف است برای گفتن اما کسی را نداری برای شنیدن...


✌️
#علی_سلطانی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

#زیاد فرقی نمی‌کنددلتنگیِ جمعه از جایی شروع میشودکه دهانت پر از حرف است برای گفتن اما کسی را نداری برای شنیدن...
✌️
#علی_سلطانی

#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (: