یک فنجان شعر
225 subscribers
14.8K photos
308 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
.

وقتی برای با تو ندارم.
مثل ِحوصله‌ی با خودم را....

تا کدام هنگام ؟!
پشت سایه روشن لحظه‌ها ایستاده‌ام.
ساعتی در من سبز می‌شود
ساعتی در من می‌سوزد
ساعتی در من زنگ می‌زند
ساعتی در من خواب‌اش می‌برد !
بیدارم نمی‌کند
- چشم‌های به انتظار آمده‌ی عشق
شاید مرده‌ام !
شاید در کهف رویاهای از دیرم
- خاک می‌خورم.
تا پلک بگشایم
شاید تو چند صد ساله شدی !
...و من هنوز ؛
نگاه به نگاه ِ تازه به بلوغ رسیده‌ دارم
خیره در چشم چهارده سالگی‌ات...
شبیهه عاشقی
که جز آخرین بوسه از تو را
به یاد ندارد....

✌️

#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa
یک پیاله
بیشتر از چشمانت زدم...!
که تو کمی دیر
نگاهم را نوشیدی....!

به سلامتی عشق
لبی دیگر از لبانت تر می‌کنم...!
مست سیاه چشم...!
✌️
#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa (:
...و این راز
- آسمان می‌داند وُ نمی‌بارد بر من
که تو را تشنه‌ام....

هاج وُ واج ِ اینجای سراب واره‌ام
راهی نمی‌برم
که موج‌ موج مدوّر
مرا در ثقل ناپیدای خویش گم دارد.....

پشت کوهه‌ی بی وزنی
- ابرهای عقیم
بی‌هوده معطّل ِ امتزاجِ با خاک‌اند !
بی‌هوده‌تر متلاطم ِدریای بی‌تبخیر در خویش....

تو را تشنه‌ام
ای روحِ بارانی‌ات
تسکین دل هبوط آمده‌ی حیران
- به ناگهان وقتی
که شیهه می‌کشد هُرم ِباد
در مرتع ِسوخته از سکوت سال‌ها......

✌️
#گویا_فیروزکوهی


@shermaaa (:

با تو این منم
ای راز دار ِ دل ِ تنگ آمده از دیروزم !
با کلیدی سنگی
آویخته بر دیوار ِ کاهگلی ِ تَرَک‌خورده
در قاب ِ خاطر !
که حس ِ یک زیارت ساده
مرا به من بر‌می‌گرداند...
تا کدام روز
چشم‌های به دل نشسته‌ات
بر این مسافر تنها در بگشاید.؟!
نمی‌دانم.....

✌️

#گویا_فیروزکوهی
@shermaaa (:
‌از کدامین جانب عشق می تَراود
طنینِ" دوستَت دارم " ؟!
که دلم را به ارتعاش گرفته‌ست...‌
کاش !
تاری از گیسوانت در چَنگم بود.
تا پاسخِ دلم را مینواختم
با نُت گریه‌های چشمِ مانده به راهت...!

✌️

#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa (:

به عیادتِ دلتنگی هایم بیا
با کمی حوصله
که من در تنهایی این اتاقک در بسته
جز با رویاهایم
هیچ فاصله ای
تا فرآموشی همیشه ندارم...

✌️
#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa (:
.


با تو این منم
ای راز دار ِ دل ِ تنگ آمده از دیروزم !
با کلیدی سنگی
- آویخته بر دیوار ِ کاهگلی ِ تَرَک‌خورده
در قاب ِ خاطر !
که حس ِ یک زیارت ساده
مرا به من بر‌می‌گرداند...
تا کدام روز
- چشم‌های به دل نشسته‌ات
بر این مسافر تنها در بگشاید.؟!
نمی‌دانم...

✌️
#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa (:
.


گاهی که به تنهایی‌ام سر می‌زنم
می‌بینم حوصله‌ی مرا هم ندارد.
سرش می‌رود به کتاب
می‌رود هزار فرسخ از خودش بیرون
تا آسمان چندم !
دلی می‌بارد
- با تنهایی ِ چشمی که پُر است از سکوت....


✌️
#گویا_فیروزکوهی

@shermaaa (:
عشق بود وُ
عشق بود وُ
عشق...
اعتراف ِ نگاه پنهانی
که دلم را به تسخیر شکافت...
✌️
#گویا_فیروزکوهی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:
تا بیآیم که بپرسم
دل من تنگ چرا؟!
بغض سنگ آمده
در آینه‌ی چشمانم
پشت ِ خاموشی خود
زود شکست....
✌️🏻
#گویا_فیروزکوهی

‌‌‎‌‎ ‎      ‌ ‌‍


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:
""در خیال زادگاه من
صبح ،
مصداق تلاقئ دو چشم وُ
یک سلام ساده
از عاشق ترین دلهاست...!

✌️🏻
#گویا_فیروزکوهی


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:
گناه تو نیست
که اگر طوفان هزار دریا را
در من تکاندند !
این‌گونه که متلاطم نگاه تواُم
آسمانی چشم ِمستور...‌.

حدّی نیست حتا مرا
که دچار آمدم جنون ِاز سال‌ها عشق ترا....
تا روسپیدی تو
موی سپید کردم وُ
شعرهایی سپید‌تر ؛
تا دفتر به دفتر
- خاطره‌ای روشن از تو سازم....

سمتی می‌گیرم
که سویی از تو برده باشد !
حالا سر از دریا در آورم
یا دل از کویر ؛
- فرقی نمی‌کند که حال ِبا تواُم شوریده دارد.....

گناه تو نیست
که اگر شقیقه‌های سبزم را
- رنگ می‌بخشم به سرخی شفق
رنگ ِحیای بوسه‌ی ناگرفته !
رنگ عاشق ِدر من
که هفت پشت
- به سینه سوخته مجنون ِ در تو می‌رسد....

گناه تو؟!
نه ؛ که من
- جا مانده از نسل ِ " کشتی‌شکسته‌گانم "......
✌️🏻

#گویا_فیروزکوهی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:
💙💙

هنوز
پرسہ بہ کوچہ
هنوز رفتنِ با تو
هنوز بوسہء پنهان
هواے عشقِ جوانی
خیالِ عاشقی ام هسٺْ...
✌️🏻

#گویا_فیروزکوهی

#جان😋

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: