هر شب
در دنج ترین کنج رویاهای روشنم
شاعر چشمان تو می شوم
برایت می نویسم
که مبتلای توام
اما ندارمت ...
بر وزن انتظار
هم ردیف دلتنگی
و چه پارادوکس عجیبی ست
میان من و تو
من در شعرهایم برای تو محبوسم
وتو در قلبم
و این
قصه ی غصه ایست تکراری ....
✌️🍭
#میترا_رحمتی
@shermaaa
در دنج ترین کنج رویاهای روشنم
شاعر چشمان تو می شوم
برایت می نویسم
که مبتلای توام
اما ندارمت ...
بر وزن انتظار
هم ردیف دلتنگی
و چه پارادوکس عجیبی ست
میان من و تو
من در شعرهایم برای تو محبوسم
وتو در قلبم
و این
قصه ی غصه ایست تکراری ....
✌️🍭
#میترا_رحمتی
@shermaaa
برخیز ....
آغوش ردیف کن و
دست ِشعرهایم را محکم تر بگیر ...
که این واژه های ِ عجول ،
ساعت هاست برای شعر شدن
بر لبانم ردیف شده اند
تا جایی حوالی شیرینی لبانت
روی سیاهی شب را سپید کنند
برخیز ...
قافیه بساز
که باز این کلمات سر به هوا،
دلتنگ ِشنیدن ِ
صبح بخیر هایت شده اند...
✌️🍭
#میترا_رحمتی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
برخیز ....
آغوش ردیف کن و
دست ِشعرهایم را محکم تر بگیر ...
که این واژه های ِ عجول ،
ساعت هاست برای شعر شدن
بر لبانم ردیف شده اند
تا جایی حوالی شیرینی لبانت
روی سیاهی شب را سپید کنند
برخیز ...
قافیه بساز
که باز این کلمات سر به هوا،
دلتنگ ِشنیدن ِ
صبح بخیر هایت شده اند...
✌️🍭
#میترا_رحمتی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: