با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم؟
وقتی مردم،
تو را در حرکات دستهایم
موسیقی صدایم
و توازن گامهایم میبینند...
✌️
#نزار قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
کجا پنهانت کنم؟
وقتی مردم،
تو را در حرکات دستهایم
موسیقی صدایم
و توازن گامهایم میبینند...
✌️
#نزار قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
پیش از آنکه معشوقهام شوی
هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان
هر کدام تقویمهایی داشتند
برای حسابِ روزها و شبان
پس از آن که دلبرم شدی
مردم اینگونه میگفتند:
سال هزار "پیش از چشمانش"
و قرن دهم "پس از چشمانش"
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان
هر کدام تقویمهایی داشتند
برای حسابِ روزها و شبان
پس از آن که دلبرم شدی
مردم اینگونه میگفتند:
سال هزار "پیش از چشمانش"
و قرن دهم "پس از چشمانش"
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
افسوس
دیر رسیده ایم
ما گل عشق می کاویم
در روزگاری
که عشق را نمی شناسد...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
دیر رسیده ایم
ما گل عشق می کاویم
در روزگاری
که عشق را نمی شناسد...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
بگذار دوستت بدارم
تا از اندوهِ بیکرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرینترین آفریدهها!
با عشق میتوانم
هندسهی جهان را دگرگون کنم،
میتوانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا از اندوهِ بیکرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرینترین آفریدهها!
با عشق میتوانم
هندسهی جهان را دگرگون کنم،
میتوانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آن صبح خرداد که آمدی!
به سان شعری قشنگ بودی که بر پاهایش ایستاده!
آفتاب با تو وارد شد و بهار!
ورقهای روی میز به برگ نشستند
فنجان قهوهی پیش رویم
پیش از آن که بنوشم
مرا نوشید!
روی دیوار اتاقم یک تابلوی روغنی بود از اسبهایی در حال دویدن و اسبهای تابلو وقتی تو را دیدند،
به سویت چهارنعل دویدند
و من هم به سویت دویدم!
✌️
#نزار_قبانی
#سلام_صبحتون_به قشنگی_دیدن یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
به سان شعری قشنگ بودی که بر پاهایش ایستاده!
آفتاب با تو وارد شد و بهار!
ورقهای روی میز به برگ نشستند
فنجان قهوهی پیش رویم
پیش از آن که بنوشم
مرا نوشید!
روی دیوار اتاقم یک تابلوی روغنی بود از اسبهایی در حال دویدن و اسبهای تابلو وقتی تو را دیدند،
به سویت چهارنعل دویدند
و من هم به سویت دویدم!
✌️
#نزار_قبانی
#سلام_صبحتون_به قشنگی_دیدن یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
حضور تو کافی است
تا همه جا بی مکان شود ..
آمدن تو کافی ست تا همه ی
لحظه ها بی زمان شود ...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا همه جا بی مکان شود ..
آمدن تو کافی ست تا همه ی
لحظه ها بی زمان شود ...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
مىخواهم گنجینهای از كلمهها را به تو
تقديم كنم!
كه به هيچ زنى پيش از تو،
هديه نشده بود
و به هيچ زنى بعد از تو نيز،
هديه نمىشود!!!
اى زنى كه
قبل از او قبلنی نبوده!
و بعد از او نیز بعدنی
نخواهد بود
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تقديم كنم!
كه به هيچ زنى پيش از تو،
هديه نشده بود
و به هيچ زنى بعد از تو نيز،
هديه نمىشود!!!
اى زنى كه
قبل از او قبلنی نبوده!
و بعد از او نیز بعدنی
نخواهد بود
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: