من نخل شدم قرار شد خم نشوم
جز با تو و خندههات همدم نشوم
یک سیب دگر بچین و حوایم باش
نامردم اگر دوباره آدم نشوم...
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
جز با تو و خندههات همدم نشوم
یک سیب دگر بچین و حوایم باش
نامردم اگر دوباره آدم نشوم...
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
بعدها تاریخ میگوید که چشمانت چه کرد؟
با منِ تنهاتر از ستار خانِ بی سپاه...!
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
با منِ تنهاتر از ستار خانِ بی سپاه...!
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
تا خنده ی تو می چکد از خوشه ی لب ها ...
بیچاره بَمی ها و غم ِ نرخ ِ رطب ها !!!
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
بیچاره بَمی ها و غم ِ نرخ ِ رطب ها !!!
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
گیسوانت را بیاور شانه پیدا می شود
بغض داری؟ شانه ی مردانه پیدا میشود
امتحان کن ! ساده و معصوم لبخندی بزن
تا ببینی باز هم دیوانه پیدا می شود
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
بغض داری؟ شانه ی مردانه پیدا میشود
امتحان کن ! ساده و معصوم لبخندی بزن
تا ببینی باز هم دیوانه پیدا می شود
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
نبودی ؛ در دلم انگار طوفان شد ، چه طوفانی !
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد ، چه بارانی !
صدایت کردم و سیبی به کف با دامنی آبی
وزیدی بر لب ایوان و ایوان شد چه ایوانی !
نبودی ؛ بغض کردم ... حرفها را ... خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت ؛ ویران شد ، چه ویرانی !
یکی مثل منِ بدبخت در دام نگاه تو
یکی در تنگیِ آغوش زندان شد ، چه زندانی !
هلا ای پایتخت پیر ! "طا"ی دستهدارت کو ؟
بگیرد دست من را ؛ آه ! "طهران" شد چه "تهرانی"
پس از یوسف ، تمام مصریان گفتند : عجب مصری
بماند گریه هم سوغات کنعان شد ، چه کنعانی
من از "سهراب" بودن ، زخم خوردن قسمتم بوده
برو "گرد آفریدم" ! فصل پایان شد ، چه پایانی ...
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
دو پلکم زخمی از شلاق باران شد ، چه بارانی !
صدایت کردم و سیبی به کف با دامنی آبی
وزیدی بر لب ایوان و ایوان شد چه ایوانی !
نبودی ؛ بغض کردم ... حرفها را ... خودخوری کردم
دلم ارگ است و ارگ از خشت ؛ ویران شد ، چه ویرانی !
یکی مثل منِ بدبخت در دام نگاه تو
یکی در تنگیِ آغوش زندان شد ، چه زندانی !
هلا ای پایتخت پیر ! "طا"ی دستهدارت کو ؟
بگیرد دست من را ؛ آه ! "طهران" شد چه "تهرانی"
پس از یوسف ، تمام مصریان گفتند : عجب مصری
بماند گریه هم سوغات کنعان شد ، چه کنعانی
من از "سهراب" بودن ، زخم خوردن قسمتم بوده
برو "گرد آفریدم" ! فصل پایان شد ، چه پایانی ...
✌️
#حامد_عسکری
@shermaaa (:
یک سینه حرف هست ولی نقطهچین بس است
خاتون دل و دماغ ندارم همین بس است
✌️🏻
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
خاتون دل و دماغ ندارم همین بس است
✌️🏻
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
🍁
چای دم کن خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هِل و گل های قوری بهتر است
✌️🏻🍂
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چای دم کن خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هِل و گل های قوری بهتر است
✌️🏻🍂
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هر بار دلم رفت و نگاهي به تو كردم
بر گونۀ سرخابيات افتاد خراشي
از شوق همآغوشي و از حسرت ديدار
بايست بميريم، چه تو باشي چه نباشي!
✌️🏻
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
بر گونۀ سرخابيات افتاد خراشي
از شوق همآغوشي و از حسرت ديدار
بايست بميريم، چه تو باشي چه نباشي!
✌️🏻
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
عشق قلیانی ست
با طعم خوش نعنا دوسیب
میکشی آزاد باشی
مبتلاتر میشوی ....
✌️
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa(:
با طعم خوش نعنا دوسیب
میکشی آزاد باشی
مبتلاتر میشوی ....
✌️
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa(:
تو را از من جدا کردند هر باری به ترفندی
یکی با خنده تلخش یکی با برق چاقویش
✌️
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
یکی با خنده تلخش یکی با برق چاقویش
✌️
#حامد_عسکری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: