کاش بارانی شود،
این هوا
این خیابان!
و توی لجباز
چارهای جز تسلیم شدن نداشته باشی!
اینکه کنارت بایستم
و چتر را روی سرت بگیرم!
تو آهسته لبخند بزنی
و من سریعتر خیس شوم...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
این هوا
این خیابان!
و توی لجباز
چارهای جز تسلیم شدن نداشته باشی!
اینکه کنارت بایستم
و چتر را روی سرت بگیرم!
تو آهسته لبخند بزنی
و من سریعتر خیس شوم...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
به سالها بعد فکر میکنم!
به زیبایی سپیدی موهایمان.
میدانستی؟
پیر شدن کنار تو چقدر میچسبد!؟
اینکه دستانم بلرزند،
پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،
و کنارت بنشینم و بیاختیار
سنگینیِ سرم را روی شانههایت رها کنم!
خوابم ببرد.
و رویای آن روزی را ببینم
که برای اولین بار گفتهام،
دوستت دارم.
و تو خندیدی...
✌️
#مهران_رمضانیان️
@shermaaa
به زیبایی سپیدی موهایمان.
میدانستی؟
پیر شدن کنار تو چقدر میچسبد!؟
اینکه دستانم بلرزند،
پاهایم توان راه رفتن نداشته باشند،
و کنارت بنشینم و بیاختیار
سنگینیِ سرم را روی شانههایت رها کنم!
خوابم ببرد.
و رویای آن روزی را ببینم
که برای اولین بار گفتهام،
دوستت دارم.
و تو خندیدی...
✌️
#مهران_رمضانیان️
@shermaaa
💫
جمعه با خودش یک "تو" میآورد
که تمام روزش را جلوی آینه
و پای شانه زدنهای عاشقانهاش بگذراند...
من هم سرم را گرم قلم و کاغذم کنم!
تا شعر ببافم
تار به تار موهایش را،
و از یاد ببرم که این خانه
سالهاست آینهای ندارد...
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
🍃◍⃟🌸🍃
جمعه با خودش یک "تو" میآورد
که تمام روزش را جلوی آینه
و پای شانه زدنهای عاشقانهاش بگذراند...
من هم سرم را گرم قلم و کاغذم کنم!
تا شعر ببافم
تار به تار موهایش را،
و از یاد ببرم که این خانه
سالهاست آینهای ندارد...
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
🍃◍⃟🌸🍃
وقتی تـو را در آغـوش میڪَیرم
همہ چیـز را از یاد میبرم!
یادم میرود سبزے از درختان است و آبی از آن آسمان...!
باور ڪن خودم را نیـز از یاد میبرم
و حتی یادم میرود
زمستـان سـرد است و تابستـان را باید در خُنَڪاے سایہاے سـر ڪرد
میترسـم در آغـوشت
حتی نفـس ڪشیـدن را فراموش ڪنم
و حیات را ببـازم!
و تـو را...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
همہ چیـز را از یاد میبرم!
یادم میرود سبزے از درختان است و آبی از آن آسمان...!
باور ڪن خودم را نیـز از یاد میبرم
و حتی یادم میرود
زمستـان سـرد است و تابستـان را باید در خُنَڪاے سایہاے سـر ڪرد
میترسـم در آغـوشت
حتی نفـس ڪشیـدن را فراموش ڪنم
و حیات را ببـازم!
و تـو را...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیاهی شب از راه رسیده است.
لبخند بیفروغ ماه را که
زیر سایه خورشید، غرق در تنهاییست
میبینم.
و شبحی که خاطرت را به در میکوبد.
دلهره دارد این فضا
و خوابی که از یاد رفته است...
قصهی خواب مرا
تنها تو میدانی
و بس...
#شببخیر
#مهران_رمضانیان
@shermaaa 🦋
لبخند بیفروغ ماه را که
زیر سایه خورشید، غرق در تنهاییست
میبینم.
و شبحی که خاطرت را به در میکوبد.
دلهره دارد این فضا
و خوابی که از یاد رفته است...
قصهی خواب مرا
تنها تو میدانی
و بس...
#شببخیر
#مهران_رمضانیان
@shermaaa 🦋
مگر میشود شب باشد و
تو در خاطرم نباشی!؟
میبینمت،
بیشتر از تمام خاطراتت...!
باید تو را شِمُرد!
تا که خوابم ببرد...
#مهران_رمضانیان
#شبتون_به_عشق
@shermaaa
تو در خاطرم نباشی!؟
میبینمت،
بیشتر از تمام خاطراتت...!
باید تو را شِمُرد!
تا که خوابم ببرد...
#مهران_رمضانیان
#شبتون_به_عشق
@shermaaa
جنگ تمام شدنی نیست.
اما «تــو» میتوانی موهایت را ببندی!
خلاف باد جنگیدن،انگیزه میخواهد...!♥️
#مهران_رمضانیان️
@shermaaa
اما «تــو» میتوانی موهایت را ببندی!
خلاف باد جنگیدن،انگیزه میخواهد...!♥️
#مهران_رمضانیان️
@shermaaa
فکرِ رفتنت
خواب را از چِشمانم میاندازد.
اینکه تا صبح بیدارم،
استرسِ "نداشتنت" است
که شبهایم را "امتحانی" میکند...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
خواب را از چِشمانم میاندازد.
اینکه تا صبح بیدارم،
استرسِ "نداشتنت" است
که شبهایم را "امتحانی" میکند...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
جمعه با خودش یک "تو" میآورد
ڪه تمام روزش را جلوے آینه
و پاے شانه زدنهاے عاشقانهاش بگذراند...
من هم سرم را گرم قلم و ڪاغذم ڪنم!
تا شعر ببافم
تار به تار موهایش را،
و از یاد ببرم ڪه این خانه
سالهاست آینهاے ندارد...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
ڪه تمام روزش را جلوے آینه
و پاے شانه زدنهاے عاشقانهاش بگذراند...
من هم سرم را گرم قلم و ڪاغذم ڪنم!
تا شعر ببافم
تار به تار موهایش را،
و از یاد ببرم ڪه این خانه
سالهاست آینهاے ندارد...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa
نـامَت،
پاورقی تمام نوشتههای من است.
آنــقدر که در شـعـرهـایـم
"غریبه"ای...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa (:
پاورقی تمام نوشتههای من است.
آنــقدر که در شـعـرهـایـم
"غریبه"ای...
✌️
#مهران_رمضانیان
@shermaaa (:
همیشه کسلکنندهترین قسمت
ریاضیات احتمالات بود.
این روزها
زیباترین حالات ممکن را
امتحان میکنم.
احتمال!
چیزی شبیه برگشتن تو....
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
ریاضیات احتمالات بود.
این روزها
زیباترین حالات ممکن را
امتحان میکنم.
احتمال!
چیزی شبیه برگشتن تو....
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
دیشب به خیالم به لبت بوسه زدم
صبح شد! نفسم عطر تـو دارد هنوز
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
صبح شد! نفسم عطر تـو دارد هنوز
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
گویا تو را ...
از سالها قبل ...
دوست داشتهام....
قبلتر از گریههای کودکیام....
قبلتر از لیلی قبلتر از زلیخا....
شاید قبلتر از آن که دانهی گندمی....
آدمی را به زمین بکشاند.من تو را قبلتر از ...
واژهی عشق، دوست داشتهام. گفته بودم ... ؟!
✌️🏻
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
از سالها قبل ...
دوست داشتهام....
قبلتر از گریههای کودکیام....
قبلتر از لیلی قبلتر از زلیخا....
شاید قبلتر از آن که دانهی گندمی....
آدمی را به زمین بکشاند.من تو را قبلتر از ...
واژهی عشق، دوست داشتهام. گفته بودم ... ؟!
✌️🏻
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
شبِ من
قصهی گیسوی تو را
کم دارد...!
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#شبتون_دست_درگیسوی_یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
قصهی گیسوی تو را
کم دارد...!
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#شبتون_دست_درگیسوی_یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
.
نگاهم که سمت چشم هایت میرود،
هیچ حادثهای نمیتواند حواسم را پرت کند!
نه صدای زنگ خانه.
نه قار قار کلاغهایی که پیطعمه میگردند.
و نه بحران جهان...!
تو فقط پلک نزن...
✌️🏻❄️
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
نگاهم که سمت چشم هایت میرود،
هیچ حادثهای نمیتواند حواسم را پرت کند!
نه صدای زنگ خانه.
نه قار قار کلاغهایی که پیطعمه میگردند.
و نه بحران جهان...!
تو فقط پلک نزن...
✌️🏻❄️
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
در نبودت
شعری تازهام...!
سپیدم
و مرا تاب قافیهای نیست.
پیری مگر غیر این است؟
که بلرزم و
صدای آمدنت را نشنوم...
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
شعری تازهام...!
سپیدم
و مرا تاب قافیهای نیست.
پیری مگر غیر این است؟
که بلرزم و
صدای آمدنت را نشنوم...
✌️🏻
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آنجا درختی بود چسبیده به آسمان،
زیر سایهای خنک،
برایت شعر می خواندم.
شانه به موهایت میزدم
و نگاهی که به دنبال چشمهایت میگشت...!
عشق بود،
دو فنجان چای نیز،
و صدای پرنده ای آشنا!
چقدر خوابت را ببینم؟
چقدر دیگر؟
✌️🏻
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
زیر سایهای خنک،
برایت شعر می خواندم.
شانه به موهایت میزدم
و نگاهی که به دنبال چشمهایت میگشت...!
عشق بود،
دو فنجان چای نیز،
و صدای پرنده ای آشنا!
چقدر خوابت را ببینم؟
چقدر دیگر؟
✌️🏻
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
من محدودم.
به شعرهایی که نمیتوان سرود!
به تصاویری که هیچ فیلمسازی
نقطهی آغاز و پایانش را نمیداند،
و نتهایی که هیچگاه نواخته نشدهاند...
دوست داشتن یعنی تو.
یعنی محدود به حصار چشمهایت!
در عین آزادگی...
✌️
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
به شعرهایی که نمیتوان سرود!
به تصاویری که هیچ فیلمسازی
نقطهی آغاز و پایانش را نمیداند،
و نتهایی که هیچگاه نواخته نشدهاند...
دوست داشتن یعنی تو.
یعنی محدود به حصار چشمهایت!
در عین آزادگی...
✌️
#مهران_رمضانیان
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
جا ماندهام!
در صدایت،
در نگاهت،
و هر آنچه که تویی...!
یادم نیست سالها قبل چه صدایم زدهاند!
راستی کیام؟
من،
یا تکهای از تو؟
✌️
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa
در صدایت،
در نگاهت،
و هر آنچه که تویی...!
یادم نیست سالها قبل چه صدایم زدهاند!
راستی کیام؟
من،
یا تکهای از تو؟
✌️
#مهران_رمضانیان️
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa