یک فنجان شعر
225 subscribers
14.8K photos
305 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
نمی بخشمت
اگر این بهار هم
روی درخت شعرهای
غریبه ای دیگر
شکوفه دهی
✌️

#صدای_پای_بهار
@shermaaa
...
...
...
بچه که بودم پاییز
با روپوش سرمه ای از راه می رسید
بزرگتر که شدم
پسر همسایه بود
سربازی که اسمم را توی کلاهش نوشته بود
مادرش می گفت:
گروهبان
جریمه اش کرده که هفت شب کشیک بدهد در سرما.
حتی یک بار هم نگفته بود دوستم دارد
آنوقتها دوستت دارم را نمی گفتند
کشیک می دادند.

جوانتر که بودم پاییز
از ترانه های حزن انگیز می رسید
مادر که شدم
با روپوش صورتی دخترم
سر چها راه مدرسه
منتظرم میشد... و
زن تر که شدم
با شیشه های ترشی لیمو پا به آشپزخانه ام گذاشت.

آنسال که رفتی
ترشی های قشنگ تری انداخته بودم
با هویج هایی که شکل آسیابهای بادی منجیل بود

زلزله
خیلی ها را زیر آوار نگه داشت
من دستم تا آرنج بیرون مانده بود از زندگی
که مرگ
تو را به زور از لای انگشتهایم بیرون
کشیده بود اما
مگر دست از سرم کشیدند

آن همه خاطره
دیوانه هایی که توی من پرسه می زدند و مدام
مرورم می کردند.

پاییز در هر یک از فصلهایم
طعم دیگری داشت
و از سمت تازه ای می آمد اما
اما این روزها
از سمت خودم می آید
و پیش از آنکه درختها را رنگ زده باشد
زنگ می زند
در را به روبروی خودم باز میکنم
و بیشتر از آنکه به ترشی انداختن فکر کنم
به این فکر میکنم که چرا
دیگر حوصله ی هیچ کس را ندارم
و قلبم قرنهاست تند از حد طبیعی نکوبیده

چون کشتی غرق شده ای که برایش مهم نیست
لای چمدانهای مسافرها و جعبه های جواهرات مردگان

خرچنگ فرتوتی راه می رود
یا ماهی کوچک زیبایی
تخم میگذارد.
#رویا_شاه_حسین_زاده
#صدای_زنگ_در_آمد
#پاییز
#مدرسه
#مهر_ماه
@shermaaa
#پست_آخـر



امشب #روحم را
به #موسیقی آرام
#صدای تومی سپارم
و#جسمم را
به #تجسم نوازش دستهای #تــو...
با #آغوش باز
#تسلیم قانون شب می شوم
شاید #امشب دوباره به #خوابم آمدی

✌️
#دانیال_محمودی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@shermaaa
#صدای درد پیچیده در گوش شب
داستان زندگی
زمزمه می کند سکوت را
#غروب مطلع شب و #دلتنگی
ورق می زنم خاطرات و
#تقدیر را
دوباره می نویسم
دوباره #انتخاب می کنم
#هوای #خوب با تو بودن را
✌️🍭
#نسیم_سرلک


@shermaaa