از سکوت شهر
تا دلگویه های بی صدایم
به دهان شب می گریزم
گیس هایم را
از دست های آینه می ربایم
و به جاده ای ناسوت پرت می شوم
تا هیچ پدری /برادری
مردانه هایش را بر سرم هوار نکند
حالم شبیه مرغی ایست
که به جرم عقیم بودن
پرهایش را بی محابا می جوشانند
از نفلگی شهر بیرون می زنم
و زنانگی ام را
از رگی باد کرده به دار می آویزم
و.....
خوابم می آید
بگذارید لابه لای دندان های داس پدرم
مقامم را در گوش باد زمزمه کنم
شاید که ........
✌️🍭
#رها_قاسمی
#برای_رومینا🥺
@shermaaa
تا دلگویه های بی صدایم
به دهان شب می گریزم
گیس هایم را
از دست های آینه می ربایم
و به جاده ای ناسوت پرت می شوم
تا هیچ پدری /برادری
مردانه هایش را بر سرم هوار نکند
حالم شبیه مرغی ایست
که به جرم عقیم بودن
پرهایش را بی محابا می جوشانند
از نفلگی شهر بیرون می زنم
و زنانگی ام را
از رگی باد کرده به دار می آویزم
و.....
خوابم می آید
بگذارید لابه لای دندان های داس پدرم
مقامم را در گوش باد زمزمه کنم
شاید که ........
✌️🍭
#رها_قاسمی
#برای_رومینا🥺
@shermaaa