فـــرجــامِ مــلٖال آورِ سنگی كه خـــدا شـــد
يك شعله نشان دادن و خاموش شدن بود
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa
يك شعله نشان دادن و خاموش شدن بود
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa
🎈
تو از قبیلهء قاجاری
به چشمهای تو مشکوکم
رسیدهای که امیری را
ز چشم شاه بیندازی
🦋✍🏻
#محمد_سلمانی
@shermaaa
تو از قبیلهء قاجاری
به چشمهای تو مشکوکم
رسیدهای که امیری را
ز چشم شاه بیندازی
🦋✍🏻
#محمد_سلمانی
@shermaaa
حالا چرا سفید ؟ چرا پس سیاه نه ؟
اصلا" چرا سیاه ؟ چرا راه راه نه ؟
یک اشتباه را همه یکبار می کنند
هی اشتباه پشت سر اشتباه نه !
گیرم که لحظه های پلنگیدنت رسید
پرخاش کن به کوه و بیابان ، به ماه نه !
یک روز سر به گوش من آورد و شیخ گفت
هر کار می کنی بکن اما گناه نه
از شاعران گلایه ندارم که لااقل
از درد خلق ، گاه سرودند ، گاه نه !
من زنده ام هنوز و تو هم زنده ای هنوز
این هر دو زندگیست ولی دلبخواه نه ...
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa
اصلا" چرا سیاه ؟ چرا راه راه نه ؟
یک اشتباه را همه یکبار می کنند
هی اشتباه پشت سر اشتباه نه !
گیرم که لحظه های پلنگیدنت رسید
پرخاش کن به کوه و بیابان ، به ماه نه !
یک روز سر به گوش من آورد و شیخ گفت
هر کار می کنی بکن اما گناه نه
از شاعران گلایه ندارم که لااقل
از درد خلق ، گاه سرودند ، گاه نه !
من زنده ام هنوز و تو هم زنده ای هنوز
این هر دو زندگیست ولی دلبخواه نه ...
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa
عشق پـروازِ بلنـدی ست مـرا پَـر بدهيـد
بـه مـن انـديشه ی از مـرز فراتـر بدهيـد
مـن بـه دنبـالِ دلِ گمـشده ای می گردم
يک پَـریدن بـه من از بـالِ کبـوتر بدهید
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa (:
بـه مـن انـديشه ی از مـرز فراتـر بدهيـد
مـن بـه دنبـالِ دلِ گمـشده ای می گردم
يک پَـریدن بـه من از بـالِ کبـوتر بدهید
✌️
#محمد_سلمانی
@shermaaa (:
مَـن دَفـتَـری پُـر از غَـزَلَــم، نابِ نابِ ناب
چَشمی که عاشِقانه بِخوانَد مَرا کَم است
✌️🏻
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چَشمی که عاشِقانه بِخوانَد مَرا کَم است
✌️🏻
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سر زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربهی قبلهنما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت ؟
✌️🏻
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
در من غزلی درد کشید و سر زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربهی قبلهنما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت ؟
✌️🏻
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
کسی به جز خودم ای خوب من چه می داند
کـــه از تو – از تو بریدن چقدر دشوار است
✌️
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
کـــه از تو – از تو بریدن چقدر دشوار است
✌️
#محمد_سلمانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: