بیچاره شاعران که زندگی و مرگ
با همان سماجت غمبار در پی آنهاست
و آنگاه غرق شکوه و جلالی سرد
به مناسک تشییع و دندان تدفین
تسلیم میشوند.
اینان این سنگهای کوچک تاریک،
اکنون در قفای اسبهای های سرکش و مغرور
سرانجام خیلوار زیر سلطهی غارتگران میروند
در حلقهی دست یاران
برای خوابی بیسکوت.
زین پیش و حال یقین دارند که مرد مرده است
و اینان از مراسم تدفین
سوری محقر برپا میسازند
با بوقلمونها، خوکها و دیگر خطیبان.
مرگش را رصد میکنند و آزار می دهندش
تنها بدین سبب که دهانش بسته است
و دیگر توان پاسخ آوازش نیست.
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
با همان سماجت غمبار در پی آنهاست
و آنگاه غرق شکوه و جلالی سرد
به مناسک تشییع و دندان تدفین
تسلیم میشوند.
اینان این سنگهای کوچک تاریک،
اکنون در قفای اسبهای های سرکش و مغرور
سرانجام خیلوار زیر سلطهی غارتگران میروند
در حلقهی دست یاران
برای خوابی بیسکوت.
زین پیش و حال یقین دارند که مرد مرده است
و اینان از مراسم تدفین
سوری محقر برپا میسازند
با بوقلمونها، خوکها و دیگر خطیبان.
مرگش را رصد میکنند و آزار می دهندش
تنها بدین سبب که دهانش بسته است
و دیگر توان پاسخ آوازش نیست.
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
°
به هیچ کس نمیمانی
از آنگاه که دوستت میدارم.
بگذار تو را بگسترم میان گل تاجهای زرد
که نام تو را با حروفی از دود مینویسد
میان ستارگان جنوب؟
آه بگذار تو را
آنگونه به یاد آرم
که چون وجود نداشتی بودی.
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
به هیچ کس نمیمانی
از آنگاه که دوستت میدارم.
بگذار تو را بگسترم میان گل تاجهای زرد
که نام تو را با حروفی از دود مینویسد
میان ستارگان جنوب؟
آه بگذار تو را
آنگونه به یاد آرم
که چون وجود نداشتی بودی.
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
همیشه چیزهایی را که نداشتهام
بیشتر دوست داشتهام
مثل #تو
که بسیار دوری
که بسیار ندارمت...
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
بیشتر دوست داشتهام
مثل #تو
که بسیار دوری
که بسیار ندارمت...
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
اگر تمام خاکِ زمین باشی
تنها مُشتی از تو کافی است
برای آنکه تا ابد
بپرستمت •••
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
اگر تمام خاکِ زمین باشی
تنها مُشتی از تو کافی است
برای آنکه تا ابد
بپرستمت •••
✌️
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب
با هجومِ بیمروتش
سخت تسخیرم کرده بود
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو
تنها سلاحم بود...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
با هجومِ بیمروتش
سخت تسخیرم کرده بود
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو
تنها سلاحم بود...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
@shermaaa (:
امروز در رگهایم خونِ تو جاری ست
جریانی لطیفْ ساده و ابدی •••
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
جریانی لطیفْ ساده و ابدی •••
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
امروز در رگهایم خونِ تو جاری ست
جریانی لطیفْ ساده و ابدی •••
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
#جان😋
@shermaaa (:
جریانی لطیفْ ساده و ابدی •••
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
#جان😋
@shermaaa (:
اگر اندݢ
اندݢ
دوستم نداشتہ باشی
من نیز تو را
از دل میبرم
اندݢ
اندݢ
اگر یݢباره فراموشم كنی
در پی من نگرد
زیرا
پیش از تو فراموشٺْ ݢرده ام...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
اندݢ
دوستم نداشتہ باشی
من نیز تو را
از دل میبرم
اندݢ
اندݢ
اگر یݢباره فراموشم كنی
در پی من نگرد
زیرا
پیش از تو فراموشٺْ ݢرده ام...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هیچ نمیدانم
عشقهای دیگر چه سان اند ؟
من با نگاه ڪردن به تو
با عشق ورزیدن به تـو زندهام ...
عاشق تـو بودن
در ذات من است ...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
عشقهای دیگر چه سان اند ؟
من با نگاه ڪردن به تو
با عشق ورزیدن به تـو زندهام ...
عاشق تـو بودن
در ذات من است ...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
سرانگشتانت شکوفه میدهند
تا من ببویمشان
و دستهایت به لبهایم آب
تا زنده بمانم
چون مادری به کودکِ خویش...
آه انگشتانات...
آنها حتا قلبِ مرا شخم زدهاند
و اکنون قلبی سوختهام
آنگاه که تو
حجمِ خالیِ آغوشام را پر میکنی
قلبی سوخته
در کوزهی آبی که تو مینوشانیام...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا من ببویمشان
و دستهایت به لبهایم آب
تا زنده بمانم
چون مادری به کودکِ خویش...
آه انگشتانات...
آنها حتا قلبِ مرا شخم زدهاند
و اکنون قلبی سوختهام
آنگاه که تو
حجمِ خالیِ آغوشام را پر میکنی
قلبی سوخته
در کوزهی آبی که تو مینوشانیام...
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
📌
تو را من خواب ميبينم
و تو چون گياهی كہ در تاريڪی قلمہ ميزند
خوابم را ڪامل ميڪنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع ميڪنی
فرد ديگرے خواهی بود.
امّا هنوز
چيزے از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جايی كہ
ما خويش را يافتہايم
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تو را من خواب ميبينم
و تو چون گياهی كہ در تاريڪی قلمہ ميزند
خوابم را ڪامل ميڪنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع ميڪنی
فرد ديگرے خواهی بود.
امّا هنوز
چيزے از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جايی كہ
ما خويش را يافتہايم
✌️🏻
#پابلو_نرودا
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: