در آشپزخانه ایستاده بودی
و با چاقو
شعری که برای تو بود
واژه واژه بُرش میزدی.
"دوستت دارم" ...
ریز و ریزتر می شد،
"می بوسمت"
تکه ی سفتی بود که ساتور
جواب بهتری برایش داشت،
و " همیشه کنارم بمان"
چیزی شبیه پیاز
که با هر ضربه
اشکی را از گوشه ی چشمانت...
.
_غذا آماده است عزیزم_
صدای تو بود
غمین و خسته
و رازی که میخواست برملا شود،
شام آخر
چه تابلوی زیبایی ست
انگار که سال هاست
حرفی برای گفتن نداریم
و تنهایی
مثل مادری مهربان
ظرف هایمان را از غذا
پر می کند.
✌️
#حميد_جديدی
telegram.me/shermaaa
و با چاقو
شعری که برای تو بود
واژه واژه بُرش میزدی.
"دوستت دارم" ...
ریز و ریزتر می شد،
"می بوسمت"
تکه ی سفتی بود که ساتور
جواب بهتری برایش داشت،
و " همیشه کنارم بمان"
چیزی شبیه پیاز
که با هر ضربه
اشکی را از گوشه ی چشمانت...
.
_غذا آماده است عزیزم_
صدای تو بود
غمین و خسته
و رازی که میخواست برملا شود،
شام آخر
چه تابلوی زیبایی ست
انگار که سال هاست
حرفی برای گفتن نداریم
و تنهایی
مثل مادری مهربان
ظرف هایمان را از غذا
پر می کند.
✌️
#حميد_جديدی
telegram.me/shermaaa
Telegram
یک فنجان شعر
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
بخواب محبوبم
بخواب و اندوه شب را به من بسپار!
از اختران تابناک
گوشواره های خوشهای شکل،
از قرص ماه
نگینی برای سینه ریز،
از تکه ابرها
شالی گرم و حریرگونه
و از سیاهی شب
سُرمه دانی برایت خواهم ساخت
تا بامدادان که برخاستی
زیبایی ات
چیز بیشتری به روشنی روز بیافزاید..
✌️
#حميد_جديدی
#شبتون_با_حالی_خوش
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
بخواب و اندوه شب را به من بسپار!
از اختران تابناک
گوشواره های خوشهای شکل،
از قرص ماه
نگینی برای سینه ریز،
از تکه ابرها
شالی گرم و حریرگونه
و از سیاهی شب
سُرمه دانی برایت خواهم ساخت
تا بامدادان که برخاستی
زیبایی ات
چیز بیشتری به روشنی روز بیافزاید..
✌️
#حميد_جديدی
#شبتون_با_حالی_خوش
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: