روي قبرم بنويسيد،عزيزان،سخنم
كه من آن شاعر دلسوخته ي بي وطنم
مثل سرما كه بريزد همه گلهاي بهار
غنچه ي شاديم افتاد به روي چمنم
بعد او زندگي و مرگ چه فرقي دارد؟
كفنم،پيرهن و پيرهن من كفنم
همه ي كار من از جنس رياكاري هاست
مثل خنديدن من با همه ي سوختنم
راه پر پيچ و خمي بود كه رفتم عمري
از همين روست كه من خسته ام از زيستنم
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
كه من آن شاعر دلسوخته ي بي وطنم
مثل سرما كه بريزد همه گلهاي بهار
غنچه ي شاديم افتاد به روي چمنم
بعد او زندگي و مرگ چه فرقي دارد؟
كفنم،پيرهن و پيرهن من كفنم
همه ي كار من از جنس رياكاري هاست
مثل خنديدن من با همه ي سوختنم
راه پر پيچ و خمي بود كه رفتم عمري
از همين روست كه من خسته ام از زيستنم
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
دیگر شکوفه های دلم وا نمی شود
این باغ زرد و خسته شکوفا نمی شود
زحمت مکش برای دلم وقت آن گذشت
این دردهای کهنه مداوا نمی شود
از بس خزان رسید و مرا در بغل گرفت
دیگر گلی درون دلم وا نمی شود
حتی اگر که جنت اعلی شود زمین
این چشم ها که غرق تماشا نمی شود
از من مخواه، صبر و شکیبایی ای رفیق
اسپند داغ دیده شکیبا نمی شود
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
این باغ زرد و خسته شکوفا نمی شود
زحمت مکش برای دلم وقت آن گذشت
این دردهای کهنه مداوا نمی شود
از بس خزان رسید و مرا در بغل گرفت
دیگر گلی درون دلم وا نمی شود
حتی اگر که جنت اعلی شود زمین
این چشم ها که غرق تماشا نمی شود
از من مخواه، صبر و شکیبایی ای رفیق
اسپند داغ دیده شکیبا نمی شود
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
تو...
آن ماهی که بر فراز منبر آسمان نشسته ای
و من
پلنگی خسته
با پنجه هائی شکسته ام
بیهوده می پرم به هوایت
و چه اندوه بزرگی ست
دیدن و نرسیدن...
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
آن ماهی که بر فراز منبر آسمان نشسته ای
و من
پلنگی خسته
با پنجه هائی شکسته ام
بیهوده می پرم به هوایت
و چه اندوه بزرگی ست
دیدن و نرسیدن...
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
شادی اگر اینگونه بسوزان جگرم را
اصلا بشکن کنج قفس بال و پرم را
صد بار پریشانی من دیدی و صد حیف
یکبار نشد تا که بگیری خبرم را
یک عمر برای تو غزل گفتم و گفتم
افسوس نخواندی و ندیدی هنرم را
در سینه بسی پیرم و فرسوده و بی جان
در چهره مبین چهره ی همچون پسرم را
وقتی که تو در خاطر من حک شدی آخر
فرقی نکند روی تو بندم نظرم را
فردا اگر ای دوست قرارست نباشی
یارب کمکم کن که نبینم سحرم را
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
اصلا بشکن کنج قفس بال و پرم را
صد بار پریشانی من دیدی و صد حیف
یکبار نشد تا که بگیری خبرم را
یک عمر برای تو غزل گفتم و گفتم
افسوس نخواندی و ندیدی هنرم را
در سینه بسی پیرم و فرسوده و بی جان
در چهره مبین چهره ی همچون پسرم را
وقتی که تو در خاطر من حک شدی آخر
فرقی نکند روی تو بندم نظرم را
فردا اگر ای دوست قرارست نباشی
یارب کمکم کن که نبینم سحرم را
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
چه دردی بیشتر از این که دردم را نمیدانی ؟
به چشمم خیره میگردی ولی غم را نمیخوانی
چه باشی یا نباشی ، من برایت آرزو کردم
چه دردی بیشتر از این که اینها را نمیدانی ؟
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa
به چشمم خیره میگردی ولی غم را نمیخوانی
چه باشی یا نباشی ، من برایت آرزو کردم
چه دردی بیشتر از این که اینها را نمیدانی ؟
✌️
#رضا_خادمه_مولوی
@shermaaa