عادَت کردهایم هَر روز دوش بگیریم،
اما یادِمان میرود که ذهنِمان هم به دوش نیاز دارد
گاهی با یک غزلِ حافظ میتوان دوش ذهنی گِرفت و خوابید
یک شِعر از فروغ، تکهای از بیهَقی، صفحهای از مزامیر، عبارتی از گِراهام گرین، جملهای از شِکسپیر، خَطی از نیما
ولی غافِلیم
شبانه روز چقدر خبَر و گزارش و مطلبِ آشغال میتِپانیم تویِ کلهمان، بعد هم با همان کلهیِ بادکرده به رختِخواب میرَویم و توقع داریم در خواب پدربزرگِمان را ببینیم که یک گلابی پوستکَنده و با لبخند میگوید بفرما
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
عادَت کردهایم هَر روز دوش بگیریم،
اما یادِمان میرود که ذهنِمان هم به دوش نیاز دارد
گاهی با یک غزلِ حافظ میتوان دوش ذهنی گِرفت و خوابید
یک شِعر از فروغ، تکهای از بیهَقی، صفحهای از مزامیر، عبارتی از گِراهام گرین، جملهای از شِکسپیر، خَطی از نیما
ولی غافِلیم
شبانه روز چقدر خبَر و گزارش و مطلبِ آشغال میتِپانیم تویِ کلهمان، بعد هم با همان کلهیِ بادکرده به رختِخواب میرَویم و توقع داریم در خواب پدربزرگِمان را ببینیم که یک گلابی پوستکَنده و با لبخند میگوید بفرما
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
من با تنت
به کشف گل سرخ میروم
و با يک شاخه گل
به پيشواز صبح
تمام شب
به آه میگذرد
سپيده دم به لبخند
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
به کشف گل سرخ میروم
و با يک شاخه گل
به پيشواز صبح
تمام شب
به آه میگذرد
سپيده دم به لبخند
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
💙💙
چشمانت را نمیفهمم
هیچوقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی !
با من سنتی
به زبان سادهی نوازش
با دستانت حـرف بـزن
✌️🏻
#عباس_معروفی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چشمانت را نمیفهمم
هیچوقت ارتباط برقرار نکردم
با هنرهای مفهومی !
با من سنتی
به زبان سادهی نوازش
با دستانت حـرف بـزن
✌️🏻
#عباس_معروفی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
در نور شمع ، زن تری.
در آفتاب صبح ؛
که چشم باز میکنی !
فرشته تر ...
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
در آفتاب صبح ؛
که چشم باز میکنی !
فرشته تر ...
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا دیروز فکر میکردم
تمام قلههای جهان را
میتوانم فتح کنم
تازه امروز فهمیدم
چه نفسگیر است
بالا رفتن از پلههای خانهای
که تو دیگر
در آن نیستی
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا دیروز فکر میکردم
تمام قلههای جهان را
میتوانم فتح کنم
تازه امروز فهمیدم
چه نفسگیر است
بالا رفتن از پلههای خانهای
که تو دیگر
در آن نیستی
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
دلم میخواست
چیز محڪمے به او بگویم
ڪه بداند چقدر دوستش دارم
گفتم #تو مسیح منے...
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
دلم میخواست
چیز محڪمے به او بگویم
ڪه بداند چقدر دوستش دارم
گفتم #تو مسیح منے...
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تصویرهای تو
مثل شعلههای آتش
نامکرر است
سبز آبی کبود من!
نارنجی!
آدم که از تماشای آتش سیر نمیشود
میشود؟
خیال کن من آتشپرستم
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
مثل شعلههای آتش
نامکرر است
سبز آبی کبود من!
نارنجی!
آدم که از تماشای آتش سیر نمیشود
میشود؟
خیال کن من آتشپرستم
✌️🏻
#عباس_معروفی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
💙💙
همراهت ميآيم تا آخر راه ...!
و هيچ نمي پرسم هرگز ؛
با تو اول کجاست،
با تو آخر کجاست....
✌️🏻
#عباس_معروفی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
همراهت ميآيم تا آخر راه ...!
و هيچ نمي پرسم هرگز ؛
با تو اول کجاست،
با تو آخر کجاست....
✌️🏻
#عباس_معروفی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
🎈
خنده های تو
کودکی ام را به من میبخشد
و دست های تو
اعتمادی که به انسان دارم..
چقدر از نداشتنت میترسم...!
🦋✍🏻
#عباس_معروفی
در نامه ای به پونه ایرانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa :)
خنده های تو
کودکی ام را به من میبخشد
و دست های تو
اعتمادی که به انسان دارم..
چقدر از نداشتنت میترسم...!
🦋✍🏻
#عباس_معروفی
در نامه ای به پونه ایرانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa :)