«آدم‌ها جهنم دست‌ساز خویش‌اند
بیا در آتش هم بگریزیم.

کاش دست ات را می‌گرفتم
از پله تاریخ پایین می‌دویدیم
به ابتدای زمین می‌رسیدیم
آنجا که در گِل آدمی
گل رازقی می‌رویید

کاش نبض‌ات را می‌گرفتم و منتشر می‌کردم
تا دنیا به حال طبیعی‌اش برگردد.»




✌️
#شمس_لنگرودی

@shermaaa (:

.

سنڪَم ،
آرام آرام می‌نویسم
و خود را می‌تراشم تا
به شڪلِ مجسمه‌ای درآیم ڪه تو بودایَش ڪرده‌اے... !
از دهان من اڪَـر حرفی نیست‌ ڪوتاهی
از من است
نمی دانم چڪَـونه از "تو"
سخن بڪَـویم با دهانی از سنڪَــ ..!!


✌️
#شمس_لنگرودی


@shermaaa (:

من زاده ی رویاهای توام
به تو اندیشیدم
و آفریده شدم.


✌️
#شمس_لنگرودی

@shermaaa (:

آن قدر به تو نزدیک بودم

که تو را ندیدم

در تاریکی خود، به تو لبخند می زنم

شکرانۀ روزهایی

که کنار تو

راه رفته ام.

 
✌️
#شمس_لنگرودی

@shermaaa (:

دلخوش نشسته‌ام
که شاید گذر کنی!
لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود،،،
✌️
#شمس_لنگرودی


@shermaaa (:

ما رويای هميم ،
روياها تمام ميشوند !
بيا به پيكر هم بگريزيم ...
✌️
#شمس_لنگرودی

@shermaaa (:

صبحی ژاله‌بار است،
که می‌بارد بر من.
بیدارم می‌کند.
و آفتاب
چشم گشوده به من،
صبح به خیر می‌گوید ...
✌️
#شمس_لنگرودی


#سلام_روزتون_قشنگ_و_دلچسب_عزیزان_یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

بیـن مــن و تــو
چهـل زنــدان بــود
حیــاط به حیــاط زنـدان
با پرچــم صلحـی در دســت آمدم
تــو نبـــودی.
✌️🏻
#شمس_لنگرودی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

خداوندگارا
آزادم کن به شکل گلی درآیم
و با قطرات پاییزی بریزم
من تاب خنده های سنجاب را
بر آدم بودنِ آدمی ندارم...
✌️🏻
#شمس_لنگرودی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

.
من یک جاده‌ام ...
می‌آیم بی‌آنکه آمده باشم ...
می‌رسم بی‌آنکه قدم بردارم ...
به دوردست جاده نگاه می‌کنم ...
پیش پای توام !
✌️🏻
#شمس_لنگرودی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: