یوسف از کنعان سفر کرد و من از شهر خودم
هر دو افتادیم از چاهی به چاه دیگری
این که گاهی نیستی هم آنقَدَرها تلخ نیست
گاه باید عشق را دید از نگاه دیگری...
✌️
#سعید_ایران_نژاد
@shermaaa
هر دو افتادیم از چاهی به چاه دیگری
این که گاهی نیستی هم آنقَدَرها تلخ نیست
گاه باید عشق را دید از نگاه دیگری...
✌️
#سعید_ایران_نژاد
@shermaaa
پر ڪرده است بوے تو دالان خانه را
عطر تنت تمامے این آستانه را
اے تڪیه گاه شانهے من گیسوان تو
گیسو به هم بریز و بزن تازیانه را
حرفے براے از تو نوشتن نداشتم
دست تو داده است به دستم بهانه را
دست مرا بگیر ڪه لبریز تر شوم
تا از تو پر ڪنم همهے این ترانه را
باید به چشمهاے تو ایمان بیاورم
تا پر فروغتر ڪنم این عاشقانه را
✌️
#سعید_ایران_نژاد
@shermaaa (;
عطر تنت تمامے این آستانه را
اے تڪیه گاه شانهے من گیسوان تو
گیسو به هم بریز و بزن تازیانه را
حرفے براے از تو نوشتن نداشتم
دست تو داده است به دستم بهانه را
دست مرا بگیر ڪه لبریز تر شوم
تا از تو پر ڪنم همهے این ترانه را
باید به چشمهاے تو ایمان بیاورم
تا پر فروغتر ڪنم این عاشقانه را
✌️
#سعید_ایران_نژاد
@shermaaa (;