در اين زمان كه خمارم مطيع من می‌باش


چو مست گشتم از آن پس به اختيار توام


✌️
#مولوی
@shermaaa

اندر دل من درون و بیرون همه اوست


اندر تن من جان و رگ و خون همه اوست
✌️👌

#مولوی
@shermaaa

🎈
گفتم: چشمم، گفت که: جیحون کنمش

گفتم که: دلم، گفت که: پر‌خون کنمش

گفتم که: تنم، گفت که: بعد از دو سه روز
رسوا کنم و ز شهر بیرون کنمش
🦋✍🏻
#مولوی
@shermaaa

اے ساقے اگر سعادتے هست تُراست
جانے و دلے و جان و دل،
مست تُراست !

اندر سَرِ ما، عشق تو پا مے ڪوبد
دستے میزن، ڪه تا ابد دست تُراست
✌️
#مولوی

@shermaaa

گفتم بسته است دلم
گفت منم قفل گشا
✌️
#مولوی

@shermaaa

گر ز مسیح پرسدت، مُرده چه‌گونه زنده کرد؟
بوسه بده به پیشِ او بر لبِ ما که اینچنین!
✌️👌
#مولوی
@shermaaa

از پای این زندانیان بیرون کنم بند گران
بر چرخ بنهم نردبان تا جان برآید بر علا
✌️
#مولوی
@shermaaa

صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بت‌ها را در پیش تو بگدازم

صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم

تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری
یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم

جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو
چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم

هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید
با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم

در خانه آب و گل بی‌توست خراب این دل
یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم
✌️
#مولوی


@shermaaa

در من بدمی من زنده شوم
یک جان چه بود صد جان منی
✌️
#مولوی
@shermaaa

اگر چه مرغ ضعیفی بجوی شاخ بلند
بر این درخت سعادت که آشیان کردیم
✌️
#مولوی
@shermaaa

زین خلقِ پر شکایتِ گریان شدم ملول
آن های هوی و نعره‌ی مستانم آرزوست
✌️
#مولوی
@shermaaa (:

آب مست
و
باد مست
و
خاک مست
و
نار مست
✌️
#مولوی

@shermaaa (:

چو خیال تو در آید به دلم رقص کنان
چه خیالات دگر، مست در آید به میان
✌️
#مولوی
@shermaaa (:

نگفتمت مرو آن‌جا که آشنات منم؟
در این سراب فنا چشمه حیات منم؟

✌️
#مولوی
@shermaaa (:

به دو صَد بام برآیم به دو صد دام در آیم
چه کنم آهوی جانَم سر صحرای تو دارد
✌️
#مولوی
@shermaaa (:

هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می‌شود چون یاد نامت می‌کنم
✌️
#مولوی

@shermaaa (:

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا

حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا

روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
✌️
#مولوی
@shermaaa (: