خموش چون شمعی در گذشته ای تلخ
ویادآوری تو که لکه ایست بر غروبی دلگیر
چُنان
تلخ
مثل عطرهای لعنتی
که استشمامِ
لحظه های سرد را
منقبض
می کند
گویی
پایان تمام آغوش های نیمه گرم
است
تلخ
چون خاطره ی بوی عطری جا مانده
از آخرین دیدار
درون
بقچه ی نم گرفته ی
رخت چرک های عاشقانه
و چرک نویس هایی که قلنج واژه ها را شکانده
اگر چه مجهول مانده
اما تلنگریست
در
حناق های گره خورده به
تداخل
عطر
باد
واشک های بی پروا
✌️🍭
#هایا_حسینی
@shermaaa (:
ویادآوری تو که لکه ایست بر غروبی دلگیر
چُنان
تلخ
مثل عطرهای لعنتی
که استشمامِ
لحظه های سرد را
منقبض
می کند
گویی
پایان تمام آغوش های نیمه گرم
است
تلخ
چون خاطره ی بوی عطری جا مانده
از آخرین دیدار
درون
بقچه ی نم گرفته ی
رخت چرک های عاشقانه
و چرک نویس هایی که قلنج واژه ها را شکانده
اگر چه مجهول مانده
اما تلنگریست
در
حناق های گره خورده به
تداخل
عطر
باد
واشک های بی پروا
✌️🍭
#هایا_حسینی
@shermaaa (: