🎈
مرا ببوس
با گل سرخی که
شبنم روی آن نشسته
با لبهائی گرم
چون گرمای آفتاب اول صبح
از زمین برخیزانم با عشق
همچنان که دستهایت
سرزمین تنم را کشف میکنند
جهانم را فتح کن
و فرمانروایم باش ...!
🦋✍🏻
#غادة_السمان
@shermaaa
مرا ببوس
با گل سرخی که
شبنم روی آن نشسته
با لبهائی گرم
چون گرمای آفتاب اول صبح
از زمین برخیزانم با عشق
همچنان که دستهایت
سرزمین تنم را کشف میکنند
جهانم را فتح کن
و فرمانروایم باش ...!
🦋✍🏻
#غادة_السمان
@shermaaa
دوستت دارم
اما نمىتوانى مرا در بند کنى
همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست...
پس مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش
مرا بپذیر آنچنان که هستم.
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa
اما نمىتوانى مرا در بند کنى
همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست...
پس مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش
مرا بپذیر آنچنان که هستم.
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa
محال بود
گندمِ من بر صخرهی تو بِرویَد ؛
این را از ابتدا میدانستم !
اما
اَبرهایم را بالای سَرت گسترانیدم
و در آغوشت گرفتم
چونانکه دریا افق را در آغوش میکشد ...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
گندمِ من بر صخرهی تو بِرویَد ؛
این را از ابتدا میدانستم !
اما
اَبرهایم را بالای سَرت گسترانیدم
و در آغوشت گرفتم
چونانکه دریا افق را در آغوش میکشد ...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
محال بود
گندمِ من بر صخری تو بروید؛
این را از ابتدا میدانستم!
اما
ابرهایم را بالای سرت گسترانیدم
و در آغوشت گرفتم
چونانکه دریا افق را
در آغوش میکشد....
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
گندمِ من بر صخری تو بروید؛
این را از ابتدا میدانستم!
اما
ابرهایم را بالای سرت گسترانیدم
و در آغوشت گرفتم
چونانکه دریا افق را
در آغوش میکشد....
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
وقتی باران ببارد،
تو را به یاد میآورم..
اینچنین در شامگاهی
همچون گنجشکی هراسان، به زندگیام رخنه کردی...
و در حالیکه بال زخمیاش را مداوا میکردم، خود را برای پرواز آماده میکرد..
و اینک این منم،
تک و تنها مانده، با یاد و خاطرهی گنجشکی که زیر باران پر کشید و دور شد..
✌️🍭
#غادة_السمان
@ahermaaa
تو را به یاد میآورم..
اینچنین در شامگاهی
همچون گنجشکی هراسان، به زندگیام رخنه کردی...
و در حالیکه بال زخمیاش را مداوا میکردم، خود را برای پرواز آماده میکرد..
و اینک این منم،
تک و تنها مانده، با یاد و خاطرهی گنجشکی که زیر باران پر کشید و دور شد..
✌️🍭
#غادة_السمان
@ahermaaa
از روزی که شناختمت
همزمان هم میخندم
و هم گریه میکنم.
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکیست!
یک بام و دو هواست؛
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa
همزمان هم میخندم
و هم گریه میکنم.
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکیست!
یک بام و دو هواست؛
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa
دستانت را
اندکی به من امانت بده؛
میخواهم با آنها،
گره از بافتههای اندوهم بگشایم
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
دستانت را
اندکی به من امانت بده؛
میخواهم با آنها،
گره از بافتههای اندوهم بگشایم
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
این من هستم
آنکس که حاضر است
تمام دنیا را از دست بدهد
به این امید
که خودش را به دست آورد
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
آنکس که حاضر است
تمام دنیا را از دست بدهد
به این امید
که خودش را به دست آورد
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
اينکه با تو باشم و با من باشی
و با هم نباشيم
جدايی همين است.
اينکه يک خانه ما را در بر گيرد
اما يک ستاره مارا در خود جا ندهد
جدايی همين است.
اينکه قلبم اتاقی باشد
خاموش کنندهی صداها با ديوارهای مضاعف
و تو آن را به چشم نبينی
جدايی همين است.
اينکه در درون جسمت
ترا جستجو کنم
و آوايت را در درون سخنانت
جستجو کنم
وضربان نبضت را در ميان دستت
جستجو کنم
جدايی همين است...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (:
و با هم نباشيم
جدايی همين است.
اينکه يک خانه ما را در بر گيرد
اما يک ستاره مارا در خود جا ندهد
جدايی همين است.
اينکه قلبم اتاقی باشد
خاموش کنندهی صداها با ديوارهای مضاعف
و تو آن را به چشم نبينی
جدايی همين است.
اينکه در درون جسمت
ترا جستجو کنم
و آوايت را در درون سخنانت
جستجو کنم
وضربان نبضت را در ميان دستت
جستجو کنم
جدايی همين است...
✌️🍭
#غادة_السمان
@shermaaa (: