جا خوش کرده ای
بر شانه های
طاقچه ی عادتم
ناگزیرم به .....
دوست داشتنت
✌️
#مریم_ناظمی
@shermaaa

زندگی را با همه خوب و بدش پس داده ام


دست آن یاری که از من اعتبارم را گرفت
✌️
#مریم_ناظمی

@shermaaa

گیسوان رهایم
پلی ست به سمت آمدنت
اسم شب آغوشم را
به سینه سرخان عاشق
تلقین داده ام
✌️

#مریم_ناظمی

@shermaaa

یک جمعه ی ابری و دلم تنگ شما

شعری که شده شبیه و همرنگ شما

دردی که به قلب خسته ام می پیچید

زخمی شده ام از آخرین سنگ شما
✌️
#مریم_ناظمی
@shermaaa

شاعران
گناهان زیادی مرتکب می شوند
اما عاشقی
تنها جرمی ست که به آن اعتراف می کنند
✌️

#مریم_ناظمی
@shermaaa

بگذار به پای رفتن تو پیر تر شوم..



لطفا برو به بی کسی ام اعتنا نکن...!




#مریم_ناظمی🐾🌿

@shermaaa

باید از مرز تن تب زده ات رد بشوم






بی تو این شعر فقط" نقطه "ی پایان من است....

✌️
#مریم_ناظمی

@shermaaa

می دانم
فصل چلچله ها
نزدیک است
وقتی
در چشم هر شمع
بغضی ست
که غریبانه می سوزد..
✌️

#مریم_ناظمی

@shermaaa

قلب من
همان جایی که قرنها
بوی باروت و خون می داد
به شکارگاه
پرندگان وحشی
مبدل شده..

✌️
#مریم_ناظمی

@shermaaa

بغض هایم
شکل دریایی است
که فقط
با معجزه ی انگشتان تو
شکاف
بر خواهد داشت..

ای پیامبر عابر
از من عبور کن ..

✌️
#مریم_ناظمی

@shermaaa

هنوز هم
دوست داشتنت را نفس می کشم
شبیه زنی که
از آیینه ها
جوانی اش را طلب دارد
✌️
#مریم_ناظمی
@shermaaa

می خواهم از امشب شبیه باورم باشی
باید بیایی و خطای آخرم باشی

مردی شبیه تو تبر بر یاد من میزد
شاید دلیل اینهمه دردسرم باشی

می ترسم از تصویر بی رنگ زنی تنها
آیینه را برداری و دور وبرم باشی

سر رفته از حجم سکوتت ذهن این خانه
بی عقد و خطبه با نگاهی همسرم باشی

آغاز سرمای زمستان و شب یلدا
تنپوش گرم و مهربان پیکرم باشی
✌️❄️🍉
#مریم_ناظمی
@shermaaa

مردی که
از گونه های یک زن
می تواند
شراب بگیرد
پیامبریست
که با هر تکه ی ابر
رحمت می شود
و بر جهان کوچک معشوقه اش
یکریز می بارد..

✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa

🌈
و آغوش هر زن
تصویر شقایقی وحشی است
که زنبور ها
برای نوشیدن شهدش
نقاب می زنند...
✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa

صبح است گـل و غـزل برایم بفرست
از چشـم خــودت عسـل برایـم بفرست

لبــخنــد بـــزن کــه غصـه آواره شـود
برخیـــز ،کمی بغل بـرایــم بفــرســت
✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa

تنها تو میفهمی سکوتم را
آن سوی گفتن های تکراری
افتاده ام از برج آزادی
کنج اسارت های اجباری

من از تو ای آیینه می ترسم
از روبه رویی با خودم حتی
تنها تو می دانی که بعد از او
با من چه کرده این فداکاری

مثل شعاع شعله ای بی جان
جا مانده ام در خواب خاکستر
فرمانده ی نالایقی هستم
در جبهه ی جنگ خودآزاری

بازنده ی تقدیر دیروزم
هم نسل توپ و ترکش وموشک
گاهی به تاریخم بیا دوراز
اندیشه های کوچه بازاری

چیزی نمانده از من تنها
جز خاطراتی محو ودورازدست
تصویر تکه تکه ای هستم
مانند پازل های دیواری
✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa

این روزها دیگرنفسگیراست
وقتی که پای رفتنت گیراست
لطفا برو ماندن کمی دیراست

باور بکن بی تو نمی میرم

از من چه مانده جز نگاهی سرد
از تو چه دارم غیراز این سردرد
با چهره ای بی رنگ و رو و زرد

وقتی که هستی نام من درداست

تو می روی مثل کلاغی که...
دل می بُرد از کوچه باغی که ...
دیگر نگیر از من سراغی که...

تا من کمی فکر خودم باشم

مردی که باران را نمی فهمد
دردِ خیابان را نمی فهمد
شعرزمستان را نمی فهمد

اصلا همان بهتر که برگردد
✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa (:

وقتی که باد از نفس افتاد دیدمت
در لابه لای چک چک باران شنیدمت

در من هزار بال و پر زخمی از سقوط
اما بدون فکر رسیدن، پریدمت

زیباترین ستارهٔ شب های انتظار
بر آسمان تیرهٔ قلبم کشیدمت

بختم بلند بود که با دست ناتوان
از ارتفاع شاخهٔ نادیده چیدمت

ای نوبرِ پُراز هیجان ِشبِ بلوغ
دور از نگاه ِشوم ِرقیبان، چشیدمت

حالا شدی تمامِ من از بس که روز وشب
در تار وپود قالی جانم، تنیدمت
✌️🍭
#مریم_ناظمی
@shermaaa (:

❄️

لبهایم
منطقه‌اے انارخیز است
    و تو غارتڪَـرِ چموش ،
ڪـه هر شب
با سپاه بوسه‌هایت
از من حق‌السڪوت می‌ڪَیرے...‌!! 


✌️🍭
#مریم‌_ناظمی


#شب_زمستونیتون_بابوسه_های_عاشقانه_گرم




#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

💙💙

مردی که
از گونه های یک زن
می تواند
شراب بگیرد
پیامبریست
که با هر تکه ی ابر
رحمت می شود
و بر جهان کوچک معشوقه اش
یکریز می بارد..
✌️🏻🍭
#مریم_ناظمی


#جان😋

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: