یک فنجان شعر
226 subscribers
14.8K photos
306 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
دیپلماسی تو را می دانم ؛
خاموشی
خاموشی
خاموشی ..
آمیخته با سیاستِ محزون من
در حالتِ افسردگی.....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
خود آزار شده ایم و مستاصل....
و سکوت ؛
تیشه ی بلندی ست که بی رحمانه
به ریشه ی بی تابی مان می زند....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
مهم نیست که در چه حالی
و مکانَت در کدام نقطه ی
جغرافیایی دنیاست؟!

مهم جای تو نزد من است
میان توده ای پرخون و تپشْ

مرزی بین تردید پَریدنِ جسم
و باور پرواز روح
✌️
#مهنازتوماج

@shermaaa
انگشتان گرمِ آفتاب
مرا نشانه می گیرند ؛
و مَمَرّ ترانه ای می شوند سرخوش
با رویدادِ شگرف بامدادْ
در ساقِ های جوانِ زن
به دنبال رَمِه ی گوسفندان دشت
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
تو آن پاکِ طوفانی،
در ابتذالِ قضاوت؛
گُلی روییده در گَردنه های
باطلِ تُهمت..

در بَلوای اِبهامی
که با سطور عقبگرد
بیگانه اَند....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
تو خدا را در سیاهی پندارهای
سخت یافتی ؛
و من در سلوک پیله
به حتمِ آفریدگار پروانه رسیدم....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
‍ ترانه ها سر داده اَند ؛
در رثای سوختنت
آواز ناگوارِ آوار...

که ایستاده جان داده ای
شمعی شدی در نبرد نابرابرِ آتش
در برابر دست قهّار تقدیر

که بجای نان ،
پرواز نابهنگامَت را...عایدِ کودک چشم به راهت کرد...
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
به گُلخندی
احیا کن ،
مشروعه های صبحم را
که خِیر و مکنت هر روز من
به رأس گرمی اَش باشد....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
چه سرد است جمعه ی بی حضور؛
پیچیده در رنگ کَهربا
و عطر تلخ کافور...

در گذر دقایقی بی مُجاب
که بِسان سنگ..!!
زخمِ کاری به تَن می زنند...
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
قفس بهانه ی پرواز بود
و سقف ....
حسرت ِ
نشان ِ پیدای
بالهای شکسته ....
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
خوش نشین لبان
تو خواهم بود ؛
چون نغمه ی آوازی جاودانه
چون سرود آزادی وطن ....
✌️

#مهنازتوماج(آوات)
@shermaaa
و شعار آزادی را،
دربندِ دلهره
بی دست و زبان
سر دادیم
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
تو همان بادِ
مخالف معروفی ،

که به انکار بارانِ
نگاهم کوشا..

وُ به حاشای سقوطم
مُغرض تر...
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
‍ بلاتکلیف در کسالت عصر جمعه
زل زده به انجیرهای کال
و کبوتران نشسته بر بام همسایه
غرق قیلوله ی نیم وقتشان اَند...

بوی شرجی دریا می آید
و حواس پرت من به دره ها رسیده
به لامسه ی دامنه ها و علفزارها...

چه دیر است ،
برای رویا بافتن
برای آسمان آسمان آبی خندیدن
و بنفشه ی زرد چیدن ..

چه دیر است ..
برای خواب من ،
در نگاه کبوتران عصر
و کسالت غمبار جمعه ...
✌️
#مهنازتوماج(آوات)

@shermaaa
‍ گاهی مرا یاد کن ؛
گاهی در روزنه ی فیروزه ای
کاشی های شکسته

یا در رسیدن میوه های نوبرِ تابستانه ...

به رغم تمام جار و جدال های گَس روزگار
گاهی مرا یاد کن ....
که من آن زود آمده ی بی رفتن اَم ....
✌️
#مهنازتوماج

@shermaaa
تو را چہ باک
از ترسِ بی سامانی اَم
تو آن خاک
در شرح بی بارانی اَم ...


✌️

#مهنازتوماج

@shermaaa
خلاص خشت اَم کن
از چینه های دیوار سنگی.

من از دنگِ جرزهای آسیمه
تا "باغستان سبز مولانا"

رجزِ بینای
خاکهای اَلکَن را شِنفته ا‌َم....
✌️
#مهنازتوماج_آوات

@shermaaa