چه غریب ماندی ای دل! نه غمی،نه غمگساری
نه به #انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری
چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان
که به هفت آسمانش نه ستاره ایست باری
دل من!چه حیف بودی که چنین زکار ماندی
چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری
نرسید آن که ماهی به توپرتوی رساند
دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری
همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری
سحرم کشیده خنجر که:چرا شبت نکشته ست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
به سرشک همچو باران ز برت چه بر خورم من؟
که همچو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری
چو به زندگانی نبخشی تو گناه زندگانی
بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم
منم آن #درخت پیری که نداشت برگ و باری
سر بی پناه پیری به کنار گیر و بگذر
که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری
به #غروب این بیابان بنشین غریب وتنها
بنگر وفای یاران که #رها کنند #یاری
✌️
#هوشنگ_ابتهاج
@shermaaa
نه به #انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری
چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان
که به هفت آسمانش نه ستاره ایست باری
دل من!چه حیف بودی که چنین زکار ماندی
چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری
نرسید آن که ماهی به توپرتوی رساند
دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری
همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد
دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری
سحرم کشیده خنجر که:چرا شبت نکشته ست
تو بکش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری
به سرشک همچو باران ز برت چه بر خورم من؟
که همچو سنگ تیره ماندی همه عمر بر مزاری
چو به زندگانی نبخشی تو گناه زندگانی
بگذار تا بمیرد به بر تو زنده واری
نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم
منم آن #درخت پیری که نداشت برگ و باری
سر بی پناه پیری به کنار گیر و بگذر
که به غیر مرگ دیگر نگشایدت کناری
به #غروب این بیابان بنشین غریب وتنها
بنگر وفای یاران که #رها کنند #یاری
✌️
#هوشنگ_ابتهاج
@shermaaa
نیست #یاری
تا بگویم رازِ خویش
#ناله پنهان کردهام
در سازِ خویش.
چنگِ اندوهم؛
خدا را زخمهای!
زخمهای، تا برکشم
آواز خویش...
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa
تا بگویم رازِ خویش
#ناله پنهان کردهام
در سازِ خویش.
چنگِ اندوهم؛
خدا را زخمهای!
زخمهای، تا برکشم
آواز خویش...
✌️🍭
#فروغ_فرخزاد
@shermaaa