یک فنجان شعر
226 subscribers
14.8K photos
306 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

‍ شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

‍ شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

‍ شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان🖤
✌️🍭
#الهه_صدیقی_شعله
@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

‍ شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤
#الهه_صدیقی_شعله

#تمنای_دعا🙏

#یک_فنجان_شعر
@shermaaa
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ #شب_قدر

‍ شب قدر و وصال عاشقان بود

شبی کز صد هزاران ماه برتر

به سوی مسجد کوفه روان شد

علی شیر خدا ، پیروز خیبر


دلش لبریز از عشق الــــهی

به شوق دیدن دلدار می رفت

علی آگاه بــود از مکـــر دشمن

به سان حیدری کــــرّار می رفت


از آنسو ، ابن ملجم در تــــکاپو

به زهر آلوده ، شمشیر عداوت

دلش از کینه و تزویر لبریز

نصیبش بود از دنیا شقاوت


سحرگه شد ، علی آمد به محراب

که تا خواند نماز آخـــرین را

بزد بر فرق او از خشم زخمی

زِ پا انداخت شاه مَـــه جبین را


خداوندا چه گویم از غم امشب ؟

جگر خون است و اشکم گشته جاری

غم مـــولا بــبرده طــاقت از مــن

نباشد دیگرم در دل ، قــــراری


الهی در شب قدرت بـــبخشا

گناه عاشق درمانده ات را

نما دل های ما را غرق رحمت

بگیر از مِهر ، دست بنده ات را


تو میدانی گناهانم فـــزون است

مرا با آتش قهرت ، نـــسوزان

بزرگی کن به لطف بـــیدریغت

خطاهای گنهکاران ، بپوشان
✌️🖤


#الهه_صدیقی_شعله

#تمنای_دعا🙏

#یک_فنجان_شعر
@shermaaa