صبـــحها
در کنارِ رودخانه ی عشق
خاطراتت را
نوش می کنم
تا عطرِ خوشِ موهایت را
از بارانِ شعرِ چشمانت
احساس کنم..


#شهاب_شهابی

ﻧﺴﯿﻢ ﻋﻄﺮ گیسوﺍﻥ ﺗﻮ
در حوالی ظهر
مهر عشق را بر لبانم حک می‌کند
تا ﻧﺎﻡ نیک ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺩﺭ سکوﺕ کوچه‌های دلم
ﻓﺮﯾﺎﺩ بزنم ...



#شهاب_شهابی
#ظهرتون_عاشقانه

پنجره ی
عصر گاهی نگاهم
بهانه ی
باران دارد
نمی ببارن بر شیشه ی دلم
به هر بهانه ای


#شهاب_شهابی

غروب که می شود
کشتی نگاهم ، در ساحل آغوشت
لنگر می اندازد تا
در بستر شانه هایت اتراق کند
نزدیک تر بیا و با
لمس تنم
قله ی احساسم را
فتح کن بانووو...



#شهاب_شهابی

غروب،،،
چه عاشقانه ی زیبایی است
وقتی
تمامِ دوست داشتنم را
در قالبِ شعر به گیسوانت
پیوند می زنم
تا دلتنگی های شبانه ام را
در تابستانِ آغوشت به
گوش تو برسانم


#شهاب_شهابی

نامه های عاشقانه ام را
هر شب با
بوسه ای
سنجاق می کنم بر آسمان چشمانت...
تا دلبری نگاهت را
تیترِ تمام
روزنامه های صبحِ پاریس کنم


#شهاب_شهابی

شب که می شود
نگاهم بر صفحه ی ساعت می ماند
و من
در ذهن خود به
جمع و تفریقِ خاطراتِ گذشته می پردازم
و ناآرام می شود دلم


#شهاب_شهابی

صبح سه شنبه را
با خورشید چشمان معشوقه ای
چون تو آغاز می کنم
تا عشق در من حلول کند
و من جشن بگیرم طلوع عاشقانه هایم را
در سفره ی طلاایی
دیدگانت


#شهاب_شهابی

راه زن ره را مبند دلدار را گم کرده ام...


#شهاب_شهابی

غروبها
به گورستانِ قلبم گذر کن
خاطراتِ بی نام ترین عاشقِ زمین
دوره ام می کنند
و برایم از تو می خوانند
چقدر زمینِ تنگ و تاریک قلبم
تشنه ی بارانِ عاشقانه ی
چشمانت توست
ای دوایِ آشنایم


#شهاب_شهابی
#غروبتان_زیبامثل_غروب_دریا

و عصر جمعه
عاشقانه هایم را چون پرنده های
سپید بال عاشق
پرواز می دهم به بلندای آسمان چشمانت
تا ترانه ی
دوست داشتنم را
در بهشت آغوشت چه چه بزنند



#شهاب_شهابی
#عصرتون_در کنار_یار

شبها
در خیابان های خاطراتم قدم بزن
تا نسیمی
از جنسِ عشق
در خلوت شبانه ام بوزد
و
از پنجره ی رویایی احساس
تو را نفس بکشم



#شهاب_شهابی

دوست داشتنت
مشروط به روز خاصی نیست
باور دارم
هم آغوشی با نفسهایت
هنر عشق را در کالبدم بتصویر خواهد کشید
و زیباترین
عاشقانه های دوران را رقم خواهد زد
گرمی نفسهایت


#شهاب_شهابی

🍃❤️🍃

‌



چقدر دلم میخواهد
حوالی شب ،،،،
درسفره ی چشمانت،مهمان شوم
ونگاهِ نازنین ات را
برای همیشه
بر صفحه ی چشمانم
حَکّ کنم..


#شهاب_شهابی

‌

و چه عاشقانه ی نابی
می شود
وقتی سر به نرگسی های تنت می گذارم
تا ببوسمت
و با نوازش موهایت
تو را سفت در آغوش بگیرم
هی ...!!!
بچسب به من و
بغلم کن
انگار بوی انار و خرمالو میآید

#خاص

#شهاب_شهابی

مرا به اقیانوسِ آغوشت دعوت کن
بگذار پناهنده ی
جمهوری تن ات شوم
و تمام سرزمینِ علاقه ات را
تصرف کنم
ای مالکِ احساسم

#شهاب_شهابی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نگاهی عاشق  و لبی داغ
در بستری از حریر با هوسهای تب آلود
واای عجیب
دیوانه می کند آدم را
اندام بلورین ات

#شهاب_شهابی