شعر و متن های زیبا🌺🌺
340 subscribers
7.55K photos
4.37K videos
22 files
466 links
بمژگان سیه کردی هزاران رخنه دردینم
بیاکزچشم بیمارت هزاران درد برچینم.
Download Telegram
👄💕#در‌باب‌فنجانی‌عشق

من هم روزگاری فکر می‌کردم عشق همه‌چیز را حل می‌کند.
بعدها فهمیدم عشق به احترام بند است.
احترام به شعور، به شخصیت،
به محبت، به زمان
و به علاقه‌مندی‌های کسی که دوستش داری!
عشق بدون احترام شاید ایجاد شود، اما دوام نمی‌آورد.
👤#مریم_قهرمانلو
#در‌باب‌فنجانی‌عشق  🐳🌿

وقتی عصبی و ناراحتش کردید مثل #عراقی بهش بگید:
«جرمم این دان که زِ جان دوست ترت می‌دارم...»
دیگه می‌فهمه هر دعوا و بحثی بوده از سر عشق و علاقه بوده نه هیچ چیز دیگه‌ای...^-^
👤#اس_پی
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🌱💗

[فقط یکجاست که می‌شود لم داد،
پا را دراز کرد،
با چای مست شد
و بلند بلند خندید،
بی‌آنکه ذره‌ای غم آدم را اسیر کرده باشد!
می‌دانی کجا؟
درست بر بلندای دوست داشتنت...]
👤#مريم_قهرمانلو
🥹🤍#درباب‌فنجانی‌عشق

بگذار برايت چاى بريزم
امروز به شكل غريبى خوبى
بگذار برايت چاى بياورم
راستى گفتم كه دوستت دارم
گفتم كه از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادى بخش است
مثل حضور شعر و حضور قايق‌ها
و خاطرات دور...!
👤#نزار_قبانی
#در‌باب‌فنجانی‌عشق  🐳🌿

وقتی عصبی و ناراحتش کردید مثل #عراقی بهش بگید:
«جرمم این دان که زِ جان دوست ترت می‌دارم...»
دیگه می‌فهمه هر دعوا و بحثی بوده از سر عشق و علاقه بوده نه هیچ چیز دیگه‌ای...^-^
👤#اس_پی
#در‌باب‌فنجانی‌عشق ♥️🌱

"من تو را برای دلِ خودم دوست می‌دارم."
می‌دانی معنی این جمله چیست؟ 
یعنی بی‌هیچ بدست آوردنی.
و این دوستْ داشتن
_البته با گذر زمان_،
پخته‌تر شده
و فکر می‌کنم
حالا خیلی به تو نزدیک شده‌ام.
در  "باغ در باغِ" #هوشنگ_گلشیری به نقل از #نیچه خواندم:
«از همه نوشته‌ها
تنها آن را دوست دارم
که با «خون» نوشته شده باشد.
با خون بنویس،
و تو،
خواهی آموخت که خون روح است...»
همیشه،
بی اینکه این جمله را قبلاً خوانده‌باشم،
تو را با خون نوشته‌ام.
با خونِ دل،
خونِ جگر
و عرق روحم. 
درست همان‌طور که زندگی کرده‌ام...
که من برای ابد تو را با خون خواهم نوشت...♡
👤#سید_سجاد_درویش
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🌱💗

[فقط یکجاست که می‌شود لم داد،
پا را دراز کرد،
با چای مست شد
و بلند بلند خندید،
بی‌آنکه ذره‌ای غم آدم را اسیر کرده باشد!
می‌دانی کجا؟
درست بر بلندای دوست داشتنت...]
👤#مريم_قهرمانلو
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 💞🔗

بهش گفتم: توی سریال گیم آف ترونز یه جا تیریون لنیستر می‌گه:
«نقطه ضعفتو بنداز گردنت تا همیشه جلو چشمت باشه و برات عادی بشه. اون وقته که دیگه اذیتت نمی‌کنه.»
نسرین گفت: «آره خوب، راست می‌گه، چرا همینکارو نمی‌کنی؟ داری خودتو از بین می‌بری.»
گفتم: «می‌دونم. ولی تورو نمی دونم باید چجوری بندازم گردنم...»
👤#محمدرضا_جعفری
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 💕📎

امروز یکی داشت می‌گفت:
«من بدون اونم می‌تونم زندگی کنم ولی با اون یه جور دیگه زندگی میکنم!»
قشنگ بود:)
👤#ماهان
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🧸🎈

«با تو بودن را دوست دارم...»
نه برای تنهایی‌ام،
نه برای دلخوشی‌ام؛
فقط برای اینکه سایه‌ات را
روی دلم پهن کنی
و زندگی را
نفس به نفس
با نفسهایت در دلم جریان بدهی
تا پازل خوشبختی‌ام را
با نگاه‌های عاشقانه‌ات
به معنا برسانم...♡
👤#امید_آذر
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🧳👠

وقتی کنارم می‌ایستی
عطرت را می‌شنوم؛
وقتی راه می‌روی
صدای کفشت را.
می‌دانم
مردی را دوست داری
که به تو گوش بدهد.
👤#محمد_توکلی
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 💓🔒

چقدر دلم می‌خواهد به اولین روزی برگردم
که روح آسیب‌دیده و زخمی‌ام را
برای نخستین‌بار از پسِ اقتداری که تحسینش می‌کردی،
تکه تکه نشانت دادم
و تو چه مهربانانه نوازشم می‌کردی
تا احساس امنیت کنم و آرام‌تر شوم.
تو وادارم می‌کردی از دردهای ته‌نشین شده
و زخم‌های کهنه‌ام حرف بزنم.
می‌گفتی باید با آسیب‌های گذشته کنار آمد،
حتی اگر لازم باشد موقع باز آفرینیِ رویدادها در ذهنت،
دیوانه‌وار احساس عذاب کنی.
باید بپذیری، کنار بیایی
و از ذهن و روانت بیرون‌شان بریزی.
دقیقا همان‌جا،
تو حواست نبود و من داشتم عاشقت می‌شدم.
همان‌‌جا که حتی زخم‌ها و
کاستی‌های مرا دوست داشتی،
بخش‌های سرکوب شده‌ی وجودم را،
زخم‌های عمیق کودکی‌م را،
و لبخندهایی که فکر می‌کردم
هیچ‌کس دوستشان نخواهد داشت.
👤#نرگس_صرافیان_طوفان
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🔗🩵

می‌دانی عشق یعنی چی؟
خیال نمی‌کنم بفهمی؛ هیچکس نمی‌داند من چه حالی دارم! هیچکس...
دلم از تنهایی می‌پوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می‌شد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید،
غم انگیز نیست...؟
👤#عباس_معروفی
#تیکه_کتاب - 📚 سال بلوا
#در‌باب‌فنجانی‌عشق 🧳👠

وقتی کنارم می‌ایستی
عطرت را می‌شنوم؛
وقتی راه می‌روی
صدای کفشت را.
می‌دانم
مردی را دوست داری
که به تو گوش بدهد.
👤#محمد_توکلی