«صرفهجویی پردردسر»
❇️ تا قبل از سال ۲۰۰۰ تاریخ سالها در سیستمهای کامپیوتری به صورت ۲ رقمی ذخیره شده بود. ورود به سال ۲۰۰۰ و برگشت به «۰۰» میتوانست عواقب خطرناکی داشته باشد؛ عواقبی که از آنها تحت عنوان بحران Y2K یاد میشود. بحران Y2K امروزه بیشتر به عنوان یک شوخی و لطیفه به یادمانده است؛ یک هراس دیجیتالی عظیم که از سوی رسانهها شاخ و برگ گرفت و در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد، اما دور زدن فاجعه نتیجه کار و زحمات جدی عده زیادی بود.
🔸 در کمتر از یک سال مانده به تغییر قرن، یک نظرسنجی که از سوی مجله تایم و CNN انجام شده بود نشان میداد که ۵۹ درصد از پاسخدهندهها نسبت به مسئله Y2K « تا حدودی» و یا «بسیار زیاد» نگران هستند و کسانی که فاجعه را پیشگویی میکردند فقط در حاشیه جامعه نبودند. کمیته مخصوص سنا برای Y2K در گزارش ۱۰۰ روزهای که در ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۹ منشر شد تلاشهایی را که انجام شده بود تحسین کرد اما چندین برابر آن تحسین ابراز نگرانی نمود.
🔸 یک لشکر از برنامهنویسان و متخصصان حوزه فناوری با بررسی و بازنویسی میلیونها، اگر نگوییم میلیاردها خط کد، باگ هزاره را رفع کردند. راهحلها و بهترین روشها بین دولت و صنایع به صورت آزاد به اشتراک گذاشته میشد و برنامههای جایگزین به دقت طراحی شده بودند تا اگر هنوز در برخی سیستمها باگ وجود داشت مشکلی به وجود نیاید. البته بعد از ورود به سال ۲۰۰۰، در حالی که خیلیها معتقد بودند «هیچ اتفاقی نیفتاد»، در واقع هزاران مورد حادثه ناشی از Y2K اتفاق افتاده بود؛ مشکلاتی که در بیش از هزار نیروگاه اتمی رخ داده بود، تأخیر در پرداخت میلیونها دلار بیمه سلامت، مشکلات بینالمللی ATMها و مشکلاتی در سامانه هوشمند ماهوارهای وزارت دفاع. عمده این مشکلات به سرعت از سوی گروه کوچکی از برنامهنویسان که ساعت ابتدایی سال ۲۰۰۰ را صرف نظارت بر سیستمهای حساس میکردند رفع شد.
🔸 ۲۰ سال بعد از عبور موفقیتآمیز از بحران Y2K، تعداد اندکی از ما فکر میکنیم که تغییر تاریخ بتواند سیستمهای کامپیوتری را در سراسر دنیا به هم بریزد. اما نگران گسترش اطلاعات غلط در فضای آنلاین، گسترش نظارت آنلاین شرکتها، بازتولید تعصبات زنستیزانه و نژادپرستانه در الگوریتمها، نشت گسترده اطلاعات و بسیاری مشکلات دیگر هستیم که با همهگیر شدن دستگاههای کامپیوتری بدتر شدهاند. Y2K نشان داد چطور زمانی که ما زندگی و جامعهمان را بیشتر با سیستمهای کامپیوتریای درگیر میکنیم که غالبا از کارکرد درونیآن ها هم سردرنمیآوریم، زندگی و جامعهمان را در معرض خطرهای جدیدی قرار میدهیم و این مشکلیست که از آن موقع تا به امروز همراهمان مانده است. این بحران همچنین نشان داد اگر همکاری نزدیک بین محققان، دولت و صنعت، هم در کشورها و هم در فضای بینالمللی وجود داشته باشد، میتوان این چالشها را رفع کرد. مردم در سال ۲۰۰۰ به مبارزه با این چالش رفتند و این چیزی نیست که به آن بخندیم، بلکه باید آن را جشن بگیریم.
🔸 تجربه بحران Y2K را به شکلی خیلی محدودتر، ما در هنگام رسیدن به سال ۱۴۰۰ پشت سر گذاشتیم، هرچند هنوز هم احتمالا نمیدانیم به عنوان مثال شماره دانشجویی ورودیهای سال ۱۴۰۰ چطور سال ورود آنها به دانشگاه را نشان خواهد داد. به همین بهانه #ترجمه #سجاد_ریحانی از یادداشت واشنگتنپست درباره بحران سال ۲۰۰۰ را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ تا قبل از سال ۲۰۰۰ تاریخ سالها در سیستمهای کامپیوتری به صورت ۲ رقمی ذخیره شده بود. ورود به سال ۲۰۰۰ و برگشت به «۰۰» میتوانست عواقب خطرناکی داشته باشد؛ عواقبی که از آنها تحت عنوان بحران Y2K یاد میشود. بحران Y2K امروزه بیشتر به عنوان یک شوخی و لطیفه به یادمانده است؛ یک هراس دیجیتالی عظیم که از سوی رسانهها شاخ و برگ گرفت و در نهایت هیچ اتفاقی نیفتاد، اما دور زدن فاجعه نتیجه کار و زحمات جدی عده زیادی بود.
🔸 در کمتر از یک سال مانده به تغییر قرن، یک نظرسنجی که از سوی مجله تایم و CNN انجام شده بود نشان میداد که ۵۹ درصد از پاسخدهندهها نسبت به مسئله Y2K « تا حدودی» و یا «بسیار زیاد» نگران هستند و کسانی که فاجعه را پیشگویی میکردند فقط در حاشیه جامعه نبودند. کمیته مخصوص سنا برای Y2K در گزارش ۱۰۰ روزهای که در ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۹ منشر شد تلاشهایی را که انجام شده بود تحسین کرد اما چندین برابر آن تحسین ابراز نگرانی نمود.
🔸 یک لشکر از برنامهنویسان و متخصصان حوزه فناوری با بررسی و بازنویسی میلیونها، اگر نگوییم میلیاردها خط کد، باگ هزاره را رفع کردند. راهحلها و بهترین روشها بین دولت و صنایع به صورت آزاد به اشتراک گذاشته میشد و برنامههای جایگزین به دقت طراحی شده بودند تا اگر هنوز در برخی سیستمها باگ وجود داشت مشکلی به وجود نیاید. البته بعد از ورود به سال ۲۰۰۰، در حالی که خیلیها معتقد بودند «هیچ اتفاقی نیفتاد»، در واقع هزاران مورد حادثه ناشی از Y2K اتفاق افتاده بود؛ مشکلاتی که در بیش از هزار نیروگاه اتمی رخ داده بود، تأخیر در پرداخت میلیونها دلار بیمه سلامت، مشکلات بینالمللی ATMها و مشکلاتی در سامانه هوشمند ماهوارهای وزارت دفاع. عمده این مشکلات به سرعت از سوی گروه کوچکی از برنامهنویسان که ساعت ابتدایی سال ۲۰۰۰ را صرف نظارت بر سیستمهای حساس میکردند رفع شد.
🔸 ۲۰ سال بعد از عبور موفقیتآمیز از بحران Y2K، تعداد اندکی از ما فکر میکنیم که تغییر تاریخ بتواند سیستمهای کامپیوتری را در سراسر دنیا به هم بریزد. اما نگران گسترش اطلاعات غلط در فضای آنلاین، گسترش نظارت آنلاین شرکتها، بازتولید تعصبات زنستیزانه و نژادپرستانه در الگوریتمها، نشت گسترده اطلاعات و بسیاری مشکلات دیگر هستیم که با همهگیر شدن دستگاههای کامپیوتری بدتر شدهاند. Y2K نشان داد چطور زمانی که ما زندگی و جامعهمان را بیشتر با سیستمهای کامپیوتریای درگیر میکنیم که غالبا از کارکرد درونیآن ها هم سردرنمیآوریم، زندگی و جامعهمان را در معرض خطرهای جدیدی قرار میدهیم و این مشکلیست که از آن موقع تا به امروز همراهمان مانده است. این بحران همچنین نشان داد اگر همکاری نزدیک بین محققان، دولت و صنعت، هم در کشورها و هم در فضای بینالمللی وجود داشته باشد، میتوان این چالشها را رفع کرد. مردم در سال ۲۰۰۰ به مبارزه با این چالش رفتند و این چیزی نیست که به آن بخندیم، بلکه باید آن را جشن بگیریم.
🔸 تجربه بحران Y2K را به شکلی خیلی محدودتر، ما در هنگام رسیدن به سال ۱۴۰۰ پشت سر گذاشتیم، هرچند هنوز هم احتمالا نمیدانیم به عنوان مثال شماره دانشجویی ورودیهای سال ۱۴۰۰ چطور سال ورود آنها به دانشگاه را نشان خواهد داد. به همین بهانه #ترجمه #سجاد_ریحانی از یادداشت واشنگتنپست درباره بحران سال ۲۰۰۰ را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
صرفهجویی پردردسر
مردمی که امسال برای سال نو خودشان را آماده میکردند احتمالا به فکر انبار کردن غذاهای کنسروی، نقد کردن حسابهایشان در بانک و یا خرید ژنراتور برق پشتیبان نیستند اما ۲۰ سال پیش هیجان مردم برای شروع قرن جدید با ترسِ از کار افتادن سیستمهای کامپیوتری در سطح جهانی…
«بیست و چند سال است داریم میسوزیم»
❇️ آمریکا میخواهد مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی را به راحتی به مفاهیمی مبتذل و بستهبندیشده تقلیل دهند. برای مثال، در موضوع زنان، چنین میشود: «تا زمانی که زنان مجبور نباشند حجاب سر کنند و اجازه داشته باشند تا اسکیت و فوتبال بازی کنند، پس همه چیز خوب و خوش است.» آمریکاییها تصور میکنند که مثالهایی مانند اینها نشان میدهد پیشرفتهایی حاصل شده و حضور آنها مفید بوده است. حالا بگویید این زن آزاده که آنها از آن حرف میزنند یک هزاره است و میخواهد به دانشگاه برود. براساس دستورات آقای غنی، پشتونی که تنها ۳۰ درصد از امتیاز آزمونهای ورودی را کسب کرده است، همچنان به یک هزاره یا تاجیک که ۸۰ درصد از امتیازها را کسب کرده، ترجیح داده میشود. این پیشرفت است؟
🔸 اگر میخواهد خلاصه تجربیات آمریکاییها در افغانستان را بیان کنید، چیزی مانند این میشود: «ما به اینکه شما درگیر یک فرآیند پاکسازی قومی و یک سیستم سهمیهبندی ناعادلانه هستید، اهمیتی نمیدهیم، ما اصلا توجهی نمیکنیم به اینکه تمامی پستهای کلیدی در دولت از سوی یک قوم تصاحب شده باشد (در واقع آن را ترجیح میدهیم، چون کار را برای ما راحتتر میکند)، اما ما تضمین میدهیم به شما که ما همیشه این را برای همه امکانپذیر میکنم، چه مرد و چه زن که به اسکیتسواری بروند.»
🔸 #محمدحسین_جعفریان، روزنامهنگار، مستندساز جنگ و شاعریست که بیشتر بهخاطر رفتوآمدهای زیادش به افغانستان و تسلطی که به تاریخ و جامعه و فرهنگ این کشور دارد، شناخته میشود. او جنگها و نبردهای زیادی را در کشورهای مختلف شامل افغانستان، تاجیکستان، بوسنی، کوزوو، کشمیر، سوریه، عراق و لبنان پوشش داده است. از جمله مستندهای او میتوان به «نسل ازدسترفته» (درباره جنگ در کوزوو)، «یاقوت بدخشان» (درباره افغانستان)، «چرا میجنگیم؟» و «حماسه ناتمام» (مستند ششقسمتی مشهور درباره زندگی و دوران رهبر افسانهای اتحاد شمال افغانستان، احمدشاهمسعود) اشاره کرد. جعفریان همچنین دوبار به عنوان وابسته ایران در افغانستان فعالیت کرده و خودش هم در آنجا مجروح شده است. او برای خدمات طولانیمدتش به کشور افغانستان کلاه پاکول معروف مسعود را به عنوان جایزه دریافت کرده است.
🔸 جعفریان در گفتوگویی که با #سالار_عبده، نویسنده ایرانی و استاد سیتی کالج نیویورک داشته و در مجله آنلاین Guernica منتشر شده، درباره اوضاع امروز #افغانستان و ۲۰ سال حضور آمریکا در این کشور نکات و تحلیلهایی را میگوید که تحلیلگران دیگر معمولا از آن غفلت میکنند. #ترجمه #امیرمحمد_طهماسبی از این #گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ آمریکا میخواهد مفاهیمی مثل آزادی و دموکراسی را به راحتی به مفاهیمی مبتذل و بستهبندیشده تقلیل دهند. برای مثال، در موضوع زنان، چنین میشود: «تا زمانی که زنان مجبور نباشند حجاب سر کنند و اجازه داشته باشند تا اسکیت و فوتبال بازی کنند، پس همه چیز خوب و خوش است.» آمریکاییها تصور میکنند که مثالهایی مانند اینها نشان میدهد پیشرفتهایی حاصل شده و حضور آنها مفید بوده است. حالا بگویید این زن آزاده که آنها از آن حرف میزنند یک هزاره است و میخواهد به دانشگاه برود. براساس دستورات آقای غنی، پشتونی که تنها ۳۰ درصد از امتیاز آزمونهای ورودی را کسب کرده است، همچنان به یک هزاره یا تاجیک که ۸۰ درصد از امتیازها را کسب کرده، ترجیح داده میشود. این پیشرفت است؟
🔸 اگر میخواهد خلاصه تجربیات آمریکاییها در افغانستان را بیان کنید، چیزی مانند این میشود: «ما به اینکه شما درگیر یک فرآیند پاکسازی قومی و یک سیستم سهمیهبندی ناعادلانه هستید، اهمیتی نمیدهیم، ما اصلا توجهی نمیکنیم به اینکه تمامی پستهای کلیدی در دولت از سوی یک قوم تصاحب شده باشد (در واقع آن را ترجیح میدهیم، چون کار را برای ما راحتتر میکند)، اما ما تضمین میدهیم به شما که ما همیشه این را برای همه امکانپذیر میکنم، چه مرد و چه زن که به اسکیتسواری بروند.»
🔸 #محمدحسین_جعفریان، روزنامهنگار، مستندساز جنگ و شاعریست که بیشتر بهخاطر رفتوآمدهای زیادش به افغانستان و تسلطی که به تاریخ و جامعه و فرهنگ این کشور دارد، شناخته میشود. او جنگها و نبردهای زیادی را در کشورهای مختلف شامل افغانستان، تاجیکستان، بوسنی، کوزوو، کشمیر، سوریه، عراق و لبنان پوشش داده است. از جمله مستندهای او میتوان به «نسل ازدسترفته» (درباره جنگ در کوزوو)، «یاقوت بدخشان» (درباره افغانستان)، «چرا میجنگیم؟» و «حماسه ناتمام» (مستند ششقسمتی مشهور درباره زندگی و دوران رهبر افسانهای اتحاد شمال افغانستان، احمدشاهمسعود) اشاره کرد. جعفریان همچنین دوبار به عنوان وابسته ایران در افغانستان فعالیت کرده و خودش هم در آنجا مجروح شده است. او برای خدمات طولانیمدتش به کشور افغانستان کلاه پاکول معروف مسعود را به عنوان جایزه دریافت کرده است.
🔸 جعفریان در گفتوگویی که با #سالار_عبده، نویسنده ایرانی و استاد سیتی کالج نیویورک داشته و در مجله آنلاین Guernica منتشر شده، درباره اوضاع امروز #افغانستان و ۲۰ سال حضور آمریکا در این کشور نکات و تحلیلهایی را میگوید که تحلیلگران دیگر معمولا از آن غفلت میکنند. #ترجمه #امیرمحمد_طهماسبی از این #گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
بیست و چند سال است داریم میسوزیم
شاید هیچ خارجیای افغانستان را بهتر از محمدحسین جعفریان، روزنامهنگار ایرانی نشناسد. جعفریان در گفتوگو با سالار عبده، نکات ظریف و پیچیدگیهایی را درباره افغانستان بازگو میکند که اغلب از سوی خارجیها از قلم میافتد. اولین باری که محمدحسین جعفریان به افغانستان…
«این هفته تمامش میکنم و دروغهایی از این دست!»
❇️ چند بار برایتان پیش آمده که به خودتان قول محکم دادهاید که در هفتهای معین، بالاخره ایراد کدتان را برطرف کنید؟ چند بار به خودتان قول دادهاید که در ماهی مشخص پیشنویس کار را تمام کنید؟ اصلا چند بار شده که واقعا به این قولها عمل کنید؟
🔸 من هم مانند شما هستم. دائما به خود دروغ میگویم و لیست کارهایم از روزی به روز دیگر انتقال پیدا میکند. اما در تابستان ۲۰۲۰، گروه کوچکی از دانشجوها در همه مقاطع تحصیلی (از کارشناسی تا پسادکتری، و همچنین خودم) دور هم جمع شدیم تا یکدیگر را در اهداف هفتگی تشویق کنیم. ایده کار ساده بود: باید هر هفته گزارش میکردیم که چه کارهایی باید در طول این هفته انجام دهیم و انتظار داریم هرکدام چهقدر زمان ببرد. در نهایت، گزارش میشد که هر کدام از کارها در واقعیت چهقدر زمان میبرد. بدون قصد قبلی، مجموعهای از دادهها که تفاوت بین انتظارات ما و واقعیت را نشان میداد، جمعآوری شد.
🔸 کیلی براور، عضو دپارتمان فیزیک و موسسه اخترفیزیک و مطالعات کیهانی کاولی، دانشگاه صنعتی ماساچوست (MIT) در مقالهای جالب سعی کرده بهرهوری موردانتظار و بهرهوری واقعی یک گروه دانشگاهی را مقایسه کند. در این تحقیق اعضای گروه در طول ۹ ماه، به صورت خودجوش ۵۵۹ تکلیف، تاریخ مهم و مهلت نهایی تحویل (هم واقعی و هم موردانتظار) را گزارش کردهاند.
🔸 خلاصه نتایج این تحقیق را در سه گزاره میتوان خلاصه کرد:
▫️تکالیف برنامهنویسی و نوشتنی کمتر از سایر تکالیف و کارها در زمان موردانتظار به پایان میرسند.
▫️پیشبینیها و تخمینهای افراد باتجربهتر و در مقاطع بالاتر درباره مدت زمان موردنیاز برای انجام کارها خیلی بهتر از سایر افراد نیست
▫️تخمینها و پیشبینیهای ما درباره مدت زمان موردنیاز برای انجام کارها در طول زمان فقط اندکی معقولتر میشود.
🔸 #ترجمه #پرنیان_نادری از مقاله براور و نمودارهای جالب حاصل از دادههای تحقیقش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ چند بار برایتان پیش آمده که به خودتان قول محکم دادهاید که در هفتهای معین، بالاخره ایراد کدتان را برطرف کنید؟ چند بار به خودتان قول دادهاید که در ماهی مشخص پیشنویس کار را تمام کنید؟ اصلا چند بار شده که واقعا به این قولها عمل کنید؟
🔸 من هم مانند شما هستم. دائما به خود دروغ میگویم و لیست کارهایم از روزی به روز دیگر انتقال پیدا میکند. اما در تابستان ۲۰۲۰، گروه کوچکی از دانشجوها در همه مقاطع تحصیلی (از کارشناسی تا پسادکتری، و همچنین خودم) دور هم جمع شدیم تا یکدیگر را در اهداف هفتگی تشویق کنیم. ایده کار ساده بود: باید هر هفته گزارش میکردیم که چه کارهایی باید در طول این هفته انجام دهیم و انتظار داریم هرکدام چهقدر زمان ببرد. در نهایت، گزارش میشد که هر کدام از کارها در واقعیت چهقدر زمان میبرد. بدون قصد قبلی، مجموعهای از دادهها که تفاوت بین انتظارات ما و واقعیت را نشان میداد، جمعآوری شد.
🔸 کیلی براور، عضو دپارتمان فیزیک و موسسه اخترفیزیک و مطالعات کیهانی کاولی، دانشگاه صنعتی ماساچوست (MIT) در مقالهای جالب سعی کرده بهرهوری موردانتظار و بهرهوری واقعی یک گروه دانشگاهی را مقایسه کند. در این تحقیق اعضای گروه در طول ۹ ماه، به صورت خودجوش ۵۵۹ تکلیف، تاریخ مهم و مهلت نهایی تحویل (هم واقعی و هم موردانتظار) را گزارش کردهاند.
🔸 خلاصه نتایج این تحقیق را در سه گزاره میتوان خلاصه کرد:
▫️تکالیف برنامهنویسی و نوشتنی کمتر از سایر تکالیف و کارها در زمان موردانتظار به پایان میرسند.
▫️پیشبینیها و تخمینهای افراد باتجربهتر و در مقاطع بالاتر درباره مدت زمان موردنیاز برای انجام کارها خیلی بهتر از سایر افراد نیست
▫️تخمینها و پیشبینیهای ما درباره مدت زمان موردنیاز برای انجام کارها در طول زمان فقط اندکی معقولتر میشود.
🔸 #ترجمه #پرنیان_نادری از مقاله براور و نمودارهای جالب حاصل از دادههای تحقیقش را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
«این هفته تمامش میکنم» و دروغهایی از این دست!
گروه کوچکی از دانشجوهای کارشناسی، ارشد، دکتری و پسادکتری، بدون قصد قبلی، مطالعهای درازمدت درباره تفاوت بهرهوری موردانتظار با بهرهوری واقعی ترتیب دادند. طی نه ماه، اعضای این گروه به صورت خودجوش ۵۵۹ تکلیف، تاریخ مهم و مهلت نهایی تحویل (هم واقعی و هم موردانتظار)…
🌟 شماره ۸۷۵ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ تجربه گران (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ کمرمق و کمخبر/ مروری بر شش ماهی که نبودیم (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ پاگشای وزیر/ افتتاح پارکینگ در حاشیه مراسم آغاز سال تحصیلی با حضور وزیر علوم (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ حق با عابران پیاده است/ گزارشی از افتتاح پروژههای عمرانی جدید در گفتوگو با دکتر فاطمی، معاون اداری مالی دانشگاه (#گزارش/ ص۳)
◀️ نابرابری کشنده است/ چرا مرگومیر ناشی از کرونا در بعضی مناطق بیشتر از سایر مناطق بوده است؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (ترجمه: #محمدجواد_دشتیمنش/ ص۶)
◀️ طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟/ منابع مالی طالبان در بیست سال گذشته #ترجمه (#فاطمه_خسروی/ ص۷)
◀️ زیارت یار #دلشکستهنوشته (#حسین_شاهرخی/ ص۸)
◀️ مادران قهرمان سرزمین مادری #حدیث_وطن (#علیرضا_هاشمی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8505
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ تجربه گران (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ کمرمق و کمخبر/ مروری بر شش ماهی که نبودیم (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ پاگشای وزیر/ افتتاح پارکینگ در حاشیه مراسم آغاز سال تحصیلی با حضور وزیر علوم (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ حق با عابران پیاده است/ گزارشی از افتتاح پروژههای عمرانی جدید در گفتوگو با دکتر فاطمی، معاون اداری مالی دانشگاه (#گزارش/ ص۳)
◀️ نابرابری کشنده است/ چرا مرگومیر ناشی از کرونا در بعضی مناطق بیشتر از سایر مناطق بوده است؟ #اقتصاد_و_کسبوکار (ترجمه: #محمدجواد_دشتیمنش/ ص۶)
◀️ طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟/ منابع مالی طالبان در بیست سال گذشته #ترجمه (#فاطمه_خسروی/ ص۷)
◀️ زیارت یار #دلشکستهنوشته (#حسین_شاهرخی/ ص۸)
◀️ مادران قهرمان سرزمین مادری #حدیث_وطن (#علیرضا_هاشمی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8505
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۷۵ روزنامه شریف منتشر شد.
کمرمق و کمخبر
پاگشای وزیر
حق با عابران پیاده است
نابرابری کشنده است
طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟
@sharifdaily
شماره ۸۷۵ روزنامه شریف منتشر شد.
کمرمق و کمخبر
پاگشای وزیر
حق با عابران پیاده است
نابرابری کشنده است
طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 875 (26 Mehr 1400).pdf
«نابرابری کشنده است»
❇️ در پژوهشی جدید، یک متخصص علم داده به نام یویانگ گو چندین نسخه از مدلی را اجرا کرد که در پی کشف همبستگی میان ۴۱ متغیر مختلف با دادههای مرگومیر ناشی از کرونا در سطح ایالتهای آمریکا بود. او متوجه شد که تنها سه متغیر «به شکل سازگاری دارای ضرایب غیرصفر» هستند: نابرابری، تراکم جمعیت و سهم ساکنان خانه سالمندان از کل جمعیت. و از میان این سه مورد، نابرابری بیشترین تأثیر را دارد.
🔸 به سراسر جهان نگاه کنید، به نظر میرسد آقای گو واقعا به نتیجهای درست رسیده است. مرگومیر ناشی از کرونا در مناطق برابریطلب اسکاندیناوی (حتی در سوئد که محدودیتهای اندکی اعمال کرد) کمتر از کل اروپا بوده است. فرانسه که ضریب جینی در آن ۰.۲۹ است، با مرگومیر کمتری در اثر کرونا نسبت به همسایهاش، بریتانیا مواجه بوده که ضریب جینی در آن برابر با ۰.۳۴ است. در ایالت نیویورک میزان نابرابری و مرگومیر ناشی از کرونا بسیار بالاست و فلوریدا در هر دو شاخص از نیویورک پایینتر است.
🔸 تعداد کمی از سایر محققان، متغیرها را به روش آقای گو رتبهبندی میکنند، اما بررسیها از دهها مقاله که به عوامل موثر بر عوارض ناشی از کووید-۱۹ میپردازد، نشان میدهد که نابرابری قدرت توضیحدهندگی بالایی دارد. مطالعه جدیدی از فرانک الگار در دانشگاه مکگیل و همکارانش با بررسی ۸۴ کشور نشان میدهد که ۱ درصد افزایش در ضریب جینی با ۰.۶۷ درصد افزایش در نرخ مرگومیر ناشی از کرونا همراه است. پژوهشی دیگر توسط آنابل تان، جسیکا هیمن و هدا ابدل از دانشگاه استنفورد به بررسی شهرستانهای آمریکا میپردازد. آنها دریافتهاند که مقدار همبستگی میان نابرابری با موارد ابتلا به کووید-۱۹ یا مرگومیرهای ناشی از آن در طول سال ۲۰۲۰ تفاوت داشته، اما به طور کلی مثبت بوده است، یعنی نابرابری بیشتر منجر به عوارض بیشتری میشود.
🔸 #کرونا شاید کمکم به آخر خط نزدیک شده باشد، ولی سوالهای زیادی پیرامون آن باقیمانده است. یکی از این سوالهای مهم این است که چرا بعضی مناطق نسبت به مناطق دیگر آسیب کمتری از این همهگیری دیدهاند؟ شاید آبوهوا و جغرافیا و اقدامات بهداشتی نتوانند تفاوت بین مرگومیر ناشی از کرونا در مناطق مختلف را به خوبی توضیح دهند، ولی به نظر میرسد اقتصاد توضیح خوبی در آستین دارد؛ نابرابری!
🔸 #ترجمه #محمدجواد_دشتیمنش از مقاله اکونومیست را در صفحه #اقتصاد_و_کسبوکار روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
❇️ در پژوهشی جدید، یک متخصص علم داده به نام یویانگ گو چندین نسخه از مدلی را اجرا کرد که در پی کشف همبستگی میان ۴۱ متغیر مختلف با دادههای مرگومیر ناشی از کرونا در سطح ایالتهای آمریکا بود. او متوجه شد که تنها سه متغیر «به شکل سازگاری دارای ضرایب غیرصفر» هستند: نابرابری، تراکم جمعیت و سهم ساکنان خانه سالمندان از کل جمعیت. و از میان این سه مورد، نابرابری بیشترین تأثیر را دارد.
🔸 به سراسر جهان نگاه کنید، به نظر میرسد آقای گو واقعا به نتیجهای درست رسیده است. مرگومیر ناشی از کرونا در مناطق برابریطلب اسکاندیناوی (حتی در سوئد که محدودیتهای اندکی اعمال کرد) کمتر از کل اروپا بوده است. فرانسه که ضریب جینی در آن ۰.۲۹ است، با مرگومیر کمتری در اثر کرونا نسبت به همسایهاش، بریتانیا مواجه بوده که ضریب جینی در آن برابر با ۰.۳۴ است. در ایالت نیویورک میزان نابرابری و مرگومیر ناشی از کرونا بسیار بالاست و فلوریدا در هر دو شاخص از نیویورک پایینتر است.
🔸 تعداد کمی از سایر محققان، متغیرها را به روش آقای گو رتبهبندی میکنند، اما بررسیها از دهها مقاله که به عوامل موثر بر عوارض ناشی از کووید-۱۹ میپردازد، نشان میدهد که نابرابری قدرت توضیحدهندگی بالایی دارد. مطالعه جدیدی از فرانک الگار در دانشگاه مکگیل و همکارانش با بررسی ۸۴ کشور نشان میدهد که ۱ درصد افزایش در ضریب جینی با ۰.۶۷ درصد افزایش در نرخ مرگومیر ناشی از کرونا همراه است. پژوهشی دیگر توسط آنابل تان، جسیکا هیمن و هدا ابدل از دانشگاه استنفورد به بررسی شهرستانهای آمریکا میپردازد. آنها دریافتهاند که مقدار همبستگی میان نابرابری با موارد ابتلا به کووید-۱۹ یا مرگومیرهای ناشی از آن در طول سال ۲۰۲۰ تفاوت داشته، اما به طور کلی مثبت بوده است، یعنی نابرابری بیشتر منجر به عوارض بیشتری میشود.
🔸 #کرونا شاید کمکم به آخر خط نزدیک شده باشد، ولی سوالهای زیادی پیرامون آن باقیمانده است. یکی از این سوالهای مهم این است که چرا بعضی مناطق نسبت به مناطق دیگر آسیب کمتری از این همهگیری دیدهاند؟ شاید آبوهوا و جغرافیا و اقدامات بهداشتی نتوانند تفاوت بین مرگومیر ناشی از کرونا در مناطق مختلف را به خوبی توضیح دهند، ولی به نظر میرسد اقتصاد توضیح خوبی در آستین دارد؛ نابرابری!
🔸 #ترجمه #محمدجواد_دشتیمنش از مقاله اکونومیست را در صفحه #اقتصاد_و_کسبوکار روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
نابرابری کشنده است
با گذشت نزدیک به بیست ماه از آغاز همهگیری کرونا سوالات زیادی درباره این فاجعه بیپاسخ مانده است. برای مثال هنوز مشخص نیست که منشأ ویروس سارس-کووید-۲ کجا بود؟ معمای دیگر این است که چرا بعضی مناطق نسبت به بعضی دیگر آسیب کمتری از همهگیری دیدهاند؟ چرا فلوریدا…
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 875 (26 Mehr 1400).pdf
«طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟»
❇️ سخنگوی طالبان، ذبیحالله مجاهد، در اولین نشست خبری خود پس از تسلط بر افغانستان تضمین کرد که دولت جدید کشت تریاک را ممنوع خواهد کرد: «ما به مردان و زنان خود و جامعه بینالملل اطمینان میدهیم که دیگر هیچگونه مواد مخدری در این کشور تولید نمیشود. از الان به بعد دیگر کسی نمیتواند در تجارت هروئین و قاچاق مواد مخدر مشارکت داشته باشد.»
🔸 تحلیلگران شعارهای طالبان درباره ممنوعیت تولید و قاچاق مواد مخدر را مانند دیگر شعارهای این گروه برای احترام به حقوق بشر و آزادی رسانهها، به عنوان بخشی از تلاش رهبران جدید طالبان برای نشان دادن چهرهای معتدل از خود با هدف جلب حمایتهای بینالمللی تلقی میکنند. اما آیا تمام درآمد طالبان به کشت تریاک و تجارت مواد مخدر ختم میشود؟ خیر!
🔸 شبهنظامیان طالبان از زمان سرنگونی رژیم بنیادگرایشان از سوی نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۱ ثروتمندتر و قدرتمندتر شدهاند. بنا به برخی گزارشها در سال مالی منتهی به مارس ۲۰۲۰، طالبان ۱.۶ میلیارد دلار درآمد داشته، در حالی که دولت افغانستان در همین مدت ۵.۵۵ میلیارد دلار درآمد کسب کرده است. این درآمدها از کجا میآید؟ تجارت مواد مخدر، اخاذی و گروگانگیری، کمکهای مالی از سوی دیگر کشورها، استخراج از معادن افغانستان و …
🔸 تقریبا ۲۰ سال است که ثروت عظیم طالبان ویرانی و مرگ را در افغانستان ایجاد کرده است. همچنین دولت افغانستان برای مقابله با طالبان هزینههای هنگفتی را صرف جنگ میکند که در صورت صلح و ثبات در این کشور میتواند در راستای تأمین خدمات عمومی و توسعه اقتصادی خرج شود. در صفحه #ترجمه روزنامه، #فاطمه_خسروی مقالهای از وبسایت The Conversation را ترجمه کرده که منابع مالی طالبان را در طول بیست سال گذشته بررسی میکند؛ در زمانی که بر بخشهایی از کشور تسلط داشتهاند و به عنوان رقیبی برای دولت قانونی این کشور فعالیت میکردند. ترجمه این مقاله را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ سخنگوی طالبان، ذبیحالله مجاهد، در اولین نشست خبری خود پس از تسلط بر افغانستان تضمین کرد که دولت جدید کشت تریاک را ممنوع خواهد کرد: «ما به مردان و زنان خود و جامعه بینالملل اطمینان میدهیم که دیگر هیچگونه مواد مخدری در این کشور تولید نمیشود. از الان به بعد دیگر کسی نمیتواند در تجارت هروئین و قاچاق مواد مخدر مشارکت داشته باشد.»
🔸 تحلیلگران شعارهای طالبان درباره ممنوعیت تولید و قاچاق مواد مخدر را مانند دیگر شعارهای این گروه برای احترام به حقوق بشر و آزادی رسانهها، به عنوان بخشی از تلاش رهبران جدید طالبان برای نشان دادن چهرهای معتدل از خود با هدف جلب حمایتهای بینالمللی تلقی میکنند. اما آیا تمام درآمد طالبان به کشت تریاک و تجارت مواد مخدر ختم میشود؟ خیر!
🔸 شبهنظامیان طالبان از زمان سرنگونی رژیم بنیادگرایشان از سوی نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۰۱ ثروتمندتر و قدرتمندتر شدهاند. بنا به برخی گزارشها در سال مالی منتهی به مارس ۲۰۲۰، طالبان ۱.۶ میلیارد دلار درآمد داشته، در حالی که دولت افغانستان در همین مدت ۵.۵۵ میلیارد دلار درآمد کسب کرده است. این درآمدها از کجا میآید؟ تجارت مواد مخدر، اخاذی و گروگانگیری، کمکهای مالی از سوی دیگر کشورها، استخراج از معادن افغانستان و …
🔸 تقریبا ۲۰ سال است که ثروت عظیم طالبان ویرانی و مرگ را در افغانستان ایجاد کرده است. همچنین دولت افغانستان برای مقابله با طالبان هزینههای هنگفتی را صرف جنگ میکند که در صورت صلح و ثبات در این کشور میتواند در راستای تأمین خدمات عمومی و توسعه اقتصادی خرج شود. در صفحه #ترجمه روزنامه، #فاطمه_خسروی مقالهای از وبسایت The Conversation را ترجمه کرده که منابع مالی طالبان را در طول بیست سال گذشته بررسی میکند؛ در زمانی که بر بخشهایی از کشور تسلط داشتهاند و به عنوان رقیبی برای دولت قانونی این کشور فعالیت میکردند. ترجمه این مقاله را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
طالبان بدون مواد مخدر دوام میآورد؟
طالبان با سرعتی فراتر از چیزی که تصور میشد، توانست بر افغانستان مسلط شود و حتی کابل به عنوان پایتخت این کشور نیز بدون مقاومتی قابل ملاحظه سلطه طالبان را پذیرفت. متن زیر ترجمهای از مقالهای در وبسایت The Conversation است که منابع مالی طالبان را در طول بیست…
🌟 شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ شریف برای زندگی (#سرمقاله/ #رسول_جلیلی)
◀️ همکاری رفته، همکاری آمده/ گفتوگو با دکتر رسول جلیلی، سرپرست جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ اخلاق، مقدم بر علم/ رونمایی از کتاب «بر مدار اخلاق و انصاف» همراه با معرفی برگزیدگان نخستین دوره جایزه دکتر سعیدی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ مسئولیت بر عهده هیئت است/ گفتوگو با دبیر هیئت الزهراء (س) درباره حادثه منجر به فوت امیرحسین جیرانیزاده (#گزارش/ ص۳)
◀️ معاونت ندانشجویی و نفرهنگی/ #نامه_وارده (علی_محمدی_دینانی/ ص۳)
◀️ سنتهای شفاف/ انتخاب روسای دانشگاهها در خارج از کشور #کمی_آنسوتر (#محمد_ملانوری/ ص۶)
◀️ نوبلیست دوچرخهسوار #روی_خط_خارج (#امیررضا_احمدزاده/ ص۶)
◀️ جزئیات، جزئیات و جزئیات/ آنچه شرلوک هولمز درباره ذهن به ما آموخت #ترجمه (#محمدامین_رامی/ ص۷)
◀️ اتوشریف #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
◀️ اینجا معمولا کسی سوار نمیشه #نبات (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8598
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ شریف برای زندگی (#سرمقاله/ #رسول_جلیلی)
◀️ همکاری رفته، همکاری آمده/ گفتوگو با دکتر رسول جلیلی، سرپرست جدید دانشگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ اخلاق، مقدم بر علم/ رونمایی از کتاب «بر مدار اخلاق و انصاف» همراه با معرفی برگزیدگان نخستین دوره جایزه دکتر سعیدی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ مسئولیت بر عهده هیئت است/ گفتوگو با دبیر هیئت الزهراء (س) درباره حادثه منجر به فوت امیرحسین جیرانیزاده (#گزارش/ ص۳)
◀️ معاونت ندانشجویی و نفرهنگی/ #نامه_وارده (علی_محمدی_دینانی/ ص۳)
◀️ سنتهای شفاف/ انتخاب روسای دانشگاهها در خارج از کشور #کمی_آنسوتر (#محمد_ملانوری/ ص۶)
◀️ نوبلیست دوچرخهسوار #روی_خط_خارج (#امیررضا_احمدزاده/ ص۶)
◀️ جزئیات، جزئیات و جزئیات/ آنچه شرلوک هولمز درباره ذهن به ما آموخت #ترجمه (#محمدامین_رامی/ ص۷)
◀️ اتوشریف #وصلهپینه (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
◀️ اینجا معمولا کسی سوار نمیشه #نبات (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/8598
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
همکاری رفته، همکاری آمده
اخلاق، مقدم بر علم
مسئولیت بر عهده هیئت است
سنتهای شفاف
جزئیات، جزئیات و جزئیات
@sharifdaily
شماره ۸۷۶ روزنامه شریف منتشر شد.
همکاری رفته، همکاری آمده
اخلاق، مقدم بر علم
مسئولیت بر عهده هیئت است
سنتهای شفاف
جزئیات، جزئیات و جزئیات
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 876 (11 Aban 1400).pdf
«جزئیات، جزئیات و جزئیات»
❇️ گاورز به دانشجویان خویش گوشزد میکرد که همیشه معاینه بیماران خود را از لحظهای که بیمار از در وارد میشود، آغاز کنند. وی در یکی از مقالات خویش (A Clinical Lecture on Silver and Syphilis) درباره یکی از معاینههای خویش مینویسد: «یکی از عاداتی که باید کسب شده و هرگز ترک نشود، نظاره و مشاهده بیمار در از لحظه ورود او به اتاق است. به نحوه راه رفتن و وضع او توجه کن. اگر توجه میکردی میدیدی که لنگ میزند و رنگ غیرعادی صورتش به چشمت میآمد.» این نوع نگرش به طور چشمگیری با یکی از عادتهای شخصیت شرلوک هولمز که در سریال Sherlock توسط BBC به تصویر درآمده شباهت دارد: سعی در تعیین شخصیت و مشخصات هر فرد بر اساس کوچکترین و ریزترین سرنخهای ظاهری. به طور خاص، این اهمیت سرنخهای کوچک و به ظاهر کمارزش است که هم شرلوک و هم دکتر گاورز را الهام میبخشد.
🔸 شرلوک و گاورز هردو هشدار میدهند که همواره این احتمال وجود دارد که پیشفرضها و پیشداوریها باعث شوند افق پیش روی شما مهآلود شود. برای هر دو نفر، نگاه دقیق، خنثی و بدون پیشداروی کلید قضاوت صحیح است. به همین دلیل است که شرلوک در سریال Sherlock جان واتسون را سرزنش میکند: «تو میبینی، اما مشاهده دقیق نمیکنی. تفاوت این دو واضح است.» گاورز این موضوع را اینگونه بیان میکند: «روشی که باید برگزید اینگونه است: هرگاه با بیماری با جزئیات ناآشنا و جدید مواجه میشوی، تمام پیشفرضهای خود را کنار بگذار. به این بیمار به عنوان نمونهای جدید و مسئلهای حلنشده نگاه کن که باید با داشتهها و اطلاعات و جزئیات بیمار، راه حل مشکل را بیابی.»
🔸 #محمدامین_رامی در صفحه #ترجمه روزنامه یادداشتی از BBC را ترجمه کرده که درباره طرز تفکر، استنتاجهای منطقی و توجه شرلوک هولمز به جزئیات و شباهت این نوع نگرش به چند تن از پزشکان مشهور بریتانیاییست. این ترجمه را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ گاورز به دانشجویان خویش گوشزد میکرد که همیشه معاینه بیماران خود را از لحظهای که بیمار از در وارد میشود، آغاز کنند. وی در یکی از مقالات خویش (A Clinical Lecture on Silver and Syphilis) درباره یکی از معاینههای خویش مینویسد: «یکی از عاداتی که باید کسب شده و هرگز ترک نشود، نظاره و مشاهده بیمار در از لحظه ورود او به اتاق است. به نحوه راه رفتن و وضع او توجه کن. اگر توجه میکردی میدیدی که لنگ میزند و رنگ غیرعادی صورتش به چشمت میآمد.» این نوع نگرش به طور چشمگیری با یکی از عادتهای شخصیت شرلوک هولمز که در سریال Sherlock توسط BBC به تصویر درآمده شباهت دارد: سعی در تعیین شخصیت و مشخصات هر فرد بر اساس کوچکترین و ریزترین سرنخهای ظاهری. به طور خاص، این اهمیت سرنخهای کوچک و به ظاهر کمارزش است که هم شرلوک و هم دکتر گاورز را الهام میبخشد.
🔸 شرلوک و گاورز هردو هشدار میدهند که همواره این احتمال وجود دارد که پیشفرضها و پیشداوریها باعث شوند افق پیش روی شما مهآلود شود. برای هر دو نفر، نگاه دقیق، خنثی و بدون پیشداروی کلید قضاوت صحیح است. به همین دلیل است که شرلوک در سریال Sherlock جان واتسون را سرزنش میکند: «تو میبینی، اما مشاهده دقیق نمیکنی. تفاوت این دو واضح است.» گاورز این موضوع را اینگونه بیان میکند: «روشی که باید برگزید اینگونه است: هرگاه با بیماری با جزئیات ناآشنا و جدید مواجه میشوی، تمام پیشفرضهای خود را کنار بگذار. به این بیمار به عنوان نمونهای جدید و مسئلهای حلنشده نگاه کن که باید با داشتهها و اطلاعات و جزئیات بیمار، راه حل مشکل را بیابی.»
🔸 #محمدامین_رامی در صفحه #ترجمه روزنامه یادداشتی از BBC را ترجمه کرده که درباره طرز تفکر، استنتاجهای منطقی و توجه شرلوک هولمز به جزئیات و شباهت این نوع نگرش به چند تن از پزشکان مشهور بریتانیاییست. این ترجمه را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
جزئیات، جزئیات و جزئیات
امروزه داستانهای کارآگاهی قدیمی، مورد توجه و علاقه نورولوژیستها و محققان علوم اعصاب است. اما چرا؟ به نظر میرسد این داستانها حاوی نکاتی درباره تفکر منطقی است که حتی علوم و تکنولوژی مدرن نیز نمیتواند جایگزینی برای آن ارائه دهد. مدتی پس از اینکه آندرو لیز…
🌟 شماره ۸۸۳ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ میانرشتهایتر از همیشه در شریف (#سرمقاله/ #فاطمه_یزدیزاده)
◀️ به تو عادت کردم/ آموزش مجازی نمرههای بهتری را برایمان به ارمغان آورد (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ فخر ناشناخته/ بزرگداشت نخستین سالگرد شهید فخریزاده در سالن جابر (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ پیش به سوی بینالمللی شدن/ گیمین ۱۴۰۰ با هزار نفر (#گزارش/ ص۳)
◀️ وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰/ روایت کارمند سابق بایتدنس از سانسور در چین #ترجمه (#سجاد_ریحانی/ ص۶)
◀️ هنر علیه مرگ/ گفتوگوی بروس دافی با میکیس تئودوراکیس #گفتوگو (#سجاد_بهنام/ ص۷)
◀️ گریه مرد نمیدانی چیست #دلشکستهنوشته (#فاطمه_نوری/ ص۸)
◀️ جامانده #نبات (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/9095
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ میانرشتهایتر از همیشه در شریف (#سرمقاله/ #فاطمه_یزدیزاده)
◀️ به تو عادت کردم/ آموزش مجازی نمرههای بهتری را برایمان به ارمغان آورد (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ فخر ناشناخته/ بزرگداشت نخستین سالگرد شهید فخریزاده در سالن جابر (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (ص۲)
◀️ پیش به سوی بینالمللی شدن/ گیمین ۱۴۰۰ با هزار نفر (#گزارش/ ص۳)
◀️ وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰/ روایت کارمند سابق بایتدنس از سانسور در چین #ترجمه (#سجاد_ریحانی/ ص۶)
◀️ هنر علیه مرگ/ گفتوگوی بروس دافی با میکیس تئودوراکیس #گفتوگو (#سجاد_بهنام/ ص۷)
◀️ گریه مرد نمیدانی چیست #دلشکستهنوشته (#فاطمه_نوری/ ص۸)
◀️ جامانده #نبات (#امیرمحمد_طهماسبی/ ص۸)
t.me/sharifdaily/9095
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۸۳ روزنامه شریف منتشر شد.
به تو عادت کردم
فخر ناشناخته
پیش به سوی بینالمللی شدن
وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰
هنر علیه مرگ
@sharifdaily
شماره ۸۸۳ روزنامه شریف منتشر شد.
به تو عادت کردم
فخر ناشناخته
پیش به سوی بینالمللی شدن
وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰
هنر علیه مرگ
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 883 (26 Dey 1400).pdf
«وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰»
❇️ همان شبی بود که دکتر لی ونلیانگ برای آخرین نفسهایش در اورژانس بیمارستان مرکزی ووهان تقلا میکرد. من هم مثل بسیاری از کاربران آنلاین دیگر بیدار مانده بودم و مدام صفحه Weiboام را رفرش میکردم تا خبری از حال او پیدا کنم. دکتر لی چشمپزشکی بود که اولین هشدارها را درباره شیوع کووید-۱۹ داد و خیلی زود با تهدیدات دولت روبهرو و بعد هم به ویروس مبتلا شد. وقتی در جمعه، ۷ فوریه ۲۰۲۰ درگذشت، من هم مانند بسیاری دیگر از شهروندان آنلاین چینی خشم و اندوهام را در مورد این اتفاقات در Weibo بیان کردم، اما خیلی زود حساب کاربری من پاک شد.
🔸 بیشتر از خشم، احساس گناه میکردم. در آن زمان کارمند فنی ByteDance بودم؛ جایی که در آن به توسعه ابزارها و زیرساختهایی برای مدیریت محتوا کمک کرده بودم. به عبارتی دیگر، به ساختن سیستمی کمک کرده بودم که حسابهای افرادی مانند من را سانسور میکرد. درمورد لی ونلیانگ بخشنامه مشخصی به دستم نرسیده بود، اما قطعا Weibo تنها شرکت حوزه فناوری در چین نبود که آن شب بیوقفه مشغول پاک کردن پستها و اکانتها باشد. میدانستم که ByteDance لشکری از ناظران محتوایی دارد که از ابزارها و الگوریتمهایی برای پاک کردن محتوا، هدایت روایتها و تغییر خاطرات رنج و آسیبی که شیوع کووید-۱۹ بر مردم چین وارد کرده بود، استفاده میکنند که من به توسعه آنها کمک کرده بودم.
🔸 شرکت ByteDance یکی از بزرگترین تکشاخ(Unicorn)های چین و سازنده برنامه اشتراک ویدئوی تیکتاک، ورژن اصلی چینی آن Douyin و برنامه خبرخوان Toutiao است. بایتدنس نزدیک به ۲۰۰۰۰ کارمند برای مدیریت محتوا استخدام کرده بود تا محتواهای چینی را نظارت کنند. کار من در آنجا این بود که با استفاده از تکنولوژی کار اپراتورهایی را که مدیریت محتوا انجام میدادند، آسانتر و بهینهتر کنم.
🔸 پلتفرمهای چینی که با محتوای تولیدشده از سوی کاربران سروکار دارند، بزرگترین ترسشان این است که نتوانند محتواهای حساس سیاسی را به موقع حذف کنند که باعث میشود بعدا تحت بازرسی شدید دولت قرار بگیرند. این برای شرکتها مسئله مرگ و زندگی است. هر از گاهی سیستم مدیریت محتوای بایتدنس برای چند دقیقه پایین میآمد و همه عصبی میشدیم، چرا که نمیدانستیم در این بازه کوتاه چه افتضاح سیاسیای ممکن است رخ بدهد.
🔸 مدیریت فضای مجازی چین دائما بخشنامههایی به مرکز کیفیت محتوای بایتدنس میفرستاد؛ مرکزی که بر عملیات مدیریت محتوا در درون شرکت نظارت میکند. بعضی مواقع بیشتر از ۱۰۰ بخشنامه در روز میفرستاند. اغلب مواقع از تیمها میخواستند تا دستورات مشخصی را در رابطه با بحثهای روز یا قدیمی اجرا کنند و در محتواها بگردند تا ببیند کدام میتواند باقی بماند.
🔸 در برنامههای پخش زنده، صدای هر ویدئو به صورت خودکار به نوشته تبدیل میشود که به الگوریتمها اجازه میدهد نوشتهها را با لیست بلندبالایی از کلمات حساس، تاریخها و اسامی مقایسه کند. همچنین این نوشتهها در یک مدل پردازش زبان طبیعی نیز بررسی میشوند. این الگوریتمها در نهایت بررسی میکنند آیا این محتوا به اندازهای خطرناک هستند که نیاز به نظارت اپراتور داشته باشند یا نه.
🔸 اگر یک کاربر به کلمهای حساس اشاره کند، اپراتور کلیپ اصلی و رونوشت آن را که نشان میدهد کلمه حساس کجا استفاده شده دریافت میکند. اگر اپراتور موضوع را حساس یا نامناسب تشخیص دهد، پخش زنده را قطع و حتی حساب کاربری را مسدود یا پاک میکند.
🔸 نزدیک تاریخهای حساس سیاسی که میشود، مثل ۱ اکتبر (روز ملی چین)، ۱ جولای (سالروز تأسیس حزب کمونیست چین) یا سالگرد اتفاقات بزرگ سیاسی مثل سالگرد اعتراضات ۱۹۸۹ و سرکوب در میدان تیانآنمن، مرکز کیفیت محتوا یک لیست مخصوص از عبارتهای حساس درست میکند. با اینفلوئنسرها نیز به صورت ویژه برخورد میشود. اپراتورهایی برای مشاهده کانال اینفلوئنسرها مشخص میشود تا اشتباها محتوا یا کانال آنها پاک نشود. برخی از اینفلوئنسرهای بسیار پرطرفدار، خبرگزاریها و سازمانهای دولتی نیز در لیست سفید بایتدنس قرار دارند و آزادند هرچه میخواهند بگویند. البته همکاری آنها از قبل تضمین میشود.
🔸 وظیفه ما این بود که مطمئن شویم ناظران محتوایی در سریعترین زمان ممکن «محتوای مضر و خطرناک» را پیدا کنند. وظیفهمان این بود که سانسور را بهینهتر کنیم. با کمترین تعداد آدم، بیشترین میزان تخلف از خطوط قرمز تشخیص داده شود. در زمانی که در بایتدنس بودم به یاد نداریم هیچموقع گرفتار دردسرهای سیاسی با دولت شده باشیم که به این معنی است که کارمان را خوب انجام دادیم.
🔸 روایت کارمند سابق شرکت ByteDacne از سانسور در اینترنت چین را که در وبسایت Protocol.com منتشر شده، با #ترجمه #سجاد_ریحانی در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
❇️ همان شبی بود که دکتر لی ونلیانگ برای آخرین نفسهایش در اورژانس بیمارستان مرکزی ووهان تقلا میکرد. من هم مثل بسیاری از کاربران آنلاین دیگر بیدار مانده بودم و مدام صفحه Weiboام را رفرش میکردم تا خبری از حال او پیدا کنم. دکتر لی چشمپزشکی بود که اولین هشدارها را درباره شیوع کووید-۱۹ داد و خیلی زود با تهدیدات دولت روبهرو و بعد هم به ویروس مبتلا شد. وقتی در جمعه، ۷ فوریه ۲۰۲۰ درگذشت، من هم مانند بسیاری دیگر از شهروندان آنلاین چینی خشم و اندوهام را در مورد این اتفاقات در Weibo بیان کردم، اما خیلی زود حساب کاربری من پاک شد.
🔸 بیشتر از خشم، احساس گناه میکردم. در آن زمان کارمند فنی ByteDance بودم؛ جایی که در آن به توسعه ابزارها و زیرساختهایی برای مدیریت محتوا کمک کرده بودم. به عبارتی دیگر، به ساختن سیستمی کمک کرده بودم که حسابهای افرادی مانند من را سانسور میکرد. درمورد لی ونلیانگ بخشنامه مشخصی به دستم نرسیده بود، اما قطعا Weibo تنها شرکت حوزه فناوری در چین نبود که آن شب بیوقفه مشغول پاک کردن پستها و اکانتها باشد. میدانستم که ByteDance لشکری از ناظران محتوایی دارد که از ابزارها و الگوریتمهایی برای پاک کردن محتوا، هدایت روایتها و تغییر خاطرات رنج و آسیبی که شیوع کووید-۱۹ بر مردم چین وارد کرده بود، استفاده میکنند که من به توسعه آنها کمک کرده بودم.
🔸 شرکت ByteDance یکی از بزرگترین تکشاخ(Unicorn)های چین و سازنده برنامه اشتراک ویدئوی تیکتاک، ورژن اصلی چینی آن Douyin و برنامه خبرخوان Toutiao است. بایتدنس نزدیک به ۲۰۰۰۰ کارمند برای مدیریت محتوا استخدام کرده بود تا محتواهای چینی را نظارت کنند. کار من در آنجا این بود که با استفاده از تکنولوژی کار اپراتورهایی را که مدیریت محتوا انجام میدادند، آسانتر و بهینهتر کنم.
🔸 پلتفرمهای چینی که با محتوای تولیدشده از سوی کاربران سروکار دارند، بزرگترین ترسشان این است که نتوانند محتواهای حساس سیاسی را به موقع حذف کنند که باعث میشود بعدا تحت بازرسی شدید دولت قرار بگیرند. این برای شرکتها مسئله مرگ و زندگی است. هر از گاهی سیستم مدیریت محتوای بایتدنس برای چند دقیقه پایین میآمد و همه عصبی میشدیم، چرا که نمیدانستیم در این بازه کوتاه چه افتضاح سیاسیای ممکن است رخ بدهد.
🔸 مدیریت فضای مجازی چین دائما بخشنامههایی به مرکز کیفیت محتوای بایتدنس میفرستاد؛ مرکزی که بر عملیات مدیریت محتوا در درون شرکت نظارت میکند. بعضی مواقع بیشتر از ۱۰۰ بخشنامه در روز میفرستاند. اغلب مواقع از تیمها میخواستند تا دستورات مشخصی را در رابطه با بحثهای روز یا قدیمی اجرا کنند و در محتواها بگردند تا ببیند کدام میتواند باقی بماند.
🔸 در برنامههای پخش زنده، صدای هر ویدئو به صورت خودکار به نوشته تبدیل میشود که به الگوریتمها اجازه میدهد نوشتهها را با لیست بلندبالایی از کلمات حساس، تاریخها و اسامی مقایسه کند. همچنین این نوشتهها در یک مدل پردازش زبان طبیعی نیز بررسی میشوند. این الگوریتمها در نهایت بررسی میکنند آیا این محتوا به اندازهای خطرناک هستند که نیاز به نظارت اپراتور داشته باشند یا نه.
🔸 اگر یک کاربر به کلمهای حساس اشاره کند، اپراتور کلیپ اصلی و رونوشت آن را که نشان میدهد کلمه حساس کجا استفاده شده دریافت میکند. اگر اپراتور موضوع را حساس یا نامناسب تشخیص دهد، پخش زنده را قطع و حتی حساب کاربری را مسدود یا پاک میکند.
🔸 نزدیک تاریخهای حساس سیاسی که میشود، مثل ۱ اکتبر (روز ملی چین)، ۱ جولای (سالروز تأسیس حزب کمونیست چین) یا سالگرد اتفاقات بزرگ سیاسی مثل سالگرد اعتراضات ۱۹۸۹ و سرکوب در میدان تیانآنمن، مرکز کیفیت محتوا یک لیست مخصوص از عبارتهای حساس درست میکند. با اینفلوئنسرها نیز به صورت ویژه برخورد میشود. اپراتورهایی برای مشاهده کانال اینفلوئنسرها مشخص میشود تا اشتباها محتوا یا کانال آنها پاک نشود. برخی از اینفلوئنسرهای بسیار پرطرفدار، خبرگزاریها و سازمانهای دولتی نیز در لیست سفید بایتدنس قرار دارند و آزادند هرچه میخواهند بگویند. البته همکاری آنها از قبل تضمین میشود.
🔸 وظیفه ما این بود که مطمئن شویم ناظران محتوایی در سریعترین زمان ممکن «محتوای مضر و خطرناک» را پیدا کنند. وظیفهمان این بود که سانسور را بهینهتر کنیم. با کمترین تعداد آدم، بیشترین میزان تخلف از خطوط قرمز تشخیص داده شود. در زمانی که در بایتدنس بودم به یاد نداریم هیچموقع گرفتار دردسرهای سیاسی با دولت شده باشیم که به این معنی است که کارمان را خوب انجام دادیم.
🔸 روایت کارمند سابق شرکت ByteDacne از سانسور در اینترنت چین را که در وبسایت Protocol.com منتشر شده، با #ترجمه #سجاد_ریحانی در سایت روزنامه بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
وزارت حقیقت، نسخه ۲۰۲۰
همان شبی بود که دکتر لی ونلیانگ برای آخرین نفسهایش در اورژانس بیمارستان مرکزی ووهان تقلا میکرد. من هم مثل بسیاری از کاربران آنلاین دیگر بیدار مانده بودم و مدام صفحه Weiboام را رفرش میکردم تا خبری از حال او پیدا کنم. دکتر لی چشمپزشکی بود که اولین هشدارها…
«انباری پر از سوزن»
❇️ در ابتدای تاریخ اینترنت، اضافهبار اطلاعات عموما یک مشکل موقتی تلقی میشد. درست است که ما در آن زمان دستخوش سِیلی از مطالب و ایمیلها و اخبار بیربط و نامناسب بودیم، اما این قرار نبود زیاد طول بکشد، زیرا که به زودی فناوری بهتری میداشتیم تا با نادیده گرفتن بقیه، دقیقا آنچه را میخواهیم برایمان بیابد. به قول کلِی شرکی که از پیشروان خوشبینی به فناوریست، معضلِ اصلی اضافهبار اطلاعات نبود، بلکه ناکامی در پالایش کردن (filter) بود. ما به روشهای پیشرفتهتری نیاز داشتیم که نهایتا هم آن را یافتیم که محتوای اینترنتی را از مطالب بیربط پالایش کنیم و آنچه را که مطلوب است، بیابیم و پس از این بود که از آن درماندگی رهایی مییافتیم.
🔸 اما مشکل به اینجا ختم نشد. مشکل توده خواندنیهایتان اصلا مشکلی از جنس ناکامی در پالایش نیست. اینطور نیست که گرفتار سیلی از چیزهایی باشید که اهمیتی به آنها نمیدهید و در یافتن آنچه مفید است به کمک نیاز داشته باشید. بلکه مشکل، درماندگی در برابر انبوه چیزهاییست که واقعا میخواهید که بخوانید. تمام آن کتابهای روی میز کنار تخت، تمام آن نشانههای مرورگر یا مقالههای ذخیرهشده، همگی به نظر میآیند که دقیقا مناسب شما باشند، یا برای موفقیت حرفهایتان ضروری، یا حاوی آموزه یا حکمتی که از دریافت آن سود خواهید برد. مشکل، همانطور که نیکلاس کارِ (Nicholas Carr) منتقد توضیح میدهد، ناکامی در پالایش نیست، بلکه برعکس، کارآمدی در پالایش است. در جهانِ عملا بینهایت اطلاعات، هر چه در جدا کردن سوزنها از کاه موفقتر و کارآمدتر باشی، بیشتر و بیشتر زیر انبوه بیپایان سوزنها دفن خواهی شد.
🔸 متأسفانه، بیشتر توصیهها درمورد بهرهوری و مدیریت زمان، در تضاد با آنچه گفته شد، مبنی بر همان رویکرد سوزن در انبار کاه است. هدف، کارآمدتر و منضبطتر شدن، یا بهتر شدن در اولویتبندیست، با این نویدِ ضمنی که شاید بتوانی آنقدر از اضافات بیهوده زندگی بکاهی تا زمان برای کارهای بامعنا باز شود. در بسط همان استعاره قبلی: هدف کاهش اندازه توده کاه است تا تمرکز بر یافتن سوزنها آسان شود.
🔸 قطعا این تکنیکها هم جایگاه و نقش خودشان را دارند، اما در نهایت، برای مشکل سوزنهای بیشمار راهکاری نداریم، غیر از اینکه این واقعیت را بپذیریم که این مشکل قابل حل نیست؛ که هیچگاه نخواهی توانست که به همهچیز برسی. این، مسئله بازتنظیم لیست کارها (to-do list)، طوری که برای همه «سنگهای درشت» جا باز شود، نیست، بلکه پذیرش این است که به وضوح تعداد سنگهایی که باید در ظرف جا داد، بیش از حد زیاد است. بنابراین چارهای نداری غیر از اینکه بکوشی و تصمیم بگیری که چه چیزی، در میان انواع علایق خلاقانه یا اهداف زندگی یا مسئولیتهایت، بیشترین اهمیت را دارد و همان را انجام دهی، با پذیرش اینکه بقیه چیزهایی را که آنها هم اهمیت دارند، بهناچار داری کنار میگذاری.
🔸 حالا، در رابطه با بحثِ اضافهبار اطلاعات، معنای این حرفها این میشود که با انبوه خواندنیهایت مانند یک رودخانه رفتار کنی (جریانی که از کنارت میگذرد و از قسمتهایی از آن میتوانی چیزهایی را برگزینی و برداری) به جای یک سطل آب (که مسئولیت خالی کردنش را داری). هر چه باشد، بعید است در برابر تمام کتابهای کتابخانه ملی که نخواندهای حس درماندگی داشته باشی، نه به این خاطر که تعداد آنها کم است، بلکه به این خاطر که هیچگاه به ذهنت خطور نکرده که شاید خواندن همه آنها وظیفهات باشد.
🔸 الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین و نویسنده سه کتاب است که جدیدترینِ آنها، با عنوان «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای فانی» در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. او در این کتاب بر ضرورت پذیرش حقیقت فناپذیریمان تأکید میکند و شیوههایی را که ما در رفتار و ذهنیتهایمان آنها را از یاد میبریم، بررسی میکند. به باور او ما با پذیرش درست این حقیقت میتوانیم به گزینشهایی عاقلانه دست بزنیم، در حالی که عاقبت انکارش صرفا اضطراب و درماندگیست.
🔸 مقاله Treat your to-read pile like a river, not a bucket از وبلاگ شخصی او انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ در ابتدای تاریخ اینترنت، اضافهبار اطلاعات عموما یک مشکل موقتی تلقی میشد. درست است که ما در آن زمان دستخوش سِیلی از مطالب و ایمیلها و اخبار بیربط و نامناسب بودیم، اما این قرار نبود زیاد طول بکشد، زیرا که به زودی فناوری بهتری میداشتیم تا با نادیده گرفتن بقیه، دقیقا آنچه را میخواهیم برایمان بیابد. به قول کلِی شرکی که از پیشروان خوشبینی به فناوریست، معضلِ اصلی اضافهبار اطلاعات نبود، بلکه ناکامی در پالایش کردن (filter) بود. ما به روشهای پیشرفتهتری نیاز داشتیم که نهایتا هم آن را یافتیم که محتوای اینترنتی را از مطالب بیربط پالایش کنیم و آنچه را که مطلوب است، بیابیم و پس از این بود که از آن درماندگی رهایی مییافتیم.
🔸 اما مشکل به اینجا ختم نشد. مشکل توده خواندنیهایتان اصلا مشکلی از جنس ناکامی در پالایش نیست. اینطور نیست که گرفتار سیلی از چیزهایی باشید که اهمیتی به آنها نمیدهید و در یافتن آنچه مفید است به کمک نیاز داشته باشید. بلکه مشکل، درماندگی در برابر انبوه چیزهاییست که واقعا میخواهید که بخوانید. تمام آن کتابهای روی میز کنار تخت، تمام آن نشانههای مرورگر یا مقالههای ذخیرهشده، همگی به نظر میآیند که دقیقا مناسب شما باشند، یا برای موفقیت حرفهایتان ضروری، یا حاوی آموزه یا حکمتی که از دریافت آن سود خواهید برد. مشکل، همانطور که نیکلاس کارِ (Nicholas Carr) منتقد توضیح میدهد، ناکامی در پالایش نیست، بلکه برعکس، کارآمدی در پالایش است. در جهانِ عملا بینهایت اطلاعات، هر چه در جدا کردن سوزنها از کاه موفقتر و کارآمدتر باشی، بیشتر و بیشتر زیر انبوه بیپایان سوزنها دفن خواهی شد.
🔸 متأسفانه، بیشتر توصیهها درمورد بهرهوری و مدیریت زمان، در تضاد با آنچه گفته شد، مبنی بر همان رویکرد سوزن در انبار کاه است. هدف، کارآمدتر و منضبطتر شدن، یا بهتر شدن در اولویتبندیست، با این نویدِ ضمنی که شاید بتوانی آنقدر از اضافات بیهوده زندگی بکاهی تا زمان برای کارهای بامعنا باز شود. در بسط همان استعاره قبلی: هدف کاهش اندازه توده کاه است تا تمرکز بر یافتن سوزنها آسان شود.
🔸 قطعا این تکنیکها هم جایگاه و نقش خودشان را دارند، اما در نهایت، برای مشکل سوزنهای بیشمار راهکاری نداریم، غیر از اینکه این واقعیت را بپذیریم که این مشکل قابل حل نیست؛ که هیچگاه نخواهی توانست که به همهچیز برسی. این، مسئله بازتنظیم لیست کارها (to-do list)، طوری که برای همه «سنگهای درشت» جا باز شود، نیست، بلکه پذیرش این است که به وضوح تعداد سنگهایی که باید در ظرف جا داد، بیش از حد زیاد است. بنابراین چارهای نداری غیر از اینکه بکوشی و تصمیم بگیری که چه چیزی، در میان انواع علایق خلاقانه یا اهداف زندگی یا مسئولیتهایت، بیشترین اهمیت را دارد و همان را انجام دهی، با پذیرش اینکه بقیه چیزهایی را که آنها هم اهمیت دارند، بهناچار داری کنار میگذاری.
🔸 حالا، در رابطه با بحثِ اضافهبار اطلاعات، معنای این حرفها این میشود که با انبوه خواندنیهایت مانند یک رودخانه رفتار کنی (جریانی که از کنارت میگذرد و از قسمتهایی از آن میتوانی چیزهایی را برگزینی و برداری) به جای یک سطل آب (که مسئولیت خالی کردنش را داری). هر چه باشد، بعید است در برابر تمام کتابهای کتابخانه ملی که نخواندهای حس درماندگی داشته باشی، نه به این خاطر که تعداد آنها کم است، بلکه به این خاطر که هیچگاه به ذهنت خطور نکرده که شاید خواندن همه آنها وظیفهات باشد.
🔸 الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین و نویسنده سه کتاب است که جدیدترینِ آنها، با عنوان «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای فانی» در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. او در این کتاب بر ضرورت پذیرش حقیقت فناپذیریمان تأکید میکند و شیوههایی را که ما در رفتار و ذهنیتهایمان آنها را از یاد میبریم، بررسی میکند. به باور او ما با پذیرش درست این حقیقت میتوانیم به گزینشهایی عاقلانه دست بزنیم، در حالی که عاقبت انکارش صرفا اضطراب و درماندگیست.
🔸 مقاله Treat your to-read pile like a river, not a bucket از وبلاگ شخصی او انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
انباری پر از سوزن
الیور برکمن (Oliver Burkeman)،، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین و نویسنده سه کتاب است که جدیدترینِ آنها، با عنوان «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای فانی» در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. او در این کتاب بر ضرورت پذیرش حقیقت فناپذیریمان تأکید میکند…
🌟 شماره ۸۹۱ روزنامه شریف (ویژهنامه گروه اقتصاد شریف) منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ کمی پرسوجو و گفتوشنود درباره اقتصاد شریف (#درباره_پرونده)
◀️ آری، اقتصاد یک علم است/ دفاع راج چتی از روششناسی کمّی در اقتصاد #گزارش (#ترجمه: #محمدجواد_دشتیمنش/ ص۲)
◀️ اقتصاد ذاتش سیاسیست/ نگاهی به اقتصاد جریان اصلی و انتقادها به آن #یادداشت (#محمد_ملانوری/ ص۳)
◀️ بضاعتمان محدود است/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره جذب دانشجو و سیستم آموزشی دانشکده مدیریت و اقتصاد (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ بدون ریاضیات فقط میتوانیم داستان بگوییم/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره نقش پررنگ ریاضی در اقتصاد (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ هم سیاستگذار مسئول است، هم اقتصاددان/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره نقش دانشکده در سیاستگذاری و وضع فعلی اقتصاد کشور (#پرونده/ ص۸و۹)
◀️ از نیاوران تا آزادی/ مروری بر تاریخ شکلگیری دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف (#پرونده/ ص۱۰و۱۱)
◀️ مهندسی اجتماع و اقتصاد/ نگاهی به مقاله انتقادی یوسف اباذری علیه مکتب نیاوران و دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف (#پرونده/ ص۱۲)
t.me/sharifdaily/10108
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ کمی پرسوجو و گفتوشنود درباره اقتصاد شریف (#درباره_پرونده)
◀️ آری، اقتصاد یک علم است/ دفاع راج چتی از روششناسی کمّی در اقتصاد #گزارش (#ترجمه: #محمدجواد_دشتیمنش/ ص۲)
◀️ اقتصاد ذاتش سیاسیست/ نگاهی به اقتصاد جریان اصلی و انتقادها به آن #یادداشت (#محمد_ملانوری/ ص۳)
◀️ بضاعتمان محدود است/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره جذب دانشجو و سیستم آموزشی دانشکده مدیریت و اقتصاد (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ بدون ریاضیات فقط میتوانیم داستان بگوییم/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره نقش پررنگ ریاضی در اقتصاد (#پرونده/ ص۶و۷)
◀️ هم سیاستگذار مسئول است، هم اقتصاددان/ #گفتوگو با دکتر مدنیزاده و دکتر وصال درباره نقش دانشکده در سیاستگذاری و وضع فعلی اقتصاد کشور (#پرونده/ ص۸و۹)
◀️ از نیاوران تا آزادی/ مروری بر تاریخ شکلگیری دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف (#پرونده/ ص۱۰و۱۱)
◀️ مهندسی اجتماع و اقتصاد/ نگاهی به مقاله انتقادی یوسف اباذری علیه مکتب نیاوران و دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف (#پرونده/ ص۱۲)
t.me/sharifdaily/10108
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۹۱ روزنامه شریف (ویژهنامه گروه اقتصاد شریف) منتشر شد.
آری، اقتصاد یک علم است
اقتصاد ذاتش سیاسیست
بضاعتمان محدود است
بدون ریاضیات فقط میتوانیم داستان بگوییم
هم سیاستگذار مسئول است، هم اقتصاددان
از نیاوران تا آزادی
مهندسی اجتماع و اقتصاد…
شماره ۸۹۱ روزنامه شریف (ویژهنامه گروه اقتصاد شریف) منتشر شد.
آری، اقتصاد یک علم است
اقتصاد ذاتش سیاسیست
بضاعتمان محدود است
بدون ریاضیات فقط میتوانیم داستان بگوییم
هم سیاستگذار مسئول است، هم اقتصاددان
از نیاوران تا آزادی
مهندسی اجتماع و اقتصاد…
روزنامه شریف | Sharifdaily
«تو خیلی دوری» #علمی #عرفان_استقامت 🔸 بامداد امروز بعد از مدتها انتظار اولین تصویر تمام رنگی از تلسکوپ فضایی جیمز وب از سوی ناسا منتشر شد. این تصویر خوشهای کهکشانی موسوم به SMACS 0723 را به نمایش گذاشته که حدود ۴.۶ میلیارد سال نوری با ما فاصله دارد. تلسکوپ…
«تلسکوپ کار میکند، خوب هم کار میکند»
❇️ سهشنبه هفته قبل ناسا پنج تصویر از کارهای تلسکوپ فضایی جدیدش، جیمز وب را منتشر کرد تا نشان دهد آن همه اضطراب و انتظار برای پرتاب و استقرار این رصدخانه فرازمینی بیهوده نبوده است.
🔸 نیویورکتایمز در یادداشتی کوتاه پنج آموخته از این پنج تصویر را مرور کرده است:
▫️تلسکوپ واقعا خوب کار میکند، بهتر از چیزی که انتظارش را داشتیم
▫️عمیقتر از همیشه به گذشته کیهان نگاه خواهیم کرد
▫️از جو سیارات دوردست سر در خواهیم آورد
▫️غیرمنتظرهها را کشف خواهیم کرد، پدیدههایی که تا امروز ندیده بودیمشان و توضیحی برایشان نداریم
▫️تلسکوپ شکننده است، چرا که همین الآن هم یکی از آینهها در اثر برخورد یک میکروشهاب دچار اعوجاج شده است
🔸 #ترجمه این یادداشت را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ سهشنبه هفته قبل ناسا پنج تصویر از کارهای تلسکوپ فضایی جدیدش، جیمز وب را منتشر کرد تا نشان دهد آن همه اضطراب و انتظار برای پرتاب و استقرار این رصدخانه فرازمینی بیهوده نبوده است.
🔸 نیویورکتایمز در یادداشتی کوتاه پنج آموخته از این پنج تصویر را مرور کرده است:
▫️تلسکوپ واقعا خوب کار میکند، بهتر از چیزی که انتظارش را داشتیم
▫️عمیقتر از همیشه به گذشته کیهان نگاه خواهیم کرد
▫️از جو سیارات دوردست سر در خواهیم آورد
▫️غیرمنتظرهها را کشف خواهیم کرد، پدیدههایی که تا امروز ندیده بودیمشان و توضیحی برایشان نداریم
▫️تلسکوپ شکننده است، چرا که همین الآن هم یکی از آینهها در اثر برخورد یک میکروشهاب دچار اعوجاج شده است
🔸 #ترجمه این یادداشت را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
تلسکوپ کار میکند، خوب هم کار میکند
ناسا سهشنبه قبل پنج تصویر از نخستین کارهای تلسکوپ فضایی جیمز وب را منتشر کرد. این تصاویر قابلیتهای فوقالعاده وب برای کشف اسرار اعماق کیهان را مشخص کرد. در اینجا برخی چیزهایی را که تاکنون از این تصاویر آموختهایم، مرور کردهایم: تلسکوپ واقعا خوب کار…
«قلمبهمزدی دانشگاهی»
❇️ اوبر شرکتی نامآشنا در فضای پرکاربر تاکسیهای آنلاین است. به تازگی گاردین بر اساس اسناد محرمانهای که از اوبر به دستش رسیده، گزارشی منتشر کرده که نشان میدهد مدیران و لابیگران این شرکت قصد داشتند تا با جهتدهی تحقیقات دانشگاهی و پرداخت رقمهای بالا به استادان دانشگاه، روایتی مثبت از عملکرد شرکت خود را به کمک مطالعات دانشگاهی به سیاستمداران و رسانهها ارائه دهند و از این طریق سمتوسوی فرآیند قانونگذاری را به نفع خودشان تغییر جهت دهند.
🔸 طبق این گزارش، اوبر صدها هزار دلار به چند استاد برجسته دانشگاهی در اروپا و آمریکا پرداخت کرده تا گزارشهایی تدوین کنند که در لابیهای این شرکت با سیاستمداران استفاده شود. اسناد محرمانه اوبر که در اختیار گاردین قرار گرفته، پرده از معاملات سودآور اوبر با چند استاد برجسته دانشگاهی برمیدارد که در ازای انتشار تحقیقاتی که مزیتهای مدل کسبوکاری و اقتصادی اوبر را نشان میدهد، دستمزد دریافت کردهاند. این گزارشها در شرایطی تدوین و انتشار یافته که اوبر در چند شهر مهم جهان در حال نزاع با نهادهای تنظیمکننده و قانونگذار بوده است.
🔸 در واقع اوبر از روشهایی مشابه پویشهای احزاب سیاسی استفاده کرده و سراغ دانشگاهیان و اندیشکدهها رفته تا به کمک آنان روایتی مثبت از خود تولید کند؛ روایتی با این مضمون که شرکت اوبر شغلهایی با درآمد خوب و مورد علاقه رانندگان ایجاد کرده، حملونقل ارزان را در اختیار مصرفکنندگان قرار داده و بهرهوری را افزایش داده است.
🔸 هدف اصلی استفاده از این تحقیقات، افزایش فشار برای تغییر قوانینی بوده که شرکت اوبر از اجرای آنها طفره میرفته است. اسناد لورفته نشان میدهد که اوبر چگونه قصد داشته از کار علمی دانشگاهیان و شهرت آنها برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند و البته آماده پرداخت چه مبالغ گزافی به آنها بوده است.
🔸 #ترجمه این گزارش را به قلم #لیلا_پهلوان در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ اوبر شرکتی نامآشنا در فضای پرکاربر تاکسیهای آنلاین است. به تازگی گاردین بر اساس اسناد محرمانهای که از اوبر به دستش رسیده، گزارشی منتشر کرده که نشان میدهد مدیران و لابیگران این شرکت قصد داشتند تا با جهتدهی تحقیقات دانشگاهی و پرداخت رقمهای بالا به استادان دانشگاه، روایتی مثبت از عملکرد شرکت خود را به کمک مطالعات دانشگاهی به سیاستمداران و رسانهها ارائه دهند و از این طریق سمتوسوی فرآیند قانونگذاری را به نفع خودشان تغییر جهت دهند.
🔸 طبق این گزارش، اوبر صدها هزار دلار به چند استاد برجسته دانشگاهی در اروپا و آمریکا پرداخت کرده تا گزارشهایی تدوین کنند که در لابیهای این شرکت با سیاستمداران استفاده شود. اسناد محرمانه اوبر که در اختیار گاردین قرار گرفته، پرده از معاملات سودآور اوبر با چند استاد برجسته دانشگاهی برمیدارد که در ازای انتشار تحقیقاتی که مزیتهای مدل کسبوکاری و اقتصادی اوبر را نشان میدهد، دستمزد دریافت کردهاند. این گزارشها در شرایطی تدوین و انتشار یافته که اوبر در چند شهر مهم جهان در حال نزاع با نهادهای تنظیمکننده و قانونگذار بوده است.
🔸 در واقع اوبر از روشهایی مشابه پویشهای احزاب سیاسی استفاده کرده و سراغ دانشگاهیان و اندیشکدهها رفته تا به کمک آنان روایتی مثبت از خود تولید کند؛ روایتی با این مضمون که شرکت اوبر شغلهایی با درآمد خوب و مورد علاقه رانندگان ایجاد کرده، حملونقل ارزان را در اختیار مصرفکنندگان قرار داده و بهرهوری را افزایش داده است.
🔸 هدف اصلی استفاده از این تحقیقات، افزایش فشار برای تغییر قوانینی بوده که شرکت اوبر از اجرای آنها طفره میرفته است. اسناد لورفته نشان میدهد که اوبر چگونه قصد داشته از کار علمی دانشگاهیان و شهرت آنها برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند و البته آماده پرداخت چه مبالغ گزافی به آنها بوده است.
🔸 #ترجمه این گزارش را به قلم #لیلا_پهلوان در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
قلمبهمزدی دانشگاهی
اوبر شرکتی نامآشنا در فضای پرکاربر تاکسی های آنلاین است. به تازگی گاردین بر اساس اسناد محرمانهای که از اوبر که به دستش رسیده، گزارشی منتشر کرده که نشان میدهد مدیران و لابیگران این شرکت قصد داشتند تا با جهتدهی تحقیقات دانشگاهی و پرداخت رقمهای بالا به…
«درباره کودتا، درباره مصدق»
❇️ امروز سالگرد کودتاست؛ کودتایی که نفت ملیشده با خون دل را دوباره برگرداند به کاسه همانهایی که دستشان کوتاه شده بود و دموکراسی نیمبندی مصدقی را به استبداد محمدرضا پهلوی گره زد. به بهانه ۲۸ مرداد گفتیم کمی از کودتا و کمی هم از مصدق بگوییم.
🔸 بچههای نشریه #داد در شماره ۳۷ این نشریه پرونده ویژهشان را به کودتای ۲۸ مرداد و وضعیت کارگران صنعت نفت در آن زمان اختصاص دادند. در بخشی از پرونده این شماره، #سجاد_بهرامی_پاکرو گفتوگویی داشته با #علی_آردم، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و فعال رسانهای و گرداننده پادکست نقالباشی درباره اتفاقات پیش و پس از کودتا و وضعیت نیروهای مختلف سیاسی ایران در آن زمان و البته خلقوخو و شخصیت دکتر مصدق. این گفتوگو را در ویرگول نشریه داد میتوانید بخوانید.
🔸 #محمد_ملانوری هم در شمارههای ۸۰۵ و ۸۰۶ روزنامه، سراغ #مهدی_غنی رفت و با او درباره کارنامه مصدق و عملکرد سیاسیاش گپوگفت داشت. غنی که در حال حاضر به عنوان پژوهشگر تاریخ شناخته میشود، ورودی سال ۴۹ مدرسه عالی بازرگانی است و در سال ۵۲ به اتهام هواداری و عضویت در سازمان مجاهدین خلق به ده سال زندان محکوم میشود و تا زمان پیروزی انقلاب را در زندان و به قول خودش دانشگاه سپری میکند. جذابیت گفتگو با مهدی غنی آنجاست که همدلیاش با محمد مصدق را پنهان نمیکند، ولی صادقانه و مسئولانه اشتباهات و خطاهای مصدق را هم میپذیرد. این گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 صحبت از کودتا همیشه به شعبان جعفری و فضلالله زاهدی و کرمیت روزولت میرسد، اما #تقی_امیرانی در «کودتای ۵۳» سراغ نورمن داربیشایر میرود؛ مأمور امنیتی انگلیسی و تقریبا همهکاره کودتا.
🔸 بدون اغراق «کودتای ۵۳» در فرم و محتوا بهترین مستند تاریخ سیاسی ایران تاکنون است. گذشته از پختگی و جذابیت فرمشناختی و روایی این مستند که محصول توانایی کارگردانش تقی امیرانی، یکی از بهترین مستندسازان ایرانی و تیم درجه یکاش (از جمله ریف فاینز، نامزد اسکار برای بازیهای درخشانش در «فهرست شیندلر» و «بیمار انگلیسی» و والتر مارچ، برنده سه جایزه اسکار و تدوینگر «پدرخوانده» و «اینک آخرالزمان») است، پارهای از اطلاعات مهم درباره کودتای ۲۸ مرداد برای اولین بار در این مستند منتشر میشود.
🔸 ساختن مستند «کودتای ۵۳» بیش از ده سال طول کشیده، شامل مصاحبه با بیش از ۴۰ شاهد و عامل کودتا و حاصل فیلمبرداری در ۹ کشور جهان و کشف ساعتها نوار صوتی، فیلم و مدارک دیده نشده است. این مستند را در سایت هاشور میتوانید ببینید.
🔸 گفتوگویی از تقی امیرانی درباره این مستند را هم با #ترجمه #سجاد_بهنام در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ امروز سالگرد کودتاست؛ کودتایی که نفت ملیشده با خون دل را دوباره برگرداند به کاسه همانهایی که دستشان کوتاه شده بود و دموکراسی نیمبندی مصدقی را به استبداد محمدرضا پهلوی گره زد. به بهانه ۲۸ مرداد گفتیم کمی از کودتا و کمی هم از مصدق بگوییم.
🔸 بچههای نشریه #داد در شماره ۳۷ این نشریه پرونده ویژهشان را به کودتای ۲۸ مرداد و وضعیت کارگران صنعت نفت در آن زمان اختصاص دادند. در بخشی از پرونده این شماره، #سجاد_بهرامی_پاکرو گفتوگویی داشته با #علی_آردم، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد و فعال رسانهای و گرداننده پادکست نقالباشی درباره اتفاقات پیش و پس از کودتا و وضعیت نیروهای مختلف سیاسی ایران در آن زمان و البته خلقوخو و شخصیت دکتر مصدق. این گفتوگو را در ویرگول نشریه داد میتوانید بخوانید.
🔸 #محمد_ملانوری هم در شمارههای ۸۰۵ و ۸۰۶ روزنامه، سراغ #مهدی_غنی رفت و با او درباره کارنامه مصدق و عملکرد سیاسیاش گپوگفت داشت. غنی که در حال حاضر به عنوان پژوهشگر تاریخ شناخته میشود، ورودی سال ۴۹ مدرسه عالی بازرگانی است و در سال ۵۲ به اتهام هواداری و عضویت در سازمان مجاهدین خلق به ده سال زندان محکوم میشود و تا زمان پیروزی انقلاب را در زندان و به قول خودش دانشگاه سپری میکند. جذابیت گفتگو با مهدی غنی آنجاست که همدلیاش با محمد مصدق را پنهان نمیکند، ولی صادقانه و مسئولانه اشتباهات و خطاهای مصدق را هم میپذیرد. این گفتوگو را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 صحبت از کودتا همیشه به شعبان جعفری و فضلالله زاهدی و کرمیت روزولت میرسد، اما #تقی_امیرانی در «کودتای ۵۳» سراغ نورمن داربیشایر میرود؛ مأمور امنیتی انگلیسی و تقریبا همهکاره کودتا.
🔸 بدون اغراق «کودتای ۵۳» در فرم و محتوا بهترین مستند تاریخ سیاسی ایران تاکنون است. گذشته از پختگی و جذابیت فرمشناختی و روایی این مستند که محصول توانایی کارگردانش تقی امیرانی، یکی از بهترین مستندسازان ایرانی و تیم درجه یکاش (از جمله ریف فاینز، نامزد اسکار برای بازیهای درخشانش در «فهرست شیندلر» و «بیمار انگلیسی» و والتر مارچ، برنده سه جایزه اسکار و تدوینگر «پدرخوانده» و «اینک آخرالزمان») است، پارهای از اطلاعات مهم درباره کودتای ۲۸ مرداد برای اولین بار در این مستند منتشر میشود.
🔸 ساختن مستند «کودتای ۵۳» بیش از ده سال طول کشیده، شامل مصاحبه با بیش از ۴۰ شاهد و عامل کودتا و حاصل فیلمبرداری در ۹ کشور جهان و کشف ساعتها نوار صوتی، فیلم و مدارک دیده نشده است. این مستند را در سایت هاشور میتوانید ببینید.
🔸 گفتوگویی از تقی امیرانی درباره این مستند را هم با #ترجمه #سجاد_بهنام در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
ویرگول
چشم در راه بهاری نيست... (1)
بررسی اتفاقات پس و پیش کودتای مرداد
روزنامه شریف | Sharifdaily
«انباری پر از سوزن» ❇️ در ابتدای تاریخ اینترنت، اضافهبار اطلاعات عموما یک مشکل موقتی تلقی میشد. درست است که ما در آن زمان دستخوش سِیلی از مطالب و ایمیلها و اخبار بیربط و نامناسب بودیم، اما این قرار نبود زیاد طول بکشد، زیرا که به زودی فناوری بهتری میداشتیم…
«بپذیرید: کارهای مهم و معنادار، دشوار و ملالانگیز است»
❇️ یک صنعت جهانی عظیم وجود دارد که کارش صرفا همین ربودن حواس ماست، زیرا که توجه ما منبعیست که از آن بهرهبرداری میکنند، و این نبردی غیرمنصفانه است. هر بار که روی یکی از وبسایتهای بزرگ یا شبکههای اجتماعی کلیک میکنید، آنطور که تریستان هریسِ منتقد فناوری دوست دارد بگوید، «هزار نفر در آن سوی نمایشگر» حضور دارند و پول میگیرند که شما را همانجا نگه دارند. بنابراین اینکه یکجو قدرت اراده شما حریف آن نمیشود، هیچ جای تعجب ندارد.
🔸 همه اینها درست، اما مشکلِ این نوع نگاه این است که حواسپرتی را نبردی بین فرد و نیروهای خارجی بدخواه جلوه میدهد: در یک سو تو قرار داری، مشتاق و مصمم برای تمرکز روی کارت یا خانوادهات، در حالی که در سوی دیگر مارک زاکربرگ ایستاده، با شبکه اجتماعی شیطانیاش، تا برخلاف ارادهات تو را وسوسه کند. در نظر من، این تلقی نکتهای کلیدی درباره تجربه حواسپرتی را نادیده میگیرد و آن این است که تو بر خلاف میلت به انحراف کشیده نمیشوی، بلکه تسلیم شدنت با اراده و میلِ قلبیست. رفتن به سراغ گوشیات برای رویگردانی از ناخوشایندیِ یک وظیفه کاری دشوار، یا ملال هنگام مراقبت از بچه، برایت رهایی و آسودگی میآورد. اگر چیزی به نام «جنگ برای تصاحب توجه ما» وجود دارد، آنطور که معمولا میشنویم، ظاهرا نقش ما در این میان اتفاقا همکاری با دشمنان است.
🔸 در نگاه اول واقعا عجیب است: چرا انجام کاری که برایت عمیقا مهم است، باید آنقدر ناخوشایند باشد که در پی راهی برای حواسپرتی باشی، که طبق تعریف، دقیقا به معنای توجه به چیزهای غیرمهم در عوض مهمهاست؟ جواب، در کلیترین سطح، این است که در این مواقع از یک تجربه احساسی ناخوشایند است که میگریزی؛ نوعی یادآور ناگوار وضعیتت به عنوان یک انسان محدود و فانی.
🔸 کارِ بامعنایی که، با کشاندنت به آستانه تواناییهایت، تو را در یک وضعیت کشش و اتساع قرار میدهد، گفتوگوهای دشواری که به این خاطر دشوارند که اختیاری بر چگونگی پیش رفتن آنها نداری، ملالی که دچارش میشوی، زمانی که آرزو میکنی که کاش چیزی غیر از آنچه اکنون اتفاق میافتد، اتفاق میافتاد و کاری در مقابلش نمیتوانی بکنی، در همه موارد اینچنینی، آن چیزِ مرموزی که مَری آلیور «اخلالگر درونی» مینامدش، آن «خودی که درون خود جای دارد و سوت میکشد و بر در میکوبد»، تو را وادار میکند که حواست را پرت کنی تا از احساسی منفی و ناگوار بگریزی. مارک زاکربرگ صرفا حیلهای خاص و هوشمندانه یافته که وقتی دچار این وضعیت میشوی از آن بهره ببرد.
🔸 به همین خاطر است که اکثر ترفندهای ضدِ حواسپرتی، مثل نرمافزارهای مسدود کردن اینترنت و هدفونهای عایق صدا و مقررات شخصی، ظاهرا هیچگاه به درستی عملی نمیشوند. کاری که اینها میکنند، جلوگیری از دسترسیات به جاهاییست که در گریز از حس ناخوشایندت به آنها پناه میبری، اما به خودِ این حس ناخوشایند کاری ندارند. البته که کاملا بیفایده هم نیستند، اما اگر نمیتوانی این واقعیت را تحمل کنی که یک فعالیت خاص موجب تشویشت بشود، بستن توییتر مشکل را حل نخواهد کرد، صرفا راه دیگری خواهی یافت (زل زدن به بیرون از پنجره، رفتن برای صرف یک خوراکی) تا از آن حس ناخوشایند بگریزی.
🔸 یادداشت The truth about distraction از وبلاگ شخصی الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ یک صنعت جهانی عظیم وجود دارد که کارش صرفا همین ربودن حواس ماست، زیرا که توجه ما منبعیست که از آن بهرهبرداری میکنند، و این نبردی غیرمنصفانه است. هر بار که روی یکی از وبسایتهای بزرگ یا شبکههای اجتماعی کلیک میکنید، آنطور که تریستان هریسِ منتقد فناوری دوست دارد بگوید، «هزار نفر در آن سوی نمایشگر» حضور دارند و پول میگیرند که شما را همانجا نگه دارند. بنابراین اینکه یکجو قدرت اراده شما حریف آن نمیشود، هیچ جای تعجب ندارد.
🔸 همه اینها درست، اما مشکلِ این نوع نگاه این است که حواسپرتی را نبردی بین فرد و نیروهای خارجی بدخواه جلوه میدهد: در یک سو تو قرار داری، مشتاق و مصمم برای تمرکز روی کارت یا خانوادهات، در حالی که در سوی دیگر مارک زاکربرگ ایستاده، با شبکه اجتماعی شیطانیاش، تا برخلاف ارادهات تو را وسوسه کند. در نظر من، این تلقی نکتهای کلیدی درباره تجربه حواسپرتی را نادیده میگیرد و آن این است که تو بر خلاف میلت به انحراف کشیده نمیشوی، بلکه تسلیم شدنت با اراده و میلِ قلبیست. رفتن به سراغ گوشیات برای رویگردانی از ناخوشایندیِ یک وظیفه کاری دشوار، یا ملال هنگام مراقبت از بچه، برایت رهایی و آسودگی میآورد. اگر چیزی به نام «جنگ برای تصاحب توجه ما» وجود دارد، آنطور که معمولا میشنویم، ظاهرا نقش ما در این میان اتفاقا همکاری با دشمنان است.
🔸 در نگاه اول واقعا عجیب است: چرا انجام کاری که برایت عمیقا مهم است، باید آنقدر ناخوشایند باشد که در پی راهی برای حواسپرتی باشی، که طبق تعریف، دقیقا به معنای توجه به چیزهای غیرمهم در عوض مهمهاست؟ جواب، در کلیترین سطح، این است که در این مواقع از یک تجربه احساسی ناخوشایند است که میگریزی؛ نوعی یادآور ناگوار وضعیتت به عنوان یک انسان محدود و فانی.
🔸 کارِ بامعنایی که، با کشاندنت به آستانه تواناییهایت، تو را در یک وضعیت کشش و اتساع قرار میدهد، گفتوگوهای دشواری که به این خاطر دشوارند که اختیاری بر چگونگی پیش رفتن آنها نداری، ملالی که دچارش میشوی، زمانی که آرزو میکنی که کاش چیزی غیر از آنچه اکنون اتفاق میافتد، اتفاق میافتاد و کاری در مقابلش نمیتوانی بکنی، در همه موارد اینچنینی، آن چیزِ مرموزی که مَری آلیور «اخلالگر درونی» مینامدش، آن «خودی که درون خود جای دارد و سوت میکشد و بر در میکوبد»، تو را وادار میکند که حواست را پرت کنی تا از احساسی منفی و ناگوار بگریزی. مارک زاکربرگ صرفا حیلهای خاص و هوشمندانه یافته که وقتی دچار این وضعیت میشوی از آن بهره ببرد.
🔸 به همین خاطر است که اکثر ترفندهای ضدِ حواسپرتی، مثل نرمافزارهای مسدود کردن اینترنت و هدفونهای عایق صدا و مقررات شخصی، ظاهرا هیچگاه به درستی عملی نمیشوند. کاری که اینها میکنند، جلوگیری از دسترسیات به جاهاییست که در گریز از حس ناخوشایندت به آنها پناه میبری، اما به خودِ این حس ناخوشایند کاری ندارند. البته که کاملا بیفایده هم نیستند، اما اگر نمیتوانی این واقعیت را تحمل کنی که یک فعالیت خاص موجب تشویشت بشود، بستن توییتر مشکل را حل نخواهد کرد، صرفا راه دیگری خواهی یافت (زل زدن به بیرون از پنجره، رفتن برای صرف یک خوراکی) تا از آن حس ناخوشایند بگریزی.
🔸 یادداشت The truth about distraction از وبلاگ شخصی الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
بپذیرید: کارهای مهم و معنادار، دشوار و ملالانگیز است
روش صحبت درباره حواسپرتی، خصوصا از نوع دیجیتالش، در سالهای اخیر بسیار تغییر کرده است. پیش از این، بیشتر مردم مقاومت در برابر حواسپرتی را موضوعی مربوط به قدرت اراده میدانستند، و مربوط به تربیت مغز برای تمرکز، یا وضع کردن مقرراتی شخصی برای زمان چک کردن…
روزنامه شریف | Sharifdaily
«بپذیرید: کارهای مهم و معنادار، دشوار و ملالانگیز است» ❇️ یک صنعت جهانی عظیم وجود دارد که کارش صرفا همین ربودن حواس ماست، زیرا که توجه ما منبعیست که از آن بهرهبرداری میکنند، و این نبردی غیرمنصفانه است. هر بار که روی یکی از وبسایتهای بزرگ یا شبکههای…
«نیازی به جنگیدن نیست»
❇️ مشکل اصلی ما در رابطهمان با زمان در این دوران که بیشتر تکنیکهای بهرهوری هم به آن دامن میزنند، این است که به آن به عنوان چیزی نگاه میکنیم که باید بر آن چیره بشویم یا تسخیرش کنیم. اول اینکه، به زمان به عنوان یک «چیز» مجزا نگاه میکنیم (برخلاف دیدگاه مثلا یک دهقان قرون وسطایی که چنین تصویر انتزاعیای را اصلا در ذهن ندارد). و سپس احساس میکنیم که باید از آن بیشترین بهره ممکن را ببریم، یا آن را برای بیرون کشیدن بیشترین کار ممکن بفشاریم، یا وسیلهای برای رسیدن به تسلط بر امور قرارش دهیم، یا به اندازه کافی از آن بهره ببریم تا مجاز باشیم که برای خود ارزش و عزتی قائل شویم. نظام اقتصادی ما هم با ایجاد این احساس در بسیاری از آدمها که بدون دستیابی به این تسلط، از رفاه نصیبی نخواهند شد، اوضاع را بدتر میکند.
🔸 تکنیک پومودورو صرفا راهیست برای آگاهتر شدن نسبت به حقیقتی که پیشاپیش وجود دارد؛ اینکه زمانت ثابت، محدود، معین و غیرقابلتوقف است. همچنین ابزاریست برای گرفتن تصمیماتی کمی عاقلانهتر درباره نحوه صرف زمانت، با علم کامل به اینکه در انتهای روز همچنان به میلیونها چیز دیگر میتوانی فکر کنی که برای انجام باقی ماندهاند. همه کاری که باید بکنی، که هیچوقت هم گزینهای غیر از آن نداشتهای، این است که از ۲۵ دقیقه بعدیات به ارزشمندترین نحوی که دستیافتنی به نظر میرسد استفاده کنی، و دوباره همین روند را تکرار کنی.
🔸 و این میتواند یک قانون اساسی اما کمترشناختهشده این تکنیک را توضیح دهد: اگر یک پومودورو را به فعالیتی اختصاص دادی و زودتر از پیشبینیات آن را تمام کردی، نباید سراغ فعالیت بعدیات بروی یا اینکه پومودورو را پیش از موعد تمام کنی، چرا که در ذات این کار، همان مبارزه بیهوده با زمان جریان دارد، و امیدی بیجا به اینکه روزی شاید بتوانی به جایگاه تسلط کامل برسی. در عوض، زمان باقیمانده را به بازبینی کارت صرف کن و خو بگیر به بیقراریای که از این باشتاب به جلو نرفتن، به ناچار حس میکنی.
🔸 یادداشت You don't need to fight time از وبلاگ شخصی الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 برکمن نویسنده کتاب «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای فانی» است که در آن بر ضرورت پذیرش حقیقت فناپذیریمان تأکید میکند و شیوههایی را که ما در رفتار و ذهنیتهایمان آنها را از یاد میبریم، بررسی میکند. به باور او ما با پذیرش درست این حقیقت میتوانیم به گزینشهایی عاقلانه دست بزنیم، در حالی که عاقبت انکارش صرفا اضطراب و درماندگیست.
@sharifdaily
❇️ مشکل اصلی ما در رابطهمان با زمان در این دوران که بیشتر تکنیکهای بهرهوری هم به آن دامن میزنند، این است که به آن به عنوان چیزی نگاه میکنیم که باید بر آن چیره بشویم یا تسخیرش کنیم. اول اینکه، به زمان به عنوان یک «چیز» مجزا نگاه میکنیم (برخلاف دیدگاه مثلا یک دهقان قرون وسطایی که چنین تصویر انتزاعیای را اصلا در ذهن ندارد). و سپس احساس میکنیم که باید از آن بیشترین بهره ممکن را ببریم، یا آن را برای بیرون کشیدن بیشترین کار ممکن بفشاریم، یا وسیلهای برای رسیدن به تسلط بر امور قرارش دهیم، یا به اندازه کافی از آن بهره ببریم تا مجاز باشیم که برای خود ارزش و عزتی قائل شویم. نظام اقتصادی ما هم با ایجاد این احساس در بسیاری از آدمها که بدون دستیابی به این تسلط، از رفاه نصیبی نخواهند شد، اوضاع را بدتر میکند.
🔸 تکنیک پومودورو صرفا راهیست برای آگاهتر شدن نسبت به حقیقتی که پیشاپیش وجود دارد؛ اینکه زمانت ثابت، محدود، معین و غیرقابلتوقف است. همچنین ابزاریست برای گرفتن تصمیماتی کمی عاقلانهتر درباره نحوه صرف زمانت، با علم کامل به اینکه در انتهای روز همچنان به میلیونها چیز دیگر میتوانی فکر کنی که برای انجام باقی ماندهاند. همه کاری که باید بکنی، که هیچوقت هم گزینهای غیر از آن نداشتهای، این است که از ۲۵ دقیقه بعدیات به ارزشمندترین نحوی که دستیافتنی به نظر میرسد استفاده کنی، و دوباره همین روند را تکرار کنی.
🔸 و این میتواند یک قانون اساسی اما کمترشناختهشده این تکنیک را توضیح دهد: اگر یک پومودورو را به فعالیتی اختصاص دادی و زودتر از پیشبینیات آن را تمام کردی، نباید سراغ فعالیت بعدیات بروی یا اینکه پومودورو را پیش از موعد تمام کنی، چرا که در ذات این کار، همان مبارزه بیهوده با زمان جریان دارد، و امیدی بیجا به اینکه روزی شاید بتوانی به جایگاه تسلط کامل برسی. در عوض، زمان باقیمانده را به بازبینی کارت صرف کن و خو بگیر به بیقراریای که از این باشتاب به جلو نرفتن، به ناچار حس میکنی.
🔸 یادداشت You don't need to fight time از وبلاگ شخصی الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسی و ستوننویس گاردین انتخاب شده که #ترجمه #محمدصدرا_محمودی از آن را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 برکمن نویسنده کتاب «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای فانی» است که در آن بر ضرورت پذیرش حقیقت فناپذیریمان تأکید میکند و شیوههایی را که ما در رفتار و ذهنیتهایمان آنها را از یاد میبریم، بررسی میکند. به باور او ما با پذیرش درست این حقیقت میتوانیم به گزینشهایی عاقلانه دست بزنیم، در حالی که عاقبت انکارش صرفا اضطراب و درماندگیست.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
نیازی به جنگیدن نیست
اقرار میکنم که وقتی سالها پیش، اولین بار با تکنیک پومودورو مواجه شدم، هیچ درک نمیکردم که این همه غوغا حول آن برای چیست. تقسیم کار به بخشهای ۲۵دقیقهای، با پنج دقیقه استراحت بینشان، که با زمانسنج اندازه گرفته میشود (زمان سنجی، علیالقاعده به شکل گوجهفرنگی،…
روزنامه شریف | Sharifdaily
«نیازی به جنگیدن نیست» ❇️ مشکل اصلی ما در رابطهمان با زمان در این دوران که بیشتر تکنیکهای بهرهوری هم به آن دامن میزنند، این است که به آن به عنوان چیزی نگاه میکنیم که باید بر آن چیره بشویم یا تسخیرش کنیم. اول اینکه، به زمان به عنوان یک «چیز» مجزا نگاه…
«یک زندگی محدود»
❇️ اگر مدیریتِ زمانِ مدبّرانه را، در بهترین تعریف، دانستنِ شیوه درستِ اهمالکاری در نظر بگیریم، که خود پیامدِ رودررو شدن با حقیقتِ فانی بودنِ خویش و گزینش کردن بر همین اساس است، آنگاه آن شیوه دیگرِ اهمالکاری، آن نوع بدش که مانع پیش بردن کارهایی که برایمان مهماند میشود، معمولا حاصل تلاش برای گریز از این حقیقت است. اهمالکارِ خوب میپذیرد که نمیتواند به همهکار برسد، بنابراین میکوشد به عاقلانهترین روش ممکن، تصمیم بگیرد که بر کدام کار و وظیفهاش تمرکز و از کدام چشمپوشی کند. در مقابل، اهمالکارِ بد خود را درمانده و عاجز مییابد، دقیقا به همین خاطر که تحمل رودررو شدن با محدودیتهایش را ندارد. اهمالکاری برای او راهبردی برای یک پرهیز احساسی است؛ راهی برای اجتناب از آن پریشانیای که در پی پذیرش اینکه او یک انسان فانیست، دامنگیرش میشود.
🔸 کاستیکا براتدنِ (Costica Bradatan) فیلسوف، این نکته را در حکایتِ معماری از شهر شیراز در ایران باستان بیان میکند که زیباترین مسجدِ جهان را طراحی کرد. همه آنهایی که نقشههای معماری او را دیدند، خواهان خریدش بودند، یا حتی در اندیشه دزدیدنش. همه سازندگان از او تمنا میکردند که ساختن بنا را به آنها بسپارد، اما معمار سه روز و سه شب خود را در اتاق کارش محبوس کرد و به نقشههایش چشم دوخت، سپس همه را آتش زد. او چه بسا نابغهای بود، اما یک کمالگرا نیز بود؛ مسجدِ خیال او بینقص بود و فکر سازِشها و کاستیهای دخیل در تبدیل آن به واقعیت او را پریشان میکرد. بهترین سازندگان هم در بازسازی کاملا وفادارانه نقشههای او ناگزیر شکست میخوردند، و دستش از حفظ مخلوق خود از آسیبهای گذر زمان کوتاه بود. بهتر آن بود که به یک خیال آرمانی دل ببندد، تا اینکه تسلیم واقعیت شود، با همه محدودیتها و عدم قطعیتهایش.
🔸 براتدن استدلال میکند که زمانی هم که ما بر سر چیزهایی که برایمان مهماند، اهمالکاری میکنیم، معمولا چنین ذهنیتی داریم. ما نمیتوانیم ببینیم، یا سرباز میزنیم از پذیرفتن اینکه هر کوششی برای درآوردن اندیشههایمان به واقعیتِ عینی، هرقدر هم که در انجام آن موفق باشیم، ناگزیر به حد رویاهایمان نمیرسد، چرا که واقعیت، برخلاف خیال، عرصهایست که در آن اختیار مطلق نداریم و امیدِ تحقق ناممکنِ ارزشهای کمالگرایانهمان در آن بیهوده است. این، گرچه در نظر اول دلسردکننده به نظر میآید، اما پیامی رهاییبخش در بر دارد؛ اگر برای چیزی اهمالکاری میکنی که نگرانی نتوانی به خوبی از پسش برآیی، میتوانی بیارامی و سهل بگیری، چرا که اگر قرار بر قیاس با الگوی بینقص خیالت باشد، قطعا ناکام خواهی بود. بنابراین میتوانی با خیالی آسوده آن را شروع کنی.
🔸 آنری برگسون، فیلسوف فرانسوی، در کتابش، «زمان و اراده آزاد» مینویسد ما همواره بیتصمیمی را به انتخاب و وقف کردن خود به مسیری واحد ترجیح میدهیم، چرا که «آینده، که به دلخواه خود صورتش میدهیم، همزمان با شکلهایی متعدد به نظر ما میآید، همگی به یک اندازه جذاب و به یک اندازه دستیافتنی». به بیان دیگر، برای من آسان است که در خیالم، مثلا زندگیای را تصور کنم که صَرفِ دستیابی به موفقیتهای درخشان شغلی شده، در عین حال که والد و همسری عالی هستم، در عین حال که خودم را وقف تمرین ماراتون یا مراقبههای طولانی در عزلت یا خدمات داوطلبانه به جامعهام کردهام، چون مادامی که فقط در عرصه خیال هستم، میتوانم همه را تصور کنم که بدون هیچ مشکلی و ناسازگاری همزمان تحقق پیدا میکند، اما به محض اینکه من بخواهم هر کدام از آنها را واقعا زندگی کنم، ناچار از سازش و انتخاب بین آنها خواهم بود، به این معنا که برای یکی از آن حوزهها زمانی کمتر از حدی که مایلم صرف کنم تا جا برای دیگری باز شود، و ضمنا ناچار از پذیرش اینکه، در هر صورت، هیچکدام از کارهایی که میکنم هم بینقص نخواهند بود، بلکه در قیاس با آنچه در خیال دارم، ناگزیر نومیدکننده خواهند بود. «بنابراین انگاره آینده به مثابه آبستن امکانهای بیپایان، پربارتر از خود آینده میشود و این است دلیل اینکه ما در امید ورزیدن جذابیت بیشتری مییابیم، تا در دارایی، و جذابیت بیشتری در رویا، تا در واقعیت.»
🔸 بخشی از کتاب «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای میرا» را که پیرامون کمالگرایی و رابطه آن با اهمالکاری حرف میزند، با #ترجمه #محمدصدرا_محمودی در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 این کتاب نوشته الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسیست و انتشارات میلکان آن را به تازگی با ترجمه کیمیا فضایی منتشر کرده است.
@sharifdaily
❇️ اگر مدیریتِ زمانِ مدبّرانه را، در بهترین تعریف، دانستنِ شیوه درستِ اهمالکاری در نظر بگیریم، که خود پیامدِ رودررو شدن با حقیقتِ فانی بودنِ خویش و گزینش کردن بر همین اساس است، آنگاه آن شیوه دیگرِ اهمالکاری، آن نوع بدش که مانع پیش بردن کارهایی که برایمان مهماند میشود، معمولا حاصل تلاش برای گریز از این حقیقت است. اهمالکارِ خوب میپذیرد که نمیتواند به همهکار برسد، بنابراین میکوشد به عاقلانهترین روش ممکن، تصمیم بگیرد که بر کدام کار و وظیفهاش تمرکز و از کدام چشمپوشی کند. در مقابل، اهمالکارِ بد خود را درمانده و عاجز مییابد، دقیقا به همین خاطر که تحمل رودررو شدن با محدودیتهایش را ندارد. اهمالکاری برای او راهبردی برای یک پرهیز احساسی است؛ راهی برای اجتناب از آن پریشانیای که در پی پذیرش اینکه او یک انسان فانیست، دامنگیرش میشود.
🔸 کاستیکا براتدنِ (Costica Bradatan) فیلسوف، این نکته را در حکایتِ معماری از شهر شیراز در ایران باستان بیان میکند که زیباترین مسجدِ جهان را طراحی کرد. همه آنهایی که نقشههای معماری او را دیدند، خواهان خریدش بودند، یا حتی در اندیشه دزدیدنش. همه سازندگان از او تمنا میکردند که ساختن بنا را به آنها بسپارد، اما معمار سه روز و سه شب خود را در اتاق کارش محبوس کرد و به نقشههایش چشم دوخت، سپس همه را آتش زد. او چه بسا نابغهای بود، اما یک کمالگرا نیز بود؛ مسجدِ خیال او بینقص بود و فکر سازِشها و کاستیهای دخیل در تبدیل آن به واقعیت او را پریشان میکرد. بهترین سازندگان هم در بازسازی کاملا وفادارانه نقشههای او ناگزیر شکست میخوردند، و دستش از حفظ مخلوق خود از آسیبهای گذر زمان کوتاه بود. بهتر آن بود که به یک خیال آرمانی دل ببندد، تا اینکه تسلیم واقعیت شود، با همه محدودیتها و عدم قطعیتهایش.
🔸 براتدن استدلال میکند که زمانی هم که ما بر سر چیزهایی که برایمان مهماند، اهمالکاری میکنیم، معمولا چنین ذهنیتی داریم. ما نمیتوانیم ببینیم، یا سرباز میزنیم از پذیرفتن اینکه هر کوششی برای درآوردن اندیشههایمان به واقعیتِ عینی، هرقدر هم که در انجام آن موفق باشیم، ناگزیر به حد رویاهایمان نمیرسد، چرا که واقعیت، برخلاف خیال، عرصهایست که در آن اختیار مطلق نداریم و امیدِ تحقق ناممکنِ ارزشهای کمالگرایانهمان در آن بیهوده است. این، گرچه در نظر اول دلسردکننده به نظر میآید، اما پیامی رهاییبخش در بر دارد؛ اگر برای چیزی اهمالکاری میکنی که نگرانی نتوانی به خوبی از پسش برآیی، میتوانی بیارامی و سهل بگیری، چرا که اگر قرار بر قیاس با الگوی بینقص خیالت باشد، قطعا ناکام خواهی بود. بنابراین میتوانی با خیالی آسوده آن را شروع کنی.
🔸 آنری برگسون، فیلسوف فرانسوی، در کتابش، «زمان و اراده آزاد» مینویسد ما همواره بیتصمیمی را به انتخاب و وقف کردن خود به مسیری واحد ترجیح میدهیم، چرا که «آینده، که به دلخواه خود صورتش میدهیم، همزمان با شکلهایی متعدد به نظر ما میآید، همگی به یک اندازه جذاب و به یک اندازه دستیافتنی». به بیان دیگر، برای من آسان است که در خیالم، مثلا زندگیای را تصور کنم که صَرفِ دستیابی به موفقیتهای درخشان شغلی شده، در عین حال که والد و همسری عالی هستم، در عین حال که خودم را وقف تمرین ماراتون یا مراقبههای طولانی در عزلت یا خدمات داوطلبانه به جامعهام کردهام، چون مادامی که فقط در عرصه خیال هستم، میتوانم همه را تصور کنم که بدون هیچ مشکلی و ناسازگاری همزمان تحقق پیدا میکند، اما به محض اینکه من بخواهم هر کدام از آنها را واقعا زندگی کنم، ناچار از سازش و انتخاب بین آنها خواهم بود، به این معنا که برای یکی از آن حوزهها زمانی کمتر از حدی که مایلم صرف کنم تا جا برای دیگری باز شود، و ضمنا ناچار از پذیرش اینکه، در هر صورت، هیچکدام از کارهایی که میکنم هم بینقص نخواهند بود، بلکه در قیاس با آنچه در خیال دارم، ناگزیر نومیدکننده خواهند بود. «بنابراین انگاره آینده به مثابه آبستن امکانهای بیپایان، پربارتر از خود آینده میشود و این است دلیل اینکه ما در امید ورزیدن جذابیت بیشتری مییابیم، تا در دارایی، و جذابیت بیشتری در رویا، تا در واقعیت.»
🔸 بخشی از کتاب «چهار هزار هفته: مدیریت زمان برای انسانهای میرا» را که پیرامون کمالگرایی و رابطه آن با اهمالکاری حرف میزند، با #ترجمه #محمدصدرا_محمودی در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
🔸 این کتاب نوشته الیور برکمن (Oliver Burkeman)، روزنامهنگار انگلیسیست و انتشارات میلکان آن را به تازگی با ترجمه کیمیا فضایی منتشر کرده است.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
یک زندگی محدود
اگر مدیریتِ زمانِ مدبّرانه را، در بهترین تعریف، دانستنِ شیوه درستِ اهمالکاری در نظر بگیریم، که خود پیامدِ رودررو شدن با حقیقتِ فانی بودنِ خویش و گزینش کردن بر همین اساس است، آنگاه آن شیوه دیگرِ اهمالکاری، آن نوع بدش که مانع پیش بردن کارهایی که برایمان مهماند…