«راوی قصههای خوابگاه باشید»
❇️ #خوابگاه هم مثل هر جای دیگر پر از وسیلهها و اشیاییست که هر کدام راوی قصهای هستند و برای ساکنان خوابگاه فراتر از کاربرد عادیشان معنا و مفهوم دارند. حوالی خوابگاه میخواهد به میانجیِ اشیا، راوی این قصهها باشد.
🔸 #حوالی دوماهنامهای است که تعدادی از فارغالتحصیلان شهرسازی دانشگاه تهران منتشر و هربار یک فضای شهری مثل ترمینال، باشگاه و ورزشگاه، پل و ... را سوژه روایتهای مختلف میکنند.
🔸 حوالی، از فضای زندگی آدمها میگوید. فضایی که زنده است، و با آدمها ساخته میشود. بر ما تأثیر میگذارد و از ما تأثیر میپذیرد. فضایی که حاصل دیدن، شنیدن و تجربه کردن است.
🔸 حوالی برای شماره بعدی خود سراغ خوابگاه رفته و قرار است از خوابگاه بگوید. اتفاقا یکی از سوژههای آنها برای روایت هم خوابگاه #طرشت_۳ بوده است. به همین خاطر هم از آدمهایی که روزگارشان را در خوابگاه گذراندهاند، خواسته که از اشیاء و وسایل خوابگاه بگویند و قصههای آنها را روایت کنند.
@sharifdaily
❇️ #خوابگاه هم مثل هر جای دیگر پر از وسیلهها و اشیاییست که هر کدام راوی قصهای هستند و برای ساکنان خوابگاه فراتر از کاربرد عادیشان معنا و مفهوم دارند. حوالی خوابگاه میخواهد به میانجیِ اشیا، راوی این قصهها باشد.
🔸 #حوالی دوماهنامهای است که تعدادی از فارغالتحصیلان شهرسازی دانشگاه تهران منتشر و هربار یک فضای شهری مثل ترمینال، باشگاه و ورزشگاه، پل و ... را سوژه روایتهای مختلف میکنند.
🔸 حوالی، از فضای زندگی آدمها میگوید. فضایی که زنده است، و با آدمها ساخته میشود. بر ما تأثیر میگذارد و از ما تأثیر میپذیرد. فضایی که حاصل دیدن، شنیدن و تجربه کردن است.
🔸 حوالی برای شماره بعدی خود سراغ خوابگاه رفته و قرار است از خوابگاه بگوید. اتفاقا یکی از سوژههای آنها برای روایت هم خوابگاه #طرشت_۳ بوده است. به همین خاطر هم از آدمهایی که روزگارشان را در خوابگاه گذراندهاند، خواسته که از اشیاء و وسایل خوابگاه بگویند و قصههای آنها را روایت کنند.
@sharifdaily
Forwarded from پیشنهادهای فوری مهم
«حوالی خوابگاه چه خبر است؟»
#پیشنهاد
#مجله
👤محمدجواد:
✅ در لغتنامه دهخدا که سراغش را بگیرید ، اینطور بهتان جواب میدهد: پیرامون، گرداگرد، دامنه، اطراف ، جوانب، نواحی، نزدیکی. سادهتر و خودمانیترش یعنی همین جاهایی که دوروبرمان هستند و روزمان را در کنارشان شب میکنیم و گذر عمر میبینیم، همانجاهایی که خیلی حواسمان جمعش نیست ولی زندهِ زنده در زندگیمان حضور دارند و باهاشان به همزیستی رسیدهایم، همین کوچه و خیابان و پل و پیادهرو و ترمینال و دانشگاه و خوابگاه و ...
🔸 #حوالی دوماهنامهای است که تعدادی از فارغالتحصیلان شهرسازی دانشگاه تهران منتشر و هربار یک فضای شهری مثل ترمینال، باشگاه و ورزشگاه، پل و ... را سوژه روایتهای مختلف میکنند. حوالی، از فضای زندگی آدمها میگوید. فضایی که زنده است، و با آدمها ساخته میشود. بر ما تأثیر میگذارد و از ما تأثیر میپذیرد. فضایی که حاصل دیدن، شنیدن و تجربه کردن است. حوالی در هر شماره سوژه خودش را با عینکهای مختلف و از زاویههای متفاوت دید میزند و روایت میکند؛ روایتهایی که اگرچه سوژهاش یک فضای شهریست ولی انسانها و داستانهایشان هم در آن حضور دارند و نقش بازی میکنند.
🔸 حوالی برای شماره پنجم خود سراغ خوابگاه رفته و از خوابگاه و تلخی و شیرینیها و خاطراتش گفته است. اتفاقا یکی از سوژههای بچههای حوالی برای روایت هم خوابگاه #طرشت_۳ دانشگاه شریف بوده است. اگر شما هم روزگاری را در خوابگاه گذارندهاید و سر بر بالین گذاشتن در خوابگاه سرتان میشود، این شماره حوالی میتواند برایتان حسابی جذاب و خواندنی باشد.
🔸 بچههای حوالی بعضی روایتهای هر شماره را به صورت پادکست هم منتشر میکنند که اگر پادکستباز هستید و با صوت بیشتر از متن ارتباط برقرار میکنید، گوش کردنشان توصیه میشود. در کانالشان این پادکستها قابل دسترسیست. اگر خواستید روایتهایی از حوالی خوابگاه و دیگر فضاهای شهری بخوانید، سری به وبسایت حوالی بزنید.
@Pishnahadable
#پیشنهاد
#مجله
👤محمدجواد:
✅ در لغتنامه دهخدا که سراغش را بگیرید ، اینطور بهتان جواب میدهد: پیرامون، گرداگرد، دامنه، اطراف ، جوانب، نواحی، نزدیکی. سادهتر و خودمانیترش یعنی همین جاهایی که دوروبرمان هستند و روزمان را در کنارشان شب میکنیم و گذر عمر میبینیم، همانجاهایی که خیلی حواسمان جمعش نیست ولی زندهِ زنده در زندگیمان حضور دارند و باهاشان به همزیستی رسیدهایم، همین کوچه و خیابان و پل و پیادهرو و ترمینال و دانشگاه و خوابگاه و ...
🔸 #حوالی دوماهنامهای است که تعدادی از فارغالتحصیلان شهرسازی دانشگاه تهران منتشر و هربار یک فضای شهری مثل ترمینال، باشگاه و ورزشگاه، پل و ... را سوژه روایتهای مختلف میکنند. حوالی، از فضای زندگی آدمها میگوید. فضایی که زنده است، و با آدمها ساخته میشود. بر ما تأثیر میگذارد و از ما تأثیر میپذیرد. فضایی که حاصل دیدن، شنیدن و تجربه کردن است. حوالی در هر شماره سوژه خودش را با عینکهای مختلف و از زاویههای متفاوت دید میزند و روایت میکند؛ روایتهایی که اگرچه سوژهاش یک فضای شهریست ولی انسانها و داستانهایشان هم در آن حضور دارند و نقش بازی میکنند.
🔸 حوالی برای شماره پنجم خود سراغ خوابگاه رفته و از خوابگاه و تلخی و شیرینیها و خاطراتش گفته است. اتفاقا یکی از سوژههای بچههای حوالی برای روایت هم خوابگاه #طرشت_۳ دانشگاه شریف بوده است. اگر شما هم روزگاری را در خوابگاه گذارندهاید و سر بر بالین گذاشتن در خوابگاه سرتان میشود، این شماره حوالی میتواند برایتان حسابی جذاب و خواندنی باشد.
🔸 بچههای حوالی بعضی روایتهای هر شماره را به صورت پادکست هم منتشر میکنند که اگر پادکستباز هستید و با صوت بیشتر از متن ارتباط برقرار میکنید، گوش کردنشان توصیه میشود. در کانالشان این پادکستها قابل دسترسیست. اگر خواستید روایتهایی از حوالی خوابگاه و دیگر فضاهای شهری بخوانید، سری به وبسایت حوالی بزنید.
@Pishnahadable
نه خدا بودم، نه ولی خدا
اکبر موسوی
«نه خدا بودم، نه ولی خدا»
🖋 اکبر موسوی
🎙 رضا مداح
«حجرهها سهنفره بودند؛ اتاقی با کف موکت که کفَش پهن بود و کمدی سهتکه داشت. خبری از تخت نبود. هرکس پتویی میانداخت توی یکی از ضلعها و میشد قلمروش و همان جا میخوابید. مرا چون سید بودم، احترام میکردند. فقط بهمان ناهار میدادند و خودمان باید فکری به حال صبحانه و شام میکردیم. دیگ بزرگی میآوردند توی راهرو و توی حجره غذا میخوردیم. تقریباً همۀ روز را به درس و مباحثه میگذراندیم. دوسه نفر گروه مباحثه تشکیل میدادند و درس را با هم مرور میکردند و اشکالات هم را میگرفتند و گاهی سر فهمهای مختلفشان از درس جروبحث میکردند. هم برای رفع اشکال خوب بود و هم برای تقویت بیان و هم برای به یاد ماندن درس.»
نسخۀ نوشتاری این یادداشت را میتوانید در #حوالی_خوابگاه بخوانید.
🔸برای سفارش این شمارۀ مجله، به وبسایت حوالی مراجعه کنید و بدون پرداخت هزینۀ پست آن را دمِ در خانهتان دریافت کنید.
@havaalimag
🖋 اکبر موسوی
🎙 رضا مداح
«حجرهها سهنفره بودند؛ اتاقی با کف موکت که کفَش پهن بود و کمدی سهتکه داشت. خبری از تخت نبود. هرکس پتویی میانداخت توی یکی از ضلعها و میشد قلمروش و همان جا میخوابید. مرا چون سید بودم، احترام میکردند. فقط بهمان ناهار میدادند و خودمان باید فکری به حال صبحانه و شام میکردیم. دیگ بزرگی میآوردند توی راهرو و توی حجره غذا میخوردیم. تقریباً همۀ روز را به درس و مباحثه میگذراندیم. دوسه نفر گروه مباحثه تشکیل میدادند و درس را با هم مرور میکردند و اشکالات هم را میگرفتند و گاهی سر فهمهای مختلفشان از درس جروبحث میکردند. هم برای رفع اشکال خوب بود و هم برای تقویت بیان و هم برای به یاد ماندن درس.»
نسخۀ نوشتاری این یادداشت را میتوانید در #حوالی_خوابگاه بخوانید.
🔸برای سفارش این شمارۀ مجله، به وبسایت حوالی مراجعه کنید و بدون پرداخت هزینۀ پست آن را دمِ در خانهتان دریافت کنید.
@havaalimag