روزنامه شریف | Sharifdaily
«تصمیم دقیقه نودی به خاطر مادر» ❇️ همین چند دقیقه پیش در یک فرایند غیرعادی و بسیار غیرحرفه‌ای تصمیم گرفتیم ستون پرطرفدار #استاد_شریف_ما را حذف کنیم. چرا؟ به خاطر #مادر. 🔸 لطفاً خیلی سریع سوژه‌های خود را از #مادر_شریف_من یا #زن_شریف_من برای ادمین روزنامه…
«عشق‌های تمام‌نشدنی»
#مادر_شریف_من
بخش ۱/۲
❇️ امروز روز مادر و البته روز زن است؛ از شما خواسته بودیم برایمان #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. بخوانید و لذت ببرید و بعدش خودتان را هرطور هست، به دست‌بوسی حضرت مادر برسانید.
🔸 #مادر_شریف_من همین چند لحظه پیش درباره رفتن از ایران گفت: «آدم با خودش می‌گه ما که چندسال دیگه مردنی هستیم. بذاریم شما زندگی‌تون رو بکنین و الا دوری فرزند سخته خیلی سخته»... تسلیم
🔸 #مادر_شریف_ما وقتی ازش می‌خواهید که ساعت ۷ صبح شما را بیدار کند، ساعت ۶ داد می‌زند: «پاشو ساعت ۸ شده!» #از_هر_آلارم_قوی‌تر_مادر
🔸 #مادر_استاد_شريف_ما به اندازه خود #استاد_شريف_ما به شريف عشق می‌ورزد.
🔸 #مادر_شریف_ما النگوهایش را فروخت و خرج کرد تا ما بتوانیم به دانشگاه شریف بیاییم و الان «مادر شریف ما» بنویسیم.
🔸 یک‌سری #مادر_شریف_ما هم هستند که هم مادرند و هم پدر، به هردلیلی یک‌تنه جور ما رو کشیدن بی هیچ چشم‌داشتی.
برای این‌جور مادرها هرکاری کنی و هرچیزی به پاشون بریزی، بازم کمه.
🔸 #مادر_شریف_من سال‌های اخیر وقتش را تماما صرف امور خیریه‌ای از قبیل پیدا کردن نیازمندان واقعی، یافتن خیرین در جهت تهیه منابع مالی و نهایتا آماده‌سازی و رساندن اقلام لازم به آن نیازمندها می‌کند. بدون عضویت در هیچ موسسه یا سازمان خیریه‌ای، بدون داشتن هیچ چشم‌داشتی.
🔸 #مادر_شریف_من خرسند بوده که من سیر باشم و او گرسنه، من را سیراب کند و خود تشنه ماند، من را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد، با بیچارگی خود من را نعمت بخشد و با بی‌خوابی خود من را لذت خواب چشاند. (برگرفته از رساله حقوق امام سجاد(ع))
🔸 #مادر_شریف_من گفت به جای غُر زدن برو انتخابات شرکت کن و مملکت رو درست کن.
🔸 #همسر_شریف_من وقتی گفتم «این م.شیمی هیچی واسه ما نداشت» پرسید: «مطمئنی؟». اومدم بگم آره ولی خدا رو شکر گوشی‌م زنگ خورد و بعد از تلفن گفتم: «به جز تو عزیزم» و همه چیز به حالت قبلی خودش برگشت.
🔸 #زن_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا به پای من به اساتید فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_ما عشقه عشق؛ یه تیکه از خود خود بهشت.
🔸 #مادر_شریف_ما هر وقت مخالف میلش، عمل می‌نماییم، می‌فرماید: « از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_ما تا چند ترم اول فکر می‌کرد می‌تونه بیاد دانشگاه و با استادام در مورد وضعیت درسی‌ام صحبت کنه.
🔸 #مادر_شریف_ما از اولین روز دانشگاه می‌گفت: «این چه رشته‌ایه مادر، نمی‌شد یه چیز آسون‌تر انتخاب می‌کردی؟»
🔸 #مادر_شریف_ما تو روز دفاع همش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن بهشون تذکر بده.
🔸 #مادر_شریف_ما کلی به ما اصرار کرد این یک هفته هم دانشگاه را تعطیل کنیم و خانه بمانیم اما برنامه های #استاد_شریف_ما اجازه نداد!
🔸 #مادر_شریف_من تمام شش سال دانشگاه هر روزی که می‌اومدم بهم ناهار میداد تا بیارم، چون غذای سلف نمی‌خوردم.
🔸 #مادر_شریف_ما تا سال دوم دانشگاه جمعه‌ها حقیر را با فریاد بیدار می‌کرد که: «پا شو مدرسه‌ت دیر شد!»
🔸 وقتی آدرس یه وسیله‌ای رو از #مادر_شریف_ما می‌خوایم، حتما اینطوری تهدید میکنن که اگه من بیام پیداش کنم...
🔸 #مادر_شریف_ما بعد از اینکه ۱۸ سال خودش رو وقف تک پسرش کرد، بعدش به زور از خوابگاه درش آورد و خودش اومد تهران تا بازم به لوس کردنش ادامه بده.
🔸 #مادر_شریف_من هردفعه که می‌رم خونه، برنامه هفتگی سلف رو چک میکنه که مبادا غذای تکراری برام درست کنه.
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار باهم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
@sharifdaily
#مادر_شریف_من
بخش ۱/۲
❇️ امروز روز مادر و البته روز زن است؛ از شما خواسته بودیم برایمان #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. بخوانید و لذت ببرید و بعدش خودتان را هرطور هست، به دست‌بوسی حضرت مادر برسانید.
🔸 #مادر_شریف_من همین چند لحظه پیش درباره رفتن از ایران گفت: «آدم با خودش می‌گه ما که چندسال دیگه مردنی هستیم. بذاریم شما زندگی‌تون رو بکنین و الا دوری فرزند سخته خیلی سخته»... تسلیم
🔸 #مادر_شریف_ما وقتی ازش می‌خواهید که ساعت ۷ صبح شما را بیدار کند، ساعت ۶ داد می‌زند: «پاشو ساعت ۸ شده!» #از_هر_آلارم_قوی‌تر_مادر
🔸 #مادر_استاد_شريف_ما به اندازه خود #استاد_شريف_ما به شريف عشق می‌ورزد.
🔸 #مادر_شریف_ما النگوهایش را فروخت و خرج کرد تا ما بتوانیم به دانشگاه شریف بیاییم و الان «مادر شریف ما» بنویسیم.
🔸 یک‌سری #مادر_شریف_ما هم هستند که هم مادرند و هم پدر، به هردلیلی یک‌تنه جور ما رو کشیدن بی هیچ چشم‌داشتی.
برای این‌جور مادرها هرکاری کنی و هرچیزی به پاشون بریزی، بازم کمه.
🔸 #مادر_شریف_من سال‌های اخیر وقتش را تماما صرف امور خیریه‌ای از قبیل پیدا کردن نیازمندان واقعی، یافتن خیرین در جهت تهیه منابع مالی و نهایتا آماده‌سازی و رساندن اقلام لازم به آن نیازمندها می‌کند. بدون عضویت در هیچ موسسه یا سازمان خیریه‌ای، بدون داشتن هیچ چشم‌داشتی.
🔸 #مادر_شریف_من خرسند بوده که من سیر باشم و او گرسنه، من را سیراب کند و خود تشنه ماند، من را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد، با بیچارگی خود من را نعمت بخشد و با بی‌خوابی خود من را لذت خواب چشاند. (برگرفته از رساله حقوق امام سجاد(ع))
🔸 #مادر_شریف_من گفت به جای غُر زدن برو انتخابات شرکت کن و مملکت رو درست کن.
🔸 #همسر_شریف_من وقتی گفتم «این م.شیمی هیچی واسه ما نداشت» پرسید: «مطمئنی؟». اومدم بگم آره ولی خدا رو شکر گوشی‌م زنگ خورد و بعد از تلفن گفتم: «به جز تو عزیزم» و همه چیز به حالت قبلی خودش برگشت.
🔸 #زن_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا به پای من به اساتید فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_ما عشقه عشق؛ یه تیکه از خود خود بهشت.
🔸 #مادر_شریف_ما هر وقت مخالف میلش، عمل می‌نماییم، می‌فرماید: « از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_ما تا چند ترم اول فکر می‌کرد می‌تونه بیاد دانشگاه و با استادام در مورد وضعیت درسی‌ام صحبت کنه.
🔸 #مادر_شریف_ما از اولین روز دانشگاه می‌گفت: «این چه رشته‌ایه مادر، نمی‌شد یه چیز آسون‌تر انتخاب می‌کردی؟»
🔸 #مادر_شریف_ما تو روز دفاع همش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن بهشون تذکر بده.
🔸 #مادر_شریف_ما کلی به ما اصرار کرد این یک هفته هم دانشگاه را تعطیل کنیم و خانه بمانیم اما برنامه های #استاد_شریف_ما اجازه نداد!
🔸 #مادر_شریف_من تمام شش سال دانشگاه هر روزی که می‌اومدم بهم ناهار میداد تا بیارم، چون غذای سلف نمی‌خوردم.
🔸 #مادر_شریف_ما تا سال دوم دانشگاه جمعه‌ها حقیر را با فریاد بیدار می‌کرد که: «پا شو مدرسه‌ت دیر شد!»
🔸 وقتی آدرس یه وسیله‌ای رو از #مادر_شریف_ما می‌خوایم، حتما اینطوری تهدید میکنن که اگه من بیام پیداش کنم...
🔸 #مادر_شریف_ما بعد از اینکه ۱۸ سال خودش رو وقف تک پسرش کرد، بعدش به زور از خوابگاه درش آورد و خودش اومد تهران تا بازم به لوس کردنش ادامه بده.
🔸 #مادر_شریف_من هردفعه که می‌رم خونه، برنامه هفتگی سلف رو چک میکنه که مبادا غذای تکراری برام درست کنه.
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار باهم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
@sharifdaily
«بهشت هم برای زیر پایشان کم است»
❇️ در توییتر هم بچه‌ها به کمپین روزنامه به مناسبت روز مادر پیوستند و #مادر_شریف_من نوشتند.
#پوری_آنلاین
👤Nimool
#مادر_شریف_من ۳۸ روزه چشماش کاسه خونه و #خانواده_بزرگ_شریف براش مهم نیست کی، چجوری، چرا و با چه جراتی فرزندانش رو توی آسمون پر پر کرده
👤Take a moment to think!please.
سلام
آری. #مادر_شریف_من، خیاطی می‌کرد، با پول آن پارچه می‌خرید، لباس می‌دوخت و به #جبهه هدیه میداد.
در خورد و خوراک ماه صرفه‌جویی می‌کرد، ماحصل کنسرو، کمپوت خانگی یا بازاری برای جبهه.
و #پسر با تحصیلات تکمیلی و هزار #حسنه، هنوز بی‌کار! قبول می‌شود، اما سهمیه! و ما ادریک مالسهمیه
👤Amirho3ein
#مادر_شریف_من جوونی و زیباییش رو گذاشت برای من، دو سال تمام شب و روز نداشت برای مریضی من، جنگید برای من، از شادی هاش گذشت برای من، آرامش نداشت برای من...
👤Arian fallah
#مادر_شریف_من ذره‌ذره‌ی زندگی‌ش رو ریخت پای ساختنِ زندگیِ من...
👤HsnFirooz
#مادر_شریف_من مثل همه مادرها، من و برادرهامو بیشتر از خودش دوست داشت و دوست داره. راحتی ما از راحتی خودش براش مهم‌تر بود و الحمدالله که هست
👤لی لی بِلوم
#مادر_شریف_من
تو وجودت برا من شبیه هرروز به دنیا امیدوار بودنه.امید حتی از زندگی هم بزرگتره و تو شبیه اون شکوفه ای هستی که بعد یه زمستون سخت به سرشاخه ی درختا میزنه. تو شبیه دوباره جوونه زدنی برام!
👤علیرضا
#مادر_شریف_من ظهر روز کنکور وقتی برگشتم خونه، فرمودند من و بابات توی این یکسال پیر شدیم تا تو توی آرامش خودت رو به کنکور برسونی.
👤Mohammad Saleh Ansari
#همسر_شریف_من وقتی گفتم «این #مهندسی_شیمی هیچی واسه ما نداشت» پرسید: «مطئمنی؟«. گفتم: «آره». گفت: «ولی برای من تو رو داشت». شاید فکر کنید لحظه عاشقانه‌ای بود در حالی که خیلی بد شد :))
👤امین شریفی
#مادر_شریف_من که توی این عکس هست خیلی زیادی خوب نمونده؟ :))))))))) تا دفتر روزنامه!
👤خاتونچه
#مادر_شریف_من
هر روز من رو می‌برد دانشگاه، میذاشت مهدکودک دانشگاه و خودش می‌رفت سر کلاس و بین کلاس‌هاش میومد منو میدید.
بعدها هم هیچ علاقه‌ای نداشت که شریفی محسوب بشه، اصرار داشت که یک تهرانی هست و خواهد ماند:))
و تنها خاطره من از شریف، مهدکودکی بود که نزدیک در بالا بود:))
👤فرشید منصوری
#مادر_شریف_من مادری می‌کند تا من زندگی کردن را یاد بگیرم
👤Danial
#مادر_شریف_من چشم انتظار اومدنم از دانشگاهیه که ممکنه منو تحویل هر کس و ناکسی بده.
#بهاره_هدایت
👤علیرضا
#همسر_شریف_من ن همین که این دو سال از صبح ساعت ۶:۳۰ تا شب ساعت ۹ بطور میانگین نبودنم رو تحمل کرده دمش گرم!
تازه بگذریم از روزهایی که بخاطر امتحان کلا خونه نمی رفتم!
خدا توفیق بده جبران کنم براش.
👤M.amin moudi
خوابگاهی ها بیشتر #مادر_شریف_من رو درک میکنن. تا میرسی خونه، قربون صدقه‌ت میره و حسابی احوال پرسی میکنه تا اینکه وعده های غذایی رو طبق میل تو میچینه و کلی میان وعده و اینا بهت میده تا جون داشته باشی درس بخونی!
امیدوارم بتونم جبران کنم...
#روز_مادر_مبارک
👤رونقِ کارِ من تویی!
#مادر_شریف_من فامیلیش هم شریف
همیشه باهاش شوخی میکنم میگم ما از دست شما شریفا آسایش نداریم همش شریف
👤Magid seydi
چونکه مادر اولین و بزرگترین استاده
#مادر_شریف_ما
#استاد_شریف_ما
@sharifdaily
❇️ در توییتر هم بچه‌ها به کمپین روزنامه به مناسبت روز مادر پیوستند و #مادر_شریف_من نوشتند.
#پوری_آنلاین
👤Nimool
#مادر_شریف_من ۳۸ روزه چشماش کاسه خونه و #خانواده_بزرگ_شریف براش مهم نیست کی، چجوری، چرا و با چه جراتی فرزندانش رو توی آسمون پر پر کرده
👤Take a moment to think!please.
سلام
آری. #مادر_شریف_من، خیاطی می‌کرد، با پول آن پارچه می‌خرید، لباس می‌دوخت و به #جبهه هدیه میداد.
در خورد و خوراک ماه صرفه‌جویی می‌کرد، ماحصل کنسرو، کمپوت خانگی یا بازاری برای جبهه.
و #پسر با تحصیلات تکمیلی و هزار #حسنه، هنوز بی‌کار! قبول می‌شود، اما سهمیه! و ما ادریک مالسهمیه
👤Amirho3ein
#مادر_شریف_من جوونی و زیباییش رو گذاشت برای من، دو سال تمام شب و روز نداشت برای مریضی من، جنگید برای من، از شادی هاش گذشت برای من، آرامش نداشت برای من...
👤Arian fallah
#مادر_شریف_من ذره‌ذره‌ی زندگی‌ش رو ریخت پای ساختنِ زندگیِ من...
👤HsnFirooz
#مادر_شریف_من مثل همه مادرها، من و برادرهامو بیشتر از خودش دوست داشت و دوست داره. راحتی ما از راحتی خودش براش مهم‌تر بود و الحمدالله که هست
👤لی لی بِلوم
#مادر_شریف_من
تو وجودت برا من شبیه هرروز به دنیا امیدوار بودنه.امید حتی از زندگی هم بزرگتره و تو شبیه اون شکوفه ای هستی که بعد یه زمستون سخت به سرشاخه ی درختا میزنه. تو شبیه دوباره جوونه زدنی برام!
👤علیرضا
#مادر_شریف_من ظهر روز کنکور وقتی برگشتم خونه، فرمودند من و بابات توی این یکسال پیر شدیم تا تو توی آرامش خودت رو به کنکور برسونی.
👤Mohammad Saleh Ansari
#همسر_شریف_من وقتی گفتم «این #مهندسی_شیمی هیچی واسه ما نداشت» پرسید: «مطئمنی؟«. گفتم: «آره». گفت: «ولی برای من تو رو داشت». شاید فکر کنید لحظه عاشقانه‌ای بود در حالی که خیلی بد شد :))
👤امین شریفی
#مادر_شریف_من که توی این عکس هست خیلی زیادی خوب نمونده؟ :))))))))) تا دفتر روزنامه!
👤خاتونچه
#مادر_شریف_من
هر روز من رو می‌برد دانشگاه، میذاشت مهدکودک دانشگاه و خودش می‌رفت سر کلاس و بین کلاس‌هاش میومد منو میدید.
بعدها هم هیچ علاقه‌ای نداشت که شریفی محسوب بشه، اصرار داشت که یک تهرانی هست و خواهد ماند:))
و تنها خاطره من از شریف، مهدکودکی بود که نزدیک در بالا بود:))
👤فرشید منصوری
#مادر_شریف_من مادری می‌کند تا من زندگی کردن را یاد بگیرم
👤Danial
#مادر_شریف_من چشم انتظار اومدنم از دانشگاهیه که ممکنه منو تحویل هر کس و ناکسی بده.
#بهاره_هدایت
👤علیرضا
#همسر_شریف_من ن همین که این دو سال از صبح ساعت ۶:۳۰ تا شب ساعت ۹ بطور میانگین نبودنم رو تحمل کرده دمش گرم!
تازه بگذریم از روزهایی که بخاطر امتحان کلا خونه نمی رفتم!
خدا توفیق بده جبران کنم براش.
👤M.amin moudi
خوابگاهی ها بیشتر #مادر_شریف_من رو درک میکنن. تا میرسی خونه، قربون صدقه‌ت میره و حسابی احوال پرسی میکنه تا اینکه وعده های غذایی رو طبق میل تو میچینه و کلی میان وعده و اینا بهت میده تا جون داشته باشی درس بخونی!
امیدوارم بتونم جبران کنم...
#روز_مادر_مبارک
👤رونقِ کارِ من تویی!
#مادر_شریف_من فامیلیش هم شریف
همیشه باهاش شوخی میکنم میگم ما از دست شما شریفا آسایش نداریم همش شریف
👤Magid seydi
چونکه مادر اولین و بزرگترین استاده
#مادر_شریف_ما
#استاد_شریف_ما
@sharifdaily
«همه مادران و همسران شریف ما»
❇️ فردا روز مادر است و البته روز زن؛ پارسال از شما خواسته بودیم به این بهانه، به جای #استاد_شریف_ما، #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. این‌قدر سوژه‌هایتان جذاب و ناب بود و حال خوب داشت که دیدیم حیف است امسال هم این لذت را نچشیم.
🔸 پس منتظرتان هستیم تا برایمان از مادران و همسران شریف‌تان بگویید؛ از همان تک‌لحظه‌هایی که حس خوبش تا ابد زیر زبان‌تان مانده و یادآوری‌اش هم برایتان شیرین و دل‌چسب است.
🔸 هم ادمین روزنامه منتظر سوژه‌های شماست و هم در توییتر می‌توانید برایمان بنویسید.
📷 عکس جلد شماره ۸۰۳ روزنامه/ خانه عماد
@sharifdaily
❇️ فردا روز مادر است و البته روز زن؛ پارسال از شما خواسته بودیم به این بهانه، به جای #استاد_شریف_ما، #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. این‌قدر سوژه‌هایتان جذاب و ناب بود و حال خوب داشت که دیدیم حیف است امسال هم این لذت را نچشیم.
🔸 پس منتظرتان هستیم تا برایمان از مادران و همسران شریف‌تان بگویید؛ از همان تک‌لحظه‌هایی که حس خوبش تا ابد زیر زبان‌تان مانده و یادآوری‌اش هم برایتان شیرین و دل‌چسب است.
🔸 هم ادمین روزنامه منتظر سوژه‌های شماست و هم در توییتر می‌توانید برایمان بنویسید.
📷 عکس جلد شماره ۸۰۳ روزنامه/ خانه عماد
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
«همه مادران و همسران شریف ما» ❇️ فردا روز مادر است و البته روز زن؛ پارسال از شما خواسته بودیم به این بهانه، به جای #استاد_شریف_ما، #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. این‌قدر سوژه‌هایتان جذاب و ناب بود و حال خوب داشت که دیدیم حیف است امسال هم این لذت را…
«مادر است دیگر»
🔸 #مادر_شریف_من وقتی ازش می‌خواهید که ساعت ۷ صبح شما را بیدار کند، ساعت ۶ داد می‌زند: «پا شو ساعت ۸ شده!»
🔸 #همسر_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا به پای من به استادان فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_من هر وقت مخالف میلش، عمل میکنم، می‌فرماید: «از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_من تو روز دفاع همه‌اش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن، بهشون تذکر بده.
🔸 وقتی آدرس یه وسیله‌ای رو از #مادر_شریف_من می‌خوایم، حتما اینطوری تهدید میکنن که اگه من بیام پیداش کنم...
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار با هم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
🔸 #همسر_شریف_من جزء معدود چیزهایی بود که از شریف دوست داشتم.
🔸 #مادر_شریف_من با اینکه نمی‌داند دقیقا کار ما چیست ولی هر روز اوضاع کسب‌وکارمان را جویاست و از دخل‌وخرج‌مان می‌پرسد.
@sharifdaily
🔸 #مادر_شریف_من وقتی ازش می‌خواهید که ساعت ۷ صبح شما را بیدار کند، ساعت ۶ داد می‌زند: «پا شو ساعت ۸ شده!»
🔸 #همسر_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا به پای من به استادان فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_من هر وقت مخالف میلش، عمل میکنم، می‌فرماید: «از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_من تو روز دفاع همه‌اش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن، بهشون تذکر بده.
🔸 وقتی آدرس یه وسیله‌ای رو از #مادر_شریف_من می‌خوایم، حتما اینطوری تهدید میکنن که اگه من بیام پیداش کنم...
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار با هم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
🔸 #همسر_شریف_من جزء معدود چیزهایی بود که از شریف دوست داشتم.
🔸 #مادر_شریف_من با اینکه نمی‌داند دقیقا کار ما چیست ولی هر روز اوضاع کسب‌وکارمان را جویاست و از دخل‌وخرج‌مان می‌پرسد.
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 871 (2 Esfand 1399).pdf
«تقدیم به مادرانی که آن «گاه» را درک نکرده‌اند...»
#یادداشت
#فاطمه_یزدی‌زاده
❇️ می‌خواهم چند لحظه تمام هیاهو و آشوب‌های عصر حاضر را پشت در بگذارید و آرام بنشینید و به سخنان من گوش بدهید. من به زمزمه رازی را به شما خواهم گفت که بدانید و به خاطر بسپارید و آن این است که هر زن از بدو تولد «مادر» به دنیا می‌آید. زن به دنیا می‌آید و از همان کودکی میلی آتشین به مهرورزی و پرورش در درونش شعله می‌کشد و مگر مادری جز عاشقی و پروراندن است؟
🔸 مرسوم است که همان لحظاتِ اولِ بعد از تولد، نوزاد را روی سینه مادر می‌گذارند. جانی، ذره ذره در جانِ دیگری، جان گرفته و حالا پس از تحملِ دردی سخت برای اولین بار قلب‌هایشان روبه‌روی هم آرامش می‌گیرد. «گاهِ» باشکوه آغازِ همه آن چیزی که قلبِ مادرانه زن از بدو تولد انتظارش را کشیده بود، بستری برای مهرورزی و موجودی برای پرورش و مراقبت.
🔸 زنانگی و مادرانگی، زایش است و پرورش، و برهم زدن هر آنچه به انقیاد درمی‌آورد با مهر، و گسستن هر آنچه زنجیر می‌شود با عشق، و زنده‌کردن هر روحی که پژمرده است، و انعطافی بی‌نظیر که عقل‌های محاسبه‌گر را به زانو درمی‌آورد. این اعجاز مادری‌ست؛ موهبتی که در درون زنان به ودیعه گذاشته شده تا دنیا را به تعادل برسانند. دنیا بدون زنانگی، زندانی سرد و منجمد است و اهالی آن بدون مادرانگیِ تمامِ زنانِ جهان در جهانی این‌چنین سرد و خشک، دیری نخواهد بود که منجمد شوند.
🔸 در این میان نامردمانی سخت بی‌رحم، زنانی را که آن «گاه» را درک نکرده‌اند، طلب‌کارانه متهم می‌کنند. آنان را به خاطر فرصتی که برای بروز این عشق به راحتی در اختیارشان گذاشته نشده، محکوم می‌کنند و به آنان می‌گویند که بدونِ آن «گاه»، چیزی نیستند و نخواهند بود! آن نامردمان نمی‌دانند که آن زن از گرمای آتش مهری که درونش دارد و باید گرما می‌بخشید و بستری نمی‌یابد، دم‌به‌دم می‌سوزد، حتی اگر خود به این شعله آگاه نباشد.
🔸 هوشیار باشید که این نامردمان هیچ‌گاه آرام نخواهند نشست، آنان حتی زنانی را که مادری‌شان به فعلیت درآمده، نمی‌فهمند. محدودشان می‌کنند و اجازه‌ی تکمیل زنانگی را به آنان نمی‌دهند، مدام به داوری زنانگی و مادرانگی‌شان می‌نشینند و اتهام می‌زنند. نمی‌دانند که آن مادران می‌توانند بیش‌از آن چه تصور کنید به دنیا نور ببخشند، نمی‌فهمند که نتیجه محدود کردن مادرانگی‌شان فقط سرد و سرد‌تر شدن آن زندان است.
🔸 بار دیگر به نجوا می‌گویم، آن‌قدر آرام که آنان که گستره مادری، زنانگی و عشق را نمی‌فهمند، خبردار نشوند. بیایید مادری را در شکوه بی‌حد و حصر آن «گاه» محدود نکنیم. بگذاریم، هر زن خود را مادری بداند که می‌تواند بی‌انحصار عشق بورزد، نظم‌های موجود را برهم بزند، با دقتی مادرانه هر آنچه منتظر پرورش است پرورش بدهد، ساختارهای خشک را فروبریزد و زن باشد و مادری کند. آن زمان خواهیم دید که دنیایی که به زنان، فرصت زنانگی و این مبارزه زنانه را داده، چگونه گرم خواهد شد و چه غنچه‌هایی از دلِ خاکِ سردِ این زندانِ یخ‌زده بیرون خواهند آمد.
🔸 این فرصت را به همه زنان بدهیم، به ویژه آن را تقدیم زنانی کنیم که آن «گاه» را درک نکرده‌اند؛ مادرانی در ذات، نه در فعل!
t.me/sharifdaily/7434
@sharifdaily
#یادداشت
#فاطمه_یزدی‌زاده
❇️ می‌خواهم چند لحظه تمام هیاهو و آشوب‌های عصر حاضر را پشت در بگذارید و آرام بنشینید و به سخنان من گوش بدهید. من به زمزمه رازی را به شما خواهم گفت که بدانید و به خاطر بسپارید و آن این است که هر زن از بدو تولد «مادر» به دنیا می‌آید. زن به دنیا می‌آید و از همان کودکی میلی آتشین به مهرورزی و پرورش در درونش شعله می‌کشد و مگر مادری جز عاشقی و پروراندن است؟
🔸 مرسوم است که همان لحظاتِ اولِ بعد از تولد، نوزاد را روی سینه مادر می‌گذارند. جانی، ذره ذره در جانِ دیگری، جان گرفته و حالا پس از تحملِ دردی سخت برای اولین بار قلب‌هایشان روبه‌روی هم آرامش می‌گیرد. «گاهِ» باشکوه آغازِ همه آن چیزی که قلبِ مادرانه زن از بدو تولد انتظارش را کشیده بود، بستری برای مهرورزی و موجودی برای پرورش و مراقبت.
🔸 زنانگی و مادرانگی، زایش است و پرورش، و برهم زدن هر آنچه به انقیاد درمی‌آورد با مهر، و گسستن هر آنچه زنجیر می‌شود با عشق، و زنده‌کردن هر روحی که پژمرده است، و انعطافی بی‌نظیر که عقل‌های محاسبه‌گر را به زانو درمی‌آورد. این اعجاز مادری‌ست؛ موهبتی که در درون زنان به ودیعه گذاشته شده تا دنیا را به تعادل برسانند. دنیا بدون زنانگی، زندانی سرد و منجمد است و اهالی آن بدون مادرانگیِ تمامِ زنانِ جهان در جهانی این‌چنین سرد و خشک، دیری نخواهد بود که منجمد شوند.
🔸 در این میان نامردمانی سخت بی‌رحم، زنانی را که آن «گاه» را درک نکرده‌اند، طلب‌کارانه متهم می‌کنند. آنان را به خاطر فرصتی که برای بروز این عشق به راحتی در اختیارشان گذاشته نشده، محکوم می‌کنند و به آنان می‌گویند که بدونِ آن «گاه»، چیزی نیستند و نخواهند بود! آن نامردمان نمی‌دانند که آن زن از گرمای آتش مهری که درونش دارد و باید گرما می‌بخشید و بستری نمی‌یابد، دم‌به‌دم می‌سوزد، حتی اگر خود به این شعله آگاه نباشد.
🔸 هوشیار باشید که این نامردمان هیچ‌گاه آرام نخواهند نشست، آنان حتی زنانی را که مادری‌شان به فعلیت درآمده، نمی‌فهمند. محدودشان می‌کنند و اجازه‌ی تکمیل زنانگی را به آنان نمی‌دهند، مدام به داوری زنانگی و مادرانگی‌شان می‌نشینند و اتهام می‌زنند. نمی‌دانند که آن مادران می‌توانند بیش‌از آن چه تصور کنید به دنیا نور ببخشند، نمی‌فهمند که نتیجه محدود کردن مادرانگی‌شان فقط سرد و سرد‌تر شدن آن زندان است.
🔸 بار دیگر به نجوا می‌گویم، آن‌قدر آرام که آنان که گستره مادری، زنانگی و عشق را نمی‌فهمند، خبردار نشوند. بیایید مادری را در شکوه بی‌حد و حصر آن «گاه» محدود نکنیم. بگذاریم، هر زن خود را مادری بداند که می‌تواند بی‌انحصار عشق بورزد، نظم‌های موجود را برهم بزند، با دقتی مادرانه هر آنچه منتظر پرورش است پرورش بدهد، ساختارهای خشک را فروبریزد و زن باشد و مادری کند. آن زمان خواهیم دید که دنیایی که به زنان، فرصت زنانگی و این مبارزه زنانه را داده، چگونه گرم خواهد شد و چه غنچه‌هایی از دلِ خاکِ سردِ این زندانِ یخ‌زده بیرون خواهند آمد.
🔸 این فرصت را به همه زنان بدهیم، به ویژه آن را تقدیم زنانی کنیم که آن «گاه» را درک نکرده‌اند؛ مادرانی در ذات، نه در فعل!
t.me/sharifdaily/7434
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«همه مادران و همسران شریف ما»
❇️ فردا روز مادر است و البته روز زن؛ پارسال از شما خواسته بودیم به این بهانه، به جای #استاد_شریف_ما، #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. این‌قدر سوژه‌هایتان جذاب و ناب بود و حال خوب داشت که دیدیم حیف است امسال هم این لذت…
❇️ فردا روز مادر است و البته روز زن؛ پارسال از شما خواسته بودیم به این بهانه، به جای #استاد_شریف_ما، #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من بنویسید. این‌قدر سوژه‌هایتان جذاب و ناب بود و حال خوب داشت که دیدیم حیف است امسال هم این لذت…
«مادران و همسران شریف»
❇️ فردا روز میلاد حضرت زهراء (س) است؛ روزی که در فرهنگ ما به نام روز مادر و روز زن نام‌گذاری شده است. دوسالی‌ست که به بهانه این روز، از خیر استاد شریف ما و دانشجوی شریف ما می‌گذریم و از شما می‌خواهیم #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من برایمان بنویسید.
🔸 برای شروع کار و گرم شدن دست‌تان تعدادی از این پیام‌ها را از دو سال گذشته اینجا آورده‌ایم. شما هم سوژه‌هایتان را یا در بخش نظرات همین پست بنویسید و یا برای ادمین روزنامه بفرستید. در توییتر هم اگر خواستید با این هشتگ‌ها توییت کنید که پیدا کردنش راحت‌تر باشد. در کل از هر طریقی منتظرتان هستیم.
🔸 #همسر_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا‌به‌پای من به اساتید فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_من هروقت مخالف میلش، عمل می‌نماییم، می‌فرماید: « از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_من تا چند ترم اول فکر می‌کرد می‌تونه بیاد دانشگاه و با استادام در مورد وضعیت درسی‌ام صحبت کنه.
🔸 #مادر_شریف_من از اولین روز دانشگاه می‌گفت: «این چه رشته‌ایه مادر، نمی‌شد یه چیز آسون‌تر انتخاب می‌کردی؟»
🔸 #مادر_شریف_من تو روز دفاع همش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن بهشون تذکر بده.
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار باهم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
🔸 #مادر_شریف_من به‌خاطر نزدیکی خونه به دانشگاه شریف، سال کنکور گفته بود همین بغل دانشگاه قبول شو، راضی نیستم جای دیگه رو بزنی!
🔸 #مادر_شریف_من ظهر روز کنکور وقتی برگشتم خونه، فرمودند من و بابات توی این یکسال پیر شدیم تا تو توی آرامش خودت رو به کنکور برسونی.
🔸 #همسر_شریف_من جزء معدود چیزهایی بود که از شریف دوست داشتم.
🔸 #مادر_شریف_من با اینکه نمی‌داند دقیقا کار ما چیست ولی هر روز اوضاع کسب‌وکارمان را جویاست و از دخل‌وخرج‌مان می‌پرسد.
@sharifdaily
❇️ فردا روز میلاد حضرت زهراء (س) است؛ روزی که در فرهنگ ما به نام روز مادر و روز زن نام‌گذاری شده است. دوسالی‌ست که به بهانه این روز، از خیر استاد شریف ما و دانشجوی شریف ما می‌گذریم و از شما می‌خواهیم #مادر_شریف_من و #همسر_شریف_من برایمان بنویسید.
🔸 برای شروع کار و گرم شدن دست‌تان تعدادی از این پیام‌ها را از دو سال گذشته اینجا آورده‌ایم. شما هم سوژه‌هایتان را یا در بخش نظرات همین پست بنویسید و یا برای ادمین روزنامه بفرستید. در توییتر هم اگر خواستید با این هشتگ‌ها توییت کنید که پیدا کردنش راحت‌تر باشد. در کل از هر طریقی منتظرتان هستیم.
🔸 #همسر_شریف_من زمان پروژه و تمرین پا‌به‌پای من به اساتید فحش می‌دهد.
🔸 #مادر_شریف_من هروقت مخالف میلش، عمل می‌نماییم، می‌فرماید: « از وقتی رفتی شریف اینطوری شدی!»
🔸 #مادر_شریف_من تا چند ترم اول فکر می‌کرد می‌تونه بیاد دانشگاه و با استادام در مورد وضعیت درسی‌ام صحبت کنه.
🔸 #مادر_شریف_من از اولین روز دانشگاه می‌گفت: «این چه رشته‌ایه مادر، نمی‌شد یه چیز آسون‌تر انتخاب می‌کردی؟»
🔸 #مادر_شریف_من تو روز دفاع همش بقیه رو نگاه می‌کرد تا اگر به من توجه نمی‌کنن بهشون تذکر بده.
🔸 #مادر_شریف_من بیشتر از خودم به ظاهرم اهمیت میده و می‌گه این پیرهن و شلوار باهم نمی‌خونه، اینطوری دخترا بهت نگاه هم نمی‌کنن.
🔸 #مادر_شریف_من به‌خاطر نزدیکی خونه به دانشگاه شریف، سال کنکور گفته بود همین بغل دانشگاه قبول شو، راضی نیستم جای دیگه رو بزنی!
🔸 #مادر_شریف_من ظهر روز کنکور وقتی برگشتم خونه، فرمودند من و بابات توی این یکسال پیر شدیم تا تو توی آرامش خودت رو به کنکور برسونی.
🔸 #همسر_شریف_من جزء معدود چیزهایی بود که از شریف دوست داشتم.
🔸 #مادر_شریف_من با اینکه نمی‌داند دقیقا کار ما چیست ولی هر روز اوضاع کسب‌وکارمان را جویاست و از دخل‌وخرج‌مان می‌پرسد.
@sharifdaily