«این زندگی نیست، مردن است»
#یادداشت
#حسین_مشکانی
#همراه_با_جشنواره
📽 برادران محمودی گویا مزه سیمرغهای سال ۹۲ هنوز زیر زبانشان مانده که با این فیلم به فتح سیمرغهای بلورین سال ۹۸ آمدهاند. بعد از «چندمترمکعب عشق» و «شکستن همزمان بیست استخوان»، حالا نوبت به #مردن_در_آب_مطهر رسیده است.
🔸 این زوج طلایی که در سال ۹۲ فیلمی تأثیرگذار ساختند، دوباره با دغدغه هموطنانشان به میدان آمدهاند تا روایتگر مشکلاتشان باشند. اسم نسبتا ناامیدکننده و پوستر فیلم را که میبینیم، این احساس به آدم دست میدهد که فیلم حول پسر و دختری میگردد که عاشق هم میشوند و احتمالا هم به هم نمیرسند و اصلا موضوع هم این است؛ مثل خیلی از فیلمهای دهه ۸۰.
🔸 بعد از چندمترمکعب حالا نوبت به مردن در آب مطهر رسیده؛ یکی دیگر از آن داستانهایی که به نظرم هم عاشقانهاند و هم نیستند. نوید محمودی در این فیلم، آدمهایی را روایت میکند که با فرهنگشان عجین است و به نظرم از این امتیاز در دیالوگها، رفتارها و حرکات بازیگراناش استفاده کرده است.
🔸 فیلم آغازی نسبتا خوب دارد؛ انگار آدم را یکهو بیاندازد وسط ماجرا و ضربههایش را همان ابتدا میزند. در حدود پنج دقیقه اول فیلم کاملا موضوع را میفهمید و میدانید که داستان از چه قرار است. ریتم فیلم اما رفته رفته کند میشود و اگر طرفدار فیلمهای پرماجرا و اتفاقهای پیاپی باشید، کمی خسته میشوید. فیلم اما در جاهایی ضربه خود را میزند و اگر کمی احساساتی باشید، تحت تأثیر قرار میگیرید.
🔸 درباره بازیگران فیلم باید بگویم تا حد خوبی بازیشان رضایتبخش بود. بازی در نقشی که کاملا لهجه دیگری از فارسی را دارد با اصطلاحات و گویشها و رفتارهای مخصوص آن فرهنگ برای بازیگران جوانی چون علی شادمان و ندا جبرائیلی و متین حیدرنیا کار آسانی نیست.
🔸 فیلم در کل اثر خوبی است اما افسوس که بازیگران حقیقی این قصه، شانس زیادی برای دیدنش ندارند.
https://t.me/sharifdaily/5186
@sharifdaily
#یادداشت
#حسین_مشکانی
#همراه_با_جشنواره
📽 برادران محمودی گویا مزه سیمرغهای سال ۹۲ هنوز زیر زبانشان مانده که با این فیلم به فتح سیمرغهای بلورین سال ۹۸ آمدهاند. بعد از «چندمترمکعب عشق» و «شکستن همزمان بیست استخوان»، حالا نوبت به #مردن_در_آب_مطهر رسیده است.
🔸 این زوج طلایی که در سال ۹۲ فیلمی تأثیرگذار ساختند، دوباره با دغدغه هموطنانشان به میدان آمدهاند تا روایتگر مشکلاتشان باشند. اسم نسبتا ناامیدکننده و پوستر فیلم را که میبینیم، این احساس به آدم دست میدهد که فیلم حول پسر و دختری میگردد که عاشق هم میشوند و احتمالا هم به هم نمیرسند و اصلا موضوع هم این است؛ مثل خیلی از فیلمهای دهه ۸۰.
🔸 بعد از چندمترمکعب حالا نوبت به مردن در آب مطهر رسیده؛ یکی دیگر از آن داستانهایی که به نظرم هم عاشقانهاند و هم نیستند. نوید محمودی در این فیلم، آدمهایی را روایت میکند که با فرهنگشان عجین است و به نظرم از این امتیاز در دیالوگها، رفتارها و حرکات بازیگراناش استفاده کرده است.
🔸 فیلم آغازی نسبتا خوب دارد؛ انگار آدم را یکهو بیاندازد وسط ماجرا و ضربههایش را همان ابتدا میزند. در حدود پنج دقیقه اول فیلم کاملا موضوع را میفهمید و میدانید که داستان از چه قرار است. ریتم فیلم اما رفته رفته کند میشود و اگر طرفدار فیلمهای پرماجرا و اتفاقهای پیاپی باشید، کمی خسته میشوید. فیلم اما در جاهایی ضربه خود را میزند و اگر کمی احساساتی باشید، تحت تأثیر قرار میگیرید.
🔸 درباره بازیگران فیلم باید بگویم تا حد خوبی بازیشان رضایتبخش بود. بازی در نقشی که کاملا لهجه دیگری از فارسی را دارد با اصطلاحات و گویشها و رفتارهای مخصوص آن فرهنگ برای بازیگران جوانی چون علی شادمان و ندا جبرائیلی و متین حیدرنیا کار آسانی نیست.
🔸 فیلم در کل اثر خوبی است اما افسوس که بازیگران حقیقی این قصه، شانس زیادی برای دیدنش ندارند.
https://t.me/sharifdaily/5186
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«این زندگی نیست، مردن است»
#همراه_با_جشنواره
#مردن_در_آب_مطهر
📽 فیلم آغازی نسبتا خوب دارد؛ انگار آدم را یکهو بیاندازد وسط ماجرا و ضربههایش را همان ابتدا میزند. در حدود پنج دقیقه اول فیلم کاملا موضوع را میفهمید و میدانید که داستان از چه قرار است. ریتم…
#همراه_با_جشنواره
#مردن_در_آب_مطهر
📽 فیلم آغازی نسبتا خوب دارد؛ انگار آدم را یکهو بیاندازد وسط ماجرا و ضربههایش را همان ابتدا میزند. در حدود پنج دقیقه اول فیلم کاملا موضوع را میفهمید و میدانید که داستان از چه قرار است. ریتم…
«سایهات مستدام حضرت پدر»
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ظرف باید با مظروفش مناسبت داشته باشد. این کلمات و تمام کلمات هستی هرگز حتی درخور نبودند که برای نوشتن از شما استفاده شوند، اما چه کند بینوا؟ ندارد بیش.
🔸 از شما نوشتن سخت است؛ سردرگمی دارد و حیرت. سردرگمی خودکار و کاغذ و نویسنده، که هرکدام از بزرگیهای شما را ۳۷۰ که چه عرض کنم، ۳ میلیون و هفتصد هزار کلمه هم نمیتواند وصف کند. به قول برقعی باید «شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد».
🔸 برای شما نوشتن لازمهاش سفر به ۱۴۰۰ سال پیش نیست. آفتاب احسان شما اینقدر عالمگیر هست که بعد از ۱۴۰۰ سال امتی زیر سایهتان بنشینند. غرق در تمرین و آموزش مجازی، سر بلند میکنم تقویم را میبینم. ۱۹ رمضان بیهیچ توضیح اضافهای، کافیست تا یاد مولا و غمش دل را لبریز کند و چشم را... بگذریم. شما که «فزت....»خواندی و کمکم داری به وصال میرسی و از زحمتهای این جهان میرهی ولی مولاجان! عالمی که پدرش بودی را چهکار میکنی؟ چاهها را که بعد هزاران سال از خلقت، دلشان به یک همصحبت خوش بود، به که میسپاری؟
🔸 ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما را هم بگذار جای یتیمان کوفه و شده به اندازه یک ارزن عسل در دهانمان بگذار و بگذار فقط نگاهت کنیم. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
🔸 شبهای قدر در پیش است. میدانم این امت «قدر» شما را ندانست و گرفتار شد اما سوالی دارم: برای پدر، بد نیست فرزندانش ناخلف شوند؟ ما مایه آبروریزی بودیم، درست، شما که خودتان «آبرو»ی دو عالم هستید. میدانید که دریا که با ذرهای ناپاکی کثیف نمیشود، ذره را پاک میکند. شما که تاب اشک یتیمان را نداشتید، دلتان میآید ما با دست خالی و چشم گریان از در خانهتان برویم؟
🔸 شبهای قدر در پیش است. آقایی کن و یکبار دیگر بخشش و رحمت و مغفرت را برایمان از خدا بخواه. فرزند خلفت را به داد این امت برسان. دعای پدر در حق فرزندانش به اجابت نزدیک است. خلاصه که سایه پدرانهات را از سرمان نگیر مولاجان!
t.me/sharifdaily/5967
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ظرف باید با مظروفش مناسبت داشته باشد. این کلمات و تمام کلمات هستی هرگز حتی درخور نبودند که برای نوشتن از شما استفاده شوند، اما چه کند بینوا؟ ندارد بیش.
🔸 از شما نوشتن سخت است؛ سردرگمی دارد و حیرت. سردرگمی خودکار و کاغذ و نویسنده، که هرکدام از بزرگیهای شما را ۳۷۰ که چه عرض کنم، ۳ میلیون و هفتصد هزار کلمه هم نمیتواند وصف کند. به قول برقعی باید «شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد».
🔸 برای شما نوشتن لازمهاش سفر به ۱۴۰۰ سال پیش نیست. آفتاب احسان شما اینقدر عالمگیر هست که بعد از ۱۴۰۰ سال امتی زیر سایهتان بنشینند. غرق در تمرین و آموزش مجازی، سر بلند میکنم تقویم را میبینم. ۱۹ رمضان بیهیچ توضیح اضافهای، کافیست تا یاد مولا و غمش دل را لبریز کند و چشم را... بگذریم. شما که «فزت....»خواندی و کمکم داری به وصال میرسی و از زحمتهای این جهان میرهی ولی مولاجان! عالمی که پدرش بودی را چهکار میکنی؟ چاهها را که بعد هزاران سال از خلقت، دلشان به یک همصحبت خوش بود، به که میسپاری؟
🔸 ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما را هم بگذار جای یتیمان کوفه و شده به اندازه یک ارزن عسل در دهانمان بگذار و بگذار فقط نگاهت کنیم. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
🔸 شبهای قدر در پیش است. میدانم این امت «قدر» شما را ندانست و گرفتار شد اما سوالی دارم: برای پدر، بد نیست فرزندانش ناخلف شوند؟ ما مایه آبروریزی بودیم، درست، شما که خودتان «آبرو»ی دو عالم هستید. میدانید که دریا که با ذرهای ناپاکی کثیف نمیشود، ذره را پاک میکند. شما که تاب اشک یتیمان را نداشتید، دلتان میآید ما با دست خالی و چشم گریان از در خانهتان برویم؟
🔸 شبهای قدر در پیش است. آقایی کن و یکبار دیگر بخشش و رحمت و مغفرت را برایمان از خدا بخواه. فرزند خلفت را به داد این امت برسان. دعای پدر در حق فرزندانش به اجابت نزدیک است. خلاصه که سایه پدرانهات را از سرمان نگیر مولاجان!
t.me/sharifdaily/5967
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«سایهات مستدام حضرت پدر»
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه…
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه…
🌟 شماره ۸۶۲ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ باور نمیکند دل من، مرگ خویش را (#سرمقاله/ #سجاد_کاهانی)
◀️ چرا تهران نه؟/ مشکلات دانشجوهای غیرتهرانی در روزهای تعطیلی خوابگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ آینده آن بالاست/ هفته جهانی فضا با حضور جولیو مانزونی #گزارش (#آزاده_ایزدی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ راهی که نرفتیم/ نقد و تحلیل مستند «ترور سرچشمه» با حضور سیدعلیرضا حسینی بهشتی #گزارش (#محمد_توفیقی_زواره/ ص۳)
◀️ یاران را چه شد؟/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ تحصیل در مدار صفردرجه/ مروری بر وضعیت آموزش عالی قبل از سال ۱۳۱۰ #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ نوبل فیزیک به تاریکترین راز جهان رسید/ جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۰ برای کاوشگران سیاهچالهها #علمی (#فاطمه_خسروی/ ص۸)
◀️ نوبلی برای قیچی اصلاح/ نوبل شیمی به زیستشناسها رسید #علمی (#نازیلا_ویسی/ ص۸)
◀️ گفتوگو با گارد باز/ پیشفرضها و باورهایتان را به چالش بکشید #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ چرا چین نه؟ (#مرغ_همسایه/ ص۹)
◀️ مذاکره بعد از ۳ نوامبر/ گفتوگو با یوسف عزیزی درباره آمریکا در سال ۲۰۲۰ (#گفتوگو/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ آنچه شجریانها بر سر جامعه میآورند #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۱۱)
◀️ کبوتر با کبوتر فرق دارد #دلشکسته_نوشته (#حسین_مشکانی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما/ ص۱۲
t.me/sharifdaily/6773
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ باور نمیکند دل من، مرگ خویش را (#سرمقاله/ #سجاد_کاهانی)
◀️ چرا تهران نه؟/ مشکلات دانشجوهای غیرتهرانی در روزهای تعطیلی خوابگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ آینده آن بالاست/ هفته جهانی فضا با حضور جولیو مانزونی #گزارش (#آزاده_ایزدی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ راهی که نرفتیم/ نقد و تحلیل مستند «ترور سرچشمه» با حضور سیدعلیرضا حسینی بهشتی #گزارش (#محمد_توفیقی_زواره/ ص۳)
◀️ یاران را چه شد؟/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ تحصیل در مدار صفردرجه/ مروری بر وضعیت آموزش عالی قبل از سال ۱۳۱۰ #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ نوبل فیزیک به تاریکترین راز جهان رسید/ جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۰ برای کاوشگران سیاهچالهها #علمی (#فاطمه_خسروی/ ص۸)
◀️ نوبلی برای قیچی اصلاح/ نوبل شیمی به زیستشناسها رسید #علمی (#نازیلا_ویسی/ ص۸)
◀️ گفتوگو با گارد باز/ پیشفرضها و باورهایتان را به چالش بکشید #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ چرا چین نه؟ (#مرغ_همسایه/ ص۹)
◀️ مذاکره بعد از ۳ نوامبر/ گفتوگو با یوسف عزیزی درباره آمریکا در سال ۲۰۲۰ (#گفتوگو/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ آنچه شجریانها بر سر جامعه میآورند #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۱۱)
◀️ کبوتر با کبوتر فرق دارد #دلشکسته_نوشته (#حسین_مشکانی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما/ ص۱۲
t.me/sharifdaily/6773
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۶۲ روزنامه شریف، باز هم با یک روز تأخیر منتشر شد، البته در ۱۲ صفحه. در دوران مجازی بودن فعالیت دانشگاه هفتهای یکبار ولی با ۱۲ صفحه روزنامه بخوانید.
چرا تهران نه؟
آینده آن بالاست
راهی که نرفتیم
تحصیل در مدار صفر درجه
نوبل فیزیک به تاریکترین…
شماره ۸۶۲ روزنامه شریف، باز هم با یک روز تأخیر منتشر شد، البته در ۱۲ صفحه. در دوران مجازی بودن فعالیت دانشگاه هفتهای یکبار ولی با ۱۲ صفحه روزنامه بخوانید.
چرا تهران نه؟
آینده آن بالاست
راهی که نرفتیم
تحصیل در مدار صفر درجه
نوبل فیزیک به تاریکترین…
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 862 (23 Mehr 1399).pdf
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ صفر که میآید، یک پرده غم مینشیند ته دل آدم. از آنها که شاید هم ندانی بابت چیست؟ صدقه ای کنار میگذاری که سنگینی این ماه به خیر بگذرد. پاییز اما حکایت دیگری دارد، یک جور حس غربت، تعلیق و چیزهای دیگر.
🔸 چند سالی بود غم و اندوه اول صفر و غربت پاییز و هزاران چیز دیگر با یک سفر رنگ میباخت. شهرهایمان تبوتاب پاسپورت میگرفت. دلدادگان برافروخته میشدند، برافروخته و پرشور. بعد بال درمیآوردند و پر میکشیدند به آنجا که کعبه عشاق است و دنیایی دیگر. در واقع کشیده میشدند توسط او که «میکشد قلاب را». به آنجا که محاسبات عقل معاش انسان مدرن متصل به ابررایانه از درک و تحلیلش عاجز بود و متحیر. و سعی میکرد سرش را به چیزهای دیگر گرم کند که نفهمد آن چیزی را که فهمیدنش برای او درد دارد؛ که فرار کند. امسال اما حکایت چیز دیگری بود. غم صفر و غربت اول پاییز اضافه شدند به حرمان و فراق و نرسیدن. این «نرسیدن» شاید برای برخی یک کلمه باشد. برای اهل دل اما ذکر مصیبتیست مکشوف... شبیه «هله بزوار...»
🔸 سفر ما در صفر که رو به پایان میرود، تابع غربت و غم و اندوهمان هم به نقطه بیشینهاش میل میکند. بگذریم از این صحبتها، ما که امسال رزقمان نبود راهی حرمی شویم. این روزها هم قوت غالبمان غبطه است، غبطه حتی به حال کبوترها. آنقدر که یکی در سرمان با همان نوای ساده قدیمی بخواند: «قربون کبوترای حرمت...»
🔸 کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
🔸 خلاصه آخر صفر است، ما هم هوایی و دلتنگایم، یکی به داد ما برسد!
t.me/sharifdaily/6785
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ صفر که میآید، یک پرده غم مینشیند ته دل آدم. از آنها که شاید هم ندانی بابت چیست؟ صدقه ای کنار میگذاری که سنگینی این ماه به خیر بگذرد. پاییز اما حکایت دیگری دارد، یک جور حس غربت، تعلیق و چیزهای دیگر.
🔸 چند سالی بود غم و اندوه اول صفر و غربت پاییز و هزاران چیز دیگر با یک سفر رنگ میباخت. شهرهایمان تبوتاب پاسپورت میگرفت. دلدادگان برافروخته میشدند، برافروخته و پرشور. بعد بال درمیآوردند و پر میکشیدند به آنجا که کعبه عشاق است و دنیایی دیگر. در واقع کشیده میشدند توسط او که «میکشد قلاب را». به آنجا که محاسبات عقل معاش انسان مدرن متصل به ابررایانه از درک و تحلیلش عاجز بود و متحیر. و سعی میکرد سرش را به چیزهای دیگر گرم کند که نفهمد آن چیزی را که فهمیدنش برای او درد دارد؛ که فرار کند. امسال اما حکایت چیز دیگری بود. غم صفر و غربت اول پاییز اضافه شدند به حرمان و فراق و نرسیدن. این «نرسیدن» شاید برای برخی یک کلمه باشد. برای اهل دل اما ذکر مصیبتیست مکشوف... شبیه «هله بزوار...»
🔸 سفر ما در صفر که رو به پایان میرود، تابع غربت و غم و اندوهمان هم به نقطه بیشینهاش میل میکند. بگذریم از این صحبتها، ما که امسال رزقمان نبود راهی حرمی شویم. این روزها هم قوت غالبمان غبطه است، غبطه حتی به حال کبوترها. آنقدر که یکی در سرمان با همان نوای ساده قدیمی بخواند: «قربون کبوترای حرمت...»
🔸 کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
🔸 خلاصه آخر صفر است، ما هم هوایی و دلتنگایم، یکی به داد ما برسد!
t.me/sharifdaily/6785
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است…
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است…