روزنامه شریف | Sharifdaily
20.6K subscribers
7.42K photos
320 videos
368 files
6.84K links
کانال رسمی روزنامه شریف
مأموریت: انعکاس اخبار راستکی دانشگاه شریف

تلفن: ۰۲۱۶۶۱۶۶۰۰۶
ادمین: @sharifdaily_admin
سایت: daily.sharif.ir
بله: ble.ir/sharifdaily
سروش: splus.ir/sharifdaily
توییتر: twitter.com/Sharif__Daily
اینستاگرام: instagram.com/sharifdaily
Download Telegram
«اوست زنده‌ای که نمی‌میرد»

#پیشنهاد
#پادکست #مذهبی #عاشورا
👤محمدباقر:
تکرار در حالت عادی باید ملال بیاورد و فراموشی، یعنی یا خستگی‌اش فکر را از پا می‌اندازد یا این‌قدر عادی می‌شود که می‌رود روی اتوپایلوت و دیگر اصلا فکر درگیرش نمی‌شود ولی بعضی تکرارها نه خستگی و ملال می‌آورد و نه عادت و اتوپایلوت، حتی بعد از ۱۳۸۱ سال آن‌قدر تازگی دارد که هم می‌شود درباره‌اش حرف زد، هم تحلیل برایش گفت، هم اثرش را در تاریخ و امروز دید و هم ازش برای همین الآن برداشت و نکته استخراج کرد. اگر تا اینجا را موافق هستید، احتمالا قبول می‌کنید که عاشورا هم مصداق اتم آن است.

🔸 مجموعه دانشجویی «رِباط» را گروهی از دانشجوهای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دو سال پیش راه انداختند، با یک حلقه مطالعاتی پیرامون عاشورا. کار بچه‌های رباط با توجه به دانشکده‌شان بیشتر اسلام‌شناسی از بعد اجتماعی‌ست و صحبت درباره پدیده‌های اجتماعی و دینی. حالا بعد از دو سال یک نشریه چندرسانه‌ای حاصل کار آنهاست که برای محرم خاص ۹۹ مجموعه پادکست‌های «آینه‌ای در برابر آینه‌داران» را منتشر می‌کند.

🔸 این مجموعه در ده قسمت آماده شده و در این ایام، هر شب یک شماره‌اش منتشر می‌شود. بخش اول هر پادکست یک سخنرانی ربع ساعتی‌ست از آدم‌های صاحب‌تألیف و متخصص و پژوهشگر در حوزه‌های علوم اجتماعی و بخش دوم هم هر شب به یک نوحه سنتی و ماندگار عاشورایی اختصاص دارد؛ متین رضوانی که به قولی نوحه‌پژوه به حساب می‌آید، هم مروری بر تاریخچه نوحه دارد و هم تحلیلی درباره مفهوم و مضامین آن. آخرش هم همان نوحه از یک مداح قدیمی ایرانی بازپخش می‌شود تا نمک مجلس مجازی رباطی‌ها باشد و گوشه چشمی تر کند.

🔸 بچه‌های رباط در کنار این پادکست شبانه، ظهرهای دهه اول محرم هم نگاهی دارند به بخش‌هایی از مقاتل معتبر عاشورا، با زبانی ساده و عامیانه ولی از دهانی که تخصص و حرف برای گفتن دارد. البته هر ظهر سخنران پادکست شب هم در کانال رباط معرفی می‌شود.

🎧 مجلس اول: برای عاشورا سراغ چه کتاب‌هایی برویم؟/ دکتر سعید طاووسی‌پور
🎧 مجلس دوم: هفت دریچه به سوی عاشورا (۱)/ استاد محمد اسفندیاری
🎧 مجلس سوم: هفت دریچه به سوی عاشورا (۲)/ استاد محمد اسفندیاری

🔸 علاوه بر تلگرام در اینستاگرام و آپارات هم رباط را می‌توانید دنبال کنید. برخی محتواها آنجا راحت‌تر در دسترس است.

@Pishnahadable
«خداحافظ خطیبِ خِرَد»

#محمدصالح_سلطانی

❇️ «خانه سلیمانی» آپارتمان دوسه‌طبقه‌ای بود وسط کوچه‌پس‌کوچه‌های دَرّوس. پارکینگ خانه دهه اول که می‌رسید، حسینیه می‌شد. دیر که می‌رسیدیم، باید بیرون پارکینگ می‌نشستیم، روی سطحِ شیب‌دارِ ورودی. حاج‌آقا ساعت هشت‌ونیم منبر می‌رفت و یک‌ساعت صحبت می‌کرد. آن روزها دبستانی بودم یا دستِ بالا راهنمایی. دروغ چرا؟ چیز زیادی از حرف‌هایش نمی‌فهمیدم. یکی درمیان اسم علما و فُضلا را می‌آورد و ذکر خیرشان را می‌گفت. معمولا بالای منبر یکی دوتا کتاب همراهش بود و عینک می‌زد و از روی منابع حرف‌هایش را تکمیل می‌کرد. معمولا فردای شب‌هایی که می‌رفتیم خانه سلیمانی، مدرسه داشتم و وسط حرف‌های حاج‌آقا چُرت می‌زدم، اما لابه‌لای همان چُرت‌ها اسمِ آسدعلی‌آقای قاضی و آیت‌الله آشیخ عبدالکریم حائری یزدی را به خاطر سپردم؛ با لهجه‌ی آذری البته. آخر منبر هم همیشه صلوات خاصه‌ای به بانو حضرت زهرا (س) هدیه می‌کرد: اللهم صل علی الصدیقه، فاطمه الزکیه، حبیبه حبیبک و نبیک...

🔸 حاج‌آقا دهه محرم چندجا منبر می‌رفت. شب‌ها خانه سلیمانی بود، گاهی مدرسه روشنگر و ظهر تاسوعا عاشورا می‌رفت خانه فیاض‌بخش. خانواده شهید، حیاطِ خانه‌شان را داربست می‌زدند و کلِ دهه را مراسم می‌گرفتند که ظهر نهم و دهم، سخنرانش حاج‌آقا بود. عادت به روضه باز نداشت، اما این دو روز، به‌خصوص ظهر #عاشورا حال دیگری داشت. کلمه‌هایش توی سینه حبس می‌شدند. نای گفتن از آسید و آشیخ و علما را نداشت. یک بیت شعرِ خاص داشت که مالِ همان ظهر عاشورا بود. فقط ظهر عاشورا:
ای‌فَرَس! با تو چه رخ‌داده که خودباخته‌ای؟
مگر اینگونه که ماتی، تو شه انداخته‌ای؟

🔸 انگار لا‌به‌لای کلمه‌های این مرد نسیم می‌وزد. حتی اگر ذره‌ای از منابع و مقاتل و کتبی را که با خودش روی منبر می‌آورد متوجه نشوی، باز از پای سخنرانی‌ِ این سید دستِ خالی بیرون نمی‌روی. سیدی که فضل و فهمش را کوچه‌به‌کوچه، توی روضه‌های خانگی، می‌بُرد بالای منبر و در سبدی از کلمه‌های خوش‌آهنگ، با زرورقِ لهجه تبریزی می‌ریخت به جانِ مستمع. انگار کن شمّه کوچکی از سیمای زیبای آیت‌الله #بهجت و حکمتِ مترقیِ علامه طباطبایی و ذوق دل‌کش شهریار.

🔸 دین‌دار بودن شیرین است؛ آمیخته به لذتی درونی. کیفیتی دارد که راحت نمی‌شود وصفش کرد. این کیفیت را فقط می‌شود در آینه احوالاتِ آدم‌حسابی‌هایی دید که دین را زیسته‌اند، بدون تکلف و ریا و تعارف. آقای سید عبدالله فاطمی‌نیا یکی از این آینه‌ها بود؛ یک سیدِ خوش‌بیان فاضل که دین برایش اسباب قدرت و تحصیلِ ثروت نبود. او با اعتقاداتش کاسبی نمی‌کرد، زندگی می‌کرد. شاید برای همین دوست‌داشتنی بود و شاید برای همین کلمه‌هایش به جان می‌نشست و شهد می‌شد به کامِ مستمع. کلمه‌های آقای فاطمی‌نیا دیگر تکرار نمی‌شوند، اما تا وقتی یادش در خاطرِ پامنبری‌ها زنده است و تا وقتی کسی در این دنیا باشد که صلوات خاصه حضرت زهرا (س) را فقط با آن لهجه شیرینِ آذریِ به خاطر بیاورد، او زنده است.

🔸 روحش شاد و یادش گرامی

t.me/sharifdaily/9820

@sharifdaily