«روزهای پرکار جباری»
❇️ دوازدهمین #نمایشگاه_کار شریف از صبح امروز در #سالن_جباری شروع شده و تا سهشنبه، ۳ اسفند ادامه دارد.
🔸 ورود به نمایشگاه برای همه آزاد و رایگان است.
@sharifadily
❇️ دوازدهمین #نمایشگاه_کار شریف از صبح امروز در #سالن_جباری شروع شده و تا سهشنبه، ۳ اسفند ادامه دارد.
🔸 ورود به نمایشگاه برای همه آزاد و رایگان است.
@sharifadily
«کار تا ساعت ۵»
❇️ #نمایشگاه_کار شریف تا حدود دو ساعت دیگر برقرار است و #سالن_جباری در قرق غرفههای شرکتهای مختلفیست که برای معرفی خودشان به دانشجوها و فارغالتحصیلان و جویندگان کار و البته جذب نیروهای کاری مدنظرشان پایشان به شریف باز شده است.
🔸 اگر در این سه روز سری به نمایشگاه نزدهاید، این دو ساعت باقیمانده را از دست ندهید و چرخی در نمایشگاه بزنید و بهره مادی و معنویتان را ببرید.
@sharifdaily
❇️ #نمایشگاه_کار شریف تا حدود دو ساعت دیگر برقرار است و #سالن_جباری در قرق غرفههای شرکتهای مختلفیست که برای معرفی خودشان به دانشجوها و فارغالتحصیلان و جویندگان کار و البته جذب نیروهای کاری مدنظرشان پایشان به شریف باز شده است.
🔸 اگر در این سه روز سری به نمایشگاه نزدهاید، این دو ساعت باقیمانده را از دست ندهید و چرخی در نمایشگاه بزنید و بهره مادی و معنویتان را ببرید.
@sharifdaily
«اینجا را ترک کنید»
#عکس_و_مکث
❇️ تبلیغ عجیب یکی از شرکتهای حاضر در #نمایشگاه_کار که در همان روز اول با درخواست مسئولان نمایشگاه جمع شد و تبلیغ دیگری جای آن را گرفت.
🔸 با تمام احترامی که برای مدیران عزیز دانشگاه شریف قائلیم، اکیدا توصیه میکنیم به سلامت خود اهمیت بیشتری بدهید و هرچه سریعتر اینجا را ترک کنید :)
@sharifdaily
#عکس_و_مکث
❇️ تبلیغ عجیب یکی از شرکتهای حاضر در #نمایشگاه_کار که در همان روز اول با درخواست مسئولان نمایشگاه جمع شد و تبلیغ دیگری جای آن را گرفت.
🔸 با تمام احترامی که برای مدیران عزیز دانشگاه شریف قائلیم، اکیدا توصیه میکنیم به سلامت خود اهمیت بیشتری بدهید و هرچه سریعتر اینجا را ترک کنید :)
@sharifdaily
«نونخامهای با کار اضافه»
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «خب. شماره چند گفتی؟»
«دم وندینگ سر صحبتو باز نکن. ضایعه!»
با خنده برگشتم سمتش، ولی کاملا جدی بود: «خب مگه پاستیل نمیخواستی. کدومشو بگیرم. زودتر بگو این پسرا منتظرن پشتمون.»
پسرا از پشت بلند گفتن «نه آقا! راحت باشید. همیشه اینجاییم. فقط پاستیلا تموم نشه»
با خنده برگشتم، ولی اونام کاملا جدی بودن. دکمه کنسل رو زدم و برگشتم گفتم «چرا اینقدر همه جدیان امروز؟»
🔸 از جلو وندینگ رد شدیم. گفتم «چیزی شده؟»
«بله! الان سال آخرته، ولی هنوز بیکاری. یه قرون درنمیاری. فقط با دوستات کف دانشکده ول میچرخین و وقت تلف میکنین» چند ثانیه به کف زمین خیره شدم.
«خب دارم برای خودت میگم. ناراحت شدی؟»
«نه. داشتم فکر میکردم.»
«به چی؟»
«به اینکه الان اون دختره اومد پاستیل هندونهای رو برداشت.»
تا اومد عصبانی شه گفتم: «خب الان چهکار کنیم؟ برای دانشجوی مکانیک کار با حقوق خوب هست؟ آقایون شما بگید. هست؟»
«آره. ما یه ماهه اینجاییم روزای کاری»
«پولم میدن؟»
«نه، ولی اگه بتونی سر صحبتو با یکی که باباش پولداره باز کنی نونت تو روغنه»
«عجب ایده ناب...» بهم چشم غره رفت. «چیز. نابهجایی! دانشجوی مملکتاید شما. خجالت بکشید!»
🔸 از دانشکده خارج شدیم تا بریم سمت در انرژی.
«امیر! وایسا وایسا، جباری چه خبره؟»
«عه! آفرین. خدایا حکمتتو شکر. چه بهموقع»
«امیر نمایشگاه کاره. عالیه. امیر میشنوی؟ امیر؟»
داشت دنبالم میگشت. براش دست تکون دادم تا بالاخره تو صف نسکافه پیدام کرد: «چرا اینجایی؟»
«مگه نسکافه نمیخواستی؟»
«نه! بنر نمایشگاه کار به این بزرگی رو نمیبینی؟ همهاش فکر شکمتی. یهکم بزرگ شو»
چند ثانیه به کف زمین خیره شدم.
«خب دارم برای خودت میگم. ناراحت شدی؟»
«نه. داشتم فکر میکردم»
«به چی؟»
«به اینکه سهتا لیوان مونده، ولی چهارنفر جلومونن. باید وایسیم کلی حالا»
تا اومد عصبانی شه گفتم «شوخی کردم. بریم غرفهها رو ببینیم. دیگه میخوام آیندهنگر باشم» «آفرین. همین درسته.»
«پس ببین من دیدم دو نفر با دانمارکی و نون خامهای اومدن بیرون. تو از اینور برو، من از اونور. تا تموم نشده، غرفهاش رو پیدا کنیم.» با خنده برگشت سمتم، ولی کاملا جدی بودم.
🔸 نمایشگاه شلوغ بود و هرکی با یه پوشه داشت بین غرفهها چرخ میزد. هرچی گشتیم موقعیت شغلی مناسب دانشجوی مکانیک پیدا نشد. داشتم عصبانی و ناامید میشدم تا اینکه «امیر. وایسا وایسا. اون غرفه نونخامهایه»
«نونخامهای چیه؟ دنبال شغلم. آیندهمهها.»
«نه. میگم اونو ببین. نوشته مهندس مکانیکم میخوان.»
بالاخره مثل اینکه شغل ایدهآلم رو پیدا کردم؛ نونخامهای و مهندسی مکانیک، همزمان!
🔸 «سلام! من دانشجوی مکانیکم و دنبال یه موقعیت شغلی مناسب میگشتم.»
«سلااااام. بله بله. منم دانشجوی مکانیک همینجا بودم. بهترین غرفه اومدی، اگه گفتی چرا؟»
«حقوق و مزایای بالا؟ همه مثل خانوادهایم؟»
«نه! نونخامهایامون تازهاس. بفرمایید.»
تا اومد عصبانی شه آقاهه گفت «شوخی کردم. چون منم دقیقا یه زمانی تو موقعیت شما بودم و از راهی که اومدم راضیم.»
«خب شما کارتون چیه؟»
«من اینجا هستم تا به شما بگم برای دانشجوی مکانیک کار هست.»
«خب! درسته. من قراره چهکار کنم؟»
«همین دیگه. شما میای جانشین من میشی به دانشجوهای مکانیک میگی کار هست.»
«خب اونوقت شما کجا میرید؟»
«اپلای میکنم و این چرخه تکرار میشه.»
«شما الگو ما دانشجوهایین. چجوری انقد راحت میرید؟»
چند ثانیه به کف زمین خیره شد: «برای مام وطن میگم آخه. ناراحت شدین؟»
«نه. داشتم فکر میکردم.»
«به اینکه اون دختره نونخامهای آخرو برداشت؟»
«آره.» جفتمون خندیدیم، انگار خود آیندهام با خود الآنم داشت حرف میزد.
«خب امیر عالیه. آقا ببخشید اون فرم رو میدید؟ رزومهات رو آوردی؟»
رزومه رو فرستادم و قرار شد از اول ماه با شرکت آشنا شم و شروع کنم. روزی بهتر از این نمیشد دیگه. البته چرا، امروزی که توش تعداد لیوانای نسکافه یکی بیشتر میبود.
t.me/sharifdaily/9343
@sharifdaily
#وصلهپینه
#امیرمحمد_طهماسبی
❇️ «خب. شماره چند گفتی؟»
«دم وندینگ سر صحبتو باز نکن. ضایعه!»
با خنده برگشتم سمتش، ولی کاملا جدی بود: «خب مگه پاستیل نمیخواستی. کدومشو بگیرم. زودتر بگو این پسرا منتظرن پشتمون.»
پسرا از پشت بلند گفتن «نه آقا! راحت باشید. همیشه اینجاییم. فقط پاستیلا تموم نشه»
با خنده برگشتم، ولی اونام کاملا جدی بودن. دکمه کنسل رو زدم و برگشتم گفتم «چرا اینقدر همه جدیان امروز؟»
🔸 از جلو وندینگ رد شدیم. گفتم «چیزی شده؟»
«بله! الان سال آخرته، ولی هنوز بیکاری. یه قرون درنمیاری. فقط با دوستات کف دانشکده ول میچرخین و وقت تلف میکنین» چند ثانیه به کف زمین خیره شدم.
«خب دارم برای خودت میگم. ناراحت شدی؟»
«نه. داشتم فکر میکردم.»
«به چی؟»
«به اینکه الان اون دختره اومد پاستیل هندونهای رو برداشت.»
تا اومد عصبانی شه گفتم: «خب الان چهکار کنیم؟ برای دانشجوی مکانیک کار با حقوق خوب هست؟ آقایون شما بگید. هست؟»
«آره. ما یه ماهه اینجاییم روزای کاری»
«پولم میدن؟»
«نه، ولی اگه بتونی سر صحبتو با یکی که باباش پولداره باز کنی نونت تو روغنه»
«عجب ایده ناب...» بهم چشم غره رفت. «چیز. نابهجایی! دانشجوی مملکتاید شما. خجالت بکشید!»
🔸 از دانشکده خارج شدیم تا بریم سمت در انرژی.
«امیر! وایسا وایسا، جباری چه خبره؟»
«عه! آفرین. خدایا حکمتتو شکر. چه بهموقع»
«امیر نمایشگاه کاره. عالیه. امیر میشنوی؟ امیر؟»
داشت دنبالم میگشت. براش دست تکون دادم تا بالاخره تو صف نسکافه پیدام کرد: «چرا اینجایی؟»
«مگه نسکافه نمیخواستی؟»
«نه! بنر نمایشگاه کار به این بزرگی رو نمیبینی؟ همهاش فکر شکمتی. یهکم بزرگ شو»
چند ثانیه به کف زمین خیره شدم.
«خب دارم برای خودت میگم. ناراحت شدی؟»
«نه. داشتم فکر میکردم»
«به چی؟»
«به اینکه سهتا لیوان مونده، ولی چهارنفر جلومونن. باید وایسیم کلی حالا»
تا اومد عصبانی شه گفتم «شوخی کردم. بریم غرفهها رو ببینیم. دیگه میخوام آیندهنگر باشم» «آفرین. همین درسته.»
«پس ببین من دیدم دو نفر با دانمارکی و نون خامهای اومدن بیرون. تو از اینور برو، من از اونور. تا تموم نشده، غرفهاش رو پیدا کنیم.» با خنده برگشت سمتم، ولی کاملا جدی بودم.
🔸 نمایشگاه شلوغ بود و هرکی با یه پوشه داشت بین غرفهها چرخ میزد. هرچی گشتیم موقعیت شغلی مناسب دانشجوی مکانیک پیدا نشد. داشتم عصبانی و ناامید میشدم تا اینکه «امیر. وایسا وایسا. اون غرفه نونخامهایه»
«نونخامهای چیه؟ دنبال شغلم. آیندهمهها.»
«نه. میگم اونو ببین. نوشته مهندس مکانیکم میخوان.»
بالاخره مثل اینکه شغل ایدهآلم رو پیدا کردم؛ نونخامهای و مهندسی مکانیک، همزمان!
🔸 «سلام! من دانشجوی مکانیکم و دنبال یه موقعیت شغلی مناسب میگشتم.»
«سلااااام. بله بله. منم دانشجوی مکانیک همینجا بودم. بهترین غرفه اومدی، اگه گفتی چرا؟»
«حقوق و مزایای بالا؟ همه مثل خانوادهایم؟»
«نه! نونخامهایامون تازهاس. بفرمایید.»
تا اومد عصبانی شه آقاهه گفت «شوخی کردم. چون منم دقیقا یه زمانی تو موقعیت شما بودم و از راهی که اومدم راضیم.»
«خب شما کارتون چیه؟»
«من اینجا هستم تا به شما بگم برای دانشجوی مکانیک کار هست.»
«خب! درسته. من قراره چهکار کنم؟»
«همین دیگه. شما میای جانشین من میشی به دانشجوهای مکانیک میگی کار هست.»
«خب اونوقت شما کجا میرید؟»
«اپلای میکنم و این چرخه تکرار میشه.»
«شما الگو ما دانشجوهایین. چجوری انقد راحت میرید؟»
چند ثانیه به کف زمین خیره شد: «برای مام وطن میگم آخه. ناراحت شدین؟»
«نه. داشتم فکر میکردم.»
«به اینکه اون دختره نونخامهای آخرو برداشت؟»
«آره.» جفتمون خندیدیم، انگار خود آیندهام با خود الآنم داشت حرف میزد.
«خب امیر عالیه. آقا ببخشید اون فرم رو میدید؟ رزومهات رو آوردی؟»
رزومه رو فرستادم و قرار شد از اول ماه با شرکت آشنا شم و شروع کنم. روزی بهتر از این نمیشد دیگه. البته چرا، امروزی که توش تعداد لیوانای نسکافه یکی بیشتر میبود.
t.me/sharifdaily/9343
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«روزهای پرکار جباری»
❇️ دوازدهمین #نمایشگاه_کار شریف از صبح امروز در #سالن_جباری شروع شده و تا سهشنبه، ۳ اسفند ادامه دارد.
🔸 ورود به نمایشگاه برای همه آزاد و رایگان است.
@sharifadily
❇️ دوازدهمین #نمایشگاه_کار شریف از صبح امروز در #سالن_جباری شروع شده و تا سهشنبه، ۳ اسفند ادامه دارد.
🔸 ورود به نمایشگاه برای همه آزاد و رایگان است.
@sharifadily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 887 (13 Esfand 1400).pdf
«کار»گاه عمومی
❇️ امسال حدود ۳۷ شرکتی که خودشان را به نمایشگاه رسانده بودند، بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی را در حوزههای مختلف عرضه کردند؛ از مدیریت و بازاریابی و مالی و حسابداری و منابع انسانی و MBA و هنر و گرافیک و عکاسی و علوم ارتباطات و حقوق و زبان و روانشناسی تا ریاضی و آمار و محیط زیست و علوم و صنایع غذایی و میکروبیولوژی و پیراپزشکی و علوم زیستی و داروسازی و کشاورزی و معماری و طراحی داخلی و طراحی صنعتی و بهداشت و پلیمر و بایوتکنولوژی و دامپزشکی و علوم تغذیه و مهندسیهایی مثل برق و عمران و مواد و صنایع و کامپیوتر و شیمی و مکانیک و نساجی و هوافضا.
🔸 با توجه به شیوع سویه جدید کرونا در روزهای برگزاری نمایشگاه کار، استقبال از آن به اندازه سالهای قبل از کرونا نبود. در مجموع طبق آماری که خود برگزارکنندگان نمایشگاه اعلام کردهاند، در سه روز برپایی نمایشگاه حدود ۹ هزار نفر پایشان به نمایشگاه باز شد و چرخی بین غرفه شرکتهای مختلف زدند. غرفه شرکتهای مختلف، بهخصوص آنهایی که در فضای استارتآپی و تکنولوژی فعال بودند، با برگزاری بازیهایی مثل ماروپله، لیلی، برج هانوی و دارت، اهدای جایزههایی مانند فلاسک، ماگ و فلش، ارائه خوردنیهای مختلف و ظاهر جذاب و مخاطبپسند توفیق خوبی در جذب مخاطب داشتند، اما برخی شرکتهای صنعتی که در فضای فناوری اطلاعات فعال نبودند، ظاهر پیر و خستهای داشتند و غرفهدارانشان هم انگیزه زیادی برای جذب مخاطب از خودشان نشان نمیدادند و در نتیجه در بیشتر ساعتهای نمایشگاه خلوت بودند.
🔸 کارگاههای برگزارشده در نمایشگاه نیز، هرچند موضوعات بعضیهاشان جذاب به نظر میرسید و ارائهدهندگان باتجربهای هم محتوایشان را ارائه میدادند، اما در بیشتر موارد بیش از نصف صندلیهای چیدهشده در بخش جنوبی سالن جباری را نمیتوانست پر کند که یکی از دلایلش دیر اعلام شدن موضوع آنها از سوی شرکتهای برگزارکننده بوده است. همچنین در بیشتر غرفهها فرمهایی برای موقعیتهای شغلی عرضهشده در نظر گرفته شده بود تا بازدیدکنندگان اطلاعاتشان را در آنها وارد کنند. مرکز کاریابی شریف نیز رزومه بازدیدکنندگان نمایشگاه را دریافت میکرد تا بعدا در اختیار شرکتها قرار دهد. در مجموع حدود ۲۲۰۰ رزومه از طریق سایت نمایشگاه کار بارگذاری شد و به صورت دستی هم ۷۰۰ رزومه به دست مرکز کاریابی شریف و شرکتهای حاضر در نمایشگاه رسید.
🔸 گزارش روزنامه از دوازدهمین #نمایشگاه_کار_شریف را در سایت بخوانید.
@sharifdaily
❇️ امسال حدود ۳۷ شرکتی که خودشان را به نمایشگاه رسانده بودند، بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی را در حوزههای مختلف عرضه کردند؛ از مدیریت و بازاریابی و مالی و حسابداری و منابع انسانی و MBA و هنر و گرافیک و عکاسی و علوم ارتباطات و حقوق و زبان و روانشناسی تا ریاضی و آمار و محیط زیست و علوم و صنایع غذایی و میکروبیولوژی و پیراپزشکی و علوم زیستی و داروسازی و کشاورزی و معماری و طراحی داخلی و طراحی صنعتی و بهداشت و پلیمر و بایوتکنولوژی و دامپزشکی و علوم تغذیه و مهندسیهایی مثل برق و عمران و مواد و صنایع و کامپیوتر و شیمی و مکانیک و نساجی و هوافضا.
🔸 با توجه به شیوع سویه جدید کرونا در روزهای برگزاری نمایشگاه کار، استقبال از آن به اندازه سالهای قبل از کرونا نبود. در مجموع طبق آماری که خود برگزارکنندگان نمایشگاه اعلام کردهاند، در سه روز برپایی نمایشگاه حدود ۹ هزار نفر پایشان به نمایشگاه باز شد و چرخی بین غرفه شرکتهای مختلف زدند. غرفه شرکتهای مختلف، بهخصوص آنهایی که در فضای استارتآپی و تکنولوژی فعال بودند، با برگزاری بازیهایی مثل ماروپله، لیلی، برج هانوی و دارت، اهدای جایزههایی مانند فلاسک، ماگ و فلش، ارائه خوردنیهای مختلف و ظاهر جذاب و مخاطبپسند توفیق خوبی در جذب مخاطب داشتند، اما برخی شرکتهای صنعتی که در فضای فناوری اطلاعات فعال نبودند، ظاهر پیر و خستهای داشتند و غرفهدارانشان هم انگیزه زیادی برای جذب مخاطب از خودشان نشان نمیدادند و در نتیجه در بیشتر ساعتهای نمایشگاه خلوت بودند.
🔸 کارگاههای برگزارشده در نمایشگاه نیز، هرچند موضوعات بعضیهاشان جذاب به نظر میرسید و ارائهدهندگان باتجربهای هم محتوایشان را ارائه میدادند، اما در بیشتر موارد بیش از نصف صندلیهای چیدهشده در بخش جنوبی سالن جباری را نمیتوانست پر کند که یکی از دلایلش دیر اعلام شدن موضوع آنها از سوی شرکتهای برگزارکننده بوده است. همچنین در بیشتر غرفهها فرمهایی برای موقعیتهای شغلی عرضهشده در نظر گرفته شده بود تا بازدیدکنندگان اطلاعاتشان را در آنها وارد کنند. مرکز کاریابی شریف نیز رزومه بازدیدکنندگان نمایشگاه را دریافت میکرد تا بعدا در اختیار شرکتها قرار دهد. در مجموع حدود ۲۲۰۰ رزومه از طریق سایت نمایشگاه کار بارگذاری شد و به صورت دستی هم ۷۰۰ رزومه به دست مرکز کاریابی شریف و شرکتهای حاضر در نمایشگاه رسید.
🔸 گزارش روزنامه از دوازدهمین #نمایشگاه_کار_شریف را در سایت بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
«کار»گاه عمومی
سابقه نمایشگاه کار به سال ۹۰ بازمیگردد؛ ۷ آبان آن سال با ابتکار دکتر شریفخانی، استاد دانشکده برق در محل دائمی نمایشگاههای دانشگاه که الآن مجتمع فناوری جایش سبز شده و سالن ورزشی جباری را به محل غیردائمی نمایشگاههای دانشگاه بدل کرده، نخستین نمایشگاه کار…
«راه شهادت از دانشگاه میگذرد»
❇️ نوروز پارسال و به بهانه رسیدن به سال ۱۴۰۰ و تمام شدن سالهایی که دهگانشان ۹ بود، گفتیم مروری کنیم بر تاریخ دانشگاه در این ده سال. البته تاریخ دانشگاه را میشود از نظر رئیس و معاونین و مدیران روایت کرد، میشود سراغ استادان و کارمندان رفت و میتوان هم عینک دانشجویی به چشم زد و به این ده سال نگریست. ما راه سوم را برای ویژهنامه نوروزی روزنامه انتخاب کردیم و به همین خاطر اگر در مرور این ده سال سهم اتفاقات دانشجویی و فضای فرهنگی و اجتماعی پررنگتر است، خردهای بر ما نگیرید.
🔸 روایت هر سال را دانشجویی نوشته که آن سال در دانشگاه مشغول به تحصیل و البته فعالیت دانشجویی بوده، بنابراین انتظار نداشته باشید روایت واحدی از این سالها در ذهن همه نقش بسته باشد و هر نویسنده روایت خودش را از یک سال نوشته؛ روایتی که شاید نقاط عطفش در روایت شما اصلا جایی نداشته باشد و برعکس.
🔸 در نوروز ۱۴۰۱ گفتیم این روایتها را در کانال روزنامه بازنشر دهیم تا کانال در روزهای عیددیدنی و مسافرت و دید و بازدید و استراحت، خیلی در خواب بهاری فرو نرود. برای روز اول هم مرور کوتاه سال ۱۳۹۰ را برایتان آماده کردهایم؛ سالی که خیلیها با شهادت #مصطفی_احمدی_روشن به خاطرش میآورند، سالی که کتابخانه #عبدالسلام دانشکده فیزیک افتتاح شد، سالی که استخر یکسالگی را جشن گرفت، سالی که #نمایشگاه_کار_شریف اولین دورهاش را برگزار کرد، سالی که علی دایی و عادل فردوسیپور و محمد فنایی و سعید مظفریزاده برای یک بازی دوستانه به سالن ورزشی دانشگاه آمدند که هنوز اسم مرحوم جباری را روی خودش نداشت و البته سالی که دکتر #سید_مجتبی_عطاردی، استاد دانشکده برق در آمریکا دستگیر شد.
🔸 مرور سال ۱۳۹۰ را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
❇️ نوروز پارسال و به بهانه رسیدن به سال ۱۴۰۰ و تمام شدن سالهایی که دهگانشان ۹ بود، گفتیم مروری کنیم بر تاریخ دانشگاه در این ده سال. البته تاریخ دانشگاه را میشود از نظر رئیس و معاونین و مدیران روایت کرد، میشود سراغ استادان و کارمندان رفت و میتوان هم عینک دانشجویی به چشم زد و به این ده سال نگریست. ما راه سوم را برای ویژهنامه نوروزی روزنامه انتخاب کردیم و به همین خاطر اگر در مرور این ده سال سهم اتفاقات دانشجویی و فضای فرهنگی و اجتماعی پررنگتر است، خردهای بر ما نگیرید.
🔸 روایت هر سال را دانشجویی نوشته که آن سال در دانشگاه مشغول به تحصیل و البته فعالیت دانشجویی بوده، بنابراین انتظار نداشته باشید روایت واحدی از این سالها در ذهن همه نقش بسته باشد و هر نویسنده روایت خودش را از یک سال نوشته؛ روایتی که شاید نقاط عطفش در روایت شما اصلا جایی نداشته باشد و برعکس.
🔸 در نوروز ۱۴۰۱ گفتیم این روایتها را در کانال روزنامه بازنشر دهیم تا کانال در روزهای عیددیدنی و مسافرت و دید و بازدید و استراحت، خیلی در خواب بهاری فرو نرود. برای روز اول هم مرور کوتاه سال ۱۳۹۰ را برایتان آماده کردهایم؛ سالی که خیلیها با شهادت #مصطفی_احمدی_روشن به خاطرش میآورند، سالی که کتابخانه #عبدالسلام دانشکده فیزیک افتتاح شد، سالی که استخر یکسالگی را جشن گرفت، سالی که #نمایشگاه_کار_شریف اولین دورهاش را برگزار کرد، سالی که علی دایی و عادل فردوسیپور و محمد فنایی و سعید مظفریزاده برای یک بازی دوستانه به سالن ورزشی دانشگاه آمدند که هنوز اسم مرحوم جباری را روی خودش نداشت و البته سالی که دکتر #سید_مجتبی_عطاردی، استاد دانشکده برق در آمریکا دستگیر شد.
🔸 مرور سال ۱۳۹۰ را در سایت روزنامه میتوانید بخوانید.
@sharifdaily
روزنامه دانشگاه صنعتی شریف
راه شهادت از دانشگاه میگذرد
ما که آمدیم دانشگاه، اسمش بود خوابگاه شهید احمدی روشن، یعنی برای ما از اولش همین بود، انگار اصلا از همان سالهای قبل از انقلاب و آریامهر بودن شریف، اسمش احمدی روشن بوده و هنوز هم هست، اما واقعیتش ماجرا به هشت ماه پیش برمیگشت. ۲۶ دی ۱۳۹۰ شریف تصمیم میگیرد…
Forwarded from پیشنهادهای فوری مهم
«نمایشگاه کتاب ۱۴۰۱، هم حضوری، هم مجازی»
#پیشنهاد #تخفیف #کتاب
👤محمد:
✅ تجربه دو دوره برگزاری مجازی #نمایشگاه_کتاب حسابی زیر زبان مسئولان نمایشگاه و بازدیدکنندگان مزه کرده و برای اولین سال تقریبا پساکرونا قرار است نمایشگاه در همان موعد دوستداشتنی اردیبهشت، هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی برگزار شود تا هم عیش گشتوگذار در راهروهای ناتمام مصلی و ورق زدن کتابهای نو در غرفه ناشرها فراهم باشد و هم راحتی چرخیدن مجازی و ۲۴ساعته در وبسایت نمایشگاه از درون خانه و منتظر زنگ پستچی ماندن.
🔸 نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال، از ۲۱ تا ۳۱ اردیبهشت، هم به صورت حضوری در مصلای امام خمینی و هم به صورت مجازی در وبسایت book.icfi.ir برپا میشود. ارسال کتابهای خریداریشده در بخش مجازی هم مثل دو سال گذشته به تمام نقاط ایران رایگان است.
🔸 دانشجوها مثل هر سال میتوانند با ثبتنام در وبسایت bon.tibf.ir از یارانه خرید کتاب (#بن_کتاب) برخوردار شوند. این یارانه به صورت اعتبار خرید به کد ملی هر فرد اختصاص مییابد و برای ثبتنام نیازی به واریز وجه نیست.
🔸 سقف یارانه اعتباری خرید کتاب برای دانشجوها ۳۵۰ هزار تومان است که از این مقدار، ۲۰۰ هزار تومان سهم مشارکت دانشجو و ۱۵۰ هزار تومان سهم معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشارکت بانک صادرات ایران است.
🔸 همچنین استفاده از یارانه اعتباری صرفا در خرید #مجازی امکانپذیر است و عرضه و فروش کتب از سوی ناشران در محل نمایشگاه، آزاد و به صورت نقدی شامل تخفیف ناشر خواهد بود.
🔸 ثبتنام بن کتاب دانشجوها، طلاب و استادان دانشگاه از امروز، ۸ اردیبهشت شروع شده است.
@Pishnahadable
#پیشنهاد #تخفیف #کتاب
👤محمد:
✅ تجربه دو دوره برگزاری مجازی #نمایشگاه_کتاب حسابی زیر زبان مسئولان نمایشگاه و بازدیدکنندگان مزه کرده و برای اولین سال تقریبا پساکرونا قرار است نمایشگاه در همان موعد دوستداشتنی اردیبهشت، هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی برگزار شود تا هم عیش گشتوگذار در راهروهای ناتمام مصلی و ورق زدن کتابهای نو در غرفه ناشرها فراهم باشد و هم راحتی چرخیدن مجازی و ۲۴ساعته در وبسایت نمایشگاه از درون خانه و منتظر زنگ پستچی ماندن.
🔸 نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال، از ۲۱ تا ۳۱ اردیبهشت، هم به صورت حضوری در مصلای امام خمینی و هم به صورت مجازی در وبسایت book.icfi.ir برپا میشود. ارسال کتابهای خریداریشده در بخش مجازی هم مثل دو سال گذشته به تمام نقاط ایران رایگان است.
🔸 دانشجوها مثل هر سال میتوانند با ثبتنام در وبسایت bon.tibf.ir از یارانه خرید کتاب (#بن_کتاب) برخوردار شوند. این یارانه به صورت اعتبار خرید به کد ملی هر فرد اختصاص مییابد و برای ثبتنام نیازی به واریز وجه نیست.
🔸 سقف یارانه اعتباری خرید کتاب برای دانشجوها ۳۵۰ هزار تومان است که از این مقدار، ۲۰۰ هزار تومان سهم مشارکت دانشجو و ۱۵۰ هزار تومان سهم معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشارکت بانک صادرات ایران است.
🔸 همچنین استفاده از یارانه اعتباری صرفا در خرید #مجازی امکانپذیر است و عرضه و فروش کتب از سوی ناشران در محل نمایشگاه، آزاد و به صورت نقدی شامل تخفیف ناشر خواهد بود.
🔸 ثبتنام بن کتاب دانشجوها، طلاب و استادان دانشگاه از امروز، ۸ اردیبهشت شروع شده است.
@Pishnahadable
Forwarded from پیشنهادهای فوری مهم
«دورهمی کتاب و کتاببازهاست، سخت نگیرید»
#پیشنهاد #کتاب #نمایشگاه
👤محمدصالح:
▫️چند خط درباره تجربه گشتوگذار در اولین روز #نمایشگاه_کتاب ۱۴۰۱
✅ امسال خیلیها نیستند؛ از «روزبهان» و «آرما» و «کتاب نیستان» گرفته که فقط در نمایشگاه مجازی حاضرند تا چند نشر قابل توجه مثل «مرکز» و «قطره» که مثل چند سال اخیر به نمایشگاه نیامده و کلا قیدش را زدهاند. تعداد غرفههای خالی زیاد است و مثل جای دندان کشیدهشده توی ذوق میزند. بعضی راهروها چند غرفه کاملا خالی دارند و این اصلا قشنگ نیست به نظرم. امیدوارم این شرایط در روزهای بعدی بهتر شود.
🔸 قیمتها به طرز ناراحتکنندهای بالاست و حداقل تخفیف غرفهها ۱۰ درصد است و این یعنی بخش مهمی از ناشران در نمایشگاه حضوری فقط ۱۰ درصد تخفیف دارند. اگر برای «خرید» چند کتاب «مشخص» قصد بازدید از نمایشگاه را دارید، پیشنهاد میکنم این کار را نکنید و خریدتان را از نمایشگاه مجازی انجام بدهید؛ هم بهصرفهتر است و هم کمدردسرتر.
🔸 چند نمونه تخفیف باحال و بیسروصدا هم پیدا کردم در نمایشگاه. مثلا «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» اگر کارت دانشجویی داشته باشید، ۴۰ درصد تخفیف میگذارد روی کتابهایش.
🔸 اگر اهل فوتبالاید و کتابهای دکتر صدر مرحوم را دوست دارید، حتما به غرفه «گلگشت» سر بزنید. این انتشارات با عنوانهای جدید و کتابهای خوب قدیمیاش حتما کیفورتان میکند. سرگذشتنامهها، روایتها و مستندنگاریهای گلگشت را با لذت بخوانید.
🔸 آن آخرهای نمایشگاه، راهروی ۲۶، یک انتشارات کوچک به نام «یکشنبه» غرفه دارد و مرد خوشبرخورد، خوشقلم و مهربانی به نام آراز بارسقیان در کنار نویسنده توانمندی به نام غلامحسین دولتآبادی آنجا غرفهداری میکنند. اگر اهل نمایشنامه هستید، سراغشان بروید و اگر رمان «پل» یا کتاب جنجالی «نمایندگان امر، نمایندگان كلام» را خواندهاید، از هم صحبتی با آراز بارسقیان لذت ببرید.
🔸 «نشر برج» و «نشر خوب» از انتشاراتیهای جدید جریان روشنفکری هستند؛ دو نشر خوشسلیقه و گزیدهکار که کتابهای خوبی دارند و از دیدن غرفههایشان حس خوبی خواهید گرفت.
🔸 آقای مهدی قزلی و «نشر جامجم» با پانزده عنوان کتاب جذاب و وسوسه برانگیز که نمونههای خواندنی مستندنگاری در میان آنها زیاد است، در راهروی ۲۳ غرفه دارند. نمایشگاه را بدون سرزدن به نشر جامجم ترک نکنید.
🔸 نمایشگاه بدون غرفه «سوره مهر» هم که نمایشگاه نمیشود! هم تعداد عناوين بالاست و هم تنوعشان. کتاب فردین آریش را هم از همین غرفه انتهای راهروی ۲۳ بگیرید و بخوانید و ببینید چطور یک قلم خوب میتواند تجربههای زیسته یک ملت در اوج یک بحران را ماندگار کند.
🔸 «کتاب جمکران»، «بهنشر»، «نشر معارف» و «انتشارات امیرکبیر» هم احتمالا چیزهایی برای غافلگیر کردنتان خواهند داشت.
🔸 در کل زیاد سخت نگیرید. انتظار تغییر یا تحول ملموس در شیوه برگزاری نمایشگاه نداشته باشید. برخی شلختگیها را ندید بگیرید و از دورهمی کتابها و اهالی کتاب لذت ببرید. بعد از دو سال فرصت داریم این همه کتاب را در کنار هم ببینیم و این از هر چیزی مهمتر است.
@Pishnahadable
#پیشنهاد #کتاب #نمایشگاه
👤محمدصالح:
▫️چند خط درباره تجربه گشتوگذار در اولین روز #نمایشگاه_کتاب ۱۴۰۱
✅ امسال خیلیها نیستند؛ از «روزبهان» و «آرما» و «کتاب نیستان» گرفته که فقط در نمایشگاه مجازی حاضرند تا چند نشر قابل توجه مثل «مرکز» و «قطره» که مثل چند سال اخیر به نمایشگاه نیامده و کلا قیدش را زدهاند. تعداد غرفههای خالی زیاد است و مثل جای دندان کشیدهشده توی ذوق میزند. بعضی راهروها چند غرفه کاملا خالی دارند و این اصلا قشنگ نیست به نظرم. امیدوارم این شرایط در روزهای بعدی بهتر شود.
🔸 قیمتها به طرز ناراحتکنندهای بالاست و حداقل تخفیف غرفهها ۱۰ درصد است و این یعنی بخش مهمی از ناشران در نمایشگاه حضوری فقط ۱۰ درصد تخفیف دارند. اگر برای «خرید» چند کتاب «مشخص» قصد بازدید از نمایشگاه را دارید، پیشنهاد میکنم این کار را نکنید و خریدتان را از نمایشگاه مجازی انجام بدهید؛ هم بهصرفهتر است و هم کمدردسرتر.
🔸 چند نمونه تخفیف باحال و بیسروصدا هم پیدا کردم در نمایشگاه. مثلا «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» اگر کارت دانشجویی داشته باشید، ۴۰ درصد تخفیف میگذارد روی کتابهایش.
🔸 اگر اهل فوتبالاید و کتابهای دکتر صدر مرحوم را دوست دارید، حتما به غرفه «گلگشت» سر بزنید. این انتشارات با عنوانهای جدید و کتابهای خوب قدیمیاش حتما کیفورتان میکند. سرگذشتنامهها، روایتها و مستندنگاریهای گلگشت را با لذت بخوانید.
🔸 آن آخرهای نمایشگاه، راهروی ۲۶، یک انتشارات کوچک به نام «یکشنبه» غرفه دارد و مرد خوشبرخورد، خوشقلم و مهربانی به نام آراز بارسقیان در کنار نویسنده توانمندی به نام غلامحسین دولتآبادی آنجا غرفهداری میکنند. اگر اهل نمایشنامه هستید، سراغشان بروید و اگر رمان «پل» یا کتاب جنجالی «نمایندگان امر، نمایندگان كلام» را خواندهاید، از هم صحبتی با آراز بارسقیان لذت ببرید.
🔸 «نشر برج» و «نشر خوب» از انتشاراتیهای جدید جریان روشنفکری هستند؛ دو نشر خوشسلیقه و گزیدهکار که کتابهای خوبی دارند و از دیدن غرفههایشان حس خوبی خواهید گرفت.
🔸 آقای مهدی قزلی و «نشر جامجم» با پانزده عنوان کتاب جذاب و وسوسه برانگیز که نمونههای خواندنی مستندنگاری در میان آنها زیاد است، در راهروی ۲۳ غرفه دارند. نمایشگاه را بدون سرزدن به نشر جامجم ترک نکنید.
🔸 نمایشگاه بدون غرفه «سوره مهر» هم که نمایشگاه نمیشود! هم تعداد عناوين بالاست و هم تنوعشان. کتاب فردین آریش را هم از همین غرفه انتهای راهروی ۲۳ بگیرید و بخوانید و ببینید چطور یک قلم خوب میتواند تجربههای زیسته یک ملت در اوج یک بحران را ماندگار کند.
🔸 «کتاب جمکران»، «بهنشر»، «نشر معارف» و «انتشارات امیرکبیر» هم احتمالا چیزهایی برای غافلگیر کردنتان خواهند داشت.
🔸 در کل زیاد سخت نگیرید. انتظار تغییر یا تحول ملموس در شیوه برگزاری نمایشگاه نداشته باشید. برخی شلختگیها را ندید بگیرید و از دورهمی کتابها و اهالی کتاب لذت ببرید. بعد از دو سال فرصت داریم این همه کتاب را در کنار هم ببینیم و این از هر چیزی مهمتر است.
@Pishnahadable
روزنامه شریف | Sharifdaily
«سهشنبه تهران تعطیل است» ❇️ به گفته معاون استاندار تهران، مدارس، دانشگاهها و ادارات تهران، امروز (سهشنبه) به دلیل آلودگی هوا #تعطیل است. @sharifdaily
«نمایشگاه هم تعطیل»
❇️ بخش حضوری #نمایشگاه_کتاب تهران هم سهشنبه، ۲۷ اردیبهشت #تعطیل است و نمایشگاه فقط به صورت مجازی فعالیت خواهد کرد.
@sharifdaily
❇️ بخش حضوری #نمایشگاه_کتاب تهران هم سهشنبه، ۲۷ اردیبهشت #تعطیل است و نمایشگاه فقط به صورت مجازی فعالیت خواهد کرد.
@sharifdaily
«علم بشر هنوز به این حد نرسیده»
❇️ #جواد_درویش، فارغالتحصیل دکترای #فلسفه_علم شریف که سابقه حضور در معاونت فرهنگی اجتماعی را به عنوان مدیر و مشاور معاون دارد، در #نمایشگاه_کتاب امسال به عنوان مشاور فلسفه در یکی از غرفههایی که برای مشاوره و پیشنهاد کتاب به مراجعان برپا شده بود، حضور داشته و در کانال شخصیاش، حاشیهنگاری جالبی از گفتوگوهایش با مراجعهکنندگان به این غرفه نوشته است:
- من همه کتابهای ماکس وبر رو خوندم.
+ آفرین! مگه چند سالته؟
- کلاس دهمم!
- آقا مانگا ژاپنی کدوم انتشارات داره؟ آقا کتاب «منِ احمق» رو کجا داره؟
(تکرار بهطور متوسط روزی ده بار)
- آقا من میخوام پژوهش کنم، میتونید راهنمایی کنید؟
+ بله، در چه رشتهای؟
- روانشناسی، حقوق، فرقی نداره!
+ من رشتهام فلسفه است.
- خب فلسفه هم خوبه!
- من کارگر انتظامات هستم، خیلی دوست دارم کتاب بخونم، ولی نمیتونم، چون حوصلهام نمیگیره.
- آقا من کلاس دهم هستم و میخوام شروع کنم به خوندن فلسفه. چندتا فیلم از نیچه دیدم توی یوتیوب و سوال از معنای زندگی دارم.
+ خیلی خوبه، من چندتا کتاب مقدماتی میتونم معرفی کنم.
- مادر آقاپسر (که چندان هم ظاهر مذهبی ندارد): آقا لطفا کتابهای فلسفه اسلامی و دینی معرفی کنید.
- خود آقاپسر: نه، آقا به حرف مادرم گوش نکنید!
- آقا! من یه کتاب میخوام که بخونم و بنده بهتری برای خدا بشم. اعتقادم محکمتر بشه. نمازم قضا نشه.
+ اگر همچین کتابی باشه منم میخوام، ولی این آقای فاطمینیا که امروز به رحمت خدا رفت، شاید بتونه بهمون کمک کنه. کتابهایی از گزیده صحبتهای ایشون هست.
- آقا من کتاب دنیای سوفی رو خوندم، ولی دنبال کتابهای فلسفی جدیتر هستم که بیشتر با نظریات فلسفه آشنا شوم. (درخواستی که روزی لااقل سه بار تکرار میشد.)
- آقا یه کتاب درمورد حیوانات میخوام.
+ یعنی آناتومی و زیستشناسی حیوانات؟
- نه، تربیت حیوانات.
+ آهان حیوانات خانگی و اینا؟
- بله سگ. آخه این «بچه ما» چند وقته توی پارک بقیه سگها رو اذیت میکنه.
+ این دیگه واقعا حوزه تخصص من نیست!
- آقا یه کتاب میخوام که بگه چطوری تا ۲۵ سالگی میتونیم یه خونه ۳۰، ۴۰ متری بخریم؟
+ علم بشر هنوز به حدی نرسیده که بتونه این سوال رو جواب بده :)
@sharifdaily
❇️ #جواد_درویش، فارغالتحصیل دکترای #فلسفه_علم شریف که سابقه حضور در معاونت فرهنگی اجتماعی را به عنوان مدیر و مشاور معاون دارد، در #نمایشگاه_کتاب امسال به عنوان مشاور فلسفه در یکی از غرفههایی که برای مشاوره و پیشنهاد کتاب به مراجعان برپا شده بود، حضور داشته و در کانال شخصیاش، حاشیهنگاری جالبی از گفتوگوهایش با مراجعهکنندگان به این غرفه نوشته است:
- من همه کتابهای ماکس وبر رو خوندم.
+ آفرین! مگه چند سالته؟
- کلاس دهمم!
- آقا مانگا ژاپنی کدوم انتشارات داره؟ آقا کتاب «منِ احمق» رو کجا داره؟
(تکرار بهطور متوسط روزی ده بار)
- آقا من میخوام پژوهش کنم، میتونید راهنمایی کنید؟
+ بله، در چه رشتهای؟
- روانشناسی، حقوق، فرقی نداره!
+ من رشتهام فلسفه است.
- خب فلسفه هم خوبه!
- من کارگر انتظامات هستم، خیلی دوست دارم کتاب بخونم، ولی نمیتونم، چون حوصلهام نمیگیره.
- آقا من کلاس دهم هستم و میخوام شروع کنم به خوندن فلسفه. چندتا فیلم از نیچه دیدم توی یوتیوب و سوال از معنای زندگی دارم.
+ خیلی خوبه، من چندتا کتاب مقدماتی میتونم معرفی کنم.
- مادر آقاپسر (که چندان هم ظاهر مذهبی ندارد): آقا لطفا کتابهای فلسفه اسلامی و دینی معرفی کنید.
- خود آقاپسر: نه، آقا به حرف مادرم گوش نکنید!
- آقا! من یه کتاب میخوام که بخونم و بنده بهتری برای خدا بشم. اعتقادم محکمتر بشه. نمازم قضا نشه.
+ اگر همچین کتابی باشه منم میخوام، ولی این آقای فاطمینیا که امروز به رحمت خدا رفت، شاید بتونه بهمون کمک کنه. کتابهایی از گزیده صحبتهای ایشون هست.
- آقا من کتاب دنیای سوفی رو خوندم، ولی دنبال کتابهای فلسفی جدیتر هستم که بیشتر با نظریات فلسفه آشنا شوم. (درخواستی که روزی لااقل سه بار تکرار میشد.)
- آقا یه کتاب درمورد حیوانات میخوام.
+ یعنی آناتومی و زیستشناسی حیوانات؟
- نه، تربیت حیوانات.
+ آهان حیوانات خانگی و اینا؟
- بله سگ. آخه این «بچه ما» چند وقته توی پارک بقیه سگها رو اذیت میکنه.
+ این دیگه واقعا حوزه تخصص من نیست!
- آقا یه کتاب میخوام که بگه چطوری تا ۲۵ سالگی میتونیم یه خونه ۳۰، ۴۰ متری بخریم؟
+ علم بشر هنوز به حدی نرسیده که بتونه این سوال رو جواب بده :)
@sharifdaily
Telegram
وادی|جواد درویش
🔴مردم نگاری نمایشگاه کتاب
در نمایشگاه کتاب امسال برای اولین بار غرفههایی به نام «مشاوره کتاب» برپا شده بود. در این غرفهها برای کسانی که میخواستند، در چهار حوزه فلسفه، روانشناسی، ادبیات و تاریخ، مشورت و پیشنهاد کتاب داده میشد. من هم به عنوان مشاور فلسفه…
در نمایشگاه کتاب امسال برای اولین بار غرفههایی به نام «مشاوره کتاب» برپا شده بود. در این غرفهها برای کسانی که میخواستند، در چهار حوزه فلسفه، روانشناسی، ادبیات و تاریخ، مشورت و پیشنهاد کتاب داده میشد. من هم به عنوان مشاور فلسفه…