🌟 شماره 828 روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ مدیریت فرهنگی نورانی (#سرمقاله/ #محمدصالح_انصاری)
◀️ راههای رفته دیگران/ رویداد «مسیر آینده من» مرکز کارآفرینی #گزارش (#یاسمن_حسینی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#مهدی_فخرآبادی/ ص۲)
◀️ بیا دوری کنیم از هم/ #سخن_مسئولین (#رضا_علیپور/ ص۲)
◀️ نئولیبرالیسم الفبا دارد یا نه؟/ مباحثه پرحاشیه ماشینچیان و سلامت درباره اقتصاد ایران (#محمد_ملانوری/ ص۳)
◀️ پرچمهای سیاه: خیزش عباسیان/ #۷۰_سال_عبادت (#حسن_اسکندری/ ص۳)
◀️ اربعین شریف ما/ برنامههای اهالی شریف در اربعین ۱۴۴۱ #پرونده (#علی_لطفی/ ص۴)
◀️ میاد خاطرات جلوی چشام/ #یادداشت (#هدی_بهمنی/ ص۴)
◀️ اینجا همه حالشان خوب است (#احسان_ابراهیمینیا/ ص۴)
◀️ مجوزهای لرزان/ مروری بر برنامههای لغوشده اخیر گروهها و تشکلهای دانشجویی (#پرونده/ ص۵)
◀️ دانلود غیرقانونی، غیرقانونیتر شد!/ نگاهی بر تورنت و ویژگیهای آن #اف_یک (#سید_امیررضا_درودیان/ ص۶)
◀️ #هزار_قلم/ ص۷
◀️ بوی آرامشبخش شیمی/ #مردمان_شریف (#مریم_اشتهاردی/ ص۷)
◀️ تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب #دلشکسته_نوشته (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
https://t.me/sharifdaily/4390
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ مدیریت فرهنگی نورانی (#سرمقاله/ #محمدصالح_انصاری)
◀️ راههای رفته دیگران/ رویداد «مسیر آینده من» مرکز کارآفرینی #گزارش (#یاسمن_حسینی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#مهدی_فخرآبادی/ ص۲)
◀️ بیا دوری کنیم از هم/ #سخن_مسئولین (#رضا_علیپور/ ص۲)
◀️ نئولیبرالیسم الفبا دارد یا نه؟/ مباحثه پرحاشیه ماشینچیان و سلامت درباره اقتصاد ایران (#محمد_ملانوری/ ص۳)
◀️ پرچمهای سیاه: خیزش عباسیان/ #۷۰_سال_عبادت (#حسن_اسکندری/ ص۳)
◀️ اربعین شریف ما/ برنامههای اهالی شریف در اربعین ۱۴۴۱ #پرونده (#علی_لطفی/ ص۴)
◀️ میاد خاطرات جلوی چشام/ #یادداشت (#هدی_بهمنی/ ص۴)
◀️ اینجا همه حالشان خوب است (#احسان_ابراهیمینیا/ ص۴)
◀️ مجوزهای لرزان/ مروری بر برنامههای لغوشده اخیر گروهها و تشکلهای دانشجویی (#پرونده/ ص۵)
◀️ دانلود غیرقانونی، غیرقانونیتر شد!/ نگاهی بر تورنت و ویژگیهای آن #اف_یک (#سید_امیررضا_درودیان/ ص۶)
◀️ #هزار_قلم/ ص۷
◀️ بوی آرامشبخش شیمی/ #مردمان_شریف (#مریم_اشتهاردی/ ص۷)
◀️ تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب #دلشکسته_نوشته (#عرفان_فرهادی/ ص۸)
https://t.me/sharifdaily/4390
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۲۸ روزنامه شریف منتشر شد.
آچارکشی فرهنگی
مجوزهای لرزان
اربعین شریف ما
نئولیبرالیسم الفبا دارد یا نه؟
راههای رفته دیگران
دانلود غیرقانونی، غیرقانونیتر شد!
@sharifdaily
شماره ۸۲۸ روزنامه شریف منتشر شد.
آچارکشی فرهنگی
مجوزهای لرزان
اربعین شریف ما
نئولیبرالیسم الفبا دارد یا نه؟
راههای رفته دیگران
دانلود غیرقانونی، غیرقانونیتر شد!
@sharifdaily
«سایهات مستدام حضرت پدر»
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
@sharifdaily
«سایهات مستدام حضرت پدر»
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ظرف باید با مظروفش مناسبت داشته باشد. این کلمات و تمام کلمات هستی هرگز حتی درخور نبودند که برای نوشتن از شما استفاده شوند، اما چه کند بینوا؟ ندارد بیش.
🔸 از شما نوشتن سخت است؛ سردرگمی دارد و حیرت. سردرگمی خودکار و کاغذ و نویسنده، که هرکدام از بزرگیهای شما را ۳۷۰ که چه عرض کنم، ۳ میلیون و هفتصد هزار کلمه هم نمیتواند وصف کند. به قول برقعی باید «شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد».
🔸 برای شما نوشتن لازمهاش سفر به ۱۴۰۰ سال پیش نیست. آفتاب احسان شما اینقدر عالمگیر هست که بعد از ۱۴۰۰ سال امتی زیر سایهتان بنشینند. غرق در تمرین و آموزش مجازی، سر بلند میکنم تقویم را میبینم. ۱۹ رمضان بیهیچ توضیح اضافهای، کافیست تا یاد مولا و غمش دل را لبریز کند و چشم را... بگذریم. شما که «فزت....»خواندی و کمکم داری به وصال میرسی و از زحمتهای این جهان میرهی ولی مولاجان! عالمی که پدرش بودی را چهکار میکنی؟ چاهها را که بعد هزاران سال از خلقت، دلشان به یک همصحبت خوش بود، به که میسپاری؟
🔸 ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما را هم بگذار جای یتیمان کوفه و شده به اندازه یک ارزن عسل در دهانمان بگذار و بگذار فقط نگاهت کنیم. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
🔸 شبهای قدر در پیش است. میدانم این امت «قدر» شما را ندانست و گرفتار شد اما سوالی دارم: برای پدر، بد نیست فرزندانش ناخلف شوند؟ ما مایه آبروریزی بودیم، درست، شما که خودتان «آبرو»ی دو عالم هستید. میدانید که دریا که با ذرهای ناپاکی کثیف نمیشود، ذره را پاک میکند. شما که تاب اشک یتیمان را نداشتید، دلتان میآید ما با دست خالی و چشم گریان از در خانهتان برویم؟
🔸 شبهای قدر در پیش است. آقایی کن و یکبار دیگر بخشش و رحمت و مغفرت را برایمان از خدا بخواه. فرزند خلفت را به داد این امت برسان. دعای پدر در حق فرزندانش به اجابت نزدیک است. خلاصه که سایه پدرانهات را از سرمان نگیر مولاجان!
t.me/sharifdaily/5967
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ظرف باید با مظروفش مناسبت داشته باشد. این کلمات و تمام کلمات هستی هرگز حتی درخور نبودند که برای نوشتن از شما استفاده شوند، اما چه کند بینوا؟ ندارد بیش.
🔸 از شما نوشتن سخت است؛ سردرگمی دارد و حیرت. سردرگمی خودکار و کاغذ و نویسنده، که هرکدام از بزرگیهای شما را ۳۷۰ که چه عرض کنم، ۳ میلیون و هفتصد هزار کلمه هم نمیتواند وصف کند. به قول برقعی باید «شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد».
🔸 برای شما نوشتن لازمهاش سفر به ۱۴۰۰ سال پیش نیست. آفتاب احسان شما اینقدر عالمگیر هست که بعد از ۱۴۰۰ سال امتی زیر سایهتان بنشینند. غرق در تمرین و آموزش مجازی، سر بلند میکنم تقویم را میبینم. ۱۹ رمضان بیهیچ توضیح اضافهای، کافیست تا یاد مولا و غمش دل را لبریز کند و چشم را... بگذریم. شما که «فزت....»خواندی و کمکم داری به وصال میرسی و از زحمتهای این جهان میرهی ولی مولاجان! عالمی که پدرش بودی را چهکار میکنی؟ چاهها را که بعد هزاران سال از خلقت، دلشان به یک همصحبت خوش بود، به که میسپاری؟
🔸 ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما را هم بگذار جای یتیمان کوفه و شده به اندازه یک ارزن عسل در دهانمان بگذار و بگذار فقط نگاهت کنیم. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه بلد هم نیستیم. شمایی که «صراط المستقیم» هستی، پدری کن و دست ما را بگیر و پر و بالمان بده.
🔸 شبهای قدر در پیش است. میدانم این امت «قدر» شما را ندانست و گرفتار شد اما سوالی دارم: برای پدر، بد نیست فرزندانش ناخلف شوند؟ ما مایه آبروریزی بودیم، درست، شما که خودتان «آبرو»ی دو عالم هستید. میدانید که دریا که با ذرهای ناپاکی کثیف نمیشود، ذره را پاک میکند. شما که تاب اشک یتیمان را نداشتید، دلتان میآید ما با دست خالی و چشم گریان از در خانهتان برویم؟
🔸 شبهای قدر در پیش است. آقایی کن و یکبار دیگر بخشش و رحمت و مغفرت را برایمان از خدا بخواه. فرزند خلفت را به داد این امت برسان. دعای پدر در حق فرزندانش به اجابت نزدیک است. خلاصه که سایه پدرانهات را از سرمان نگیر مولاجان!
t.me/sharifdaily/5967
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«سایهات مستدام حضرت پدر»
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه…
#دلشکسته_نوشته
#امیرحسین_مشکانی
❇️ ما و همه اطفال بعد از شما یتیم به دنیا آمدیم اما شما حتی بعد از رفتنتان، همچنان هستید و پدری میکنید. ما دلمان خوش است که از «خاک»ایم، مادام که شما «ابوتراب» هستید. ما هنوز پا نگرفتهایم، راه…
🌟 شماره ۸۶۱ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ مگر همین را نمیخواستیم؟ (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ بنویس از ما، بنویس/ مروری بر وضعیت نشریات و کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ حاشیه، از آغاز تا انجام/ حواشی فیزیک ۲ در اولین ترم کرونایی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#مهدی_فخرآبادی/ ص۲)
◀️ گرهی که با شفافیت و مشارکت عمومی باز میشود/ همایش «کلاف سردرگم ارزیابی اثرات محیط زیستی در ایران» #گزارش (#رضا_جمشیدی/ ص۳)
◀️ کار دانشجویی این نیست/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ گوگل دنیای بازی را هم میخواهد/ گوگلاستادیا چیست؟ #افیک (#رضا_بختیاری/ ص۶)
◀️ شوتت چند؟/ پای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی به فوتبال هم باز شد/ #ورزش_و_سلامت (#هادی_ستوده و #سپهر_حجازی/ ص۷)
◀️ مهندس روی نیمکت (#مردمان_شریف/ ص۷)
◀️ پاییز که میشه/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ از خانه جدا افتادهایم (#دلشکسته_نوشته/ ص۸)
t.me/sharifdaily/6730
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ مگر همین را نمیخواستیم؟ (#سرمقاله/ #محمدجواد_شاکر)
◀️ بنویس از ما، بنویس/ مروری بر وضعیت نشریات و کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ حاشیه، از آغاز تا انجام/ حواشی فیزیک ۲ در اولین ترم کرونایی (#گزارش/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#مهدی_فخرآبادی/ ص۲)
◀️ گرهی که با شفافیت و مشارکت عمومی باز میشود/ همایش «کلاف سردرگم ارزیابی اثرات محیط زیستی در ایران» #گزارش (#رضا_جمشیدی/ ص۳)
◀️ کار دانشجویی این نیست/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ گوگل دنیای بازی را هم میخواهد/ گوگلاستادیا چیست؟ #افیک (#رضا_بختیاری/ ص۶)
◀️ شوتت چند؟/ پای یادگیری ماشین و هوش مصنوعی به فوتبال هم باز شد/ #ورزش_و_سلامت (#هادی_ستوده و #سپهر_حجازی/ ص۷)
◀️ مهندس روی نیمکت (#مردمان_شریف/ ص۷)
◀️ پاییز که میشه/ #وصلهپینه (#رضا_علیپور/ ص۸)
◀️ از خانه جدا افتادهایم (#دلشکسته_نوشته/ ص۸)
t.me/sharifdaily/6730
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۶۱ روزنامه شریف (اولین شماره روزنامه در ترم جدید)، با یک روز تأخیر منتشر شد. از این به بعد صبح سهشنبه هر هفته منتظرمان باشید.
بنویس از ما، بنویس
حاشیه، از آغاز تا انجام
گرهی که با شفافیت و مشارکت عمومی باز میشود
گوگل دنیای بازی را هم…
شماره ۸۶۱ روزنامه شریف (اولین شماره روزنامه در ترم جدید)، با یک روز تأخیر منتشر شد. از این به بعد صبح سهشنبه هر هفته منتظرمان باشید.
بنویس از ما، بنویس
حاشیه، از آغاز تا انجام
گرهی که با شفافیت و مشارکت عمومی باز میشود
گوگل دنیای بازی را هم…
«از خانه جدا افتادهایم»
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily
«از خانه جدا افتادهایم»
#دلشکسته_نوشته
❇️ مسافرت همیشه هم که نگوییم، بیشتر اوقات لذتبخش است؛ میروی چند روزی از روزمرگی و دوندگی از خروسخوان تا بوق آن باوفا رها میشوی، تجربه میکنی، آدمهای جدید با روایتهای متفاوت میبینی، طعمها و رنگها و بوهای جدید میچشی، روحت یا هرچه پیش خودت اسمش گذاشتهای، صیقلی میخورد و صفایی میگیرد و به قول این مدرسان انگیزشی، با کلی انرژی تازه و انگیزه گیرکرده در گلو برمیگردی سر همان همیشگی که از دستش فرار کرده بودی. درست است، مسافرت همه اینها را برای مسافر دارد و ای بسا سوغات و تحفهای هم به یادگار ولی هر مسافری از بهترین سفر زندگیاش هم که برمیگردد، همین که کلید میاندازد و در خانه خودش را باز میکند، یعنی همانجایی که حس تعلق بهش دارد و مال خودش میداند، یک «آخیش»ی از ته دل میگوید که بدون اغراق با کل لذت همان بهترین سفر زندگیاش برابری میکند. خانه است دیگر، بهش میگویند مسکن و حتی اگر بالای پشت بام و زیر سقف آسمان هم باشد، قرار است آرامشت را تأمین کند. یکبار در جایی میخواندم حتی کارتنخوابهای کنار پارک و خیابان هم به همان چهار تکه کارتن حسی مثل خانه دارند و جدایی از همان چهار تکه هم برایشان سخت است و طعم فراق را زیر زبانشان میآورد.
🔸 گفتم فراق، فراق زیاد داریم ولی فراق از خانه چیز دیگریست، فراق از خانه مثل فراق از خود میماند، فراق از درون، فراق چیزی که از ازل با آن انس داشتی و حالا گمش کردهای. آن «آخیش»ی که مسافر وقتی کلید میاندازد و دوباره پا درون خانه خودش میگذارد، میگوید گمانم به خاطر وصال بعد از همین فراق است، فراق از خانه شاید در لابهلای گشتوگذار مسافر چند روزی خودش را نشان ندهد ولی همین که زرقوبرق این گشتوگذار رنگ ببازد، فراق خانه دلت را آنچنان بهم میپیچاند که فقط خانه خودت میتواند آرامت کند. شاید به خاطر همین باشد که مسافرت عزیز است مثل نفس، خفه سازد اگر بروی و دیگر برنگردی.
🔸 امسال و در این روزهایی که هیچجایش به سالهای قبل و شاید بعدش نمیماند، خیلیهامان فراق خانه را داریم لحظه لحظه و با هر نفسی که فرو میدهیم، میچشیم. اصلا هوای شهر بوی فراق خانه میدهد. تایملاین توییتر و فید اینستاگرام و کانالهای تلگرامی و صفحه تلویزیون هم انگار پدرکشتگی دارند با ما و دقیقه به دقیقه تصویر و صدای خانه را نشان میدهند، خانههایی که این مرزهای رسمی ما را انداختهاند اینور و آنها را آنور. ولی خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
t.me/sharifdaily/6737
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
❇️ مسافرت همیشه هم که نگوییم، بیشتر اوقات لذتبخش است؛ میروی چند روزی از روزمرگی و دوندگی از خروسخوان تا بوق آن باوفا رها میشوی، تجربه میکنی، آدمهای جدید با روایتهای متفاوت میبینی، طعمها و رنگها و بوهای جدید میچشی، روحت یا هرچه پیش خودت اسمش گذاشتهای، صیقلی میخورد و صفایی میگیرد و به قول این مدرسان انگیزشی، با کلی انرژی تازه و انگیزه گیرکرده در گلو برمیگردی سر همان همیشگی که از دستش فرار کرده بودی. درست است، مسافرت همه اینها را برای مسافر دارد و ای بسا سوغات و تحفهای هم به یادگار ولی هر مسافری از بهترین سفر زندگیاش هم که برمیگردد، همین که کلید میاندازد و در خانه خودش را باز میکند، یعنی همانجایی که حس تعلق بهش دارد و مال خودش میداند، یک «آخیش»ی از ته دل میگوید که بدون اغراق با کل لذت همان بهترین سفر زندگیاش برابری میکند. خانه است دیگر، بهش میگویند مسکن و حتی اگر بالای پشت بام و زیر سقف آسمان هم باشد، قرار است آرامشت را تأمین کند. یکبار در جایی میخواندم حتی کارتنخوابهای کنار پارک و خیابان هم به همان چهار تکه کارتن حسی مثل خانه دارند و جدایی از همان چهار تکه هم برایشان سخت است و طعم فراق را زیر زبانشان میآورد.
🔸 گفتم فراق، فراق زیاد داریم ولی فراق از خانه چیز دیگریست، فراق از خانه مثل فراق از خود میماند، فراق از درون، فراق چیزی که از ازل با آن انس داشتی و حالا گمش کردهای. آن «آخیش»ی که مسافر وقتی کلید میاندازد و دوباره پا درون خانه خودش میگذارد، میگوید گمانم به خاطر وصال بعد از همین فراق است، فراق از خانه شاید در لابهلای گشتوگذار مسافر چند روزی خودش را نشان ندهد ولی همین که زرقوبرق این گشتوگذار رنگ ببازد، فراق خانه دلت را آنچنان بهم میپیچاند که فقط خانه خودت میتواند آرامت کند. شاید به خاطر همین باشد که مسافرت عزیز است مثل نفس، خفه سازد اگر بروی و دیگر برنگردی.
🔸 امسال و در این روزهایی که هیچجایش به سالهای قبل و شاید بعدش نمیماند، خیلیهامان فراق خانه را داریم لحظه لحظه و با هر نفسی که فرو میدهیم، میچشیم. اصلا هوای شهر بوی فراق خانه میدهد. تایملاین توییتر و فید اینستاگرام و کانالهای تلگرامی و صفحه تلویزیون هم انگار پدرکشتگی دارند با ما و دقیقه به دقیقه تصویر و صدای خانه را نشان میدهند، خانههایی که این مرزهای رسمی ما را انداختهاند اینور و آنها را آنور. ولی خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
t.me/sharifdaily/6737
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«از خانه جدا افتادهایم»
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily
🌟 شماره ۸۶۲ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ باور نمیکند دل من، مرگ خویش را (#سرمقاله/ #سجاد_کاهانی)
◀️ چرا تهران نه؟/ مشکلات دانشجوهای غیرتهرانی در روزهای تعطیلی خوابگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ آینده آن بالاست/ هفته جهانی فضا با حضور جولیو مانزونی #گزارش (#آزاده_ایزدی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ راهی که نرفتیم/ نقد و تحلیل مستند «ترور سرچشمه» با حضور سیدعلیرضا حسینی بهشتی #گزارش (#محمد_توفیقی_زواره/ ص۳)
◀️ یاران را چه شد؟/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ تحصیل در مدار صفردرجه/ مروری بر وضعیت آموزش عالی قبل از سال ۱۳۱۰ #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ نوبل فیزیک به تاریکترین راز جهان رسید/ جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۰ برای کاوشگران سیاهچالهها #علمی (#فاطمه_خسروی/ ص۸)
◀️ نوبلی برای قیچی اصلاح/ نوبل شیمی به زیستشناسها رسید #علمی (#نازیلا_ویسی/ ص۸)
◀️ گفتوگو با گارد باز/ پیشفرضها و باورهایتان را به چالش بکشید #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ چرا چین نه؟ (#مرغ_همسایه/ ص۹)
◀️ مذاکره بعد از ۳ نوامبر/ گفتوگو با یوسف عزیزی درباره آمریکا در سال ۲۰۲۰ (#گفتوگو/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ آنچه شجریانها بر سر جامعه میآورند #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۱۱)
◀️ کبوتر با کبوتر فرق دارد #دلشکسته_نوشته (#حسین_مشکانی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما/ ص۱۲
t.me/sharifdaily/6773
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ باور نمیکند دل من، مرگ خویش را (#سرمقاله/ #سجاد_کاهانی)
◀️ چرا تهران نه؟/ مشکلات دانشجوهای غیرتهرانی در روزهای تعطیلی خوابگاه (#پرونده/ ص۴و۵)
◀️ آینده آن بالاست/ هفته جهانی فضا با حضور جولیو مانزونی #گزارش (#آزاده_ایزدی/ ص۲)
◀️ #میز_نشریات (#محمدجواد_شاکر/ ص۲)
◀️ راهی که نرفتیم/ نقد و تحلیل مستند «ترور سرچشمه» با حضور سیدعلیرضا حسینی بهشتی #گزارش (#محمد_توفیقی_زواره/ ص۳)
◀️ یاران را چه شد؟/ #حرف_زیادی (#مرتضی_یاری/ ص۳)
◀️ تحصیل در مدار صفردرجه/ مروری بر وضعیت آموزش عالی قبل از سال ۱۳۱۰ #سدهخوانی (#محمد_ملانوری/ ص۶و۷)
◀️ نوبل فیزیک به تاریکترین راز جهان رسید/ جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۰ برای کاوشگران سیاهچالهها #علمی (#فاطمه_خسروی/ ص۸)
◀️ نوبلی برای قیچی اصلاح/ نوبل شیمی به زیستشناسها رسید #علمی (#نازیلا_ویسی/ ص۸)
◀️ گفتوگو با گارد باز/ پیشفرضها و باورهایتان را به چالش بکشید #کمی_آنسوتر (#حسین_رجبی/ ص۹)
◀️ چرا چین نه؟ (#مرغ_همسایه/ ص۹)
◀️ مذاکره بعد از ۳ نوامبر/ گفتوگو با یوسف عزیزی درباره آمریکا در سال ۲۰۲۰ (#گفتوگو/ ص۱۰)
◀️ #هزارقلم/ ص۱۱
◀️ آنچه شجریانها بر سر جامعه میآورند #آنسوی_آجرهای_قرمز (#محمدتقی_ضرغام_افشار/ ص۱۱)
◀️ کبوتر با کبوتر فرق دارد #دلشکسته_نوشته (#حسین_مشکانی/ ص۱۲)
◀️ #استاد_شریف_ما/ ص۱۲
t.me/sharifdaily/6773
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۸۶۲ روزنامه شریف، باز هم با یک روز تأخیر منتشر شد، البته در ۱۲ صفحه. در دوران مجازی بودن فعالیت دانشگاه هفتهای یکبار ولی با ۱۲ صفحه روزنامه بخوانید.
چرا تهران نه؟
آینده آن بالاست
راهی که نرفتیم
تحصیل در مدار صفر درجه
نوبل فیزیک به تاریکترین…
شماره ۸۶۲ روزنامه شریف، باز هم با یک روز تأخیر منتشر شد، البته در ۱۲ صفحه. در دوران مجازی بودن فعالیت دانشگاه هفتهای یکبار ولی با ۱۲ صفحه روزنامه بخوانید.
چرا تهران نه؟
آینده آن بالاست
راهی که نرفتیم
تحصیل در مدار صفر درجه
نوبل فیزیک به تاریکترین…
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
Sharif Daily 862 (23 Mehr 1399).pdf
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ صفر که میآید، یک پرده غم مینشیند ته دل آدم. از آنها که شاید هم ندانی بابت چیست؟ صدقه ای کنار میگذاری که سنگینی این ماه به خیر بگذرد. پاییز اما حکایت دیگری دارد، یک جور حس غربت، تعلیق و چیزهای دیگر.
🔸 چند سالی بود غم و اندوه اول صفر و غربت پاییز و هزاران چیز دیگر با یک سفر رنگ میباخت. شهرهایمان تبوتاب پاسپورت میگرفت. دلدادگان برافروخته میشدند، برافروخته و پرشور. بعد بال درمیآوردند و پر میکشیدند به آنجا که کعبه عشاق است و دنیایی دیگر. در واقع کشیده میشدند توسط او که «میکشد قلاب را». به آنجا که محاسبات عقل معاش انسان مدرن متصل به ابررایانه از درک و تحلیلش عاجز بود و متحیر. و سعی میکرد سرش را به چیزهای دیگر گرم کند که نفهمد آن چیزی را که فهمیدنش برای او درد دارد؛ که فرار کند. امسال اما حکایت چیز دیگری بود. غم صفر و غربت اول پاییز اضافه شدند به حرمان و فراق و نرسیدن. این «نرسیدن» شاید برای برخی یک کلمه باشد. برای اهل دل اما ذکر مصیبتیست مکشوف... شبیه «هله بزوار...»
🔸 سفر ما در صفر که رو به پایان میرود، تابع غربت و غم و اندوهمان هم به نقطه بیشینهاش میل میکند. بگذریم از این صحبتها، ما که امسال رزقمان نبود راهی حرمی شویم. این روزها هم قوت غالبمان غبطه است، غبطه حتی به حال کبوترها. آنقدر که یکی در سرمان با همان نوای ساده قدیمی بخواند: «قربون کبوترای حرمت...»
🔸 کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
🔸 خلاصه آخر صفر است، ما هم هوایی و دلتنگایم، یکی به داد ما برسد!
t.me/sharifdaily/6785
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ صفر که میآید، یک پرده غم مینشیند ته دل آدم. از آنها که شاید هم ندانی بابت چیست؟ صدقه ای کنار میگذاری که سنگینی این ماه به خیر بگذرد. پاییز اما حکایت دیگری دارد، یک جور حس غربت، تعلیق و چیزهای دیگر.
🔸 چند سالی بود غم و اندوه اول صفر و غربت پاییز و هزاران چیز دیگر با یک سفر رنگ میباخت. شهرهایمان تبوتاب پاسپورت میگرفت. دلدادگان برافروخته میشدند، برافروخته و پرشور. بعد بال درمیآوردند و پر میکشیدند به آنجا که کعبه عشاق است و دنیایی دیگر. در واقع کشیده میشدند توسط او که «میکشد قلاب را». به آنجا که محاسبات عقل معاش انسان مدرن متصل به ابررایانه از درک و تحلیلش عاجز بود و متحیر. و سعی میکرد سرش را به چیزهای دیگر گرم کند که نفهمد آن چیزی را که فهمیدنش برای او درد دارد؛ که فرار کند. امسال اما حکایت چیز دیگری بود. غم صفر و غربت اول پاییز اضافه شدند به حرمان و فراق و نرسیدن. این «نرسیدن» شاید برای برخی یک کلمه باشد. برای اهل دل اما ذکر مصیبتیست مکشوف... شبیه «هله بزوار...»
🔸 سفر ما در صفر که رو به پایان میرود، تابع غربت و غم و اندوهمان هم به نقطه بیشینهاش میل میکند. بگذریم از این صحبتها، ما که امسال رزقمان نبود راهی حرمی شویم. این روزها هم قوت غالبمان غبطه است، غبطه حتی به حال کبوترها. آنقدر که یکی در سرمان با همان نوای ساده قدیمی بخواند: «قربون کبوترای حرمت...»
🔸 کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است و نذر عاشقان رزقش، و زیر سایه خانه آقای خراسان زندگی میکند، خیلی توفیر دارد با کبوترهای مدینه، کبوترهای بقیع... کبوترهای بقیع، سرشان خلوت است، خیلی زیاد خلوت. آنقدر که دلشان می گیرد. غربت را خوب میفهمند با تکتک سلولهایشان. این را از نگاههای مات و مبهوتشان به تکوتوک زائران میشود فهمید. دلتنگی را هم... اینها دلشان تنگ حدود هزار و چهارصد سال پیش است. دلشان تنگ آقاییست که روزگاری عطرش در این شهر میپیچید.
🔸 خلاصه آخر صفر است، ما هم هوایی و دلتنگایم، یکی به داد ما برسد!
t.me/sharifdaily/6785
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«کبوتر با کبوتر فرق دارد»
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است…
#دلشکسته_نوشته
#حسین_مشکانی
❇️ کبوترها هم البته عالم خودشان را دارند. در همان عالم کبوترها، کبوتر با کبوتر فرق دارد. کبوتری که پشت بام یکی از صحنها کنجی پیدا کرده، با جفت و فرزندانش زندگی میکند، دست نوازش زائران بر سرش است…
Forwarded from روزنامه شریف | Sharifdaily
«از خانه جدا افتادهایم»
#دلشکسته_نوشته
❇️ مسافرت همیشه هم که نگوییم، بیشتر اوقات لذتبخش است؛ میروی چند روزی از روزمرگی و دوندگی از خروسخوان تا بوق آن باوفا رها میشوی، تجربه میکنی، آدمهای جدید با روایتهای متفاوت میبینی، طعمها و رنگها و بوهای جدید میچشی، روحت یا هرچه پیش خودت اسمش گذاشتهای، صیقلی میخورد و صفایی میگیرد و به قول این مدرسان انگیزشی، با کلی انرژی تازه و انگیزه گیرکرده در گلو برمیگردی سر همان همیشگی که از دستش فرار کرده بودی. درست است، مسافرت همه اینها را برای مسافر دارد و ای بسا سوغات و تحفهای هم به یادگار ولی هر مسافری از بهترین سفر زندگیاش هم که برمیگردد، همین که کلید میاندازد و در خانه خودش را باز میکند، یعنی همانجایی که حس تعلق بهش دارد و مال خودش میداند، یک «آخیش»ی از ته دل میگوید که بدون اغراق با کل لذت همان بهترین سفر زندگیاش برابری میکند. خانه است دیگر، بهش میگویند مسکن و حتی اگر بالای پشت بام و زیر سقف آسمان هم باشد، قرار است آرامشت را تأمین کند. یکبار در جایی میخواندم حتی کارتنخوابهای کنار پارک و خیابان هم به همان چهار تکه کارتن حسی مثل خانه دارند و جدایی از همان چهار تکه هم برایشان سخت است و طعم فراق را زیر زبانشان میآورد.
🔸 گفتم فراق، فراق زیاد داریم ولی فراق از خانه چیز دیگریست، فراق از خانه مثل فراق از خود میماند، فراق از درون، فراق چیزی که از ازل با آن انس داشتی و حالا گمش کردهای. آن «آخیش»ی که مسافر وقتی کلید میاندازد و دوباره پا درون خانه خودش میگذارد، میگوید گمانم به خاطر وصال بعد از همین فراق است، فراق از خانه شاید در لابهلای گشتوگذار مسافر چند روزی خودش را نشان ندهد ولی همین که زرقوبرق این گشتوگذار رنگ ببازد، فراق خانه دلت را آنچنان بهم میپیچاند که فقط خانه خودت میتواند آرامت کند. شاید به خاطر همین باشد که مسافرت عزیز است مثل نفس، خفه سازد اگر بروی و دیگر برنگردی.
🔸 امسال و در این روزهایی که هیچجایش به سالهای قبل و شاید بعدش نمیماند، خیلیهامان فراق خانه را داریم لحظه لحظه و با هر نفسی که فرو میدهیم، میچشیم. اصلا هوای شهر بوی فراق خانه میدهد. تایملاین توییتر و فید اینستاگرام و کانالهای تلگرامی و صفحه تلویزیون هم انگار پدرکشتگی دارند با ما و دقیقه به دقیقه تصویر و صدای خانه را نشان میدهند، خانههایی که این مرزهای رسمی ما را انداختهاند اینور و آنها را آنور. ولی خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
t.me/sharifdaily/6737
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
❇️ مسافرت همیشه هم که نگوییم، بیشتر اوقات لذتبخش است؛ میروی چند روزی از روزمرگی و دوندگی از خروسخوان تا بوق آن باوفا رها میشوی، تجربه میکنی، آدمهای جدید با روایتهای متفاوت میبینی، طعمها و رنگها و بوهای جدید میچشی، روحت یا هرچه پیش خودت اسمش گذاشتهای، صیقلی میخورد و صفایی میگیرد و به قول این مدرسان انگیزشی، با کلی انرژی تازه و انگیزه گیرکرده در گلو برمیگردی سر همان همیشگی که از دستش فرار کرده بودی. درست است، مسافرت همه اینها را برای مسافر دارد و ای بسا سوغات و تحفهای هم به یادگار ولی هر مسافری از بهترین سفر زندگیاش هم که برمیگردد، همین که کلید میاندازد و در خانه خودش را باز میکند، یعنی همانجایی که حس تعلق بهش دارد و مال خودش میداند، یک «آخیش»ی از ته دل میگوید که بدون اغراق با کل لذت همان بهترین سفر زندگیاش برابری میکند. خانه است دیگر، بهش میگویند مسکن و حتی اگر بالای پشت بام و زیر سقف آسمان هم باشد، قرار است آرامشت را تأمین کند. یکبار در جایی میخواندم حتی کارتنخوابهای کنار پارک و خیابان هم به همان چهار تکه کارتن حسی مثل خانه دارند و جدایی از همان چهار تکه هم برایشان سخت است و طعم فراق را زیر زبانشان میآورد.
🔸 گفتم فراق، فراق زیاد داریم ولی فراق از خانه چیز دیگریست، فراق از خانه مثل فراق از خود میماند، فراق از درون، فراق چیزی که از ازل با آن انس داشتی و حالا گمش کردهای. آن «آخیش»ی که مسافر وقتی کلید میاندازد و دوباره پا درون خانه خودش میگذارد، میگوید گمانم به خاطر وصال بعد از همین فراق است، فراق از خانه شاید در لابهلای گشتوگذار مسافر چند روزی خودش را نشان ندهد ولی همین که زرقوبرق این گشتوگذار رنگ ببازد، فراق خانه دلت را آنچنان بهم میپیچاند که فقط خانه خودت میتواند آرامت کند. شاید به خاطر همین باشد که مسافرت عزیز است مثل نفس، خفه سازد اگر بروی و دیگر برنگردی.
🔸 امسال و در این روزهایی که هیچجایش به سالهای قبل و شاید بعدش نمیماند، خیلیهامان فراق خانه را داریم لحظه لحظه و با هر نفسی که فرو میدهیم، میچشیم. اصلا هوای شهر بوی فراق خانه میدهد. تایملاین توییتر و فید اینستاگرام و کانالهای تلگرامی و صفحه تلویزیون هم انگار پدرکشتگی دارند با ما و دقیقه به دقیقه تصویر و صدای خانه را نشان میدهند، خانههایی که این مرزهای رسمی ما را انداختهاند اینور و آنها را آنور. ولی خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
t.me/sharifdaily/6737
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«از خانه جدا افتادهایم»
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily
#دلشکسته_نوشته
❇️ خیالی نیست، آخرش دوباره برمیگردیم به خانهمان و دست روی سینه سلامی میدهیم و آخیشی از ته دل میگوییم، آن هم با لب خشک و موهای ژولیده و صورت خاکی و پاهای تاولزده.
@sharifdaily