#یادداشت
#حامد_تأملی
«داستانی مینیمال»
سال قبل در همین ایام عزا در جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حَرم، عطش
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است».
شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گُرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصیدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن دردورنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است.
اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها.
در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه، کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است.
برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا.
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رُباب»
کافی است ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرامآرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری.
واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها
کنار شط فرات
در صفوف نماز ظهر
روی تل زینبیه
درون گودال قتلگاه
...
حال انتخاب با توست که کدام واژه را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم:
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
https://t.me/sharifdaily/455
@sharifdaily
#حامد_تأملی
«داستانی مینیمال»
سال قبل در همین ایام عزا در جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حَرم، عطش
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است».
شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گُرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصیدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن دردورنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است.
اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها.
در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه، کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است.
برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا.
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رُباب»
کافی است ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرامآرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری.
واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها
کنار شط فرات
در صفوف نماز ظهر
روی تل زینبیه
درون گودال قتلگاه
...
حال انتخاب با توست که کدام واژه را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم:
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
https://t.me/sharifdaily/455
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️«هزارهای یک»
اولین شماره (۷۲۶) روزنامه شریف در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ منتشر شد.
۹ میلیون، ساعتی ۲۰ هزار تومن
عاشورا از منظر زیارت وارث
گزارش برنامه استقبال از ورودیهای جدید
@sharifdaily
اولین شماره (۷۲۶) روزنامه شریف در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ منتشر شد.
۹ میلیون، ساعتی ۲۰ هزار تومن
عاشورا از منظر زیارت وارث
گزارش برنامه استقبال از ورودیهای جدید
@sharifdaily
🌟شماره ۷۵۱ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ تا گوساله قرمه شود / پرونده مکانیزهشدن سلف و هرآنچه پشت صحنه تغذیه دانشگاه میگذرد(ص۶ / #علیسینا_اسلامی)
◀️ شأن دانشگاه چیست؟ / #سرمقاله( #محمد_فلاحی)
◀️ شریف بین انقلاب و آزادی / تماس تصویری با علی علیزاده(ص۲ / #فراز_ملاجعفری)
◀️ آیا انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی رسیده است؟ / تحلیل نظام جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون از زبان دهه شصتیها(ص۳)
◀️ رئیس، رادیو، صندلی داغ، ازدواج و اصل قضیه / اردوی پابوس عشق ۹۶ با استقبال چشمگیر دانشجویان برگزار شد(ص۴ / #محمدصالح_سلطانی)
◀️ شریف ۱۴۰۰ / گزیدهای از اخبار روزنامههای هفته اول اسفند سالهای ۸۰ تا ۸۲(ص۵)
◀️ میخوام برم زیباکنار، زیباکنار هنوز قشنگه / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀️ خطر شعرگرفتگی! / #یک_وجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
➕ ویژهنامه اردوی زیباکنار
https://t.me/sharifdaily/1266
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ تا گوساله قرمه شود / پرونده مکانیزهشدن سلف و هرآنچه پشت صحنه تغذیه دانشگاه میگذرد(ص۶ / #علیسینا_اسلامی)
◀️ شأن دانشگاه چیست؟ / #سرمقاله( #محمد_فلاحی)
◀️ شریف بین انقلاب و آزادی / تماس تصویری با علی علیزاده(ص۲ / #فراز_ملاجعفری)
◀️ آیا انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی رسیده است؟ / تحلیل نظام جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون از زبان دهه شصتیها(ص۳)
◀️ رئیس، رادیو، صندلی داغ، ازدواج و اصل قضیه / اردوی پابوس عشق ۹۶ با استقبال چشمگیر دانشجویان برگزار شد(ص۴ / #محمدصالح_سلطانی)
◀️ شریف ۱۴۰۰ / گزیدهای از اخبار روزنامههای هفته اول اسفند سالهای ۸۰ تا ۸۲(ص۵)
◀️ میخوام برم زیباکنار، زیباکنار هنوز قشنگه / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀️ خطر شعرگرفتگی! / #یک_وجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
➕ ویژهنامه اردوی زیباکنار
https://t.me/sharifdaily/1266
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۷۵۱ روزنامه شریف منتشر شد.
تا گوساله قرمه شود
شأن دانشگاه چیست
شریف ۱۴۰۰
@sharifdaily
شماره ۷۵۱ روزنامه شریف منتشر شد.
تا گوساله قرمه شود
شأن دانشگاه چیست
شریف ۱۴۰۰
@sharifdaily
«دلمان تنگ شده بود»
یکی از اتفاقات بد سه نیمسال گذشته غیبت طنزپرداز زبردست شریفی کشور و از قدیمیهای روزنامه بود اما... او برگشت. این ترم با #حامد_تأملی و یک وجب روغن قلم او هستیم.
@sharifdaily
یکی از اتفاقات بد سه نیمسال گذشته غیبت طنزپرداز زبردست شریفی کشور و از قدیمیهای روزنامه بود اما... او برگشت. این ترم با #حامد_تأملی و یک وجب روغن قلم او هستیم.
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
⚡️ بخوانید: شماره ۷۵۴ روزنامه با یک روز تأخیر منتشر شد. زیباترین نمایشگاه دانشگاه دخالت انسان ممنوع 2018 چه بخریم؟ @sharifdaily
🌟شماره 754 روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ پیش از آنکه دیر شود / #سرمقاله( #محمد_صالح_انصاری )
◀️ دخالت انسان ممنوع/ گزارشی از مسابقه AI Challenge (ص2)
◀️زیباترین نمایشگاه دانشگاه/ گزارشی از سومین جشنواره جام عقیق(ص3)
◀️ چه کسی هانا را کشت؟ / #گفتگو #صالح_رستمی (ص4)
◀️2018 چه بخریم؟ (موبایل) (ص5 / #اف_یک #محمدحسین_هوائی)
◀️ قسمت اول: استاد سرش شلوغ است / #روی_خط_خارج (ص6 / #احسان_حقی )
◀️ قرار بود با مصاحبه وارد ارشد شویم/ (#دو_واحد_تاریخ با #محمد_جواد_شاکر ص7)
◀️ تشریف بیاورید خانه تکانی / #یک_وجب_روغن(ص8 / #حامد_تأملی)
◀️ از هر دری، وری هفته/ #وصلهپینه(ص8 / #محمدحسین_قاسمی)
https://t.me/sharifdaily/1392
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ پیش از آنکه دیر شود / #سرمقاله( #محمد_صالح_انصاری )
◀️ دخالت انسان ممنوع/ گزارشی از مسابقه AI Challenge (ص2)
◀️زیباترین نمایشگاه دانشگاه/ گزارشی از سومین جشنواره جام عقیق(ص3)
◀️ چه کسی هانا را کشت؟ / #گفتگو #صالح_رستمی (ص4)
◀️2018 چه بخریم؟ (موبایل) (ص5 / #اف_یک #محمدحسین_هوائی)
◀️ قسمت اول: استاد سرش شلوغ است / #روی_خط_خارج (ص6 / #احسان_حقی )
◀️ قرار بود با مصاحبه وارد ارشد شویم/ (#دو_واحد_تاریخ با #محمد_جواد_شاکر ص7)
◀️ تشریف بیاورید خانه تکانی / #یک_وجب_روغن(ص8 / #حامد_تأملی)
◀️ از هر دری، وری هفته/ #وصلهپینه(ص8 / #محمدحسین_قاسمی)
https://t.me/sharifdaily/1392
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️ بخوانید:
شماره ۷۵۴ روزنامه با یک روز تأخیر منتشر شد.
زیباترین نمایشگاه دانشگاه
دخالت انسان ممنوع
2018 چه بخریم؟
@sharifdaily
شماره ۷۵۴ روزنامه با یک روز تأخیر منتشر شد.
زیباترین نمایشگاه دانشگاه
دخالت انسان ممنوع
2018 چه بخریم؟
@sharifdaily
🌟شماره ۷۵۸ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ بپا مشروط نشی / پرونده بررسی افت معنادار تحصیلی در نیمسال دوم تحصیل، ویژه ورودیهای جدید و مسئولان دانشگاه(ص۴)
◀️ غبار فراموشی را بزداییم / #سرمقاله( #علیرضا_زمانی)
◀️ ایران من حراج؟ / گزارشی از اکران مستند «فروشنده دو» در دانشگاه(ص۲)
◀️ جهش بعدی در مخابرات / بررسی پردازش توزیعشده و فناوری 5G(ص۳)
◀️ گشت ارشاد یا گشت ارعاب / بغل گوش خودمان(ص۳ / #نعمتالله_فرهادی)
◀️ چشمشان به قدوم استاندارد سفید شد / آخرین وضعیت آسانسورهای دانشگاه(ص۳)
◀️ حاجی، چربیهااااام / قصه شنیدنی ارادهای فولادین دربرابر غذاخوردن(ص۶ / #سپهر حجازی)
◀️ دکتر مقداری، محسن رضایی، بهنوش بختیاری و پایان عمر ژتون غذا / بررسی شمارههای روزنامه شریف در دهه اول اردیبهشت سالهای ۸۰ تا ۸۲(ص۷ / #محمدجواد_شاکر)
◀️ گوش نامحرم نباشد جای پیغام امید / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀ سلام تاواریش / #یکوجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
https://t.me/sharifdaily/1610
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ بپا مشروط نشی / پرونده بررسی افت معنادار تحصیلی در نیمسال دوم تحصیل، ویژه ورودیهای جدید و مسئولان دانشگاه(ص۴)
◀️ غبار فراموشی را بزداییم / #سرمقاله( #علیرضا_زمانی)
◀️ ایران من حراج؟ / گزارشی از اکران مستند «فروشنده دو» در دانشگاه(ص۲)
◀️ جهش بعدی در مخابرات / بررسی پردازش توزیعشده و فناوری 5G(ص۳)
◀️ گشت ارشاد یا گشت ارعاب / بغل گوش خودمان(ص۳ / #نعمتالله_فرهادی)
◀️ چشمشان به قدوم استاندارد سفید شد / آخرین وضعیت آسانسورهای دانشگاه(ص۳)
◀️ حاجی، چربیهااااام / قصه شنیدنی ارادهای فولادین دربرابر غذاخوردن(ص۶ / #سپهر حجازی)
◀️ دکتر مقداری، محسن رضایی، بهنوش بختیاری و پایان عمر ژتون غذا / بررسی شمارههای روزنامه شریف در دهه اول اردیبهشت سالهای ۸۰ تا ۸۲(ص۷ / #محمدجواد_شاکر)
◀️ گوش نامحرم نباشد جای پیغام امید / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀ سلام تاواریش / #یکوجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
https://t.me/sharifdaily/1610
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۷۵۸ روزنامه شریف منتشر شد.
بپا مشروط نشی
ایران من حراج؟
حاجی چربیهااااام
@sharifdaily
شماره ۷۵۸ روزنامه شریف منتشر شد.
بپا مشروط نشی
ایران من حراج؟
حاجی چربیهااااام
@sharifdaily
🌟شماره ۷۶۲ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره میخوانید:
◀️ بیسلبریتی زیبای من / در سهشنبه متفاوت شریف چه گذشت(ص۴)
◀️ فروش آموزش راهحل نیست / #سرمقاله( #محمد_جوانمرد)
◀️ سوءبرداشت و جنجال در جلسه نشریات / اتفاقات عجیب برای کمیته نظارت بر نشریات دانشگاه(ص۲ / #نیما_فلاحیان)
◀️ ساز همه ما کوک است / گزارشی از جشنواره صبا، فستیوال موسیقی سابق(ص۳ / #پیمان_ملکمحمدی_نوری)
◀️ گوشدادن در دیدار اول / #حرف_زیادی(ص۳ / #مرتضی_یاری)
◀️ اعترافات یک جنایتکار فرهنگی / در پشت صحنه #شریف_زیبای_من چه گذشت؟(ص۶ / #سپهر_حجازی)
◀️ از بودجه ۱۷ میلیاردی تا ورود نفت به شریف و MBA مشترک با رویال رودز کانادا / #دوواحد_تاریخ(ص۷ / #محمدجواد_شاکر)
◀️ نویسنده با سس قارچ / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀️ رفتن گل بچینن / #یکوجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
https://t.me/sharifdaily/1701
@sharifdaily
در این شماره میخوانید:
◀️ بیسلبریتی زیبای من / در سهشنبه متفاوت شریف چه گذشت(ص۴)
◀️ فروش آموزش راهحل نیست / #سرمقاله( #محمد_جوانمرد)
◀️ سوءبرداشت و جنجال در جلسه نشریات / اتفاقات عجیب برای کمیته نظارت بر نشریات دانشگاه(ص۲ / #نیما_فلاحیان)
◀️ ساز همه ما کوک است / گزارشی از جشنواره صبا، فستیوال موسیقی سابق(ص۳ / #پیمان_ملکمحمدی_نوری)
◀️ گوشدادن در دیدار اول / #حرف_زیادی(ص۳ / #مرتضی_یاری)
◀️ اعترافات یک جنایتکار فرهنگی / در پشت صحنه #شریف_زیبای_من چه گذشت؟(ص۶ / #سپهر_حجازی)
◀️ از بودجه ۱۷ میلیاردی تا ورود نفت به شریف و MBA مشترک با رویال رودز کانادا / #دوواحد_تاریخ(ص۷ / #محمدجواد_شاکر)
◀️ نویسنده با سس قارچ / #وصلهپینه(ص۸ / #محمدحسین_قاسمی)
◀️ رفتن گل بچینن / #یکوجب_روغن(ص۸ / #حامد_تأملی)
https://t.me/sharifdaily/1701
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره ۷۶۲ روزنامه شریف منتشر شد.
بیسلبریتی زیبای من
ساز همه ما کوک است
اعترافات یک جنایتکار فرهنگی
@sharifdaily
شماره ۷۶۲ روزنامه شریف منتشر شد.
بیسلبریتی زیبای من
ساز همه ما کوک است
اعترافات یک جنایتکار فرهنگی
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
⚡️ بخوانید: شماره 766 روزنامه شریف منتشر شد. در جست وجوی انسان در دانشگاه صنعتی (همایش #H4E) اینجا دانشگاه شریف است؟ میانترمی عجیب در دانشگاه کجا افطاری برگزار کنیم؟ @sharifdaily
🌟شماره ۷۶۶ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره می خوانید:
◀️ در جستوجوی انسان در دانشگاه صنعتی/ در سمپوزیوم اولین H4E چه گذشت؟ (#پرونده/ص۴)
◀️ دل خیلیها برایت تنگ شده بود (#پرونده/ص۵)
◀️ مانور خوشرویی در ماه رحمت (#سرمقاله/ #حسین_شاهرخی)
◀️ خوابگاه زیبای من/ هفته خوابگاهها به مهمانان تهران چه گذشت؟(#بخش_خبری/ص۲)
◀️ کجا افطاری برگزار کنیم؟/ راهنمایی برای برگزاری افطاری در دانشگاه/#بخش_خبری (#پیمان_ملک_محمدی/ ص۳)
◀️ افطاری هم افطاریهای قدیم/#نامه_وارده (#ص_م/ ص۳)
◀️ ورزش و روزه؟ بستگی دارد (#روی_نیمکت/ص۶)
◀️ من و این همه خوشبختی محاله/ معرفی اتاق سلامت و آزمایشهای آن #ورزش_و_سلامت (#سپهر_حجازی/ ص۶)
◀️ اتاقی برای شش نفر با سه میز و صندلی/ موانعی که پژوهش را در داخل فلج میکند و راه حل هایی که کسی به فکرشان نیست. #علمی (#نعمت_الله_فرهادی/ص۷)
◀️ برجام، جاده صاف کن راه تبادل علمی/ #از_کوارک_تا_کیهان (#سینا_هوشنگی /ص۷)
◀️ با اجازه استادها/#یک_وجب_روغن(#حامد_تأملی/ص۸)
◀️ با اجازه استادها/#نیش_شتر (#شیخ_بزول/ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1739
@sharifdaily
در این شماره می خوانید:
◀️ در جستوجوی انسان در دانشگاه صنعتی/ در سمپوزیوم اولین H4E چه گذشت؟ (#پرونده/ص۴)
◀️ دل خیلیها برایت تنگ شده بود (#پرونده/ص۵)
◀️ مانور خوشرویی در ماه رحمت (#سرمقاله/ #حسین_شاهرخی)
◀️ خوابگاه زیبای من/ هفته خوابگاهها به مهمانان تهران چه گذشت؟(#بخش_خبری/ص۲)
◀️ کجا افطاری برگزار کنیم؟/ راهنمایی برای برگزاری افطاری در دانشگاه/#بخش_خبری (#پیمان_ملک_محمدی/ ص۳)
◀️ افطاری هم افطاریهای قدیم/#نامه_وارده (#ص_م/ ص۳)
◀️ ورزش و روزه؟ بستگی دارد (#روی_نیمکت/ص۶)
◀️ من و این همه خوشبختی محاله/ معرفی اتاق سلامت و آزمایشهای آن #ورزش_و_سلامت (#سپهر_حجازی/ ص۶)
◀️ اتاقی برای شش نفر با سه میز و صندلی/ موانعی که پژوهش را در داخل فلج میکند و راه حل هایی که کسی به فکرشان نیست. #علمی (#نعمت_الله_فرهادی/ص۷)
◀️ برجام، جاده صاف کن راه تبادل علمی/ #از_کوارک_تا_کیهان (#سینا_هوشنگی /ص۷)
◀️ با اجازه استادها/#یک_وجب_روغن(#حامد_تأملی/ص۸)
◀️ با اجازه استادها/#نیش_شتر (#شیخ_بزول/ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1739
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️ بخوانید:
شماره 766 روزنامه شریف منتشر شد.
در جست وجوی انسان در دانشگاه صنعتی (همایش #H4E)
اینجا دانشگاه شریف است؟ میانترمی عجیب در دانشگاه
کجا افطاری برگزار کنیم؟
@sharifdaily
شماره 766 روزنامه شریف منتشر شد.
در جست وجوی انسان در دانشگاه صنعتی (همایش #H4E)
اینجا دانشگاه شریف است؟ میانترمی عجیب در دانشگاه
کجا افطاری برگزار کنیم؟
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
⚡️ بخوانید: شماره 768 روزنامه شریف منتشر شد. پشت میلههای فیلتر به دور از حاشیه، در جست وجوی منابع ( #پرونده ) دست فروشی به سبک یک ارشد شریف @sharifdaily
🌟شماره ۷۶۸ روزنامه شریف منتشر شد. (به همراه #ضمیمه عملکرد دانشگاه)
در این شماره می خوانید:
◀️ به دور از حاشیه، در جستجوی منابع / دانشگاه چگونه می تواند درآمدهای جدیدی ایجاد کند؟ (#پرونده / ص۶)
◀️ مقایسه نمی کنیم اما یاد می گیریم (#پرونده / ص۷)
◀️ روحیه غالب شریفی (#سرمقاله / #رضا_کاردررستمی)
◀️ امواج گرانشی به دانشکده فیزیک رسیدند / نتیجه مطالعات دکتر جاهد عابدی و دکتر نیایش افشردی روی داده های امواج گرانشی و کشف اثر کوانتومی در افق سیاه چاله/#بخش_خبری (#نعمتالله_فرهادی/ ص۲)
◀️ پشت میله های فیلتر / گزارش جلسه هم اندیشی استادان درباره فیلترینگ تلگرام (#بخش_خبری/ ص۳)
◀️ فوتبال بوفون را از دست داد / مجموعه ای از #گفت_و_گو های دروازه بان بزرگ تاریخ به مناسبت خداحافظی او (#سحر_بختیاری / ص۴)
◀️ نمره را آخر بهار می شمرند (#بگومگو / ص۴)
◀️ دست فروشی به سبک یک ارشد شریف / قصه عجیب دست فروشی فارغ التحصیل ارشد دانشگاه در مترو (#هزارقلم / ص۵)
◀️ اورجینالش را ببرید / #یک_وجب_روغن (#حامد_تأملی / ص۸)
◀️ کلام الکمل(حرف های شتری) / (#شیخ_بزول / ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1756
@sharifdaily
در این شماره می خوانید:
◀️ به دور از حاشیه، در جستجوی منابع / دانشگاه چگونه می تواند درآمدهای جدیدی ایجاد کند؟ (#پرونده / ص۶)
◀️ مقایسه نمی کنیم اما یاد می گیریم (#پرونده / ص۷)
◀️ روحیه غالب شریفی (#سرمقاله / #رضا_کاردررستمی)
◀️ امواج گرانشی به دانشکده فیزیک رسیدند / نتیجه مطالعات دکتر جاهد عابدی و دکتر نیایش افشردی روی داده های امواج گرانشی و کشف اثر کوانتومی در افق سیاه چاله/#بخش_خبری (#نعمتالله_فرهادی/ ص۲)
◀️ پشت میله های فیلتر / گزارش جلسه هم اندیشی استادان درباره فیلترینگ تلگرام (#بخش_خبری/ ص۳)
◀️ فوتبال بوفون را از دست داد / مجموعه ای از #گفت_و_گو های دروازه بان بزرگ تاریخ به مناسبت خداحافظی او (#سحر_بختیاری / ص۴)
◀️ نمره را آخر بهار می شمرند (#بگومگو / ص۴)
◀️ دست فروشی به سبک یک ارشد شریف / قصه عجیب دست فروشی فارغ التحصیل ارشد دانشگاه در مترو (#هزارقلم / ص۵)
◀️ اورجینالش را ببرید / #یک_وجب_روغن (#حامد_تأملی / ص۸)
◀️ کلام الکمل(حرف های شتری) / (#شیخ_بزول / ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1756
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️ بخوانید:
شماره 768 روزنامه شریف منتشر شد.
پشت میلههای فیلتر
به دور از حاشیه، در جست وجوی منابع
( #پرونده )
دست فروشی به سبک یک ارشد شریف
@sharifdaily
شماره 768 روزنامه شریف منتشر شد.
پشت میلههای فیلتر
به دور از حاشیه، در جست وجوی منابع
( #پرونده )
دست فروشی به سبک یک ارشد شریف
@sharifdaily
روزنامه شریف | Sharifdaily
⚡️بخوانید: شماره 769، #آخرین_شماره سال تحصیلی روزنامه شریف منتشر شد. کاین عمر طی نمودیم، اندر امیدواری گودبرداری از بقایای زندگی (شاهد عینی از کرمانشاه) نقد کتاب شعر شریف @sharifdaily
🌟شماره ۷۶۹ روزنامه شریف منتشر شد.
در این شماره می خوانید:
◀️ جواب سوال من کجاست؟ /#سرمقاله (#مرتضی_یاری)
◀️ گودبرداری از بقایای زندگی / روایت شاهد عینی از سرپلذهاب #بخش_خبری (#محمودرضا_امینی/ص۲)
◀️ کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری/ کدامیک ارجح است؟ زنده نگه داشتن امید یا تعظیم در برابر قانون؟ (#بخش_خبری/ص۳)
◀️ راه سخت اجتماعی شدن/ جایگاه محیطزیست در جامعه ایرانی(بخش دوم) #انرژی_و_محیط_زیست (#محمدجواد_هاشمی/ص۴)
◀️ شریف، غرق در لیوان یکبارمصرف / #توسعه_پایدار (#محمدجواد_هاشمی/ص۴)
◀️ در تو از چه سروده اند / کنکاشی محتوایی در «کتاب شعر شریف»/ #هنر_و_ادبیات (#محمد_جوانمرد/ص۵)
◀️ روی پیشخوان دکه ها (#پرسه_در_خیابانهای_روز /ص۵)
◀️ قهرمانی در گرو نوسان قوانین/ نگاهی به وضعیت تیم های ورزشی دانشگاه پیش از المپیاد ورزشی (#ورزش_و_سلامت/ص۶)
◀️ امتحانات با لباس ورزشی/#روی_نیمکت (#سپهر_حجازی/ص۶)
◀️ پستوهای ترسناک اینترنت / دارک وب چیست؟ #اف_یک (#امیررضا_درودیان/ص۷)
◀️ نمره گرفتنی است نه دادنی /#وصله_پینه (#حامد_تأملی/ص۸)
◀️ #واژ_و_ژاژ (#عمادالدین_کریمیان/ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1769
@sharifdaily
در این شماره می خوانید:
◀️ جواب سوال من کجاست؟ /#سرمقاله (#مرتضی_یاری)
◀️ گودبرداری از بقایای زندگی / روایت شاهد عینی از سرپلذهاب #بخش_خبری (#محمودرضا_امینی/ص۲)
◀️ کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری/ کدامیک ارجح است؟ زنده نگه داشتن امید یا تعظیم در برابر قانون؟ (#بخش_خبری/ص۳)
◀️ راه سخت اجتماعی شدن/ جایگاه محیطزیست در جامعه ایرانی(بخش دوم) #انرژی_و_محیط_زیست (#محمدجواد_هاشمی/ص۴)
◀️ شریف، غرق در لیوان یکبارمصرف / #توسعه_پایدار (#محمدجواد_هاشمی/ص۴)
◀️ در تو از چه سروده اند / کنکاشی محتوایی در «کتاب شعر شریف»/ #هنر_و_ادبیات (#محمد_جوانمرد/ص۵)
◀️ روی پیشخوان دکه ها (#پرسه_در_خیابانهای_روز /ص۵)
◀️ قهرمانی در گرو نوسان قوانین/ نگاهی به وضعیت تیم های ورزشی دانشگاه پیش از المپیاد ورزشی (#ورزش_و_سلامت/ص۶)
◀️ امتحانات با لباس ورزشی/#روی_نیمکت (#سپهر_حجازی/ص۶)
◀️ پستوهای ترسناک اینترنت / دارک وب چیست؟ #اف_یک (#امیررضا_درودیان/ص۷)
◀️ نمره گرفتنی است نه دادنی /#وصله_پینه (#حامد_تأملی/ص۸)
◀️ #واژ_و_ژاژ (#عمادالدین_کریمیان/ص۸)
https://t.me/sharifdaily/1769
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
⚡️بخوانید:
شماره 769، #آخرین_شماره سال تحصیلی روزنامه شریف منتشر شد.
کاین عمر طی نمودیم، اندر امیدواری
گودبرداری از بقایای زندگی (شاهد عینی از کرمانشاه)
نقد کتاب شعر شریف
@sharifdaily
شماره 769، #آخرین_شماره سال تحصیلی روزنامه شریف منتشر شد.
کاین عمر طی نمودیم، اندر امیدواری
گودبرداری از بقایای زندگی (شاهد عینی از کرمانشاه)
نقد کتاب شعر شریف
@sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/6518
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/6518
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
@sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ اشک، اشک، اشک، رمز همیشگی میان عاشق و معشوق است در هجران؛ هجرانی که فاصله انداخته است میان آن دو. فاصلهای که گاه میان دو نقطه مکانی است و گاه میان دو زمان. میان حال و گذشته یا حال و حال. گاه گذشتهها هرگز نگذشتهاند و حال است که بعد آنی گذشته میشود. گذشتههایی که رنگ و بوی عشق دارند. رنگ و ہوی سلحشوری دارند. رنگ و بوی تازگی دارند. انگاری که هرگز نگذشتهاند و مدام و هر آن هستند.
🔸 گذشتههایی که حال شدهاند و دیگر در یادها و خاطره ها حک شدهاند. جا خوش کردهاند و حتی بخشی از وجود که نه تمام وجود شدهاند. همیشه هستند و سال به سال در ایامی دوباره خون تازهای می دود توی رگهایشان. انگاری این خون، خون به ناحق ریخته شده کسی است در میانه تاریخ که هرگز بنای خشک شدن ندارد. خونی که از دشت کربلا میجوشد و رگ و ریشه پیدا میکند در زمین و حیات میبخشد هستی را، کائنات را. گویا قلب کائنات شده است کربلای حسین. تپشهایش نبض وجود است و خونش آب حیات. همین ضربان است که شور میاندازد در خلق عالم. شوری که نوحه میشود. عزا میشود. ماتم میشود. میشود لباسهای مشکی بر تن. میشود پارچهها و کتیبههای سیاه بر درودیوار شهر. میشود داغ هجران.
🔸 میشود صدای ضجههای فراق که میپیچد در کوی و برزن. میپیچد در هزارتوهای تاریخ تا برسد به دشت کربلا. آن هنگام که مردی از تبار هاشمی در میانه گودالی از خون سوی آسمان لبخند میزند و خواهری بر بالای تلی جز زیبایی چیزی نمیبیند. سری از تن جدا میشود، غافل از اینکه قلب گنجینه اسرار است. قلب کانون انوار آسمانی است. قلب میماند و میشود قلب زمین. میشود کعبه دلهای عاشق. میشود میعادگاه مظلومان. میشود فانوس هدایت گمگشتگان راه. میشود کشتی نجات غوطهوران پهنه آب.
🔸 خواهر همه اینها را به خوبی میداند و میبیند. همگان صدای چکاچاک شمشیرها را میشنوند و او صدای بال ملائک را. مردمان آماج فرو ریختن تیرها را میبینند و او نزول باران رحمت ابدی و ازلی را. خلایق آتش و دود سربهفلککشیده خیمههای سوخته را میبینند و او شعشعه و لهیب عشق حسین را. زمینیان سرهای بریده بالای نیزه میبینند و او سایش سرهای شهدا بر عرش خدا را. او میبیند آینده و آیندگان را. او میبیند دشت کربلا را بعد از ۱۴۰۰ سال که چگونه میتپد و میدرخشد و فوج فوج انسان که رهسپار این دیار میشوند. او همه را میبیند و آن چیزی را که دیده است بر سر ظلم فریاد میکشد.
🔸 دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
t.me/sharifdaily/6530
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ اشک، اشک، اشک، رمز همیشگی میان عاشق و معشوق است در هجران؛ هجرانی که فاصله انداخته است میان آن دو. فاصلهای که گاه میان دو نقطه مکانی است و گاه میان دو زمان. میان حال و گذشته یا حال و حال. گاه گذشتهها هرگز نگذشتهاند و حال است که بعد آنی گذشته میشود. گذشتههایی که رنگ و بوی عشق دارند. رنگ و ہوی سلحشوری دارند. رنگ و بوی تازگی دارند. انگاری که هرگز نگذشتهاند و مدام و هر آن هستند.
🔸 گذشتههایی که حال شدهاند و دیگر در یادها و خاطره ها حک شدهاند. جا خوش کردهاند و حتی بخشی از وجود که نه تمام وجود شدهاند. همیشه هستند و سال به سال در ایامی دوباره خون تازهای می دود توی رگهایشان. انگاری این خون، خون به ناحق ریخته شده کسی است در میانه تاریخ که هرگز بنای خشک شدن ندارد. خونی که از دشت کربلا میجوشد و رگ و ریشه پیدا میکند در زمین و حیات میبخشد هستی را، کائنات را. گویا قلب کائنات شده است کربلای حسین. تپشهایش نبض وجود است و خونش آب حیات. همین ضربان است که شور میاندازد در خلق عالم. شوری که نوحه میشود. عزا میشود. ماتم میشود. میشود لباسهای مشکی بر تن. میشود پارچهها و کتیبههای سیاه بر درودیوار شهر. میشود داغ هجران.
🔸 میشود صدای ضجههای فراق که میپیچد در کوی و برزن. میپیچد در هزارتوهای تاریخ تا برسد به دشت کربلا. آن هنگام که مردی از تبار هاشمی در میانه گودالی از خون سوی آسمان لبخند میزند و خواهری بر بالای تلی جز زیبایی چیزی نمیبیند. سری از تن جدا میشود، غافل از اینکه قلب گنجینه اسرار است. قلب کانون انوار آسمانی است. قلب میماند و میشود قلب زمین. میشود کعبه دلهای عاشق. میشود میعادگاه مظلومان. میشود فانوس هدایت گمگشتگان راه. میشود کشتی نجات غوطهوران پهنه آب.
🔸 خواهر همه اینها را به خوبی میداند و میبیند. همگان صدای چکاچاک شمشیرها را میشنوند و او صدای بال ملائک را. مردمان آماج فرو ریختن تیرها را میبینند و او نزول باران رحمت ابدی و ازلی را. خلایق آتش و دود سربهفلککشیده خیمههای سوخته را میبینند و او شعشعه و لهیب عشق حسین را. زمینیان سرهای بریده بالای نیزه میبینند و او سایش سرهای شهدا بر عرش خدا را. او میبیند آینده و آیندگان را. او میبیند دشت کربلا را بعد از ۱۴۰۰ سال که چگونه میتپد و میدرخشد و فوج فوج انسان که رهسپار این دیار میشوند. او همه را میبیند و آن چیزی را که دیده است بر سر ظلم فریاد میکشد.
🔸 دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
t.me/sharifdaily/6530
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و…
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و…
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/8191
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/8191
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
@sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
@sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ اشک، اشک، اشک، رمز همیشگی میان عاشق و معشوق است در هجران؛ هجرانی که فاصله انداخته میان آن دو، فاصلهای که گاه میان دو نقطه مکانی است و گاه میان دو زمان، میان حال و گذشته یا حال و حال. گاه گذشتهها هرگز نگذشتهاند و حال است که بعد آنی گذشته میشود؛ گذشتههایی که رنگ و بوی عشق دارند، رنگ و ہوی سلحشوری دارند، رنگ و بوی تازگی دارند. انگاری که هرگز نگذشتهاند و مدام و هر آن هستند.
🔸 گذشتههایی که حال شده و دیگر در یادها و خاطره ها حک شدهاند، جا خوش کردهاند و حتی بخشی از وجود که نه تمام وجود شدهاند. همیشه هستند و سال به سال در ایامی دوباره خون تازهای می دود توی رگهایشان. انگاری این خون، خون به ناحق ریختهشده کسیست در میانه تاریخ که هرگز بنای خشک شدن ندارد. خونی که از دشت کربلا میجوشد و رگ و ریشه پیدا میکند در زمین و حیات میبخشد هستی را، کائنات را. گویا قلب کائنات شده است کربلای حسین. تپشهایش نبض وجود است و خونش آب حیات. همین ضربان است که شور میاندازد در خلق عالم. شوری که نوحه میشود، عزا میشود، ماتم میشود، میشود لباسهای مشکی بر تن، میشود پارچهها و کتیبههای سیاه بر درودیوار شهر، میشود داغ هجران.
🔸 میشود صدای ضجههای فراق که میپیچد در کوی و برزن، میپیچد در هزارتوهای تاریخ تا برسد به دشت کربلا. آن هنگام که مردی از تبار هاشمی در میانه گودالی از خون سوی آسمان لبخند میزند و خواهری بر بالای تلی جز زیبایی چیزی نمیبیند. سری از تن جدا میشود، غافل از اینکه قلب گنجینه اسرار است. قلب کانون انوار آسمانی است. قلب میماند و میشود قلب زمین، میشود کعبه دلهای عاشق، میشود میعادگاه مظلومان، میشود فانوس هدایت گمگشتگان راه، میشود کشتی نجات غوطهوران پهنه آب.
🔸 خواهر همه اینها را به خوبی میداند و میبیند. همگان صدای چکاچاک شمشیرها را میشنوند و او صدای بال ملائک را. مردمان آماج فرو ریختن تیرها را میبینند و او نزول باران رحمت ابدی و ازلی را. خلایق آتش و دود سربهفلککشیده خیمههای سوخته را میبینند و او شعشعه و لهیب عشق حسین را. زمینیان سرهای بریده بالای نیزه میبینند و او سایش سرهای شهدا بر عرش خدا را. او میبیند آینده و آیندگان را. او میبیند دشت کربلا را بعد از ۱۴۰۰ سال که چگونه میتپد و میدرخشد و فوج فوج انسان که رهسپار این دیار میشوند. او همه را میبیند و آن چیزی را که دیده است بر سر ظلم فریاد میکشد.
🔸 دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد، گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
t.me/sharifdaily/8205
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ اشک، اشک، اشک، رمز همیشگی میان عاشق و معشوق است در هجران؛ هجرانی که فاصله انداخته میان آن دو، فاصلهای که گاه میان دو نقطه مکانی است و گاه میان دو زمان، میان حال و گذشته یا حال و حال. گاه گذشتهها هرگز نگذشتهاند و حال است که بعد آنی گذشته میشود؛ گذشتههایی که رنگ و بوی عشق دارند، رنگ و ہوی سلحشوری دارند، رنگ و بوی تازگی دارند. انگاری که هرگز نگذشتهاند و مدام و هر آن هستند.
🔸 گذشتههایی که حال شده و دیگر در یادها و خاطره ها حک شدهاند، جا خوش کردهاند و حتی بخشی از وجود که نه تمام وجود شدهاند. همیشه هستند و سال به سال در ایامی دوباره خون تازهای می دود توی رگهایشان. انگاری این خون، خون به ناحق ریختهشده کسیست در میانه تاریخ که هرگز بنای خشک شدن ندارد. خونی که از دشت کربلا میجوشد و رگ و ریشه پیدا میکند در زمین و حیات میبخشد هستی را، کائنات را. گویا قلب کائنات شده است کربلای حسین. تپشهایش نبض وجود است و خونش آب حیات. همین ضربان است که شور میاندازد در خلق عالم. شوری که نوحه میشود، عزا میشود، ماتم میشود، میشود لباسهای مشکی بر تن، میشود پارچهها و کتیبههای سیاه بر درودیوار شهر، میشود داغ هجران.
🔸 میشود صدای ضجههای فراق که میپیچد در کوی و برزن، میپیچد در هزارتوهای تاریخ تا برسد به دشت کربلا. آن هنگام که مردی از تبار هاشمی در میانه گودالی از خون سوی آسمان لبخند میزند و خواهری بر بالای تلی جز زیبایی چیزی نمیبیند. سری از تن جدا میشود، غافل از اینکه قلب گنجینه اسرار است. قلب کانون انوار آسمانی است. قلب میماند و میشود قلب زمین، میشود کعبه دلهای عاشق، میشود میعادگاه مظلومان، میشود فانوس هدایت گمگشتگان راه، میشود کشتی نجات غوطهوران پهنه آب.
🔸 خواهر همه اینها را به خوبی میداند و میبیند. همگان صدای چکاچاک شمشیرها را میشنوند و او صدای بال ملائک را. مردمان آماج فرو ریختن تیرها را میبینند و او نزول باران رحمت ابدی و ازلی را. خلایق آتش و دود سربهفلککشیده خیمههای سوخته را میبینند و او شعشعه و لهیب عشق حسین را. زمینیان سرهای بریده بالای نیزه میبینند و او سایش سرهای شهدا بر عرش خدا را. او میبیند آینده و آیندگان را. او میبیند دشت کربلا را بعد از ۱۴۰۰ سال که چگونه میتپد و میدرخشد و فوج فوج انسان که رهسپار این دیار میشوند. او همه را میبیند و آن چیزی را که دیده است بر سر ظلم فریاد میکشد.
🔸 دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد، گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و اشک همان فریاد است.
t.me/sharifdaily/8205
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«قلب تپنده زمین»
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و…
#حامد_تأملی
❇️ دیگر اعتباری به حال و اکنون نیست. حال خیلی زود کهنه میشود، مگر آنکه از جنس گذشتهای اینچنینی باشد. گذشتهای زنده، ایستاده و ابدی. و اشک پیشکش سوختهدلانی است در پی وصل حال و گذشته. و اشک رمز ورود به آستان معشوق است. و…
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
@sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/10330
@sharifdaily
#حامد_تأملی
❇️ سالها قبل در همین ایام عزا جایی نوشتم: «مینیمالیسم برای شیعیان چندان تازگی ندارد. قرنهاست که به این طریق داستانها میسرایند و گرد هم میگریند.
عمو، آب، حرم، عطش.
همین هم برای شیعه چندین جلد رمان است.»
🔸 شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان کاستن درد و رنج واژههاست. واژهها اگر در لفافه اوزان و صناعات ادبی نپیچند، میپیچند دور گلوی مستمع، بغض میشوند و راه گلو را میگیرند و نفس را تنگ میکنند.
🔸 اگر بغضها نشکنند، عاقبتالامر هر شیعهای دقمرگی است. اشک راه فرار شیعه است از حصار واژهها. در فرهنگ واژگان نانوشته شیعه کنار برخی واژهها قطره اشکی کشیدهاند و خیلی از صفحاتش سرخ است. برای شیعه همه واژگان زمان و مکان دارند.
«تراب» میرود مکه، رکن یمانی، دیوار شکافته خانه خدا۔
«طناب» میرود مدینه، کوچههای بنیهاشم، پشت دیوار بقیع، غروب آفتاب.
«محراب» میرود مسجد کوفه، اذان صبح.
«آب» میرود علقمه، ظهر عاشورا.
«خضاب» میرود کربلا، قتلگاه، آنگاه که آسمان خون میگرید.
چه سری است در این «آب» که ترجیعبند واژگان شیعه شده است؟
«ششماهه، تیر سهشعبه، دل رباب»
🔸 کافیست ذهنت را آزاد بگذاری و بزنی به دل واژهها و گوشهای آرام آرام برای خودت اشک بریزی، ضجه بزنی و شاید هم بمیری. واژهها خود، تو را خواهند برد هرجا که لازم باشد؛
میان خیمهها،
کنار شط فرات،
در صفوف نماز ظهر،
روی تل زینبيه،
درون گودال قتلگاه.
🔸 حال انتخاب با توست که کدام واژهها را برگزینی و کدام داستان مینیمال را بسرایی.
اگر به من باشد، میگویم
«اسب، بیسوار، تنها، خیمهها».
t.me/sharifdaily/10330
@sharifdaily
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
«داستانی مینیمال»
#حامد_تأملی
❇️ شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان…
#حامد_تأملی
❇️ شیعگی عجین شده است با این مینیمالیسم. برای شیعه، واژهها به تنهایی بار تمام غمهای عالم را به گرده میکشند و حاجت به هیچ ترکیببندی و جملهای نیست. اگر شاعران سالهای سال است که قصيدهها منظوم و ورقها سیاه کردهاند، نیتشان…