📝 #یادداشت_روز
"بسی رنج بردم در آن سال پنج..."
#محمد_رضا_رجبی/ ورودی 87
به نظرم بخش مهمی از سقوط تدریجی و اضمحلال جامعه ی امروز ما، و شاید نسل به نسلِ شکل دهنده ی تمدن امروز و آینده ی ما (با در نظر گرفتنِ احتمالیِ ادامه یافتنِ همین روال و مسیر)، ریشه در نابجایی و نابجا بودن دارد.
نابجایی یا نابجا بودن یعنی قرارگیری در موقعیتِ زمانی و مکانی نامتناسب با تواناییها یا دارییهایمان و انتخاب نامتناسب بر اساس همین نداشته ها که در نتیجه اثری "ناموثر" و "بی بهره" (برخلاف دو واژه ی کلیدی در مدیریت یعنی effectiveness و efficiency) ایجاد می کند. البته این موضوع به دو زیرعلت تقسیم می شود:
🔹هر یک از ما به دلایل گوناگون و ریشه ای (مانند تربیت های مسابقه ای و رقابتی در خانه و آموزش های درس محور سیستم های آموزشی و ...) گویی به خورد ذاتمان رفته که به خود اجازه می دهیم نابجا باشیم، نابجا قضاوت کنیم و حرف بزنیم، یا نابجا کاری کنیم و رشته انتخاب کنیم و به روش "هرچه پیش آید خوش آید" به پیش رویم!
🔹 دوم اینکه همین ما که حاصل انباشتی از نابجاها هستیم، خالق سیستم های "نابجا تولید کن" می شویم و به این ترتیب ناگزیر افرادی نابجا تولید می شود.
به نظرم همه ی افراد قرار نیست مهندس و دکتر و کارمند دولت و ادارجات و غیره شوند، لطفی کنیم در حق خودمان که کمی بیشتر به مسیرهایمان بیاندیشیم، کمی جسارتِ همراه با خرد را چاشنی کار کنیم تا جایی باشیم که اثر و بهره ای درست خلق کنیم؛ و لطف دوم به آینده ی همه مان و این جامعه این می تواند باشد که بچه هایمان را کمافی السابق به درون همین سیستم بی فکر و روزمره زده شده و غیرپیشران هل ندهیم.
دانش اندوزی و مدرسه و دانشگاه و سپری کردن مقطع لیسانس و درجات عالیه، بسیار هم خوب هستند، اما با کمی تحقیق می توان فهمید که کشورهای متمدن امروز، سالهاست مسیر دیگری را برای خود و نسل های پس از خود خلق و انتخاب کرده اند.
حال که نمی توانیم خالق راهی نو باشیم، به راستی خوب تقلید کردن، کار پسندیده و خردمندانه ای است...
@sharifdaily
https://t.me/sharifdaily/371
"بسی رنج بردم در آن سال پنج..."
#محمد_رضا_رجبی/ ورودی 87
به نظرم بخش مهمی از سقوط تدریجی و اضمحلال جامعه ی امروز ما، و شاید نسل به نسلِ شکل دهنده ی تمدن امروز و آینده ی ما (با در نظر گرفتنِ احتمالیِ ادامه یافتنِ همین روال و مسیر)، ریشه در نابجایی و نابجا بودن دارد.
نابجایی یا نابجا بودن یعنی قرارگیری در موقعیتِ زمانی و مکانی نامتناسب با تواناییها یا دارییهایمان و انتخاب نامتناسب بر اساس همین نداشته ها که در نتیجه اثری "ناموثر" و "بی بهره" (برخلاف دو واژه ی کلیدی در مدیریت یعنی effectiveness و efficiency) ایجاد می کند. البته این موضوع به دو زیرعلت تقسیم می شود:
🔹هر یک از ما به دلایل گوناگون و ریشه ای (مانند تربیت های مسابقه ای و رقابتی در خانه و آموزش های درس محور سیستم های آموزشی و ...) گویی به خورد ذاتمان رفته که به خود اجازه می دهیم نابجا باشیم، نابجا قضاوت کنیم و حرف بزنیم، یا نابجا کاری کنیم و رشته انتخاب کنیم و به روش "هرچه پیش آید خوش آید" به پیش رویم!
🔹 دوم اینکه همین ما که حاصل انباشتی از نابجاها هستیم، خالق سیستم های "نابجا تولید کن" می شویم و به این ترتیب ناگزیر افرادی نابجا تولید می شود.
به نظرم همه ی افراد قرار نیست مهندس و دکتر و کارمند دولت و ادارجات و غیره شوند، لطفی کنیم در حق خودمان که کمی بیشتر به مسیرهایمان بیاندیشیم، کمی جسارتِ همراه با خرد را چاشنی کار کنیم تا جایی باشیم که اثر و بهره ای درست خلق کنیم؛ و لطف دوم به آینده ی همه مان و این جامعه این می تواند باشد که بچه هایمان را کمافی السابق به درون همین سیستم بی فکر و روزمره زده شده و غیرپیشران هل ندهیم.
دانش اندوزی و مدرسه و دانشگاه و سپری کردن مقطع لیسانس و درجات عالیه، بسیار هم خوب هستند، اما با کمی تحقیق می توان فهمید که کشورهای متمدن امروز، سالهاست مسیر دیگری را برای خود و نسل های پس از خود خلق و انتخاب کرده اند.
حال که نمی توانیم خالق راهی نو باشیم، به راستی خوب تقلید کردن، کار پسندیده و خردمندانه ای است...
@sharifdaily
https://t.me/sharifdaily/371
Telegram
روزنامه شریف | sharifdaily
#تلنگر
به بهانه اول مهر
نمودار فوق چه پیامهایی دارد؟ نظرات خود را به صورت یادداشت با روزنامه در میان بگذارید. (بهینهترین حجم متن 300 تا 400 کلمه است)
@sharifdailyadmin
@sharifdaily
به بهانه اول مهر
نمودار فوق چه پیامهایی دارد؟ نظرات خود را به صورت یادداشت با روزنامه در میان بگذارید. (بهینهترین حجم متن 300 تا 400 کلمه است)
@sharifdailyadmin
@sharifdaily