«اینکه یک روز مهندس برود در پیِ شعر
سر و سرّیست که با موی پریشان دارد»
❇️ تمام شدن امتحانات و هوای بارانی امروز و شعر اول صبحی که دکتر فخارزاده از برگه امتحان یکی از شاگردانش منتشر کرد، #سیدعلی_گوهری یکی دیگر از دانشجویان دانشکده مهندسی #برق که تخلص «مغموم» را هم برای خود انتخاب کرده را سر ذوق آورده تا بیتهای زیر را سروده و برای روزنامه بفرستد:
نمیدانی چه حالی دارم امشب سخت بیمارم
برای تلخکامیهای خود تا صبح بیدارم
نمیدانی چه حالی داشتم وقتی که میگفتم
بیا تا آنچه دارم را، به دستان تو بسپارم
به هر تلخی که کردی روی خوش دیدی زِ من هربار
نگفتی با خودت آیا، که شاید دوستت دارم؟
بیا و اشکهایم را ببین، ترکم مکن امشب
من از اینگونه دلکندن و رفتن سخت بیزارم
مرا قلبی پر از شور و شعف بود و تو دزدیدی
کنون از دارِ دنیا من، همین یک شعر را دارم...
🔸 از طرفی بعد از انتشار شعر حین امتحان، #رعنا_نوری دانشجوی مهندسی #هوافضا هم شعری که سهشنبه ۲۹ خرداد ۹۷ حین امتحان پایانترم برنامهنویسی سروده را از آرشیو خود بیرون کشیده و برای روزنامه فرستاد که آن را هم میتوانید در ادامه بخوانید:
خستهام بس که همه چی بلدم
اما هیچی منو بلد نمیشه!
راه حلی به ذهن من نمیاد
یه جرقه هم حتی رد نمیشه
همه مشغول امتحانن و من
دارم اینجا ترانه میبافم
نمیتونم تقلبم بکنم
بعله! اینقدر صادق و صافم
اولین باره تووی این جمعم
یک نفر هست مثل استاده :)
داره آروم نزدیکم میشه
حس ترسی به جونم افتاده
جای خطهای کدنویسی اگه
گوشه چشمش به بیتها بخوره...
وای.. اوضاع بده! چرا اینجا،
هیچکس برگهشو نمیده بره...؟!
🔸 اینکه در بعضی کانالهای دانشگاههای دیگر هم پیام صبح روزنامه را گذاشته و نوشته بودند که «بعله این هم از شریف که با شعر نمره میدهند» را ما که شدیداً تکذیب میکنیم؛
علاوه بر ما، غلط بودن ادعایتان را هم میتوانید از شریفیهایی که این ایام مشغول امتحانات بودند، بپرسید!
📸 هوای بارانی عصر امروز؛ فضای سبز حوالی مرکز مشاوره
@sharifdaily
سر و سرّیست که با موی پریشان دارد»
❇️ تمام شدن امتحانات و هوای بارانی امروز و شعر اول صبحی که دکتر فخارزاده از برگه امتحان یکی از شاگردانش منتشر کرد، #سیدعلی_گوهری یکی دیگر از دانشجویان دانشکده مهندسی #برق که تخلص «مغموم» را هم برای خود انتخاب کرده را سر ذوق آورده تا بیتهای زیر را سروده و برای روزنامه بفرستد:
نمیدانی چه حالی دارم امشب سخت بیمارم
برای تلخکامیهای خود تا صبح بیدارم
نمیدانی چه حالی داشتم وقتی که میگفتم
بیا تا آنچه دارم را، به دستان تو بسپارم
به هر تلخی که کردی روی خوش دیدی زِ من هربار
نگفتی با خودت آیا، که شاید دوستت دارم؟
بیا و اشکهایم را ببین، ترکم مکن امشب
من از اینگونه دلکندن و رفتن سخت بیزارم
مرا قلبی پر از شور و شعف بود و تو دزدیدی
کنون از دارِ دنیا من، همین یک شعر را دارم...
🔸 از طرفی بعد از انتشار شعر حین امتحان، #رعنا_نوری دانشجوی مهندسی #هوافضا هم شعری که سهشنبه ۲۹ خرداد ۹۷ حین امتحان پایانترم برنامهنویسی سروده را از آرشیو خود بیرون کشیده و برای روزنامه فرستاد که آن را هم میتوانید در ادامه بخوانید:
خستهام بس که همه چی بلدم
اما هیچی منو بلد نمیشه!
راه حلی به ذهن من نمیاد
یه جرقه هم حتی رد نمیشه
همه مشغول امتحانن و من
دارم اینجا ترانه میبافم
نمیتونم تقلبم بکنم
بعله! اینقدر صادق و صافم
اولین باره تووی این جمعم
یک نفر هست مثل استاده :)
داره آروم نزدیکم میشه
حس ترسی به جونم افتاده
جای خطهای کدنویسی اگه
گوشه چشمش به بیتها بخوره...
وای.. اوضاع بده! چرا اینجا،
هیچکس برگهشو نمیده بره...؟!
🔸 اینکه در بعضی کانالهای دانشگاههای دیگر هم پیام صبح روزنامه را گذاشته و نوشته بودند که «بعله این هم از شریف که با شعر نمره میدهند» را ما که شدیداً تکذیب میکنیم؛
علاوه بر ما، غلط بودن ادعایتان را هم میتوانید از شریفیهایی که این ایام مشغول امتحانات بودند، بپرسید!
📸 هوای بارانی عصر امروز؛ فضای سبز حوالی مرکز مشاوره
@sharifdaily
Telegram
attach 📎