#قزوین_تورک
خانات کریمه یکی از دولت های ترکی بود که توسط حاجی گرای خان با زوال آلتین اردو در شبه جزیره کریمه و مناطقی از روسیه و اوکراین تاسیس شد. معماری این خانات که حد فاصل سنوات ۱۴۴۱ تا ۱۷۸۳ پابرجا بود؛ ترکیبی از معماری ترکی - اسلامی خوارزم، معماری عثمانی و نیز معماری غرب بود که در نوع خود جالب توجه است.
یکی از مهمترین بناهای ساخته شده توسط خانین کریمه بنای قصر خان یا خان سارای است که از کاخ خان شکی در کشور آذربایجان بزرگتر است اما همانند سرای توپ قاپی در استانبول مجموعهای از بناهای متعدد است که در ادوار مختلف ساخته شده اند. بنای اولیه مجموعه مربوط به منگلی گرای اول میباشد اما خانهای بعدی بناهای زیادی به آن افزودهاند تا تمامی نیازهای خود را برآورده کنند. مجموعه از قسمت های حرم، سالن پذیرش، مسجد، حمام و عناصر دیگر تشکیل شده است. این بنا در شهر باغچه سرای قرار دارد. باغچه سرای درون یک دره واقع شده است و اطراف آن را تپه های جنگلی فرا گرفت است. حصار مجموعه خان سرای که دورتادور آن را فرا گرفته است به موازات رودی به نام چروک سو/Çürküsu کشیده است که از این نظر آن را شبیه حصار سلیمانی مجموعه توپ قاپی میکند. در ورودی غربی مجموعه پلی وجود دارد که بر روی رودخانه چروک سو بنا شده و برای رسیدن به مجموعه باید از آن عبور کرد. قسمت های اصلی مجموعه در مرکز آن قرار دارند. هنگامی که از سوی رود وارد مجموعه میشوید نخستین مکان حیاط بزرگ آن است که در گوشه شرقی آن مسجد جامع و بقعه های چندضلعی به چشم میخورند. در غرب حیاط بزرگ بناهای اصلی مجموعه به چشم میخورند از جمله کاخ سِیر، برج توغان (شاهین)، کاخ رواقدار، کاخ دربار/حرم و بناهایی که در شمال کاخ دربار قرار داشتند که همگی توسط روسها پس از اشغال ویران شدند. پس از حیاط اول حیاط دوم قرار دارد که در گوشه جنوب شرقی آن حیاطی موسوم به حیاط باغچه دار واقع شده که دارای مسجد، دیوانخانه و دو سقاخانه به نام های آلتین چشمهسی (چشمه طلا) و گؤزیاشی چشمهسی (چشمه اشک) میباشد. در شمال شرقی حیاط دوم مطبخ یعنی آشپزخانه مجموعه قرار دارد. برخی بناهای موجود در غرب مجموعه نیز باز توسط اشغالگران روس ویران شدهاند.
سرای خانهای کریمه در باغچهسرای از نظر تأسیسات آب بسیار مترقی و پیشرفته است. سالن حوضدار این قصر در نوع خود بینظیر است. گؤزیاشی چشمهسی که از جمله آبخوریهای سرای خان کریمه است با عبور از یک کانال مرمرین بسیار زیبا که با نقوش ماهی، ماهیگیر، زیگزاگهایی که جریان آب را به تصویر میکشند، اژدهای دوسر، درخت، برگ، گل و ... تزیین شده است وارد استخرهای متعدد میگردد.
سالن حوضدار نیز سالنی سرپوشیده است که وسط آن یک حوض با فوارهای بسیار زیبا قرار دارد و هدف از ساخت آن استراحت خان و اعضای خانواده او به همراه لذت بردن از صدای آب بوده است. طبقه بالای سالن حوضدار نیز اتاقی است که دیوارهای آن با ظرافت تمام طلاکاری شدهاند. بر روی دیوارهای اتاق نقوش میوههای درون طبق به چشم میخورد که زیبایی آن را دو چندان کرده است. شومینه اتاق طلاکاری شده که بر طبقه بالای سالن حوضدار قرار دارد توسط معماران فرانسوی و به سبک معماری فرانسه ساخته شدهاند. بر روی سقف اتاق یک گنبد کوچک تعبیه شده که با استفاده از لعاب سبز رنگ آمیزی شده که از دوره هون رواج داشته است. با خروج از سالن حوضدار و اتاق طلاکاری شده بالای آن به مسجد کوچکی میرسید که توسط سلیم گرایخان ساخته شده و صرفاً یک گنبد کوچک دارد.
محل سکونت خان ساختمان دو طبقه است. در نزدیکی ساختمان سکونتگاه خان مسجدی دیگر قرار دارد که سقف آن تماماً چوبی بوده و محراب آن از جنس مرمر و قسماً گچ میباشد. منبر مسجد دارای نقوش هندسی و نباتی است. در کنار مسجد برجی به نام برج شاهین قرار گرفته است. در واقع بسیاری از قسمتهای مجموعه خانهای کریمه توسط معماران اروپایی و به شیوه رنسانس ساخته شدهاند. این مجموعه معماری تبدیل به الگویی برای ادبیات روسها شدهاند از جمله آبخوری موسوم به گؤزیاشی چشمهسی که شعرای بزرگ روس مانند پوشکین و چایکوفسکی اشعار برجستهای در مورد آن سرودهاند.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
خانات کریمه یکی از دولت های ترکی بود که توسط حاجی گرای خان با زوال آلتین اردو در شبه جزیره کریمه و مناطقی از روسیه و اوکراین تاسیس شد. معماری این خانات که حد فاصل سنوات ۱۴۴۱ تا ۱۷۸۳ پابرجا بود؛ ترکیبی از معماری ترکی - اسلامی خوارزم، معماری عثمانی و نیز معماری غرب بود که در نوع خود جالب توجه است.
یکی از مهمترین بناهای ساخته شده توسط خانین کریمه بنای قصر خان یا خان سارای است که از کاخ خان شکی در کشور آذربایجان بزرگتر است اما همانند سرای توپ قاپی در استانبول مجموعهای از بناهای متعدد است که در ادوار مختلف ساخته شده اند. بنای اولیه مجموعه مربوط به منگلی گرای اول میباشد اما خانهای بعدی بناهای زیادی به آن افزودهاند تا تمامی نیازهای خود را برآورده کنند. مجموعه از قسمت های حرم، سالن پذیرش، مسجد، حمام و عناصر دیگر تشکیل شده است. این بنا در شهر باغچه سرای قرار دارد. باغچه سرای درون یک دره واقع شده است و اطراف آن را تپه های جنگلی فرا گرفت است. حصار مجموعه خان سرای که دورتادور آن را فرا گرفته است به موازات رودی به نام چروک سو/Çürküsu کشیده است که از این نظر آن را شبیه حصار سلیمانی مجموعه توپ قاپی میکند. در ورودی غربی مجموعه پلی وجود دارد که بر روی رودخانه چروک سو بنا شده و برای رسیدن به مجموعه باید از آن عبور کرد. قسمت های اصلی مجموعه در مرکز آن قرار دارند. هنگامی که از سوی رود وارد مجموعه میشوید نخستین مکان حیاط بزرگ آن است که در گوشه شرقی آن مسجد جامع و بقعه های چندضلعی به چشم میخورند. در غرب حیاط بزرگ بناهای اصلی مجموعه به چشم میخورند از جمله کاخ سِیر، برج توغان (شاهین)، کاخ رواقدار، کاخ دربار/حرم و بناهایی که در شمال کاخ دربار قرار داشتند که همگی توسط روسها پس از اشغال ویران شدند. پس از حیاط اول حیاط دوم قرار دارد که در گوشه جنوب شرقی آن حیاطی موسوم به حیاط باغچه دار واقع شده که دارای مسجد، دیوانخانه و دو سقاخانه به نام های آلتین چشمهسی (چشمه طلا) و گؤزیاشی چشمهسی (چشمه اشک) میباشد. در شمال شرقی حیاط دوم مطبخ یعنی آشپزخانه مجموعه قرار دارد. برخی بناهای موجود در غرب مجموعه نیز باز توسط اشغالگران روس ویران شدهاند.
سرای خانهای کریمه در باغچهسرای از نظر تأسیسات آب بسیار مترقی و پیشرفته است. سالن حوضدار این قصر در نوع خود بینظیر است. گؤزیاشی چشمهسی که از جمله آبخوریهای سرای خان کریمه است با عبور از یک کانال مرمرین بسیار زیبا که با نقوش ماهی، ماهیگیر، زیگزاگهایی که جریان آب را به تصویر میکشند، اژدهای دوسر، درخت، برگ، گل و ... تزیین شده است وارد استخرهای متعدد میگردد.
سالن حوضدار نیز سالنی سرپوشیده است که وسط آن یک حوض با فوارهای بسیار زیبا قرار دارد و هدف از ساخت آن استراحت خان و اعضای خانواده او به همراه لذت بردن از صدای آب بوده است. طبقه بالای سالن حوضدار نیز اتاقی است که دیوارهای آن با ظرافت تمام طلاکاری شدهاند. بر روی دیوارهای اتاق نقوش میوههای درون طبق به چشم میخورد که زیبایی آن را دو چندان کرده است. شومینه اتاق طلاکاری شده که بر طبقه بالای سالن حوضدار قرار دارد توسط معماران فرانسوی و به سبک معماری فرانسه ساخته شدهاند. بر روی سقف اتاق یک گنبد کوچک تعبیه شده که با استفاده از لعاب سبز رنگ آمیزی شده که از دوره هون رواج داشته است. با خروج از سالن حوضدار و اتاق طلاکاری شده بالای آن به مسجد کوچکی میرسید که توسط سلیم گرایخان ساخته شده و صرفاً یک گنبد کوچک دارد.
محل سکونت خان ساختمان دو طبقه است. در نزدیکی ساختمان سکونتگاه خان مسجدی دیگر قرار دارد که سقف آن تماماً چوبی بوده و محراب آن از جنس مرمر و قسماً گچ میباشد. منبر مسجد دارای نقوش هندسی و نباتی است. در کنار مسجد برجی به نام برج شاهین قرار گرفته است. در واقع بسیاری از قسمتهای مجموعه خانهای کریمه توسط معماران اروپایی و به شیوه رنسانس ساخته شدهاند. این مجموعه معماری تبدیل به الگویی برای ادبیات روسها شدهاند از جمله آبخوری موسوم به گؤزیاشی چشمهسی که شعرای بزرگ روس مانند پوشکین و چایکوفسکی اشعار برجستهای در مورد آن سرودهاند.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
Forwarded from پئراغئنگ دیوانئ (Hämide)
جۇش گلسه
دۆنیأده نیچه ایش باردئر، یاماندئر،
بیری اۇلدور، یرسیز غاهرئ جۇش گلسه.
عاشئقلارا شۇل گۆن آخئرزاماندئر،
یاردان ائراق دۆشۆپ، آرا داش گلسه.
دۇستونگنئ اگله مه، نپدن غالماسئن،
دوشمانئنگ ساقلاما، سئرئنگ بیلمهسین،
آچدا آلغئنگ، بِگه برگینگ بۇلماسئن،
ایش مۆشگیلدیر، آنگلامازا دوش گلسه.
زمین سنی هألی-هألی یووتارمئ،
عاقئل بۇلان موندا بیغام یاتارمئ؟
هیچ بیر ماسغارالئق موندان اؤتِرمی،
گیدِن غورئ گیتسه، گِلن بۇش گلسه.
اۇن غات اؤیۆنگ بۇلسا دِمیر غالادان،
آجال تاپار امیر بۇلسا اللهدان،
حاقئقئ أر یۆز دؤندِرمِز بِلادان،
حاق رئضاسئ بیلِن باشا داش گلسه.
عارئف من دییپ، لاپ اورارلار یالاندان،
بِللیسینی آیدار سۇرسانگ بیلِندِن،
ایل گؤزلۆگین یۆز یئل طاغات قئلاندان،
یاغشئدئر بیر سَحِر گؤزدِن یاش گلسه.
بایلار باغلاپ ساخاواتئنگ غاپئسئن،
کؤپِلدِر تاموغئنگ مؤیۆن-آپئسئن،
گؤرۆنگ بو ایّأمینگ پیرین، صۇپوسئن،
داننامایئن، تئقار اۇتئر، آش گلسه.
ماغتئمغولئ، سؤیله عاقلئنگ یِتینچأ،
آخئراتئنگ غازان بیکأر یاتئنچا،
تاموغدادئر تأ دۆنیأدِن اؤتینچأ،
یامان خاتئن یاغشئ أره دوش گلسه.
ماغتئمغولئ پئراغئ
🕊
دۆنیأده نیچه ایش باردئر، یاماندئر،
بیری اۇلدور، یرسیز غاهرئ جۇش گلسه.
عاشئقلارا شۇل گۆن آخئرزاماندئر،
یاردان ائراق دۆشۆپ، آرا داش گلسه.
دۇستونگنئ اگله مه، نپدن غالماسئن،
دوشمانئنگ ساقلاما، سئرئنگ بیلمهسین،
آچدا آلغئنگ، بِگه برگینگ بۇلماسئن،
ایش مۆشگیلدیر، آنگلامازا دوش گلسه.
زمین سنی هألی-هألی یووتارمئ،
عاقئل بۇلان موندا بیغام یاتارمئ؟
هیچ بیر ماسغارالئق موندان اؤتِرمی،
گیدِن غورئ گیتسه، گِلن بۇش گلسه.
اۇن غات اؤیۆنگ بۇلسا دِمیر غالادان،
آجال تاپار امیر بۇلسا اللهدان،
حاقئقئ أر یۆز دؤندِرمِز بِلادان،
حاق رئضاسئ بیلِن باشا داش گلسه.
عارئف من دییپ، لاپ اورارلار یالاندان،
بِللیسینی آیدار سۇرسانگ بیلِندِن،
ایل گؤزلۆگین یۆز یئل طاغات قئلاندان،
یاغشئدئر بیر سَحِر گؤزدِن یاش گلسه.
بایلار باغلاپ ساخاواتئنگ غاپئسئن،
کؤپِلدِر تاموغئنگ مؤیۆن-آپئسئن،
گؤرۆنگ بو ایّأمینگ پیرین، صۇپوسئن،
داننامایئن، تئقار اۇتئر، آش گلسه.
ماغتئمغولئ، سؤیله عاقلئنگ یِتینچأ،
آخئراتئنگ غازان بیکأر یاتئنچا،
تاموغدادئر تأ دۆنیأدِن اؤتینچأ،
یامان خاتئن یاغشئ أره دوش گلسه.
ماغتئمغولئ پئراغئ
🕊
Forwarded from پئراغئنگ دیوانئ (Hämide)
جۇشان گۆنلِر،هی!
بيلمهديم، يئقئلدئم، توردوم يريمدِن،
سريمه كؤی گليپ، جۇشان گۆنلر، هی!
عاقئل-پیكیريم توردئ يرلی-يريندِن،
سريمدِن آغئبان آشان گۆنلر، هی!
غوللوق ايلأپ غايئم خئزماتدا دوردئ،
ملکلر سرينده آنگا ير بردی،
آدام سیجدهسينده تكبّیر اوردئ،
عازازئلغا طۇوقئ دۆشن گۆنلر، هی!
ائمّاتئ پيغامبر اويدئ "قرآنا"،
حابئبئم نور سالدئ عألم-جاهانا،
بئراغ آتئ مۆندی، غالدئ آسمانا،
رِف-رِف مۆنۆپ، ماغراج آشان گۆنلر، هی!
غرئبام، عاشئغام، موصاحئپ دردم،
اؤتهنی ياد اديپ، يئغلارام هر دم،
اوچماخ آرمانئندا آتامئز آدام،
حۇو انه ديير: "شيطان دوشان گۆنلر، هی!"
يدی گۆنده حاقدان اۆلۆش آلدئلار،
ابراهيم پيغامبر بۇلوپ گلديلر،
مانجانئغا باغلاپ، نارا سالدئلار،
ابراهيم ديير: "اۇدا دۆشن گۆنلر، هی!"
جايسئز جبری كؤپدۆر كؤنه جاهانئنگ،
حاق عئشقئنا صارپ ات بۇلدوقچا جانئنگ،
اوحود اوروشئندا اۇل مصطافانئنگ،
ايكی ديشی شهيد دۆشن گۆنلر، هی!
كاپئرلار قاصد اتدی رسول جانئنا،
رسول دۇغا قئلدئ دۆنیه مالئنا،
داغلاردان ايكی داغ رسول آلئنا،
آلتئن-كۆمۆش بۇلوپ، سؤيشن گۆنلر،هی!
يوسوپـصاحئبجمال ياقوب اۇغلوندا،
عاجئز غالدئ غارداش-دۇغان الينده،
غارداشلارئ آزئپ شيطان يۇلوندا،
يوسوپ ديير: "زئندانا دۆشن گۆنلر، هی!"
ماغتئمغولئ، درده غالدئم ديليمدِن،
گلديگينه موقدار يازدئم اليمدِن،
حِضرِتی پيغامبر توتوپ غۇلومدان،
صاحابالار بيلِن غۇوشان گۆنلر، هی!
ماغتئمغولئ پئراغئ
🕊
بيلمهديم، يئقئلدئم، توردوم يريمدِن،
سريمه كؤی گليپ، جۇشان گۆنلر، هی!
عاقئل-پیكیريم توردئ يرلی-يريندِن،
سريمدِن آغئبان آشان گۆنلر، هی!
غوللوق ايلأپ غايئم خئزماتدا دوردئ،
ملکلر سرينده آنگا ير بردی،
آدام سیجدهسينده تكبّیر اوردئ،
عازازئلغا طۇوقئ دۆشن گۆنلر، هی!
ائمّاتئ پيغامبر اويدئ "قرآنا"،
حابئبئم نور سالدئ عألم-جاهانا،
بئراغ آتئ مۆندی، غالدئ آسمانا،
رِف-رِف مۆنۆپ، ماغراج آشان گۆنلر، هی!
غرئبام، عاشئغام، موصاحئپ دردم،
اؤتهنی ياد اديپ، يئغلارام هر دم،
اوچماخ آرمانئندا آتامئز آدام،
حۇو انه ديير: "شيطان دوشان گۆنلر، هی!"
يدی گۆنده حاقدان اۆلۆش آلدئلار،
ابراهيم پيغامبر بۇلوپ گلديلر،
مانجانئغا باغلاپ، نارا سالدئلار،
ابراهيم ديير: "اۇدا دۆشن گۆنلر، هی!"
جايسئز جبری كؤپدۆر كؤنه جاهانئنگ،
حاق عئشقئنا صارپ ات بۇلدوقچا جانئنگ،
اوحود اوروشئندا اۇل مصطافانئنگ،
ايكی ديشی شهيد دۆشن گۆنلر، هی!
كاپئرلار قاصد اتدی رسول جانئنا،
رسول دۇغا قئلدئ دۆنیه مالئنا،
داغلاردان ايكی داغ رسول آلئنا،
آلتئن-كۆمۆش بۇلوپ، سؤيشن گۆنلر،هی!
يوسوپـصاحئبجمال ياقوب اۇغلوندا،
عاجئز غالدئ غارداش-دۇغان الينده،
غارداشلارئ آزئپ شيطان يۇلوندا،
يوسوپ ديير: "زئندانا دۆشن گۆنلر، هی!"
ماغتئمغولئ، درده غالدئم ديليمدِن،
گلديگينه موقدار يازدئم اليمدِن،
حِضرِتی پيغامبر توتوپ غۇلومدان،
صاحابالار بيلِن غۇوشان گۆنلر، هی!
ماغتئمغولئ پئراغئ
🕊
Forwarded from شقایق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بِریمسیز بِگ لِردِن باخئل بای لاردان
چؤله چئقسانگ اِرکِک چۇپان یاغشئدئر
غۇلئ گینگ کؤنگلی دار چئقئمسئز خاندان
ایشینگ دۆشسه مِرت(مِرد)غالتامان یاغشئدئر
ماغتمغولئ پئراغئ
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
چؤله چئقسانگ اِرکِک چۇپان یاغشئدئر
غۇلئ گینگ کؤنگلی دار چئقئمسئز خاندان
ایشینگ دۆشسه مِرت(مِرد)غالتامان یاغشئدئر
ماغتمغولئ پئراغئ
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
شجره و تاریخ تۆرکمن / تۆرکان
برج قابوس بن وشمگیر https://t.me/shajareturkan 🍃 🌸🍃
قابوس بن وُشْمْگیر ملقب به شمسالمعالی چهارمین پادشاه زیاریان بود که بعد از برادرش بیستون در سال ۳۶۷ هجری، در گرگان به تخت نشست.
او آن هنگام در شهریارکوه طبرستان بود. از بیستون فرزند خردسالی مانده بود که دباج بن بانی گیل پدربزرگ مادری این طفل تلاش میکرد تا او را به حکومت برساند، اما تعداد زیادی از فرماندهان و لشکریان زیاری، قابوس را به پادشاهی برگزیدند.
قابوس دو دوره حکومت کرد. دورهٔ نخست به آرامی گذشت، اما بعد از مرگ رکنالدوله، فرمانروای آلبویه، سرزمینهای تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله، مؤیدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. عضدالدوله و مویدالدوله با فخرالدوله اختلاف پیدا کردند و بین آنها جنگ درگرفت. فخرالدوله به قابوس پناه برد. قابوس از تسلیم فخرالدوله به برادرانش امتناع کرد و میان آنها جنگی درگرفت که قابوس و فخرالدوله شکست خوردند و او به خراسان پناه برد.
سلطنت۹۷۷–۹۸۱ (دورهٔ نخست)
۹۹۷–۱۰۱۲ (دورهٔ دوم)پیشین بیستون جانشین منوچهردرگذشته۱۰۱۲ م
گرگاندود مانزیاریان پدر وشمگیر
قابوس قریب ۱۸ سال از حکومت محروم بود و در پناه دربار دیگر شاهان میزیست؛ اما با مرگ عضدالدوله و تضعیف آلبویه، وی با کمک یاران طبری و دیلمی خود، به گرگان حمله کرد و توانست آن را از آلبویه پس بگیرد و دوباره بر تخت بنشیند. قابوس تا سال ۴۰۳ هجری حکومت کرد و بر دامنهٔ متصرفات خود از سوی مغرب افزود و گرگان، چالوس و رویان را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و برخی قلاع قومس را فتح نمود.
وی مردی ادیب و شاعر و خوشنویس بود و اشعاری را به فارسی و عربی میسرود و دربارش به مرکزی برای حمایت از دانشمندان بدل شدهبود، اما از سویی در اواخر عمرش سنگدل و خشن شده بود و قتل پردهدار مخصوص خود، نعیم، که مرد درستکاری بود، موجب شورش لشکریان و عزل وی از حکومت شد. بعد از قابوس، فرزندش منوچهر به حکومت رسید و کسانی را که برای قتل پدرش توطئه کردهبودند، را اسیر کرد و آنها را کشت. آرامگاه وی در برج گنبد قابوس است، که در زمان حیات، به دستور خودش ساخته شده بود.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
او آن هنگام در شهریارکوه طبرستان بود. از بیستون فرزند خردسالی مانده بود که دباج بن بانی گیل پدربزرگ مادری این طفل تلاش میکرد تا او را به حکومت برساند، اما تعداد زیادی از فرماندهان و لشکریان زیاری، قابوس را به پادشاهی برگزیدند.
قابوس دو دوره حکومت کرد. دورهٔ نخست به آرامی گذشت، اما بعد از مرگ رکنالدوله، فرمانروای آلبویه، سرزمینهای تحت حکومت او میان سه پسرش عضدالدوله، مؤیدالدوله و فخرالدوله تقسیم شد. عضدالدوله و مویدالدوله با فخرالدوله اختلاف پیدا کردند و بین آنها جنگ درگرفت. فخرالدوله به قابوس پناه برد. قابوس از تسلیم فخرالدوله به برادرانش امتناع کرد و میان آنها جنگی درگرفت که قابوس و فخرالدوله شکست خوردند و او به خراسان پناه برد.
سلطنت۹۷۷–۹۸۱ (دورهٔ نخست)
۹۹۷–۱۰۱۲ (دورهٔ دوم)پیشین بیستون جانشین منوچهردرگذشته۱۰۱۲ م
گرگاندود مانزیاریان پدر وشمگیر
قابوس قریب ۱۸ سال از حکومت محروم بود و در پناه دربار دیگر شاهان میزیست؛ اما با مرگ عضدالدوله و تضعیف آلبویه، وی با کمک یاران طبری و دیلمی خود، به گرگان حمله کرد و توانست آن را از آلبویه پس بگیرد و دوباره بر تخت بنشیند. قابوس تا سال ۴۰۳ هجری حکومت کرد و بر دامنهٔ متصرفات خود از سوی مغرب افزود و گرگان، چالوس و رویان را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد و برخی قلاع قومس را فتح نمود.
وی مردی ادیب و شاعر و خوشنویس بود و اشعاری را به فارسی و عربی میسرود و دربارش به مرکزی برای حمایت از دانشمندان بدل شدهبود، اما از سویی در اواخر عمرش سنگدل و خشن شده بود و قتل پردهدار مخصوص خود، نعیم، که مرد درستکاری بود، موجب شورش لشکریان و عزل وی از حکومت شد. بعد از قابوس، فرزندش منوچهر به حکومت رسید و کسانی را که برای قتل پدرش توطئه کردهبودند، را اسیر کرد و آنها را کشت. آرامگاه وی در برج گنبد قابوس است، که در زمان حیات، به دستور خودش ساخته شده بود.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
Wikipedia
زیاریان
زیاریان یا آل زیار یک خاندان کوچک گیلی-دیلمی در سرزمینهای جنوبشرقی دریای مازندران بودند. امیران زیاری در قرن چهارم و پنجم هجری امیر گرگان و طبرستان بودند و در برخی ادوار قومس، دیلم و گیلان نیز تحت فرمانروایی آنان بود. دودمان زیاریان در ۳۱۹ هجری قمری ایجاد…
شجره و تاریخ تۆرکمن / تۆرکان
سکهای از دوران امارت قابوس ضرب شده در جرجان . https://t.me/shajareturkan 🍃 🌸🍃
قابوس در شعبان ۳۸۸ هجری، به گرگان آمد. سپاه فیروزان بعد از شکست، به ری فرار کردند و در آنجا توسط بزرگان حکومت مورد ملامت قرار گرفتند. بعد از مرگ فخرالدوله در ۳۸۷ هجری، فرزند کوچک او به جای پدر نشسته بود، اما امور مملکت را ابوعلی حمویه وزیر بر عهده داشت.[۶۹] ابوعلی، ده هزار نفر از عرب و ترک و دیلم را آماده کرد و همراه با پسر قابوس، منوچهر، که در این هنگام در سپاه آل بویه بود، با چند نفر دیگر به سمت گرگان حرکت کردند. هنگامی که به شهریار کوه رسیدند، قابوس میخواست که در برابر آنها مقاومت کند.
در این هنگام نصر بن حسن در آمل بود و ابوعلی حمویه از جانب او بیمناک بود. او به نصر نامهای نوشت، که در صورت خودداری از جنگیدن با مجدالدوله، حکومت قومس را به او خواهد داد. نصر به ساری آمد. وی به جای رفتن به گرگان، از راه کوهستان به سمت قومس حرکت کرد. هنگامی که به نزدیکی قومس رسید، خود را در قبول اطاعت مجدالدوله آشکار کرد. تعدادی از سپاهیان او بازگشتند و به گرگان رفتند و نصر با بقیه سپاهیان وارد قلعه جومند شد. ابوعلی بعد از آن، با خیال آسوده به ساری رفت.
در این هنگام، منوچهر که در سپاه مجدالدوله بود، بهطور پنهانی به پدر خود رسولی را فرستاد و طرفداری خود را اعلام کرد و همچنین بیستون بن تیجاسف که از سرداران سپاه ابوعلی به حساب میآمد، از اقوام و دوستان قدیمی قابوس بود. ابوعلی نیز به خاطر ترس از خیانت او، وی را به ری بازگرداند. در نهایت، سپاه ابوعلی به نزدیکی گرگان رسیدند و شهر را محاصره کردند. محاصره ۲ ماه طول کشید و در گرگان قحطی بروز کرد و سپاه ابوعلی ناگزیر به تغییر مکان شدند. بعد از مدتی بارانهای زمستانی شدید شدند و طوفان برخاست و خیمههای سپاه ابوعلی را ویران کرد. هنگامی که سپاه قابوس این وضعیت را دیدند همگی بیرون آمدند و یک هزار و سیصد نفر از سپاه ابوعلی را کشتند و سرداران سپاه او را به اسارت گرفتند و غنیمتهای فراوان به دست آوردند.
ابوعلی بعد از شکست به قومس رفت و به نصر بن حسن نامه نوشت و او را به نزد خود فراخواند و خود به سمت ری حرکت کرد.
ابوعلی به ری رسید و نصر در سمنان ماند و از مجدالدوله یاری خواست و بعد از مدتی پسر بکتگین حاجب با ششصد سوار ترک به نزد او فرستاده شد. قابوس، باتی را به جنگ فرستاد و به اسپهبد شهریار نامه نوشت، تا به او کمک کند. سپاه نصر توانستند باتی را غافلگیر کرده و شکست دهند. مجدالدوله که از این پیروزی خوشحال شده بود، خال خود، رستم بن مرزبان، را با سه هزار مرد به یاری او فرستاد و شهریار کوه را به خال خود واگذار کرد. نصر تا دماوند به پیشواز رستم آمد و به او یاری کرد، تا شهریار کوه را به دست آورد. اسپهبد شهریار شکست خورد و به منوچهر بن قابوس پناه برد؛ ولی بعد از مدتی به رستم حمله کرد و او را از آن منطقه بیرون کرد و رستم مجدد به ری بازگشت. بعد از آن قابوس، ابونصر بن محمود حاجب را که نزد او آمده بود، به مواجهه با نصر فرستاد. او چند بار به سپاه نصر حمله برد و سپاه او را پراکنده کرد. نصر شکست خورد و به سمنان فرار کرد.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
در این هنگام نصر بن حسن در آمل بود و ابوعلی حمویه از جانب او بیمناک بود. او به نصر نامهای نوشت، که در صورت خودداری از جنگیدن با مجدالدوله، حکومت قومس را به او خواهد داد. نصر به ساری آمد. وی به جای رفتن به گرگان، از راه کوهستان به سمت قومس حرکت کرد. هنگامی که به نزدیکی قومس رسید، خود را در قبول اطاعت مجدالدوله آشکار کرد. تعدادی از سپاهیان او بازگشتند و به گرگان رفتند و نصر با بقیه سپاهیان وارد قلعه جومند شد. ابوعلی بعد از آن، با خیال آسوده به ساری رفت.
در این هنگام، منوچهر که در سپاه مجدالدوله بود، بهطور پنهانی به پدر خود رسولی را فرستاد و طرفداری خود را اعلام کرد و همچنین بیستون بن تیجاسف که از سرداران سپاه ابوعلی به حساب میآمد، از اقوام و دوستان قدیمی قابوس بود. ابوعلی نیز به خاطر ترس از خیانت او، وی را به ری بازگرداند. در نهایت، سپاه ابوعلی به نزدیکی گرگان رسیدند و شهر را محاصره کردند. محاصره ۲ ماه طول کشید و در گرگان قحطی بروز کرد و سپاه ابوعلی ناگزیر به تغییر مکان شدند. بعد از مدتی بارانهای زمستانی شدید شدند و طوفان برخاست و خیمههای سپاه ابوعلی را ویران کرد. هنگامی که سپاه قابوس این وضعیت را دیدند همگی بیرون آمدند و یک هزار و سیصد نفر از سپاه ابوعلی را کشتند و سرداران سپاه او را به اسارت گرفتند و غنیمتهای فراوان به دست آوردند.
ابوعلی بعد از شکست به قومس رفت و به نصر بن حسن نامه نوشت و او را به نزد خود فراخواند و خود به سمت ری حرکت کرد.
ابوعلی به ری رسید و نصر در سمنان ماند و از مجدالدوله یاری خواست و بعد از مدتی پسر بکتگین حاجب با ششصد سوار ترک به نزد او فرستاده شد. قابوس، باتی را به جنگ فرستاد و به اسپهبد شهریار نامه نوشت، تا به او کمک کند. سپاه نصر توانستند باتی را غافلگیر کرده و شکست دهند. مجدالدوله که از این پیروزی خوشحال شده بود، خال خود، رستم بن مرزبان، را با سه هزار مرد به یاری او فرستاد و شهریار کوه را به خال خود واگذار کرد. نصر تا دماوند به پیشواز رستم آمد و به او یاری کرد، تا شهریار کوه را به دست آورد. اسپهبد شهریار شکست خورد و به منوچهر بن قابوس پناه برد؛ ولی بعد از مدتی به رستم حمله کرد و او را از آن منطقه بیرون کرد و رستم مجدد به ری بازگشت. بعد از آن قابوس، ابونصر بن محمود حاجب را که نزد او آمده بود، به مواجهه با نصر فرستاد. او چند بار به سپاه نصر حمله برد و سپاه او را پراکنده کرد. نصر شکست خورد و به سمنان فرار کرد.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
شجره و تاریخ تۆرکمن / تۆرکان
Photo
شورش و سرکوب اسپهبد شهریار بن دارا
اسپهبد شهریار از سرداران قدیمی قابوس بود و در زمانی که قابوس در دربار سامانیان منتظر به حکومت رسیدن بود اسپهبد با وی همراه بود و یکی از پیشگامان حکومت قابوس بهشمار میآمد. بدین خاطر قابوس حکومت شهریارکوه را به او داد و شهریار مدتی در آنجا حکومت کرد و در لشکرکشیهای قابوس نیز حضور داشت، اما با از بین رفتن دشمنان، شهریار به مال خود مغرور شده و طغیان کرد.
منابع ذکر نکردهاند که این شورش علیه قابوس بودهاست یا آل بویه؛ فقط اشاره کردهاند که سپاهی از جانب آل بویه به فرماندهی رستم بن مرزبان و بیستون بن تیجاسف برای سرکوب کردن شهریار حرکت کردند. آنها توانستند شهریار کوه را تصرف کنند و اسپهبد شهریار را به نزد قابوس بفرستند. این واقعه در سال ۳۹۶ هجری قمری اتفاق افتاد. پس از تصرف شهریار کوه رستم بن مرزبان به نام قابوس در آن منطقه خطبه خواند و بیستون از او پیروی کرد. در نهایت شهریار کوه به حکومت قابوس اضافه شد. قابوس اسپهبد را به زندان فرستاد و یک سال بعد یعنی در سال ۳۹۷ هجری قمری، اسپهبد در زندان درگذشت.
علت مرگ او را عدهای مرگ طبیعی و عدهای دسیسه قابوس میدانند. اسپهبد رستم از طرف آلبویه مأمور سرکوب شهریار شد ولی خطبه را به نام قابوس خواند، علیرغم نسبت خویشی که با هر دو طرف داشت، علت این امر را میتوان ترس از مجدالدوله دانست. رستم به قابوس، نامه نوشت و اطاعت کرد و بیستون تیجاسف به دربار قابوس بازگشت. بعد از آن قابوس گیلان را آزاد کرد و فرزندش منوچهر را به حکومت آنجا گماشت، و به دنبال آن ناحیه رویان، چالوس و استندار را نیز تسخیر کرد.
پناهندگی منتصر اسماعیل سامانی به قابوس
ویرایش
در این زمان سامانیان در ضعیفترین وضعیت ممکن بودند و هر کدام از امیران، منطقهای را مستقل اداره میکردند. بزرگترین این امیران سلطان محمود بود که بر خراسان فرمانروایی میکرد و امرای دیگر را تحت سلطه خود درآورده بود. سلطان محمود با ایلک خان سردار ترکستان متحد شد و ایلک خان به مرکز حکومت سامانیان، بخارا حمله برد و توانست تمامی بزرگان خاندان آلسامان را به اسارت بگیرد.
یکی از این زندانیان، اسماعیل بن نوح بود که با حیله توانست از زندان فرار کند و به بخارا برود. عدهای از فرماندهان و سپاهیان سامانی برگرد او آمدند و او را منتصر نامیدند. بعد از این منتصر قصد تجدید حکومت سامانی را داشت و با ایلک خان درگیر شد و او را پس زد، اما در حملهٔ دیگر ایلک خان به نیشابور آمد و برادر محمود، نصر بن سبکتکین را از آنجا بیرون کرد. هنگامی که محمود از قضایا باخبر شد با لشکری قصد رفتن به نیشابور را کرد و منتصر که توان مقابله را در خود نمیدید، به اسفراین فرار کرد و از آنجا به دربار قابوس پناه برد.
قابوس که مدتها از نعمتهای سامانیان بهرهمند شدهبود برای جبران از منتصر استقبال کرد و بدین خاطر که میدانست منتصر توانایی مواجهه با محمود را ندارد، و از سوی دیگر نمیخواست که با پناه دادن به منتصر موجبات دشمنی محمود را برانگیزد، به منتصر پیشنهاد داد که به سمت ری رود، زیرا مجدالدوله در آنجا هنوز کودک است و سپاه چندانی ندارد و منتصر قادر است تا به راحتی آنجا را تسخیر کند.
قابوس برای حمایت منتصر لشکری با او همراه کرد و خزاین و فراش خانه و زرادخانه خود را برای او و سردارانش از قبیل ارسلانبالو و ابوالقاسم سیمجور گشود و پسرانش، منوچهر و دارا را به یاری او فرستاد. او هنگامی که به ری رسید، شهر راه محاصره کرد، ولی مادر مجدالدوله، سیدهملکه، حیلهای به کار برد و با دادن مالی به سپاهیان منتصر آنها را برانگیخت تا منتصر را وادار کردند که به نیشابور بازگردد. هنگامی که سپاه منتصر به طرف نیشابور روانه شد، لشکریان و پسران قابوس به نشانهٔ اعتراض یا برای پایان یافتن مأموریتشان به گرگان بازگشتند. سپاه منتصر در سال ۳۹۱ هجری به نیشابور رسید و در آنجا شروع به گرفتن خراج کردند.
محمود آلتونتاش را با سپاهی به نیشابور فرستاد. در این جنگ منتصر شکست خورد و روانه ابیورد شد و از آنجا قصد رفتن به گرگان را کرد اما قابوس به خاطر دوستی و ترس از محمود و بیتدبیری منتصر از پذیرفتن منتصر سر باز زد. قابوس دو هزار نفر از کردان شاهجانی را برای از میان بردن منتصر فرستاد و سپاهیان او را برگرداندند و او به بیار و از آنجا به نسا رفت. از این زمان تا اواخر حکومت قابوس اطلاع دقیقی از فعالیتهای سیاسی و نظامی و زندگی او نیست. منابع به ورود ابوعلی سینا در اواخر این دوره به گرگان اشاره میکنند.
اسپهبد شهریار از سرداران قدیمی قابوس بود و در زمانی که قابوس در دربار سامانیان منتظر به حکومت رسیدن بود اسپهبد با وی همراه بود و یکی از پیشگامان حکومت قابوس بهشمار میآمد. بدین خاطر قابوس حکومت شهریارکوه را به او داد و شهریار مدتی در آنجا حکومت کرد و در لشکرکشیهای قابوس نیز حضور داشت، اما با از بین رفتن دشمنان، شهریار به مال خود مغرور شده و طغیان کرد.
منابع ذکر نکردهاند که این شورش علیه قابوس بودهاست یا آل بویه؛ فقط اشاره کردهاند که سپاهی از جانب آل بویه به فرماندهی رستم بن مرزبان و بیستون بن تیجاسف برای سرکوب کردن شهریار حرکت کردند. آنها توانستند شهریار کوه را تصرف کنند و اسپهبد شهریار را به نزد قابوس بفرستند. این واقعه در سال ۳۹۶ هجری قمری اتفاق افتاد. پس از تصرف شهریار کوه رستم بن مرزبان به نام قابوس در آن منطقه خطبه خواند و بیستون از او پیروی کرد. در نهایت شهریار کوه به حکومت قابوس اضافه شد. قابوس اسپهبد را به زندان فرستاد و یک سال بعد یعنی در سال ۳۹۷ هجری قمری، اسپهبد در زندان درگذشت.
علت مرگ او را عدهای مرگ طبیعی و عدهای دسیسه قابوس میدانند. اسپهبد رستم از طرف آلبویه مأمور سرکوب شهریار شد ولی خطبه را به نام قابوس خواند، علیرغم نسبت خویشی که با هر دو طرف داشت، علت این امر را میتوان ترس از مجدالدوله دانست. رستم به قابوس، نامه نوشت و اطاعت کرد و بیستون تیجاسف به دربار قابوس بازگشت. بعد از آن قابوس گیلان را آزاد کرد و فرزندش منوچهر را به حکومت آنجا گماشت، و به دنبال آن ناحیه رویان، چالوس و استندار را نیز تسخیر کرد.
پناهندگی منتصر اسماعیل سامانی به قابوس
ویرایش
در این زمان سامانیان در ضعیفترین وضعیت ممکن بودند و هر کدام از امیران، منطقهای را مستقل اداره میکردند. بزرگترین این امیران سلطان محمود بود که بر خراسان فرمانروایی میکرد و امرای دیگر را تحت سلطه خود درآورده بود. سلطان محمود با ایلک خان سردار ترکستان متحد شد و ایلک خان به مرکز حکومت سامانیان، بخارا حمله برد و توانست تمامی بزرگان خاندان آلسامان را به اسارت بگیرد.
یکی از این زندانیان، اسماعیل بن نوح بود که با حیله توانست از زندان فرار کند و به بخارا برود. عدهای از فرماندهان و سپاهیان سامانی برگرد او آمدند و او را منتصر نامیدند. بعد از این منتصر قصد تجدید حکومت سامانی را داشت و با ایلک خان درگیر شد و او را پس زد، اما در حملهٔ دیگر ایلک خان به نیشابور آمد و برادر محمود، نصر بن سبکتکین را از آنجا بیرون کرد. هنگامی که محمود از قضایا باخبر شد با لشکری قصد رفتن به نیشابور را کرد و منتصر که توان مقابله را در خود نمیدید، به اسفراین فرار کرد و از آنجا به دربار قابوس پناه برد.
قابوس که مدتها از نعمتهای سامانیان بهرهمند شدهبود برای جبران از منتصر استقبال کرد و بدین خاطر که میدانست منتصر توانایی مواجهه با محمود را ندارد، و از سوی دیگر نمیخواست که با پناه دادن به منتصر موجبات دشمنی محمود را برانگیزد، به منتصر پیشنهاد داد که به سمت ری رود، زیرا مجدالدوله در آنجا هنوز کودک است و سپاه چندانی ندارد و منتصر قادر است تا به راحتی آنجا را تسخیر کند.
قابوس برای حمایت منتصر لشکری با او همراه کرد و خزاین و فراش خانه و زرادخانه خود را برای او و سردارانش از قبیل ارسلانبالو و ابوالقاسم سیمجور گشود و پسرانش، منوچهر و دارا را به یاری او فرستاد. او هنگامی که به ری رسید، شهر راه محاصره کرد، ولی مادر مجدالدوله، سیدهملکه، حیلهای به کار برد و با دادن مالی به سپاهیان منتصر آنها را برانگیخت تا منتصر را وادار کردند که به نیشابور بازگردد. هنگامی که سپاه منتصر به طرف نیشابور روانه شد، لشکریان و پسران قابوس به نشانهٔ اعتراض یا برای پایان یافتن مأموریتشان به گرگان بازگشتند. سپاه منتصر در سال ۳۹۱ هجری به نیشابور رسید و در آنجا شروع به گرفتن خراج کردند.
محمود آلتونتاش را با سپاهی به نیشابور فرستاد. در این جنگ منتصر شکست خورد و روانه ابیورد شد و از آنجا قصد رفتن به گرگان را کرد اما قابوس به خاطر دوستی و ترس از محمود و بیتدبیری منتصر از پذیرفتن منتصر سر باز زد. قابوس دو هزار نفر از کردان شاهجانی را برای از میان بردن منتصر فرستاد و سپاهیان او را برگرداندند و او به بیار و از آنجا به نسا رفت. از این زمان تا اواخر حکومت قابوس اطلاع دقیقی از فعالیتهای سیاسی و نظامی و زندگی او نیست. منابع به ورود ابوعلی سینا در اواخر این دوره به گرگان اشاره میکنند.
Wikipedia
شهریار سوم
اسپهبد شهریار سوم شانزدهمین حاکم از خاندان باوندیان بود که در دو بازهٔ کوتاه میان سالهای ۹۸۶ تا ۹۸۷ میلادی و پس از وقفهای در سال ۹۸۸ میلادی، حکومت کرد. او جانشین شروین سوم بود و با حمایتهای قابوس بن وشمگیر، امیر زیاریان، با مرزبان بن رستم در جدال بود.
شجره و تاریخ تۆرکمن / تۆرکان
شورش و سرکوب اسپهبد شهریار بن دارا اسپهبد شهریار از سرداران قدیمی قابوس بود و در زمانی که قابوس در دربار سامانیان منتظر به حکومت رسیدن بود اسپهبد با وی همراه بود و یکی از پیشگامان حکومت قابوس بهشمار میآمد. بدین خاطر قابوس حکومت شهریارکوه را به او داد و…
ابوعلی از دست قاصدان محمود غزنوی فرار کرد و به دربار قابوس رسید و قابوس از تسلیم او به قاصدان محمود خودداری کرد و برخی دیگر از منابع که صحیحتر به نظر میرسند گفتهاند که در هنگام رسیدن ابوعلی به گرگان، قابوس در قلعه زندانی بودهاست و نمیتوانسته ابوعلی را ببیند و ابوعلی از آنجا به سرزمین آلبویه روانه میشود.
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
انزوا ۳
@HashtMin
گجه عشق ماهنی سی
آلیشدیرسا ، گجله لر ،عشق اودونو
آندی باختی قآرالار بو گجه لر
یازیخ عاشق یانا هی عشق اودونا
یاری یاردان آرالار بو گجه لر
عشق نه دیندیر؟ نه مسلک؟نه گنجیمیش
معشوق، خبرسیز عاشیقدن دینجیمیش
عاشق معشوقه یولوندا اینجیمیش
درددن اورک سارالار بو گجه لر
شاعرین اورگی سئوگیدن دولار
سئوه سن سئویلمیه سن درد اولار
عاشقین یاشلی گوزی ، آغلار سولار
عشقه دونیا دارالار بو گجه لر
تانری عشق دردین باشقا درده قاتماز
سئون کس سئوگیسین اورکدن آتماز
عاشقین هچ بیر کسه سسی چاتماز
اوز کونلونو یارالار بو گجه لر
#دمیرقورد
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
آلیشدیرسا ، گجله لر ،عشق اودونو
آندی باختی قآرالار بو گجه لر
یازیخ عاشق یانا هی عشق اودونا
یاری یاردان آرالار بو گجه لر
عشق نه دیندیر؟ نه مسلک؟نه گنجیمیش
معشوق، خبرسیز عاشیقدن دینجیمیش
عاشق معشوقه یولوندا اینجیمیش
درددن اورک سارالار بو گجه لر
شاعرین اورگی سئوگیدن دولار
سئوه سن سئویلمیه سن درد اولار
عاشقین یاشلی گوزی ، آغلار سولار
عشقه دونیا دارالار بو گجه لر
تانری عشق دردین باشقا درده قاتماز
سئون کس سئوگیسین اورکدن آتماز
عاشقین هچ بیر کسه سسی چاتماز
اوز کونلونو یارالار بو گجه لر
#دمیرقورد
https://t.me/shajareturkan
🍃
🌸🍃
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM