کانال شاهزاده ناجی ایران وایرانی
1.22K subscribers
13.8K photos
7.53K videos
12 files
318 links
چو ايران نباشد تن من مباد
بدين بوم و بر زنده يک تن مباد
بيا تا همه تن به کشتن دهيم
مبادا که کشور به دشمن دهيم
دريغ است ايران که ويران شود
کنام پلنگان و شيران شود”#جاوید_شاه
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقش شاه در ساختار #مشروطیت ایران یک نقش صف اولی نیست. #شاه ایران را نباید آسان خرجش کرد. #شاه ایران باید دیگران جلوی او باشند تا او را حفظ کنند.
حفظ نهاد پادشاهی یکی از مهم‌ترین وظایف فعالان سیاسی است.

#جاویدشاه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقش شاه در ساختار #مشروطیت ایران یک نقش صف اولی نیست. #شاه ایران را نباید آسان خرجش کرد. #شاه ایران باید دیگران جلوی او باشند تا او را حفظ کنند.
حفظ نهاد پادشاهی یکی از مهم‌ترین وظایف فعالان سیاسی است.
#جاویدشاه
#بهزاد_مهرانی

‏به راستی #رضاشاه و #محمدرضاشاه پدران بنیانگذار ایران نوین هستند.

#ماشالله_آجودانی در‌ کتاب «مشروطه ایرانی» می‌آورد:

‏«#سردار_سپه، رضاشاه بعدی، زمانی از راه رسید که #ایران، خسته از همه‌ی افت و خیزها تشنه‌ی امنیت و آرزومند ِ یک حکومت مقتدر مرکزی بود. او قهرمان توانمند و مقتدر مشروطیتی بود که دموکراسی در آن، در پای درخت استقلال و اقتدار ایران، قربانی شده بود. او (رضاشاه) دو خواست مهم #مشروطیت ایران، یعنی ایجاد حکومت مقتدر مرکزی و مدرن‌ساختن جامعه‌ی سنتی عقب‌مانده را با همه تناقضاتی که در مدرنیسم و تجدد ایرانی وجود داشت در برنامه‌ی کار خود قرار داد و در ظرف بیست سال چهره‌ی جامعه ایران را دگرگون ساخت.»

‏- مشروطه ایرانی، نشر اختران، ۱۳۹۹ ص۴۴۱

‏‌ #رضا_شاه_روحت_شاد
#ما‌_ملت‌کبیریم_ایران_رو_پس‌می‌گیریم
#پرچم‌ملی_شیروخورشید
#شاهزاده_رضا_پهلوی
#جاوید_شاه
#ایران_را_پس_میگیریم

@shahzadenajEran
کانال شاهزاده ناجی ایران وایرانی
4️⃣ بخش چهارم نهادسازی فروغی برای هویت ایرانی: انجمن آثار ملی هویتی که فروغی در پی آن بود، برای تثبیت در باور جامعه ایرانی، به نماد احتیاج داشت. با این حال ابنیه تاریخی و قبور بزرگان فرهنگی ایران، به حال خود رها شده‌ بودند. او در جایی از عالی‌قاپو و چهل‌ستون…
5️⃣ بخش پنجم و پایانی

جمع شدن افرادی نظیر دهخدا، ملک‌الشعراء بهار، سعید نفیسی، بدیع‌الزمان فروزانفر، و خود او در فرهنگستان، نوزایی زبان معاصر فارسی را رقم زد. اینان در قریب به شش سال، حدود ۲ هزار واژه ساختند و برای سخن گفتن ایرانیان، نظامی جدید تدوین کردند. فروغی در سال‌های پس از ۱۳۱۴ که از سمت‌های دولتی عزل و خانه‌نشین شده بود نیز دغدغه فرهنگستان را حفظ کرد.

فروغی و پایان عصر رضا‌شاهی

فروغی به هنگام اشغال ایران در شهریور ۲۰، امضای #رضاشاه برای استعفا را گرفت و قرارداد با دول متفق را امضا کرد. در آن زمان، قاطبه جامعه که در جنگ جهانی دوم طرفدار آلمان بودند، علیه او بلند شدند؛ چرا که فروغی زمانی آن را امضا کرد که بسیاری تحت تأثیر تبلیغات آلمان نازی، تصور می‌کردند ارتش هیتلر در آستانه فتح شوروی و پیروزی در جنگ است. رادیو فارسی برلین، فروغی را مرتب به خاطر آنچه نسب یهودی‌اش می‌خواند، دشنام نژادی می‌داد؛ و اکثر روشنفکران که طرفدار آلمان نازی بودند، به او حمله بردند. با این‌حال تاریخ نشان داد که واقع‌بینی و دوراندیشی او، چگونه ایران را از خطر فروپاشی در یکی از خطرناک‌ترین مقاطع خود نجات داد. معتمد بودن او نزد رضا‌شاه، امری بود که به گفته تقی‌زاده، فروغی را از تمام شخصیت‌های ایران متمایز می‌کرد.

در قریب ۲۵ سال فعالیت سیاسی‌اش، در سمت‌های گوناگون به کار گرفته شد و در کابینه‌های مختلف چرخید؛ که ده سال آن، در دوران پادشاهی رضا‌شاه بود. با نگاه تحول‌خواه متأثر از عصر روشنگری که او را عقیده‌مند به تغییرات زیربنائی می‌ساخت، هرکجا رفت، منشأ اثر شد. در دبیرخانه مجلس تشکیل شده پس از #مشروطیت، با استفاده از تسلط خود به نظام پارلمانی اروپا، آئین‌نامه نخستین مجلس ایران را نوشت. انجمن آثار ملی را تأسیس کرد، فرهنگستان زبان را پایه گذاشت، در دوره نخست‌وزیری در متقاعد کردن رضا شاه به تشکیل دانشگاه تهران نقش حیاتی ایفا کرد، و در اغلب طرح‌های پیشبرد مدرنیسم در ایران دوره #پهلوی اول، ردی از او به چشم می‌خورد؛ از جمله در مهم‌ترین آن‌ها یعنی استقرار نظام قضائی نوین. نهضت مشروطیت، مشروعیت نظام قضائی جاری زمانه را - که در دست روحانیون قرار داشت - زیر سئوال برده بود؛ گرچه نتوانسته بود آن را به تمامی فرو بریزد. طرح جایگزین آن و تأسیس عدالتخانه و حکمرانی قوانین حقوقی عرفی - که آرمان مشروطه‌خواهان بود - برقرار نشد؛ مگر سرانجام زمانی که علی‌اکبر داور، ساختار دادگستری را از نو ریخت و محمدعلی فروغی، قانون اصول محاکمات حقوقی را در وزارت عدلیه به تصویب و اجرا رساند. در سخنرانی در دانشکده حقوق در ۱۳۱۵، تعریف می‌کند که چگونه در اوایل کار، دادگاه‌ها از ترس روحانیون، جرات نمی‌کردند عنوان صدور حکم به خود بدهند و رأی خود را «راپرت به مقام وزارت» عنوان می‌کردند. آرزوی فروغی برای کشور - همچنان که یک‌بار گفته بود - استقرار «قوه قضائیه‌ای مقتدر و محترم» بود.

با مرگ او در شبانگاه ۵ آذر ۱۳۲۱، عصر روشنگری ایرانی یکی از چهره‌‌های اصلی‌اش را از دست داد. با این حال میراثی که او برجا گذاشت، سرتاسر سده چهاردهم شمسی را تحت تأثیر قرار داد. مداراگری او، صلح‌طلبی‌اش،‌ رویاپرداز بودنش، حقوق‌مداری‌اش، باور عمیقش به حرکت تدریجی، و تجددخواهی‌اش که با شناخت عمیق از فرهنگ ایران همراه بود، در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخی به کمک ایران آمد. اندیشه‌هایی که او رواج داد، نهادهایی که تاسیس کرد، و هویتی که برای شهروند ایرانی معاصر بازآفرید، انقلابی بود که بنیان‌های فرهنگ ایران را در عصر تلاطم‌های حاصل از گذار به مدرنیته پی‌ ریخت و تثبیت کرد. ۷۵ سال پس از مرگش، جمله‌ای حسرت‌بار که خود او یک بار درباب قائم‌مقام و امیرکبیر گفته بود، می‌تواند زندگی و زمانه‌‌اش را خلاصه سازد: «سبحان‌الله! چه مردمانی بودند و چه خیال‌ها در سر داشتند؛ و چه پیش آمد و چه کسانی جای آن‌ها را گرفتند...».

#ما‌_ملت‌کبیریم_ایران_رو_پس‌می‌گیریم
#پرچم‌ملی_شیروخورشید
#شاهزاده_رضا_پهلوی
#جاوید_شاه
#ایران_را_پس_میگیریم

@shahzadenajEran
#اصغر_سپهری

آقای خمینی و موتلفان او، نیازمند برگ انجیری بودند که برهنگی فلسفی آنان را بپوشاند. این برگ انجیر، دشمنی با #محمدرضاشاه_پهلوی بود. فعالان هوادار آقای خمینی، در جریان ۱۳۵۷ از شعار «بگو مرگ بر شاه» به عنوان اسم رمز برای شناسایی خودی و غیرخودی بهره گرفتند. «مرگ بر شاه» کپسولی بود که با خوردن آن، تبدیل می‌شدید به رهبر سیاسی.

دشمنی با محمدرضاشاه که گاه باعث دشمنی با کل #مشروطیت یا حتی کل موجودیت ایران به‌عنوان یک ملت‌ ــ‌ کشور می‌شود، هیچ توجیه تاریخی واقعی ندارد؛ و در نتیجه می‌بایستی نوعی بیماری روانی به شمار آید. یکی از انواع وسواس بیش از حد در یک مورد خاص ... یکی از انواع این بیماری را «جیرون تاتیس» می‌خوانند به معنای افتادن در دایره‌ای از کینه و نفرت نسبت به یک شخص، یک جمع، یا یک موضوع خاص. نوع دیگر این بیماری، "اودیومانیا" خوانده می‌شود که عبارت است از بیزاری دیوانه‌وار از یک فرد یا یک شیوه زندگی ... برای علاج آن، عروسکی را که شبیه شخص مورد کینه و نفرت است، به بیمار می‌دهند. بیمار با فرو کردن سوزن به آن عروسک، ظاهرا، اندک‌اندک درمان می‌شود و به حال عادی برمی‌گردد... البته من تردید دارم که کسانی که دچار بیماری دشمنی با محمدرضا‌شاه هستند و با هیچ بحث، منطق، استدلال و مدرکی درمان نمی‌شوند، با فرو کردن سوزن به عروسکی شبیه او، سلامت روانی خود را بازیابند.

خوشبختانه بیماران اودیومانیایی ما، اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند؛ و باز هم خوشبختانه بعضی از آنان نشان داده‌اند که درمان شده‌اند؛ اما برای اینکه خود را از تک‌وتا نیندازند، گاه‌گاه سوزنی به عروسک شاه می‌زنند‌... به یاد جوانی‌شان و سال‌هایی که زندگی‌شان را بر اساس دشمنی کور با یک مرد بنا کرده بودند.

#ما‌_ملت‌کبیریم_ایران_رو_پس‌می‌گیریم
#پرچم‌ملی_شیروخورشید
#جاوید_سیروس_رضا_شاه_دوم_پهلوی_سوم
#پاینده_ایران_جاوید_شاه

@shahzadenajEran