شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.22K photos
698 videos
14 files
2.04K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
ShahrestanAdab@gmail.com
Download Telegram
شهرستان ادب
Photo
🔻 امیری فیروزکوهی و جنگ
(پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع مقدس را با یادداشت دیگری از #محمدامین_اکبری به‌روز می‌کنیم. اکبری در یادداشت پیشین خود به اشعار جنگ ##مهدی_اخوان_ثالث پرداخته بود و اکنون در این یادداشت #امیری_فیروزکوهی را موضوع یادداشت خود قرار داده است. این مطلب را با هم می‌خوانیم.)

▪️«...در مقابل غزل عاشقانه، گروهی از شاعران هم‌نسل شهریار به پیروی از شاعران سبک هندی به سرایش غزل مضمون‌گرا مبادرت کردند... نمایندۀ شاخص غزلسرایانِ مضمون‌گرا در این دوران، «سیدکریم امیری فیروزکوهی» است.

هرچند که امیری فیروزکوهی بیشتر به غزل‌های مضمون‌گرایش شناخته می‌شود و قسمت عمده‌ای از دیوانش را هم غزلیاتش تشکیل می‌دهد، در سایر قالب‌های کلاسیک شعر فارسی نیز شعر سروده است...

قصیده، دیگر قالب تخصصی او‌ست و جالب آن است که همان امیری فیروزکوهی که در غزل از پیروان صائب تبریزی است و به‌شدت به کشف مضامین تازه می‌اندیشد، در قصیده به پیروی از شاعران سبک خراسانی، شعر می‌سراید و بیش از همۀ قصیده‌سرایان فارسی، دنباله‌رو خاقانی بزرگ است. یکی از معروف‌ترین قصاید ادبیات معاصر که برای حضرت ختمی مرتبت (ص) سروده شده است، از امیری فیروزکوهی‌ست؛ قصیده‌ای با مطلع:

آنک آوازِ نبى از در بَطحا شنوید
ذکر حق را ز در افتادن بُت‌ها شنوید...»

ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9804

☑️ @ShahreatanAdab
🔻 جنگ که بیاید
(پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس را با شعری از کتاب #چاپ_بیروت به‌روز می‌کنیم؛ کتابی سرودۀ شاعر مطرح، #علی_داودی، که اختصاص به شعرهای سپید او دارد. شعری از این کتاب را با هم می‌خوانیم.)



▪️جنگ که بیاید
تو عکسی می‌شوی بر دیوار
من دراز می‌کشم وسط خانه و سرم فرسنگ‌ها دور می‌پوسد

سال‌ها بعد
درخت توتی از سینه‌ام رشد می‌کند
تا نسیم
شعرهای نگفته‌ام را به جهان برساند
عزیزم
گاه جنگ قصه‌های شیرین‌تری دارد


عزیزم
دنیای بیچاره‌ای‌ست
که برای گفتنِ یک دوستت دارم
باید پرچم نیروهای سازمان ملل را بالا بگیرد

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻دل‌زدگی از «خون‌مُردگی» | یادداشتی از #محمدقائم_خانی
(در پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️«...#خون_مردگی کتابی نیست که تو را به دهۀ شصت ببرد و دل‌زده‌ات بکند. صفحه‌های رنگارنگش دستانت را می‌گیرد و تو را در شهر و نخلستان می‌چرخاند، بی‌آنکه حوصله‌ات سر برود یا به نگاهی گذرا و توریستی بسنده کنی. "خون‌مردگی" تو را درگیر، پابند خوزستان و سردرگمی مردمش می‌کند که کشور همسایه، آن را استان نوزدهمش می‌خواند. زبان جذاب داستان برای فارسی‌زبانان قابل فهم است و درعین‌حال، حال‌وهوای جنوب را زنده می‌کند. نویسنده با چنان تبحری از کلمه‌ها استفاده نموده که نه‌تنها خواننده فاصله‌ای بین خود و شخصیت‌ها احساس نمی‌کند، بلکه به صمیمی‌ترین حالت ممکن به دردها و خواسته‌هاشان گوش فرامی‌دهد.

"خون‌مردگی" دربارۀ آینده است؛ آینده‌ای که زیر ابرهای سیاه انفجار بمب، تار شده و هیچ‌کس هم تصوری از بعدش ندارد. دربارۀ پسری است که می‌خواهد آینده‌اش را نجات بدهد و از طریق ارث پدری، روزهای خوشی برای خودش بسازد. پسر، رفتن از ایران را برمی‌گزیند تا گلوله‌ها دنبالش نکنند و ثروتش را نگیرند ولی جنگ، سخت‌جان‌تر و صبورتر از این حرف‌هاست. دامش را همه‌جا گسترده و بر جان و مال همه‌کس چشم طمع دوخته است. پسر درحالی‌که پشت کرده و هوای فرار دارد، با سر به معرکه کشیده می‌شود و در برابر خود، هیولای قتل و غارت را عربده‌کش و بی‌رحم می‌بیند...»

ادامه این یادداشت بر کتاب سرکار خانم #الهام_فلاح را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9748

☑️ @ShahrestanAdab
🔻موج‌گرفتگی
(در پی شهادت جانباز سرافراز، سیداحمد ثابت، برادر شاعر گرامی، خانم #طیبه_سادات_ثابت، به بازخوانی شعری می‌پردازیم که این بانوی شاعر تقدیم به برادر جانبازشان و سایر جانبازان جنگ تحمیلی سروده‌ بودند. گفتنی‌ست این شعر در زمان حیات شهید ثابت سروده شده است و #علی_محمد_مؤدب نیز در پیام تسلیت خود به خانم ثابت به این شعر اشاره کرده است. این شعر را ضمیمۀ پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس کرده و شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم)

▪️وقتی موج برادرم را می‌گیرد
چون آتش‌بار می‌رقصد
همسایه‌ها پرده‌هایشان را می‌کشند
و من تنها پنجره را باز می‌کنم
تا آسمان نوار هفت رنگ مدال‌اش را
پاره کند...

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 ادبیات پایداری در آثار کلامی زنجانی
( پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس را در بخش شعر با یادداشتی از #امیر_سلیمانی ادامه می‌دهیم. سلیمانی در این یادداشت به معرفی کتاب #شهادت‌_نامه_عاشقان اثر #حاج_ولی_الله_کلامی_زنجانی پرداخته است. شما را به خواندن این یادداشت دعوت می‌کنیم.)

▪️ «... حاصل عمر شاعرانۀ کلامی زنجانی بیش از 40جلد کتاب نوحه و شعر است که به دو زبان ترکی آذری و فارسی در طول بیش از پنجاه‌سال سروده شده است. سوابق انقلابی و رزمندگی حاج‌ولی‌اله کلامی در طبع شاعرانۀ ایشان ریشه دوانده است که اشعار انقلابی و دفاع مقدسی ایشان در آثاری چون «کربلای ایران» و «انقلاب خمینی» که در سال‌های آغازین دهۀ شصت منتشر شده، مشهود است.

اثری مستقل از اشعار انقلابی ایشان تحت عنوان «شهادت‌نامۀ عاشقان» در دومجلد ترکی آذری و فارسی در سال‌های 93 و 96 به‌ترتیب توسط نشر آرام دل و انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است که گزیده‌ای از همۀ اشعار انقلابی ایشان در کتب منتشره و آثار جدید و منتشرنشدۀ استاد کلامی در طول سال‌های اخیر است... »

ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9865

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻شعر خانوادۀ شهدا
(به خوانش صفحه‌ای دیگر از پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب می‌پردازیم در ستون شعر. این یادداشت را #عصمت_زارعی، شاعر و پژوهشگر، نگاشته است و در آن به بررسی مفهوم «شهید» در شعر کلاسیک و سپس در شعر شاعر معاصر،‌ #مرتضی_امیری_اسفندقه، پرداخته است. )

▪️«... همان‌طور که می‌دانیم اوایل سال‌های دفاع مقدس یکی از مشهورترین شعرها که در رثای شهدای جنگ خوانده می‌شد، «کجایید ای شهیدان خدایی» بود که هنوز هم بسیاری از مردم تعجب می‌کنند اگر بشنوند که این شعر از مولوی است. این مسأله، شاید تأییدی باشد بر همان مهجوریت واژۀ شهید در ادبیات کهن. این در حالی است که حالا با شکل‌گیری ادبیات دفاع مقدس، شعر جنگ آن‌قدر گسترش یافته و به غنا رسیده است که نه تنها خودش به ادبیاتی مستقل تبدیل شده، در ادبیات عاشورا هم تاثیر گذاشته؛ یعنی می‌بینیم بخشی از شعر «غریبه» غلامرضا کافی (کتاب واقعه) در آلبوم «وداع» حسام‌الدین سراج، که آلبومی کاملاً عاشورایی است، با حذف چند بیتی که به‌طورخاص دفاع مقدسی‌بودن آن را نشان می‌دهد، در حال‌و‌هوایی عاشورایی خوانده شده است:

چقدر آشنا می‌نمایی غریبه

بگو از کجا از کجایی غریبه؟

به عبارت دیگر به نظر می‌رسد از زمانی که مسیر متعالی اهداف جهت یافت پیدا کرد و بیداری به دستگاه اندیشگی آن‌ها راه یافت، از زمانی که فرهنگ عاشورا در فرهنگ مردم تجلی یافت و انقلاب اسلامی ادامۀ نهضت حسینی به شمار رفت، شعر دفاع مقدس و شعر عاشورایی نیز به نوعی به هم ممزوج شد یا به واسطۀ آن مشروعیت یافت. بیت بسیار زیبای استاد بهمنی را در تأیید این سخن می‌آوریم:

چیزی که غریبی را از کرببلا آورد

این بار غریبان را تا کرببلا می‌برد... »

ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9922

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 عکس یادگاری
(پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس را با شعری از خانم #ایمان_طرفه به‌روز می‌کنیم؛ شعری که به جانبازان دفاع مقدس تقدیم شده است.)


▪️عشق باید آن‌چه را با خویش داری، می‌گرفت
تا تنت را رنگ و بوی سربداری می‌گرفت

پانزده سالَت که شد، برداشت پاهای تو را
داشت جایش صندلی چرخداری می‌گرفت

نیمی از تو در بهشت و نیم دیگر منتظر
خنده‌ات کم‌کم دَم ابر بهاری می‌گرفت

بال‌ها را بستی و با ما نشستی در قفس
سال‌ها صبر از تو درس بردباری می‌گرفت

ایستادن تا ابد، کار کسی غیر از تو نیست
کوه باید با تو عکس یادگاری می‌گرفت

☑️ @ShahrestanAdab
🔻معرفی نمونه‌های شاخص و شناخته‌شده ادبیات داستانی جنگ در جهان | یادداشتی از #فاطمه_بهروزفخر
(در پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️«...در میان ادبیات داستانی جنگ در جهان نمونه‌های شاخص و موفقی وجود دارد که ذکر همه‌ی آن‌ها در این مجال نمی‌گنجد، اما از بین تمام این آثار شناخته‌شده می‌توان به آثار شاخصی اشاره کرد که به‌عنوان نمایندگان ادبیات داستانی جنگ همواره الگو و راهنمای نویسندگان بسیاری قرار گرفتند. در اصل این رمان‌ها را می‌توان نمایندگان موفق و پراقبال آثار داستانی جنگ دانست و با بررسی و نقد آن‌ها چهارچوب نظری و ویژگی‌های مشخصی را برای همة آثار داستانی با موضوع جنگ درنظر گرفت.

با نگاهی گذرا به تاریخ کشورهای مغرب‌زمین به‌راحتی می‌توان دریافت که نویسندگان انگلیسی، روسی، فرانسوی و آلمانی که تاریخ سرزمین‌شان بیشتر از سایر سرزمین‌ها به جنگ گره خورده است، دست به خلق آثار داستانی با موضوع جنگ زده‌اند...»

ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10095

☑️ @ShahrestanAdab
🔻جمهوری
(به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس، ستون شعر و پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #من_میز_را_برای_دو_نفر_می_چینم سرودۀ #اسماعیل_محمدپور به‌روز می‌کنیم)

▪️این شهریور هم تمام خواهد شد
و من به‌راه می‌افتم
در سی‌ویکمین روز
با قطاری از خشاب‌های پر
با قطاری از روزها
و شب‌های آژیر
با قطاری از جمهوری شهریور
از تهران به دزفول
از تهران به اهواز
از تهران به خرّمشهر
تا کودکی که از کلمات همین شعر می‌آید
روزی کنار ریل‌ها بایستد
با احترام
و به قطارها بگوید
موزه آخرین مقصد جمهوری نیست

☑️ @ShahrestanAdab
🔻به‌مناسبت ۳۱ شهریورماه در آغاز هفته دفاع مقدس، پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد:

🔗 shahrestanadab.com/ادبیات-جنگ-دفاع-مقدس

☑️ @ShahrestanAdab
🔻داستان‌های جنگ | یادداشتی از #آزاده_جهان_احمدی
(معرفی پنج رمان ایرانی در حوزه دفاع مقدس در پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️«...من یک دهه شصتی هستم. از همان هایی که در بحبوحه جنگ ایران و عراق در خوزستان متولد شدند و همه بچگی شان با مفهوم جنگ گذشت. پدرانی که در خانه نبودند و چند ماه یکبار از جبهه بر می گشتند. سنگرهای خانگی، صدای ضد هوایی، اعلام وضعیت قرمز، شکستن دیوار صوتی شهر توسط هواپیماهای عراقی، صدای آژیر آمبولانس هایی که با سرعت از خیابان های اهواز می گذشتند تا مجروحین عملیات ها را به یکی از بیمارستان ها برسانند، ستونهای دود ناشی از بمباران مناطق مسکونی . میراث جنگ برای بچه های دهه شصت خوزستانی خیلی چیزها بود مثل طپش قلب ، ترس مزمن از هرگونه صدای بلند، مثل آوارگی و.... جنگ تمام شد و ما سعی کردیم زندگی مان را بسازیم اما حقیقت تلخ ماجرا این است که ما میراث دار زخم هایی هستیم که مرگ التیامشان است. جنگ برای خیلی ها تمام شده اما برای ما هیچ وقت تمام نمی شود...»

🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻بدرقه
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از #مهدی_مردانی به‌روز می‌کنیم)

▪️گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را

در بدرقه‌ات خانۀ ما کرب‌وبلا شد
بوسیدمت آن‌سان که حسین اکبر خود را

تا پر بکشی از دل این خاک به افلاک
بر شانۀ تو دوخته بودم پر خود را...

عشق آمد
و آغوش مرا از تو تهی کرد
تا پُر کند از خون دلم سنگر خود را

من سوختم از صبر ولی عشق جلا داد
با خونِ جگرگوشۀ من گوهر خود را

مفقودالاثر باش ولی رسم وفا نیست
پنهان کنی از چشم پدر پیکر خود را

عمری‌ست محرم به محرم نگرانم
شاید سر نیزه بفرستی سر خود را

☑️ @ShahrestanAdab
🔻چه کِیفی دارد!
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #نامت_را_بگذار_وسط_این_شعر سروده #محمدرضا_شرفی_خبوشان به‌روز می‌کنیم)

▪️از تارهای خاکی
از پودهای خاکی
از روی جیب سینه‌ات
از قرآن کوچک
و
از لابه‌لای «لاتحسبّن الّذين قَتلوا...»
از «فی سیبل الله»
از «امواتا»
از زیر پیراهنِ سفید
و
از بوی تشت
و بند رخت حیاط بی‌بی
از بوی صابون تنت
گذشتم.
«بَل احياءُ» شدم
و
آمدم
از پوستت
از زیر دنده‌ات توی قلبت نشستم.
صدای «عند ربّهم یرزقون» می‌آمد.
ماندم
و همچنان و هنوز
گوش می‌دهم.
راستش، چه کیفی دارد
گلوله‌ی تو شدن!

☑️ @ShahrestanAdab
🔻«رضایت‌نامه» به روایتِ #محمد_رودگر | از کتاب #دیلمزاد
(سی‌امین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب)

▪️«او همچنان بر این عقیده بود که یک فرزند شهید را باید از همه گونه خطر احتمالی، دور نگه داشت:
- تا رضایت‌نامه نیاری، از جبهه خبری نیست!
چند روز بعد، خبر آورد که باید به یک اردوگاه آموزشی در کردستان اعزام شویم. دادِ همه بلند شد که مگر ما آموزش ندیده‌ایم
و... . حاجی توضیح داد که این آموزش، حسابش از قبلی‌ها جداست؛ مخصوص نفوذی‌ها و خط‌شکن‌ها و تکاورهاست. روز اعزام را هم مشخص کرد.
رفتم خانه
و افتادم به دست و پای مادرم. هرچه عز و جز کردم، به خرجش نرفت...»

🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻موج بیست‌وچندساله
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #پرچم_صلح سروده #شهریار_شفیعی به‌روز می‌کنیم:)

▪️سیم خاطره‌ها که اتصالی پیدا کند
فرش هم می‌تواند صندلی برقی باشد
شوکی که توی سرت می‌افتد
می‌آید
می‌آید
می‌رسد به انگشتت
همان که روزی
ماشه را اشاره می‌کرد

تو هنوز هم سربازی
سرباز گردان ۵۰۷ سوسنگرد
که بعد از نیمه‌شب
میان نیزارها
روی جعبۀ مهمات
برای شناسایی ایستاده‌ای

رادیو را که باز می‌کنم
این موج بیست‌وچندساله رهایت نمی‌کند

این جا صدای جمهوری اسلامی ایران

می‌گوید:
هذيان‌ها هر روز مغز مردی را می‌خورند
می‌گوید:
صدای جغد تنها عامل ترس مردان میان‌سال است
می‌گوید: بی‌کلاه‌های دیروز
سرشان بی‌کلاه نمانده است
می‌گوید:
جعبه‌ها پر از غنیمت شده
نیزارها بزرگراه

برگرد پدر
تو شناسایی شدی!

🔗 می‌توانید این کتاب را از فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک تهیه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻مادر غمت مباد
(پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدرضا_عبدالملکیان به‌روز می‌کنیم)

▪️مادر، سلام
خانه‌ات آبادان
گفتم که خانه‌ات؟
در نامه‌ی تو خواندم
و دانستم
بیداد زخم ظالم موشک
سقف گلین خانه‌ی ما را
به خاک ریخت
مادر غمت مباد
که پاهای ما به پاست
دست تو، دست من
دست هزار من
می‌سازد
و دوباره می‌آغازد
هر آنچه را که تیر فتنه می‌اندازد
گفتی:
«آن شب که موشک آمد
و ویران کرد»
«مریم به خواب بود»
«فردا فقط عروسک خونینش»
«بر جای مانده بود»
«یک هفته بعد نیز
یک پیرمرد
دست به خون نشسته‌ی مریم را
از قلب سبز باغچه‌ی سرخ خانه‌اش
در لا به لای گریه‌ی گل‌ها جست»
«مظلوم کوچکم
اینگونه در شقاوت ظلمی بزرگ
سوخت»
مادر غمت مباد که تاریخ
جنگ ما
با خون پاک
و روشن مریم
نوشته خواهد شد
با دل، نگاه کن
تاریخِ پُر تلالو مظلومان
سرشار از شکفتن مریم‌هاست
این نامه را
از جبهه‌ی جنوب
از سرزمین زخمی خوزستان
با خون پاک
و روشن مریم
با خون پر تلاطم کارون
با خون کرخه می‌نویسم
و می‌گویم:
مادر غمت مباد
اینجا حضور روشن ایثار
جاری‌تر از تلاطم کارون است
مادر، اینجا ستاره‌ها همه روشن
اینجا ستاره‌ها همه نزدیک
در یک شب حماسه
و حمله
بر بام خاکریز
گرمای یک ستاره‌ی قرمز را
من با دو دست خویش چشیدم
دیروز
در هُرم آفتاب
و آتش جبهه
یک زن به سن
و سال تو را دیدم
گفتم: سلام مادر
چرخی زد
و به شوق نگاهم کرد
در التهاب گونه‌ی او
قد کشید اشک
گفتا: «شهید شد»
«با کرخه نور تا دل دریا رفت»
«مثل صدای اوست، صدایت»
«او پاره‌ای ز پیکر من بود»
«نه
من پاره‌ای ز پیکر او بودم»
مادر
این نامه یک اشارت کوتاه
از سرزمین نور
و نخل و پرنده است
از سرزمین زخمی خوزستان
از سرزمین راز شهادت
از سرزمین فرصت پرواز
اینجا، فرصت برای نوشتن زیاد نیست
خشم تفنگ منتظر پنجه‌ی من است
مادر
چشم انتظار باش
خداحافظ

☑️ @ShahrestanAdab
🔻آب
(در آخرین روز از هفتۀ دفاع مقدس، پروندۀ #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس و پرونده‌پرترۀ #مجید_قیصری در سایت شهرستان ادب را با داستان «آب» از این نویسندۀ خوب کشورمان به‌روز می‌کنیم. گفتنی است این داستان از مجموعۀ #نگهبان_تاریکی انتخاب شده است)

▪️«خودش خواسته بود برود آن‌طرف، به کسی نگفته بود. اگر گفته بود، شاید جلوش را می‌گرفتیم. برود آن‌طرف که چه بشود؟ نباید آن تیر شلیک می‌شد که شد. کسی آن‌جا حق شلیک نداشت؛ همه می‌دانستند. جایی ننوشته بودیم. درست است، جنگ بود، ولی حرف زده بودیم. حرف که نه، قول داده بودیم به هم. دست‌خط و نوشته و امضا و این‌ها نبود که بشود به کسی نشان داد. با رفتارمان قول داده بودیم. نگفته، هم آن‌ها هم ما، یک منظور داشتیم، آب، چشمه‌ای که با چشم می‌دیدیمش، هم ما هم آن‌ها. حجت از این بهتر! تا چشم کار می‌کرد کوه بود و خاک و باد. ما می‌رفتیم آب می‌آوردیم، آن‌ها می‌آمدند آب می‌بردند. مال کسی نبود. تقریباً مرز بود. نمی‌شد گفت در خاک ماست یا در خاک آن‌ها...»

🔗 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻روایتی مشترک از دنیا‌هایی متفاوت
(یادداشت #فاطمه_عسکری بر رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی)

▪️«"وضعیت بی‌عاری" روایتی مشترک از دنیا‌هایی متفاوت است، که توسط قدرت نجات‌بخش و ویرانگر عشق، زیر و رو شده‌اند. شاید خلاصه‌ترین راه معرفی کردن این داستان همین جمله است وضعیت بی‌عاری یک داستان عاشقانه است و با این‌که داستان‌های عاشقانه به قدمت بشریت هستند، اما انگار باز هم هر قدر تکراری یا شبیه، همچنان جذاب‌اند. این جذابیت شاید به این علت است که عشق همزمان با انسان متولد شده و شاید هم برای این است که این موضوع بزرگ‌ترین سوال جهان خلقت است. چیست؟ چطور به وجود می‌آید؟ اصلاً چرا هست؟ و با ما چه می‌کند؟

در دنیای "وضعیت بی‌عاری" نویسنده تلاش می‌کند در پس تفاوت‌های شخصیت‌هایش، شباهت انسان‌ها و دنیاهایشان را نشان بدهد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻به منطق روایی رمان عمل کردم
(#حامد_جلالی در گفت‌وگو پیرامون رمان #وضعیت_بی_عاری)

▪️«...قبل از رفتن نقشۀ راهم را می‌دانستم. در واقع نقشۀ رمانم مشخص شده بود. جایی دیدم که دوستی به اشتباه در یک مصاحبه از من نقل کرده بود که وقتی به خوزستان رفتم، صابئین را شناختم. در حالی که من پیش از سفر، در تحقیقات کتابخانه‌ای اطلاعات جامعی در مورد صابئین جمع‌آوری کرده بودم. نقشۀ رمان را می‌دانستم، شخصیت‌ها را هم تا حدود زیادی می‌شناختم، می‌دانستم که قرار است این‌ها داستان را روایت کنند و هر کدام چه قصه‌ای دارند. اما چیزی که در طی سفر به خوزستان بدست آوردم، عنصر واقع‌نمایی در داستان بود. یعنی اگر به خوزستان سفر نمی‌کردم، شخصیت‌هایی مصنوعی و مجسمه‌وار خلق می‌کردم؛ در این صورت خوانندگان یک قصۀ جذاب، اما مصنوعی و باورناپذیر می‌خواندند. پس از سفر به خوزستان، همۀ اجزای داستان، رنگ گرفتند و شکل و حجم پیدا کردند و شخصیت‌ها اکتیو شدند و جان گرفتند...»

🔗 متن کامل این گفت‌وگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عشق و جنگ و دیگر هیچ
(یادداشت #مرضیه_خنجری بر رمان #وضعیت_بی_عاری اثر #حامد_جلالی)

▪️«ادبیات همیشه آینه‌ای برای انعکاس دغدغه‌های مشترک ملت‌ها و راهی برای همدردی و گاه به وجود آوردن جریان‌ها یا ضدجریان‌ها بوده است. یکی از جریان‌های مهمی که در اثر وجه اشتراک ملت‌ها به وجود آمده "ادبیات جنگ" است. اگر بخواهیم پیشینه "جنگ" را بررسی کنیم شاید به پیدایش بشر نخستین و کتب دینی و قصص پیامبران و جنگ‌هایی ملموس‌تر مانند جنگ‌های صلیبی و حملات پادشاهان برای کشورگشایی و غیره برسیم اما برای بررسی سیر "ادبیات جنگ" بدون شک می‌توان از جنگ جهانی اول و دوم و تمامی وقایع هولناکی که در آن زمان اتفاق افتاده است نام برد، که رفته‌رفته "ادبیات جنگ" را جزء لاینفکی از ادبیات و تاریخ ملت‌ها قرار داده...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید.

#ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس
☑️ @ShahrestanAdab