🔺کسانیکه با #معلولان برخورد نامناسبی دارند مورد توبیخ خداوند قرار میگیرند
🔺به آیات زیر و تفسیر آن توجه کنید
👇👇👇
تفسیر آیه ۱-۱۰ سوره عبس
تفسیر سوره عبس
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره عبس- آیه ۱ - ۱۰
عَبَسَ وَ تَوَلَّى
أَن جَآءَهُ الْأَعْمَى
وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى
أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَى
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى
فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى
وَ مَا عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّى
وَ أَمَّا مَن جَآءَکَ یَسْعَى
وَهُوَ یَخْشَى
فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى
ترجمه
چهره درهم کشید و روى بر تافت.
از اینکه نابینایى به سراغ او آمد.
و تو چه دانى، شاید او در پى پاکى و پارسایى باشد.
یا پند گیرد و آن پند سودش بخشد.
امّا کسى که خود را بىنیاز مىبیند.
پس تو به او مىپردازى.
با آنکه اگر پاک نگردد، بر تو چیزى نیست.
و امّا کسى که شتابان نزد تو آمد،
در حالى که از خدا مىترسد،
تو از او تغافل مىکنى و به دیگرى مىپردازى.
بر اساس روایات اهل سنّت، شخصى به نام عبداللّه بن امّ مکتوم که فردى نابینا بود، به مجلس پیامبر وارد شد، در حالى که آن حضرت با بزرگان قریش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت مىکرد. او که نابینا بود و حاضران را نمىدید، مکرّر از پیامبر مىخواست که قرآن بخواند تا او حفظ کند.
لذا نوعى کراهت و ناراحتى در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اینجا بود که آیات اولیه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد.
البتّه در آیات مورد بحث، دلالت روشنى بر اینکه شخص عبوس کننده، پیامبر بوده است وجود ندارد و روایات اهل سنّت، آن را مطرح کرده است. امّا در روایتى که از امام صادق (ع) رسیده، این آیات در شأن مردى از بنى امیّه نازل شده که در محضر پیامبر بوده و به هنگام ورود ابن مکتوم، چهره درهم کشید و روى بگرداند.
مرحوم سیّد مرتضى در کتاب متشابه القرآن، روایات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به دیگر آیات قرآن مى فرماید:
خداوند اخلاق پیامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «انّک لعلى خلق عظیم» تو داراى خلق نیکو و بزرگوارانه هستى ودر دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: «واخفض جناحک للمؤمنین»، «واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین»
علاوه بر آنکه اگر پیامبر چنین اخلاقى داشت، بر اساس آیات دیگر قرآن، اصولاً در تبلیغ توفیقى نداشت. چنانکه خداوند خطاب به پیامبرش مى فرماید: «لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک» اگر تندخو و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراکنده مىشدند.
ده آیه انتقاد به خاطر چهره درهم کشیدن و عبوس کردن در برابر نابینایى که براى او خنده و ترشرویى فرقى ندارد، نشان دهنده حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.
مراد از «مَن إستغنى» یا بىنیازى مالى است که باعث مىشود شخص خود را برتر از دیگران بداند و یا بىنیازى از ارشاد و هدایت است که شخص، دیگران را گمراه و منحرف ببیند. البتّه جمع میان هردو نیز ممکن است، یعنى شخص در اثر ثروت زیاد، گرفتار غرور شده و به سخن حق دیگران گوش فراندهد.
پیام ها
۱- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام #نابینایان و #معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
۲- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتى آن است، نه خوشایند دیگران. ( #نابینا که عبوس کننده را نمىبیند تا شاد یا ناراحت شود.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
۳- اسلام با روحیه استکبار و #تحقیر_دیگران مخالف است. «ما یدریک لعلّه یزّکى»
۴- به ظاهر افراد نمىتوان قضاوت کرد. (گاهى $نابینا، از افرا بینا طالبتر است) «الاعمى... لعلّه یزکّى»
۵ - میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهى تزکیه مىشوند و گروهى در حدّ تذکّر سود مىبرند. «یزّکّى او یذکّر»
۶- تذکّر دادن، بى نتیجه نیست و اثر خود را مىگذارد. «یذّکر فتنفعه الذکرى»
۷- اصل، ایمان انسانهاست نه ثروت و سرمایه آنها. «امّا من استغنى امّا من... یخشى»
۸ - پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «و ما علیک ألاّ یزکّى»
۹- احساس بىنیازى محکوم است. جمله «امّا من استغنى» در مقام انتقاد است.
۱۰- احساس بىنیازى و خود را کامل و بى نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است. «من استغنى... اَلاّ یزکّى»
۱۱- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام مىآیند. «جاءک یسعى»
۱۲- خشیت درونى با تلاش و حرکت بیرونى باید توأم باشد. «یسعى و هو یخشى»
۱۳- راه خودسازى، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانى است. «جاءک یسعى»
۱۴- در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنى جایز نیست. «فانت له تصدّى - فانت عنه تلهّى»
♿️ @shahrereysdisabled
لینڪ ڪانال خبری *معلولین شهرری*☝️
🔺به آیات زیر و تفسیر آن توجه کنید
👇👇👇
تفسیر آیه ۱-۱۰ سوره عبس
تفسیر سوره عبس
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره عبس- آیه ۱ - ۱۰
عَبَسَ وَ تَوَلَّى
أَن جَآءَهُ الْأَعْمَى
وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى
أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَى
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى
فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى
وَ مَا عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّى
وَ أَمَّا مَن جَآءَکَ یَسْعَى
وَهُوَ یَخْشَى
فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى
ترجمه
چهره درهم کشید و روى بر تافت.
از اینکه نابینایى به سراغ او آمد.
و تو چه دانى، شاید او در پى پاکى و پارسایى باشد.
یا پند گیرد و آن پند سودش بخشد.
امّا کسى که خود را بىنیاز مىبیند.
پس تو به او مىپردازى.
با آنکه اگر پاک نگردد، بر تو چیزى نیست.
و امّا کسى که شتابان نزد تو آمد،
در حالى که از خدا مىترسد،
تو از او تغافل مىکنى و به دیگرى مىپردازى.
بر اساس روایات اهل سنّت، شخصى به نام عبداللّه بن امّ مکتوم که فردى نابینا بود، به مجلس پیامبر وارد شد، در حالى که آن حضرت با بزرگان قریش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت مىکرد. او که نابینا بود و حاضران را نمىدید، مکرّر از پیامبر مىخواست که قرآن بخواند تا او حفظ کند.
لذا نوعى کراهت و ناراحتى در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اینجا بود که آیات اولیه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد.
البتّه در آیات مورد بحث، دلالت روشنى بر اینکه شخص عبوس کننده، پیامبر بوده است وجود ندارد و روایات اهل سنّت، آن را مطرح کرده است. امّا در روایتى که از امام صادق (ع) رسیده، این آیات در شأن مردى از بنى امیّه نازل شده که در محضر پیامبر بوده و به هنگام ورود ابن مکتوم، چهره درهم کشید و روى بگرداند.
مرحوم سیّد مرتضى در کتاب متشابه القرآن، روایات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به دیگر آیات قرآن مى فرماید:
خداوند اخلاق پیامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «انّک لعلى خلق عظیم» تو داراى خلق نیکو و بزرگوارانه هستى ودر دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: «واخفض جناحک للمؤمنین»، «واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین»
علاوه بر آنکه اگر پیامبر چنین اخلاقى داشت، بر اساس آیات دیگر قرآن، اصولاً در تبلیغ توفیقى نداشت. چنانکه خداوند خطاب به پیامبرش مى فرماید: «لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک» اگر تندخو و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراکنده مىشدند.
ده آیه انتقاد به خاطر چهره درهم کشیدن و عبوس کردن در برابر نابینایى که براى او خنده و ترشرویى فرقى ندارد، نشان دهنده حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.
مراد از «مَن إستغنى» یا بىنیازى مالى است که باعث مىشود شخص خود را برتر از دیگران بداند و یا بىنیازى از ارشاد و هدایت است که شخص، دیگران را گمراه و منحرف ببیند. البتّه جمع میان هردو نیز ممکن است، یعنى شخص در اثر ثروت زیاد، گرفتار غرور شده و به سخن حق دیگران گوش فراندهد.
پیام ها
۱- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام #نابینایان و #معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
۲- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتى آن است، نه خوشایند دیگران. ( #نابینا که عبوس کننده را نمىبیند تا شاد یا ناراحت شود.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
۳- اسلام با روحیه استکبار و #تحقیر_دیگران مخالف است. «ما یدریک لعلّه یزّکى»
۴- به ظاهر افراد نمىتوان قضاوت کرد. (گاهى $نابینا، از افرا بینا طالبتر است) «الاعمى... لعلّه یزکّى»
۵ - میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهى تزکیه مىشوند و گروهى در حدّ تذکّر سود مىبرند. «یزّکّى او یذکّر»
۶- تذکّر دادن، بى نتیجه نیست و اثر خود را مىگذارد. «یذّکر فتنفعه الذکرى»
۷- اصل، ایمان انسانهاست نه ثروت و سرمایه آنها. «امّا من استغنى امّا من... یخشى»
۸ - پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «و ما علیک ألاّ یزکّى»
۹- احساس بىنیازى محکوم است. جمله «امّا من استغنى» در مقام انتقاد است.
۱۰- احساس بىنیازى و خود را کامل و بى نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است. «من استغنى... اَلاّ یزکّى»
۱۱- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام مىآیند. «جاءک یسعى»
۱۲- خشیت درونى با تلاش و حرکت بیرونى باید توأم باشد. «یسعى و هو یخشى»
۱۳- راه خودسازى، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانى است. «جاءک یسعى»
۱۴- در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنى جایز نیست. «فانت له تصدّى - فانت عنه تلهّى»
♿️ @shahrereysdisabled
لینڪ ڪانال خبری *معلولین شهرری*☝️