#نمایشنامه
تصور میکنم همه باید بر این مساله متفق شویم که روی زمین گستردهی ما، احمق ها در اکثریتی به شدت هول انگیز قرار دارند.
حق هیچوقت با اکثریت نیست.
هیچوقت.
هر فرد آزادی که برای خودش فکر میکند باید علیه این دروغهای اجتماعی بایستد، در برابر اکثریت یکپارچهی لعنتی بی سواد که راهبران شان یک مشت دروغ گو هستند.
نمایشنامه: #دشمن_مردم
نویسنده: #هنریک_ایبسن
لینک این کتاب:
https://goo.gl/6WipLL
@shahreketab
تصور میکنم همه باید بر این مساله متفق شویم که روی زمین گستردهی ما، احمق ها در اکثریتی به شدت هول انگیز قرار دارند.
حق هیچوقت با اکثریت نیست.
هیچوقت.
هر فرد آزادی که برای خودش فکر میکند باید علیه این دروغهای اجتماعی بایستد، در برابر اکثریت یکپارچهی لعنتی بی سواد که راهبران شان یک مشت دروغ گو هستند.
نمایشنامه: #دشمن_مردم
نویسنده: #هنریک_ایبسن
لینک این کتاب:
https://goo.gl/6WipLL
@shahreketab
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین
کتاب دشمن مردم:هنریک ایبسن
خرید کتاب دشمن مردم نوشته هنریک ایبسن از انتشارات نشر دنیای نو، میرمجید عمرانی، در شهر کتاب آنلاین.نمایش، نمایشنامه نروژی- قرن 19
#نمایشنامه
روشنَک:
خِرَد تا به زنان بِرسد نامَش مَکر میشود_نه؟
و مَکر تا به مَردان برسد نام عقل میگیرد!
میرخان:
قصههایی هم هست دربارهی زنانِ بَدکاره!
روشنَک:
که نتیجهی مردانِ بَدکارند!
میرخان:
و درباره غلامان و کنیزان
روشنک:
که هوشیارتر از ارباب خودند
میرخان:
و دربارهی بردگان
روشنک:
که به آزادی میرسند
میرخان:
پس تو همه را خواندهای!
روشنک:
من دوستدار قصّهی زنی هستم که پشت پردهی نیی مینشست و مردمان را شفا میداد
رخسان: مرگ در راه است
میرخان: بگو بشتابد
روشنک:
و تو راه مرگ را جارو کن! این تک خانهای انگشت نماست با نشانیِ سرراست. مرگ در کدام کوچه پس کوچه از نفس افتاده؟
میرخان:
پس تو همه را خواندهای
روشنک:
و برای همین است که به مرگ خود راضیام
رخسان: وای خواهرَکَم، کاش من هم خوانده بودم و کنار تو میمُردم!
روشنک: خواندن، ارثِ من است برای تو و مهریهام را به گدایان ببخش، و پیرهن تنَم تنها مال خواهرم!
عنوان کتاب: #شب_هزار_و_یکم
نویسنده: #بهرام_بیضایی
لینک این کتاب:
https://goo.gl/ojRCrI
@shahreketab
روشنَک:
خِرَد تا به زنان بِرسد نامَش مَکر میشود_نه؟
و مَکر تا به مَردان برسد نام عقل میگیرد!
میرخان:
قصههایی هم هست دربارهی زنانِ بَدکاره!
روشنَک:
که نتیجهی مردانِ بَدکارند!
میرخان:
و درباره غلامان و کنیزان
روشنک:
که هوشیارتر از ارباب خودند
میرخان:
و دربارهی بردگان
روشنک:
که به آزادی میرسند
میرخان:
پس تو همه را خواندهای!
روشنک:
من دوستدار قصّهی زنی هستم که پشت پردهی نیی مینشست و مردمان را شفا میداد
رخسان: مرگ در راه است
میرخان: بگو بشتابد
روشنک:
و تو راه مرگ را جارو کن! این تک خانهای انگشت نماست با نشانیِ سرراست. مرگ در کدام کوچه پس کوچه از نفس افتاده؟
میرخان:
پس تو همه را خواندهای
روشنک:
و برای همین است که به مرگ خود راضیام
رخسان: وای خواهرَکَم، کاش من هم خوانده بودم و کنار تو میمُردم!
روشنک: خواندن، ارثِ من است برای تو و مهریهام را به گدایان ببخش، و پیرهن تنَم تنها مال خواهرم!
عنوان کتاب: #شب_هزار_و_یکم
نویسنده: #بهرام_بیضایی
لینک این کتاب:
https://goo.gl/ojRCrI
@shahreketab
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین
کتاب شب هزار و یکم:بهرام بیضائی
خرید کتاب شب هزار و یکم نوشته بهرام بیضائی از انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، در شهر کتاب آنلاین.نمایش، نمایش نامه فارسی