#نمایشنامه
«عصر معصومیت»، بازخوانی رمان «فرانکنشتاین» نوشته مری شلی است. شخصیتهای این نمایشنامه کمتر از دو نمایشنامه پیشین است و شامل ویکتور، الیزابت، پدر روحانی، گورکن و عیسی میشود.
این نمایشنامه در سال 80 نوشته شد و فضایش در گذشتهای کمابیش دور به دستاوردهای دانش نوین در آیندهای اشاره دارد که شاید بشر تاکنون به آن دست پیدا نکرده است. این نمایشنامه، دستورصحنههای اندکی دارد؛ همچنین پیشنهادهایی چون مرگهای ناگهانی و بینشانه یا عیسایی که از جسد و جسدهایی برمیخیزد و آمدوشدهای بسیار نمایشی.
برشی از کتاب:
این مشیت پروردگار است که آنچه باید دید، دیده میشود و آنچه نباید، پنهان میماند. او که نمیداند، به خواست اوست که نمیداند. و آنکه میداند، به برکت مشیت اوست که میداند. آن پردهای که بر چشم ما کشیده شده، با همان دستی که آن را بافته است، برداشته خواهد شد... او شبان ماست. برهای که شبان را اطاعت نکند، گرسنه به خانه بازمیگردد. و آنکه گرسنه به خانه میآید، مرگ را همبالین خود میکند. آنکه فردا را میجوید...
#عصر_معصومیت
#محمد_چرمشیر، #فرهاد_مهندس_پور
لینک این کتاب
https://goo.gl/jLcNNq
@shahreketab
«عصر معصومیت»، بازخوانی رمان «فرانکنشتاین» نوشته مری شلی است. شخصیتهای این نمایشنامه کمتر از دو نمایشنامه پیشین است و شامل ویکتور، الیزابت، پدر روحانی، گورکن و عیسی میشود.
این نمایشنامه در سال 80 نوشته شد و فضایش در گذشتهای کمابیش دور به دستاوردهای دانش نوین در آیندهای اشاره دارد که شاید بشر تاکنون به آن دست پیدا نکرده است. این نمایشنامه، دستورصحنههای اندکی دارد؛ همچنین پیشنهادهایی چون مرگهای ناگهانی و بینشانه یا عیسایی که از جسد و جسدهایی برمیخیزد و آمدوشدهای بسیار نمایشی.
برشی از کتاب:
این مشیت پروردگار است که آنچه باید دید، دیده میشود و آنچه نباید، پنهان میماند. او که نمیداند، به خواست اوست که نمیداند. و آنکه میداند، به برکت مشیت اوست که میداند. آن پردهای که بر چشم ما کشیده شده، با همان دستی که آن را بافته است، برداشته خواهد شد... او شبان ماست. برهای که شبان را اطاعت نکند، گرسنه به خانه بازمیگردد. و آنکه گرسنه به خانه میآید، مرگ را همبالین خود میکند. آنکه فردا را میجوید...
#عصر_معصومیت
#محمد_چرمشیر، #فرهاد_مهندس_پور
لینک این کتاب
https://goo.gl/jLcNNq
@shahreketab